بچه های گل گفتمان
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

مشاعره

+16
nini
milky-way
saraironi
trip boy
Melika
ashena
parastoo
Flora
~ORO~
ninfea
oscar
Darkest Forest
j.j
naz khatun
iq-boy
Desideria
20 مشترك

صفحه 7 از 7 الصفحة السابقة  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7

اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ali bamaram 4/3/2008, 16:11

در تنگنای دلهره اینک
خاموش و خشمگین به چه کاریم ؟
فریاد های سوخته مان را
در غربت کدام بیابان
از سینه های خسته برآریم ؟
ali bamaram
ali bamaram
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف parastoo 6/3/2008, 02:01

مرا چشمیستخونافشان زدست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهدشدازآن چشم وازآن ابرو
parastoo
parastoo
قدیمی

انثى تعداد پستها : 238
موقعيت : ایران
Registration date : 2007-07-24

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ali bamaram 6/3/2008, 17:32

وز ظلمت فشرده این روزگار تلخ
سوی کدام روزنه ره باز میکنم
ali bamaram
ali bamaram
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف j.j 10/3/2008, 12:16

من از آن حسن روز افزون كه يوسف داشت دانستم
كه عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ali bamaram 10/3/2008, 16:08

آب ایینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
ali bamaram
ali bamaram
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف j.j 17/3/2008, 07:59

نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ocean 17/3/2008, 08:08

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

ocean
عضو

ذكر تعداد پستها : 12
Registration date : 2008-01-10

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ali bamaram 19/3/2008, 18:07

دیری است ره به حال خرابم نمی برد
این جامها که در پی هم میشود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد
ali bamaram
ali bamaram
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ocean 24/3/2008, 13:48

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد

ocean
عضو

ذكر تعداد پستها : 12
Registration date : 2008-01-10

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ali bamaram 24/3/2008, 16:39

دردل تاریک این شب های سرد
ای امید نا امیدی های من
برق چشمان تو همچون آفتاب
می درخشد بر رخ فردای من
ali bamaram
ali bamaram
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف j.j 2/4/2008, 06:19

نگوطفلي دل سپرده
يه نفر دلش رو برده
اون چون عاشقه قلبش
تا به حال از غم نمرده
مي دوني زندگي سخته
بار حرف زور زياده
كسي برده كه قلبش رو
به دست غم نداده
نگو طفلكي منم من
من شهامتم زياده
هيچكسي هنوز تو دنيا
مثل من كه دل نداده
مثل پرواز پرنده
توي پهن آسمون ها
دلمو به تو سپردم
توي همه كهكشون ها
پرزدم من تو جاده
با تو من پرواز كردم
من از پايان مي ترسيدم وآغاز كردم
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ali bamaram 5/4/2008, 15:49

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست
امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست
ali bamaram
ali bamaram
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ahoo 5/4/2008, 17:29

ali bamaram نوشته است:مرا آن دل که بر دریا زنم نیست
ز پا این بند خونین برکنم نیست
امید آنکه جان خسته ام را
به آن نادیده ساحل افکنم نیست


تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست

Ahoo
مهمان

انثى تعداد پستها : 4
موقعيت : The Scandinavian Peninsula in Northern Europe
Registration date : 2008-04-05

http://www.oracle.com/index.html

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ali bamaram 6/4/2008, 11:21

تا بیکران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره اندیشه های گرم
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریزپا
تا شهر یادها
دیگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمیبرد
هان ای عقاب عشق
از اوج قله های مه آلود دور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد
آن بی ستاره که عقابم نمیبرد
در راه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با اینکه ناله می کشم از دل که : آب ‌آب
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد
پر کن پیاله را
ali bamaram
ali bamaram
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف Ahoo 25/4/2008, 16:14

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی ست
نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
باد رنگینی در خاطرمن
گریه می انگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون ‌آلود
..............................

Ahoo
مهمان

انثى تعداد پستها : 4
موقعيت : The Scandinavian Peninsula in Northern Europe
Registration date : 2008-04-05

http://www.oracle.com/index.html

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

مشاعره - صفحة 7 Empty رد: مشاعره

پست من طرف ali bamaram 11/5/2008, 16:21

در سکوت لبم ناله پیچید
شعله شمع مستانه لرزید
چشم من از تیرگی ها
قطره اشکی در آن چشم ها دید
ali bamaram
ali bamaram
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 7 از 7 الصفحة السابقة  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد