بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
+10
dehaty
naz khatun
Sophia
soltaneabha
samy_totti
JordaN
ali bamaram
j.j
Desideria
oscar
14 مشترك
صفحه 2 از 8
صفحه 2 از 8 • 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
بیا اول موهای تو رو بکنم دیگه کچلٍ کچل رو نگی کچله کچلJordaN نوشته است:Sophia نوشته است:اینجا باید گیس کیو کشید؟
زورت به هر کی رسید اول از استارتر شروع کن میخوام کچله کچل بشه
Sophia- قدیمی
- تعداد پستها : 489
Age : 37
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
ایول خاله سوفی
جری پوزت را زد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جری پوزت را زد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
oscar- عضو ویژه
- تعداد پستها : 618
Age : 39
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
این کاربرها چقدر غیر فعال شدن
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
اونی که می خواستم عهدشو شکست و
به پای عشق جدید نشست و
چش روی آرزوم همیشه بست و
پشت مه پنجرمون رها شد
اونی که می خواستم مث اشک چکید و
تو طول راه یهو یکی رو دید و
صدای از ما بهتر و شنید و
به خاطر هیچی ازم جدا شد
اونی که می خواستم دل ما رو بردو
تو راه که می رفت به یکی سپرد و
تو خاطرش ، خاطره ی ما مرد و
یکی دیگه تو رویاهاش خدا شد
اونی که می خواستم دل ازم برید و
بین گلا یه گل تازه چید و
به اونی که دلش می خواس رسید و
مثل تموم مردا بی وفا شد
اونی که می خواستم زود ازم گذشت و
یه روزی رفت و دیگه بر نگشت و
منکر مجنون شد و کوه و دشت و
منکر عشق و بودن با ما شد
اونی که می خواستم زیر قولش زد و
با یکی دیگه پیش من اومد و
به خاطر اون به ما گفتش بد و
عزیز تر از دیروز و از حالا شد
اونی که می خواستم شدش از ما سرد و
پیغام دادش که دیگه برنگرد و
بد بودن ما رو بهونه کرد و
غیبش زد و یک دفعه کیمیا شد
اونی که می خواستم ما رو بد شناخت و
هستی شو پیش یکی دیگه باخت و
قصر من و با یکی دیگه ساخت و
شکر خدا باز ولی پادشا شد
اونی که می خواستم من و داد به باد و
رفت پیش اون کس که دلش می خواد و
زد زیر عشقش تا یادش نیاد و
اسم منم جز آدم بدا شد
اونی که می خواستم من و زد کنار و
خزونشو یه جوری کرد بهار و
قایم شدش تو یه عالم غبار و
تقدیر ما مثل موهاش سیا شد
اونی که می خواستم آخرش گم شد و
بازیچه ی چشمای مردم شد و
وارد عشق صد و چندم شد و
توی خیال کس دیگه جا شد
اونی که می خواستم ، ولی انگار مده
مال همه یه جورایی گم شده
کاش از میون غبارا بیاد و
بهم بگه هر چی می گی بیخوده
به پای عشق جدید نشست و
چش روی آرزوم همیشه بست و
پشت مه پنجرمون رها شد
اونی که می خواستم مث اشک چکید و
تو طول راه یهو یکی رو دید و
صدای از ما بهتر و شنید و
به خاطر هیچی ازم جدا شد
اونی که می خواستم دل ما رو بردو
تو راه که می رفت به یکی سپرد و
تو خاطرش ، خاطره ی ما مرد و
یکی دیگه تو رویاهاش خدا شد
اونی که می خواستم دل ازم برید و
بین گلا یه گل تازه چید و
به اونی که دلش می خواس رسید و
مثل تموم مردا بی وفا شد
اونی که می خواستم زود ازم گذشت و
یه روزی رفت و دیگه بر نگشت و
منکر مجنون شد و کوه و دشت و
منکر عشق و بودن با ما شد
اونی که می خواستم زیر قولش زد و
با یکی دیگه پیش من اومد و
به خاطر اون به ما گفتش بد و
عزیز تر از دیروز و از حالا شد
اونی که می خواستم شدش از ما سرد و
پیغام دادش که دیگه برنگرد و
بد بودن ما رو بهونه کرد و
غیبش زد و یک دفعه کیمیا شد
اونی که می خواستم ما رو بد شناخت و
هستی شو پیش یکی دیگه باخت و
قصر من و با یکی دیگه ساخت و
شکر خدا باز ولی پادشا شد
اونی که می خواستم من و داد به باد و
رفت پیش اون کس که دلش می خواد و
زد زیر عشقش تا یادش نیاد و
اسم منم جز آدم بدا شد
اونی که می خواستم من و زد کنار و
خزونشو یه جوری کرد بهار و
قایم شدش تو یه عالم غبار و
تقدیر ما مثل موهاش سیا شد
اونی که می خواستم آخرش گم شد و
بازیچه ی چشمای مردم شد و
وارد عشق صد و چندم شد و
توی خیال کس دیگه جا شد
اونی که می خواستم ، ولی انگار مده
مال همه یه جورایی گم شده
کاش از میون غبارا بیاد و
بهم بگه هر چی می گی بیخوده
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
نه داشتم حوله ها رو خیس می کردم لب حوض که ببرم برای ماساژر تیم که یه دفعه ...ali bamaram نوشته است:نکنه در خانه شیشته بودی و تخمه میخوردی که تیلفون زنگ زد اومدی اینجاsamy_totti نوشته است: صحبت از انحراف و پست و این چیز ها شد گفتم بیام یه عرض ادبی کرده باشم ....
خدا رو شکر خدا رو شکر همه ی بچه ها سالم و شاد و سرحال هستن خدا رو شکر
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
هی سولاخی درست درمون بنویسیoscar نوشته است:ali bamaram نوشته است:من دستم بنده عزیزم لطفا خودت تحویل بیگیر فقط استعمال نکنی که مدیونیoscar نوشته است:علی
برات یه کامیون خربزه ویبره دار سفارش دادم
نه میذارم واسه خودت
بچه ها میخوام براتون داستان سفرنامه مشهد را بنویسم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
کارت که تموم شد بیا با همدیگه یه حموم بریمsamy_totti نوشته است:نه داشتم حوله ها رو خیس می کردم لب حوض که ببرم برای ماساژر تیم که یه دفعه ...ali bamaram نوشته است:نکنه در خانه شیشته بودی و تخمه میخوردی که تیلفون زنگ زد اومدی اینجاsamy_totti نوشته است: صحبت از انحراف و پست و این چیز ها شد گفتم بیام یه عرض ادبی کرده باشم ....
خدا رو شکر خدا رو شکر همه ی بچه ها سالم و شاد و سرحال هستن خدا رو شکر
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
""آموزش زبون مشهدي ""
يک فعل 4 منظوره در لهجه مشهدي :
1 موبوروم = من برم
2 موبوروم =ميبوررم ( بریدن)
3 موبوروم = مي برم
4 موبوروم ؛ من برنده ميشم
يک فعل 4 منظوره در لهجه مشهدي :
1 موبوروم = من برم
2 موبوروم =ميبوررم ( بریدن)
3 موبوروم = مي برم
4 موبوروم ؛ من برنده ميشم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
دخترا به پنج گروه اصلي تقسيم ميشن :
گروه اول دخترائي هستند كه پسرا رو بدبخت ميكنن!
گروه دوم دخترائي هستند كه اشك پسرا رو در ميارن!
گروه سوم دخترائي هستند كه جوون پسرا رو به لبشون ميرسونن!
گروه چهارم دخترائي هستند كه كاري ميكنن پسرا روزي 18 بارآرزوي مرگ كنن!
گروه 5 دخترائي هستند كه به اشتباه فكر ميكنن جزو هيچكدوم از گروههاي بالا نيستن
گروه اول دخترائي هستند كه پسرا رو بدبخت ميكنن!
گروه دوم دخترائي هستند كه اشك پسرا رو در ميارن!
گروه سوم دخترائي هستند كه جوون پسرا رو به لبشون ميرسونن!
گروه چهارم دخترائي هستند كه كاري ميكنن پسرا روزي 18 بارآرزوي مرگ كنن!
گروه 5 دخترائي هستند كه به اشتباه فكر ميكنن جزو هيچكدوم از گروههاي بالا نيستن
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
گروه ششم هم دخترایی هستند که علی با مرام از اون دسته هستش
من تو مشهد دیدمش
پسندیدمش
من تو مشهد دیدمش
پسندیدمش
oscar- عضو ویژه
- تعداد پستها : 618
Age : 39
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
Sophia نوشته است:بیا اول موهای تو رو بکنم دیگه کچلٍ کچل رو نگی کچله کچلJordaN نوشته است:Sophia نوشته است:اینجا باید گیس کیو کشید؟
زورت به هر کی رسید اول از استارتر شروع کن میخوام کچله کچل بشه
یعنی اینقد زورت زیاد شده
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
oscar نوشته است:ایول خاله سوفی
جری پوزت را زد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بذار پزمو بزنه بعد خوشحالی کن دیگه به ضعیفه جماعت نباید رحم کرد
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
خوب زد دیگه
نزد ؟
نزد ؟
oscar- عضو ویژه
- تعداد پستها : 618
Age : 39
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
ای جانمoscar نوشته است:گروه ششم هم دخترایی هستند که علی با مرام از اون دسته هستش
من تو مشهد دیدمش
پسندیدمش
کپه گوز سولاخی تو که دست زدی وحشت کردی من دست زدم فلت بود
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
سلام به همه دوستان عزیز
سفرنامه مشهد قسمت اول : ملاقات اسکار و علی بامرام.
روز اولی بود که رسیده بودیم مشهد. من رفته بودم حرم امام رضا و همون روز اول امام رضا هوای منو داشت . با دوستام اومدم بیرون. داشتیم میرفتیم هتل که من با خودم گفتم یه کمی کرم بریزم سر علی بامرام . زنگش زدم و گفتم :
الووووو ..... ریده ای . آدرس مغازه را بده میخوام بیام آبروتو ببرم .
گفت : نهههههههههههههه . من چند سال .... دادم تا این آبرو را پیدا کردم و اجازه نمیدم که تو بیای و کار و کاسبی منو کساد کنی .
گفتم باشه پس آدرس را بده تا بیام آبرو بدست آوردنت را ببینم .
باید بگم که من سر یه کوچه ایستاده بودم و داشتم با علی صحبت میکردم.
خلاصه علی شروع کرد به آدرس دادن. منم داشتم جلومو میدیدم که ییییهو دیدم یه مارمولک جلوم داره با موبایل حرف میزنه و این کسی نبود به جز علی .
گفتم علی .
گفت هان .
گفتم سرت را بیار بالا
سرش را که بالا آورد منو دید و نیشش تا کنار گوشاش باز شد.
من و علی 2 متر با هم فاصله داشتیم . هنوز گوشی های موبایل در گوشمون بود . گفتم علی . گفت هان ؟؟؟
گفتم ......تو روحت . تو جلو من ایستادی آدرس الکی میدی ؟؟؟؟ دوباره یه خنده ی موزیانه ای کرد و گفت : هاااااااااااااان دادا ؟
بعدش همدیگه را بوسیدیم و رفتیم یه سوپر مارکت که یه چیزی بخوریم.
داستان سوپر مارکت را در صورت استقبال از این ماجرا علی با مرام باید بنویسه .
oscar- عضو ویژه
- تعداد پستها : 618
Age : 39
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
هه هه واقعا جالب بود اون طور دیدن
آخه من چیکار کنم مخ خودت ککه بید دادا قبلا هم تو همون کوچه با هم بودیم و حدود محل و گفته بودم بهت
میگم اگه من جریان سوپر مارکتی رو تعریف کنم که آبرو حیثیت برات نمیمونه
آخه من چیکار کنم مخ خودت ککه بید دادا قبلا هم تو همون کوچه با هم بودیم و حدود محل و گفته بودم بهت
میگم اگه من جریان سوپر مارکتی رو تعریف کنم که آبرو حیثیت برات نمیمونه
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
یه ضرب المثل کره شمالی میگه:
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
ز دانش دل پیر برنا بود
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
ز دانش دل پیر برنا بود
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
جری تو هم میخش هستی ؟؟
oscar- عضو ویژه
- تعداد پستها : 618
Age : 39
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
منظورت همون گرمابست دیگه؟؟؟ali bamaram نوشته است:کارت که تموم شد بیا با همدیگه یه حموم بریمsamy_totti نوشته است:نه داشتم حوله ها رو خیس می کردم لب حوض که ببرم برای ماساژر تیم که یه دفعه ...ali bamaram نوشته است:نکنه در خانه شیشته بودی و تخمه میخوردی که تیلفون زنگ زد اومدی اینجاsamy_totti نوشته است: صحبت از انحراف و پست و این چیز ها شد گفتم بیام یه عرض ادبی کرده باشم ....
خدا رو شکر خدا رو شکر همه ی بچه ها سالم و شاد و سرحال هستن خدا رو شکر
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
بلی داداش البت گرمابه نمره میریم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
نه دادا جری سولاخ قفل در هستشoscar نوشته است:جری تو هم میخش هستی ؟؟
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
WARNING
FBI....گشت ویژه .... کمیته ... پلیس امنیت ... از این الگانش مشکی ها
تمامی حقوق مادی و معنوی و معدنی این اثر متعلق به موسسه بی فرهنگی و استقبال از تهاجم فرهنگی سروش بامرام بوده و هر گونه کپی رایت و سوء استفاده از این اثر تعقیب و گریز از طرف اونایی که بالا با قرمز نوشتم رو به همراه خواهد داشت بعدا نگید نگفتم .
این داستان کاملا واقعی بوده و خاطرات جوانی به نام سعید میباشد که در کتابی به نام اسکار نامه با تیراژ شونصد میلیون نسخه (الکی گفتم یه دونه اونم بتا ) توسط همین موسسه چاپ و انتشار یافته است
FBI....گشت ویژه .... کمیته ... پلیس امنیت ... از این الگانش مشکی ها
تمامی حقوق مادی و معنوی و معدنی این اثر متعلق به موسسه بی فرهنگی و استقبال از تهاجم فرهنگی سروش بامرام بوده و هر گونه کپی رایت و سوء استفاده از این اثر تعقیب و گریز از طرف اونایی که بالا با قرمز نوشتم رو به همراه خواهد داشت بعدا نگید نگفتم .
این داستان کاملا واقعی بوده و خاطرات جوانی به نام سعید میباشد که در کتابی به نام اسکار نامه با تیراژ شونصد میلیون نسخه (الکی گفتم یه دونه اونم بتا ) توسط همین موسسه چاپ و انتشار یافته است
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بحث آزاد ( گيس و گيس کشي ، دعوا ، عشقولانه )
سفرنامه مشهد _ قسمت دوم ...
این قسمتش رو چون من در جریان بعدش هستم قرار شد منت بذارم و بنویسم
از اونجایی که تو یخچال مغازه ما جز آب معدنی و نوشابه چیز دیگه ای پیدا نمیشه و اون روز هم دست بر قضا نوشابه نداشتیم شوشه ها را برداشته و تخمه میخوردم و به سمت سوپر مارکت در راه بودم که تیلفونم زنگ خورد و ماجراهای قسمت اول رخ داد
چون چهارشنبه شب بود و کار زیاد داشتم تصمیم گرفتم خیلی زود پر سعید رو باز کنم بهترین راه این بود که تا همون سوپری بریم و چند دقیقه ای رو تحمل کنم تا بعد ببینم چی میشه
دوباره از اونجایی که نصف هفته با اصفهانی جماعت سر و کار دارم و میدونم اگه جلوشون با لهجه اونا حرف بزنی هر چی هم کلمات رو فجیح تر تلفظ کنی زودتر جوش میارن تصمیم گرفتم از این پلیتیک استفاده نموده و برم رو اعصابش .
رسیدیم جلوی سوپر مارکت نوشابه ها رو برداشتم و گفتم :
بچه های دلستر چی چی میخورید؟ دوستش گفت من زرد میخوام به هر زحمتی بود جلو خنده قلقلی (اون سبزه) خودمو گرفتم و گفتم دادا اینا دلسترس زرو و سیاه و مشکی نداره د ...
خلاصه در حین خوردن بودیم که از قضا اون شب مامانم خونه نبود و مکان داشتم صحبت شد گفتم سعید دادا بیا بریم خونه ی ما امشب هیشکی نیست و سعی میکونم دردت نیاد و این حرفا نگو صاب سوپری که به خاطر خرید مقادیر زیادی سیگار و اطلاع از سوء سابقه من در امر بچه خوری با هم طرح دوستی نابابانه داشتیم فقط همین تیکه رو شنیده بود ...
بعد از میل نمون من راه سفر در پیش گرفته و گفتم تا دیر نشده باید به آبادی برسم شما همین خیابونو راستقیم که برید رسیدین به شونصد تا پاساژ شیک و آس بعدا میبینمتون ...
فرداش که همچنان تخمه میخوردم و در حال طی مسیر برای خرید میوه بودم از جلوی سوپر مارکت رد شدم دوستم گفت : علی... علی
گفتم ها !!!
گفت اون پسر اصفهانیه دیشب کی بود ؟ عجب تیکه ای بود
گفتم رفیقم بود چطور ؟
گفت نامرد تنها خوری نداشتیما !!! خودم شنیدم داشتی میگفتی خونه خالی دارم براش دلستر خریدی
امشبم میاد ؟ کجا ولش کردی ؟
آی خدا مردم از خنده همونجا کف خیابون دراز کشیدم و همه مدل خنده از قلقلی گرفته تا اخرش همه رو عملی اجرا کردم گفتم نه اسگول رفیقم بود غلافش کن الکی شیکم صاب مرده رو صابون نزن ...
تا شب جمعه که رسیدیم به ترمینال ....
(همچنان سوباسا قراره رو هوا بمونه تا هفته بعد که قسمت جدید از rtl پخش بشه )
این قسمتش رو چون من در جریان بعدش هستم قرار شد منت بذارم و بنویسم
از اونجایی که تو یخچال مغازه ما جز آب معدنی و نوشابه چیز دیگه ای پیدا نمیشه و اون روز هم دست بر قضا نوشابه نداشتیم شوشه ها را برداشته و تخمه میخوردم و به سمت سوپر مارکت در راه بودم که تیلفونم زنگ خورد و ماجراهای قسمت اول رخ داد
چون چهارشنبه شب بود و کار زیاد داشتم تصمیم گرفتم خیلی زود پر سعید رو باز کنم بهترین راه این بود که تا همون سوپری بریم و چند دقیقه ای رو تحمل کنم تا بعد ببینم چی میشه
دوباره از اونجایی که نصف هفته با اصفهانی جماعت سر و کار دارم و میدونم اگه جلوشون با لهجه اونا حرف بزنی هر چی هم کلمات رو فجیح تر تلفظ کنی زودتر جوش میارن تصمیم گرفتم از این پلیتیک استفاده نموده و برم رو اعصابش .
رسیدیم جلوی سوپر مارکت نوشابه ها رو برداشتم و گفتم :
بچه های دلستر چی چی میخورید؟ دوستش گفت من زرد میخوام به هر زحمتی بود جلو خنده قلقلی (اون سبزه) خودمو گرفتم و گفتم دادا اینا دلسترس زرو و سیاه و مشکی نداره د ...
خلاصه در حین خوردن بودیم که از قضا اون شب مامانم خونه نبود و مکان داشتم صحبت شد گفتم سعید دادا بیا بریم خونه ی ما امشب هیشکی نیست و سعی میکونم دردت نیاد و این حرفا نگو صاب سوپری که به خاطر خرید مقادیر زیادی سیگار و اطلاع از سوء سابقه من در امر بچه خوری با هم طرح دوستی نابابانه داشتیم فقط همین تیکه رو شنیده بود ...
بعد از میل نمون من راه سفر در پیش گرفته و گفتم تا دیر نشده باید به آبادی برسم شما همین خیابونو راستقیم که برید رسیدین به شونصد تا پاساژ شیک و آس بعدا میبینمتون ...
فرداش که همچنان تخمه میخوردم و در حال طی مسیر برای خرید میوه بودم از جلوی سوپر مارکت رد شدم دوستم گفت : علی... علی
گفتم ها !!!
گفت اون پسر اصفهانیه دیشب کی بود ؟ عجب تیکه ای بود
گفتم رفیقم بود چطور ؟
گفت نامرد تنها خوری نداشتیما !!! خودم شنیدم داشتی میگفتی خونه خالی دارم براش دلستر خریدی
امشبم میاد ؟ کجا ولش کردی ؟
آی خدا مردم از خنده همونجا کف خیابون دراز کشیدم و همه مدل خنده از قلقلی گرفته تا اخرش همه رو عملی اجرا کردم گفتم نه اسگول رفیقم بود غلافش کن الکی شیکم صاب مرده رو صابون نزن ...
تا شب جمعه که رسیدیم به ترمینال ....
(همچنان سوباسا قراره رو هوا بمونه تا هفته بعد که قسمت جدید از rtl پخش بشه )
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
صفحه 2 از 8 • 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8
صفحه 2 از 8
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد