جواهري در قصر
+4
hichkas
naz khatun
oscar
j.j
8 مشترك
صفحه 1 از 5
صفحه 1 از 5 • 1, 2, 3, 4, 5
جواهري در قصر
موضوع فیلم جواهری در قصر
فیلم جواهری در قصر بر کشور کره در زمان سلطنت سلسلهٔ یو سون - در زمان حکومت پادشاه سونگ ینگ و پادشاه یون سان گون (۱۴۹۴-۱۵۰۶) - تمرکز دارد .
داستان اصلی فیلم جواهری در قصر ، نشان دادن زندگی شخصیتی توانمند به نام سو یانگ گوم است که با استفاده از فکر و پشتکار خود به موفقیتهای فراوانی میرسد.
مروری بر داستان جواهری در قصر
مجموعه طولانی ۵۴ قسمتی جواهری در قصر بر اساس ماجرای واقعی زنی ساخته شده که اولین و احتمالاً تنها زنی است که نامش در تاریخ به عنوان پزشک خصوصی پادشاه ثبت شدهاست. ماجرای داستان جواهری در قصر در زمان سلسله جوسون میگذرد زمانی که جامعه مشخصاً سیستم طبقاتی دارد و سنتهای مرد سالارانه بر آن حکمفرماست. این دوره از تاریخ هر چند از نظر اقتصادی در وضعیت مساعدی به سر میبرد اما به دلیل درگیریهای داخلی بر سر قدرت میان خانواده سلطنتی و دولت از ثبات سیاسی برخوردار نیست. در میانه این کشمکش و هرج و مرج داستان زندگی دختری نقل میشود که نه از طریق داشتن ارتباط با سران قدرت بلکه از طریق بخشندگی و برخورداری از روحیه شکست ناپذیر قصد دارد لقب یانگ گوم (یانگوم) بزرگ را از جانب شخص پادشاه دریافت کند.
والدین یانگ اصالتاً اهل دربار بودهاند. پدرش مامور پادشاه بود که وظیفه اجرای حکم مرگ ملکه با مسموم کردن را به عهده وی نهاده بودند. این واقعه چنان وی را تحت تاثیر قرار داد که از پستش استعفا و پایتخت را ترک کرد. مادرش یک گونگ نو یا دختر قصر بود که در قصر آشپزی میکرد اما متاسفانه شاهد وقوع جرمی از سوی دختر دیگری در قصر شد و آن را گزارش کرد. اما جنایتکاران برای اینکه از سکوت وی در این مورد مطمئن شوند سعی داشتند او را در خارج از قصر به قتل برسانند و بهترین دوست وی را نیز مجبور کردند در این قتل همراهی شان کند اما او با استفاده از زهری که قبلاً استفاده شده بود کارشان را خراب کرد. مادر یانگ تا دم مرگ پیش رفت اما با کمک همسرش که از شهر فرار کرده بود از مرگ نجات یافت و آنها دوباره همدیگر را پیدا کردند. در این زمان شاهزاده که مادرش مسموم شده بود به سلطنت رسید و نخستین کارش انتقام گرفتن از کسی بود که در قتل مادرش دست داشت. در نتیجه دربه دریهای خانواده یانگ آغاز شد. مدام در حال حرکت بودند و هویت واقعی شان را از ماموران دولتی مخفی نگه میداشتند. پس از گذشت چند سال بالاخره پدر و پس از چندی هم مادر یانگ دستگیر و کشته شدند. یانگ در آن زمان شش، هفت سال داشت. آخرین آرزوی مادر یانگ این بود که یانگ در صورت تمایل خودش به قصر برگردد و بزرگترین سرآشپز قصر شود تا از این طریق به کتاب یادداشتهای سرآشپز دست پیدا کند و بی عدالتیهای قصر را در آن بنویسد و به نسلهای آینده منتقل کند.
و اینگونه سفر یانگ کوچک و یتیم آغاز میشود. یک زوج خوش قلب اما از طبقه نسبتاً پایین جامعه سرپرستی وی را به عهده میگیرند.
یانگ در هشت سالگی وارد قصر میشود تا در بخش آشپزی قصر کار کند. در آنجا دوستان و همچنین رقبایی پیدا میکند. وی با چوی گوم جوان که عضو خانواده چوی است هم دوست میشود. چوی گوم که از کودکی تعلیم علم و دانش دیده در آشپزی بسیار ماهر است و قابلیت این را دارد که به بزرگترین سرآشپز تبدیل شود. خانواده چوی از قدرت زیادی در قصر برخوردار است و طی پنج نسل گذشته سر آشپزان بزرگی را در خود پرورش دادهاست. با همین پیش زمینهاست که چوی گوم جوان چنین مسوولیتی را میپذیرد و با کودکی اش وداع میکند. آشپزان قصر همچون زنان پادشاه هستند و نمیتوانند بی اجازه ازدواج کنند.
فیلم جواهری در قصر بر کشور کره در زمان سلطنت سلسلهٔ یو سون - در زمان حکومت پادشاه سونگ ینگ و پادشاه یون سان گون (۱۴۹۴-۱۵۰۶) - تمرکز دارد .
داستان اصلی فیلم جواهری در قصر ، نشان دادن زندگی شخصیتی توانمند به نام سو یانگ گوم است که با استفاده از فکر و پشتکار خود به موفقیتهای فراوانی میرسد.
مروری بر داستان جواهری در قصر
مجموعه طولانی ۵۴ قسمتی جواهری در قصر بر اساس ماجرای واقعی زنی ساخته شده که اولین و احتمالاً تنها زنی است که نامش در تاریخ به عنوان پزشک خصوصی پادشاه ثبت شدهاست. ماجرای داستان جواهری در قصر در زمان سلسله جوسون میگذرد زمانی که جامعه مشخصاً سیستم طبقاتی دارد و سنتهای مرد سالارانه بر آن حکمفرماست. این دوره از تاریخ هر چند از نظر اقتصادی در وضعیت مساعدی به سر میبرد اما به دلیل درگیریهای داخلی بر سر قدرت میان خانواده سلطنتی و دولت از ثبات سیاسی برخوردار نیست. در میانه این کشمکش و هرج و مرج داستان زندگی دختری نقل میشود که نه از طریق داشتن ارتباط با سران قدرت بلکه از طریق بخشندگی و برخورداری از روحیه شکست ناپذیر قصد دارد لقب یانگ گوم (یانگوم) بزرگ را از جانب شخص پادشاه دریافت کند.
والدین یانگ اصالتاً اهل دربار بودهاند. پدرش مامور پادشاه بود که وظیفه اجرای حکم مرگ ملکه با مسموم کردن را به عهده وی نهاده بودند. این واقعه چنان وی را تحت تاثیر قرار داد که از پستش استعفا و پایتخت را ترک کرد. مادرش یک گونگ نو یا دختر قصر بود که در قصر آشپزی میکرد اما متاسفانه شاهد وقوع جرمی از سوی دختر دیگری در قصر شد و آن را گزارش کرد. اما جنایتکاران برای اینکه از سکوت وی در این مورد مطمئن شوند سعی داشتند او را در خارج از قصر به قتل برسانند و بهترین دوست وی را نیز مجبور کردند در این قتل همراهی شان کند اما او با استفاده از زهری که قبلاً استفاده شده بود کارشان را خراب کرد. مادر یانگ تا دم مرگ پیش رفت اما با کمک همسرش که از شهر فرار کرده بود از مرگ نجات یافت و آنها دوباره همدیگر را پیدا کردند. در این زمان شاهزاده که مادرش مسموم شده بود به سلطنت رسید و نخستین کارش انتقام گرفتن از کسی بود که در قتل مادرش دست داشت. در نتیجه دربه دریهای خانواده یانگ آغاز شد. مدام در حال حرکت بودند و هویت واقعی شان را از ماموران دولتی مخفی نگه میداشتند. پس از گذشت چند سال بالاخره پدر و پس از چندی هم مادر یانگ دستگیر و کشته شدند. یانگ در آن زمان شش، هفت سال داشت. آخرین آرزوی مادر یانگ این بود که یانگ در صورت تمایل خودش به قصر برگردد و بزرگترین سرآشپز قصر شود تا از این طریق به کتاب یادداشتهای سرآشپز دست پیدا کند و بی عدالتیهای قصر را در آن بنویسد و به نسلهای آینده منتقل کند.
و اینگونه سفر یانگ کوچک و یتیم آغاز میشود. یک زوج خوش قلب اما از طبقه نسبتاً پایین جامعه سرپرستی وی را به عهده میگیرند.
یانگ در هشت سالگی وارد قصر میشود تا در بخش آشپزی قصر کار کند. در آنجا دوستان و همچنین رقبایی پیدا میکند. وی با چوی گوم جوان که عضو خانواده چوی است هم دوست میشود. چوی گوم که از کودکی تعلیم علم و دانش دیده در آشپزی بسیار ماهر است و قابلیت این را دارد که به بزرگترین سرآشپز تبدیل شود. خانواده چوی از قدرت زیادی در قصر برخوردار است و طی پنج نسل گذشته سر آشپزان بزرگی را در خود پرورش دادهاست. با همین پیش زمینهاست که چوی گوم جوان چنین مسوولیتی را میپذیرد و با کودکی اش وداع میکند. آشپزان قصر همچون زنان پادشاه هستند و نمیتوانند بی اجازه ازدواج کنند.
اين مطلب آخرين بار توسط در 19/6/2007, 13:05 ، و در مجموع 3 بار ويرايش شده است.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
بدووید از دست ندید هاخلاصه قسمت سی و چهارم جواهری در قصر!
... و استاد از شاگردان امتحان گیاهان دارویی گرفته و اعلام می کند کسی که در گذشته 2 نمره منفی داشته ، اینک امکان دارد مردود شده و اخراج شود..
.. استاد از یانگوم می خواهد تا تفاوت بین گیاهان دارویی و سمی را معین کند.. ولی یانگوم اعلام می کند که تفکیک گیاهان دارویی از سمی امکان پذیر نیست و داروی سمی در جای خود اوقات کارایی موثری دارد و ...
و بدین ترتیب یانگوم از خطر مردودی رهایی می یابد...
یانگوم به پیش استاد می رود و به او می گوید که به اشتباهش پی برده ولی استاد می گوید نمی خواهد وانمود کنی که خیلی فهمیدی ذات انسان به این سادگی تغییر نمی کند!
تعلیمات پزشکی ادامه می یابد...
و امتحانات پزشکی متفاوتی برگزار می شود....
و شرایط بحرانی پزشکی رخ می دهد...
تا اینکه بالاخره روزی یانگ داک (استاد سابق یانگوم) از جزیره به دیدنش می آید...
... در حین ملاقات استاد به پیش یانگوم می آید و به او اعلام می کند او و شین بی 3 نمره منفی دارند! و این نمره منفی را استاد دیگری به آن ها داده است!
استاد لی به سر کلاس می آید و اعلام می کند که فردا روز اعلام نمرات است .. او به یانگوم و شین بی می گوید شما دو تا قبلاً نمراتتان را می دانید اینطور نیست؟!
استاد پزشکی از استاد لی می خواهد تا علت منفی یانگوم را بداند.. استاد اعلام می کند که تصمیم نمره با خودش است و تهدید می کند اگر او گزارشی به دربار بکند قبل از رسیدن پیام او به دربار ، خودش از قصر اخراج می شود!
یانگوم که در این هنگام پشت در ایستاده بود این موضوع را می فهمد و بسیار ناراحت می شود... استاد به یانگوم می گوید که متاسفانه نتوانسته کاری برایش بکند و هر استاد اختیارات خود را دارد!
یانگوم که امیدی به قبولی ندارد ناراحت برای دیدن افسر مین جانگ هو می رود ولی متوجه می شود که افسر مین جو برای ماموریت رفته است...
استاد شین ماجرا را به استاد دیگر اطلاع می دهد ...
استاد ناراحت می شود و به فکر فرو می رود...
استاد آن شب بسیار فکر می کند و سرانجام نمره ها را روی برگه مربوطه می نویسد!
... فردا صبح فرا می رسد ، روزی که قرار بود نمره های پایانی اعلام و کارآموزان اخراج و یا گزینش شوند! یانگوم و شین بی تقریباً هیچ امیدی به قبولی ندارند...
استاد پزشکی مجموع نمره ها را اعلام می کند: شین بی تو سه نمره منفی داری و اخراج می شوی ... یانگوم تو سه نمره منفی داری و اخراج می شوی و... جو دونگ سه نمره منفی و ... و به همین ترتیب کلیه افراد کلاس را مردود اعلام می کند!
استاد لی که ناظر اعلام نمرات بود اعتراض می کند ولی استاد به او پاسخ می گوید که شما گفتی که من مسئول نمره دادن در درس پزشکی هستم!
یانگوم و شین بی که متوجه حربه جالب استاد می شوند بر خلاف سایرین بسیار خوشحال می شوند (عاقبت خود شیرین بازی سر کلاس استاد)
.. خبر رد شدن همه شاگردان به استاد دو می رسد و او اعلام می کند چطور می خواهند با این همه هزینه تعلیم شاگردان این موضوع را به قصر اعلام کند و در نهایت اعلام می کند که شاگردان را گرد هم آورد خودش از آنان آزمون به عمل می آورد!
آزمون تشخیص بیماری برگزار می شود...
و سپس آزمون تشخیص گیاهان دارویی و ادبیات برگزار می شود...
استاد دو به استاد شین و لی می گوید چطور آنها این دختران باهوش را مردود کرده اند و خصوصاً یانگوم را یکی از برترین شاگرد کلاس با ادبیات بالا اعلام می کند...
استاد (پزشک اسبق شاه ) اعلام می کند که دو منفی را به خاطر غرورش به یانگوم دادم تا به او درس آموزی کنم... و علت منفی بقیه افراد عدم حضور در کلاس بوده ... ولی استاد لی نتوانست توضیح خاصی ارائه کند..
استاد دو به او گفت چطور توانسته از پزشکانی که مسئول حفظ جان هستند به عنوان فاحشه استفاده کند!
خبر اختلاف نظر دو پزشک در سوء استفاده از پزشکان زن به عنوان فاحشه به گوش شاه می رسد و شاه دستور منع سوء استفاده از پزشکان زن را صادر نموده و دستور می دهد استاد لی را به جرم سوء استفاده از پزشکان اخراج کنند..
و سر انجام با اعلام مردودی و قبولی شاگردان مدارک فارق التحصیلی دوره به آنها اعطا شده و حوزه فعالیت آنان تعیین می گردد
... و با کمال تعجب یانگوم به عنوان پزشک زن دربار گزینش می شود و به او مجوز ورود به داروخانه قصر اعطا می گردد !! و شین بی هم به داروخانه دربار فرستاده می شود!
پس از این یک سکانس احساسی جالبی بین استاد و یانگوم وجود دارد که پیشنهاد می کنم حین نگاه کردن از دست ندهید!
یانگوم مجوز ورود خود را به افسر مین جو نشان می دهد و افسر مین خیلی خیلی خوشحال می شود..
و پس از این سکانس زیبایی از سوال و جواب های ضد و نقیض بین یانگوم و افسر مین شکل می گیرد... همچنین سکانس مباحثه و مخالفت های بین یانگ داک و زن داگو نیز درس آموز و دیدنی است...
به مناسبت قبولی یانگوم جشنی کوچک بر پا می شود و یانگ داک به یانگوم می گوید که دیگر قصد ندارد به جیجو باز گردد...
اولین روز کاری یانگوم پس از ورود به قصر ، با مشاهده بانوان دربار آغاز می شود و پس از ورود به داروخانه به شین بی و یانگوم اعلام می شود که آن ها تازه وارد تعلیمات اصلی شدند و اگر سه نمره منفی بگیرند به مطب های منطقه ای منتقل می شوند و علاوه بر این وظایفشان گوشزد می شود.
آنها متوجه می شوند اولین فاز کاری آنها بی شباهت به مستخدمین دربار نیست و باید از فرامین غیر معقول بانوان دربار پیروی کنند! یانگوم در برابر نارضایتی شین بی می گوید که او قبلاً بانوی دربار بوده ! و با این وجود یانگوم سعی می کند تا رضایت بانوان آینده دربار را جلب کند...
... ملکه بیمار می شود و بدین منظور جلسه ای با پزشکان و بانوی دربار ترتیب داده می شود... از یانگوم و شین بی هم برای تماشا و یادگیری خواسته می شود تا در سر جلسه حضور داشته باشند... اما بانوی دربار (گیومیونگ) در بدو ورود متوجه حضور یانگوم می شود!!!!!!!
و یانگوم هم او را می بیند...
از سایت یانگوم
... و استاد از شاگردان امتحان گیاهان دارویی گرفته و اعلام می کند کسی که در گذشته 2 نمره منفی داشته ، اینک امکان دارد مردود شده و اخراج شود..
.. استاد از یانگوم می خواهد تا تفاوت بین گیاهان دارویی و سمی را معین کند.. ولی یانگوم اعلام می کند که تفکیک گیاهان دارویی از سمی امکان پذیر نیست و داروی سمی در جای خود اوقات کارایی موثری دارد و ...
و بدین ترتیب یانگوم از خطر مردودی رهایی می یابد...
یانگوم به پیش استاد می رود و به او می گوید که به اشتباهش پی برده ولی استاد می گوید نمی خواهد وانمود کنی که خیلی فهمیدی ذات انسان به این سادگی تغییر نمی کند!
تعلیمات پزشکی ادامه می یابد...
و امتحانات پزشکی متفاوتی برگزار می شود....
و شرایط بحرانی پزشکی رخ می دهد...
تا اینکه بالاخره روزی یانگ داک (استاد سابق یانگوم) از جزیره به دیدنش می آید...
... در حین ملاقات استاد به پیش یانگوم می آید و به او اعلام می کند او و شین بی 3 نمره منفی دارند! و این نمره منفی را استاد دیگری به آن ها داده است!
استاد لی به سر کلاس می آید و اعلام می کند که فردا روز اعلام نمرات است .. او به یانگوم و شین بی می گوید شما دو تا قبلاً نمراتتان را می دانید اینطور نیست؟!
استاد پزشکی از استاد لی می خواهد تا علت منفی یانگوم را بداند.. استاد اعلام می کند که تصمیم نمره با خودش است و تهدید می کند اگر او گزارشی به دربار بکند قبل از رسیدن پیام او به دربار ، خودش از قصر اخراج می شود!
یانگوم که در این هنگام پشت در ایستاده بود این موضوع را می فهمد و بسیار ناراحت می شود... استاد به یانگوم می گوید که متاسفانه نتوانسته کاری برایش بکند و هر استاد اختیارات خود را دارد!
یانگوم که امیدی به قبولی ندارد ناراحت برای دیدن افسر مین جانگ هو می رود ولی متوجه می شود که افسر مین جو برای ماموریت رفته است...
استاد شین ماجرا را به استاد دیگر اطلاع می دهد ...
استاد ناراحت می شود و به فکر فرو می رود...
استاد آن شب بسیار فکر می کند و سرانجام نمره ها را روی برگه مربوطه می نویسد!
... فردا صبح فرا می رسد ، روزی که قرار بود نمره های پایانی اعلام و کارآموزان اخراج و یا گزینش شوند! یانگوم و شین بی تقریباً هیچ امیدی به قبولی ندارند...
استاد پزشکی مجموع نمره ها را اعلام می کند: شین بی تو سه نمره منفی داری و اخراج می شوی ... یانگوم تو سه نمره منفی داری و اخراج می شوی و... جو دونگ سه نمره منفی و ... و به همین ترتیب کلیه افراد کلاس را مردود اعلام می کند!
استاد لی که ناظر اعلام نمرات بود اعتراض می کند ولی استاد به او پاسخ می گوید که شما گفتی که من مسئول نمره دادن در درس پزشکی هستم!
یانگوم و شین بی که متوجه حربه جالب استاد می شوند بر خلاف سایرین بسیار خوشحال می شوند (عاقبت خود شیرین بازی سر کلاس استاد)
.. خبر رد شدن همه شاگردان به استاد دو می رسد و او اعلام می کند چطور می خواهند با این همه هزینه تعلیم شاگردان این موضوع را به قصر اعلام کند و در نهایت اعلام می کند که شاگردان را گرد هم آورد خودش از آنان آزمون به عمل می آورد!
آزمون تشخیص بیماری برگزار می شود...
و سپس آزمون تشخیص گیاهان دارویی و ادبیات برگزار می شود...
استاد دو به استاد شین و لی می گوید چطور آنها این دختران باهوش را مردود کرده اند و خصوصاً یانگوم را یکی از برترین شاگرد کلاس با ادبیات بالا اعلام می کند...
استاد (پزشک اسبق شاه ) اعلام می کند که دو منفی را به خاطر غرورش به یانگوم دادم تا به او درس آموزی کنم... و علت منفی بقیه افراد عدم حضور در کلاس بوده ... ولی استاد لی نتوانست توضیح خاصی ارائه کند..
استاد دو به او گفت چطور توانسته از پزشکانی که مسئول حفظ جان هستند به عنوان فاحشه استفاده کند!
خبر اختلاف نظر دو پزشک در سوء استفاده از پزشکان زن به عنوان فاحشه به گوش شاه می رسد و شاه دستور منع سوء استفاده از پزشکان زن را صادر نموده و دستور می دهد استاد لی را به جرم سوء استفاده از پزشکان اخراج کنند..
و سر انجام با اعلام مردودی و قبولی شاگردان مدارک فارق التحصیلی دوره به آنها اعطا شده و حوزه فعالیت آنان تعیین می گردد
... و با کمال تعجب یانگوم به عنوان پزشک زن دربار گزینش می شود و به او مجوز ورود به داروخانه قصر اعطا می گردد !! و شین بی هم به داروخانه دربار فرستاده می شود!
پس از این یک سکانس احساسی جالبی بین استاد و یانگوم وجود دارد که پیشنهاد می کنم حین نگاه کردن از دست ندهید!
یانگوم مجوز ورود خود را به افسر مین جو نشان می دهد و افسر مین خیلی خیلی خوشحال می شود..
و پس از این سکانس زیبایی از سوال و جواب های ضد و نقیض بین یانگوم و افسر مین شکل می گیرد... همچنین سکانس مباحثه و مخالفت های بین یانگ داک و زن داگو نیز درس آموز و دیدنی است...
به مناسبت قبولی یانگوم جشنی کوچک بر پا می شود و یانگ داک به یانگوم می گوید که دیگر قصد ندارد به جیجو باز گردد...
اولین روز کاری یانگوم پس از ورود به قصر ، با مشاهده بانوان دربار آغاز می شود و پس از ورود به داروخانه به شین بی و یانگوم اعلام می شود که آن ها تازه وارد تعلیمات اصلی شدند و اگر سه نمره منفی بگیرند به مطب های منطقه ای منتقل می شوند و علاوه بر این وظایفشان گوشزد می شود.
آنها متوجه می شوند اولین فاز کاری آنها بی شباهت به مستخدمین دربار نیست و باید از فرامین غیر معقول بانوان دربار پیروی کنند! یانگوم در برابر نارضایتی شین بی می گوید که او قبلاً بانوی دربار بوده ! و با این وجود یانگوم سعی می کند تا رضایت بانوان آینده دربار را جلب کند...
... ملکه بیمار می شود و بدین منظور جلسه ای با پزشکان و بانوی دربار ترتیب داده می شود... از یانگوم و شین بی هم برای تماشا و یادگیری خواسته می شود تا در سر جلسه حضور داشته باشند... اما بانوی دربار (گیومیونگ) در بدو ورود متوجه حضور یانگوم می شود!!!!!!!
و یانگوم هم او را می بیند...
از سایت یانگوم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
دایی آخه چه ربطی داره به طنز و خنده ؟؟؟؟؟؟؟
اینو باید تو فیلم و سینما مینوشتی
مدیران محترم یه همتی بکنید و این تاپیک را منتقل کنید
اینو باید تو فیلم و سینما مینوشتی
مدیران محترم یه همتی بکنید و این تاپیک را منتقل کنید
oscar- عضو ویژه
- تعداد پستها : 618
Age : 40
Registration date : 2007-04-15
رد: جواهري در قصر
طنزش اینه که من مین جو هستم یکی بیاد یانگوم بشه
یکی بانو هن بشه یکی هم سلطان و پادشاه و خلاصه هرکی هرچی دوست داره بشه فقط من افسر مین جو هستم
یکی بانو هن بشه یکی هم سلطان و پادشاه و خلاصه هرکی هرچی دوست داره بشه فقط من افسر مین جو هستم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
خب جالا چرا میزنی عمه ای گوشش گرفتم انداختمش این ور
این که دعوا نداره که
اقا جواد از شما هم ممنونم
خیلی جالب بود
ولی خوب شد نخونده بودمشا، وگرنه فیلمه رو نمیتونستم ببینم
این که دعوا نداره که
اقا جواد از شما هم ممنونم
خیلی جالب بود
ولی خوب شد نخونده بودمشا، وگرنه فیلمه رو نمیتونستم ببینم
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 39
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: جواهري در قصر
ااا..قبول نيست زائوهارو نشون ندادن
hichkas- عضو برتر
- تعداد پستها : 1173
Registration date : 2007-06-05
رد: جواهري در قصر
مگه زائو هم داشت ؟
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
ولی من خودم عجله دارم ببینم چی میشهnaz khatun نوشته است:خب جالا چرا میزنی عمه ای گوشش گرفتم انداختمش این ور
این که دعوا نداره که
اقا جواد از شما هم ممنونم
خیلی جالب بود
ولی خوب شد نخونده بودمشا، وگرنه فیلمه رو نمیتونستم ببینم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
خلاصه قسمت سی و پنجم سریال جواهری در قصر!
... گیومیونگ و یانگوم بار دیگر همدیگر را در جلسه ترتیب داده شده در مورد بیماری ملکه می بینند و یانگوم می فهمد هم اینک گیومیونگ بانوی اول و مادام چویی بانوی منشی های قصر است.
از شین بی و یانگوم خواسته می شود تا به بانوان پزشک مسئول برای جلوگیری از سقط جنین ملکه کمک کنند.
در حین کمک یانگوم به بانوان پزشک ، بانوی منشی ها (مادام چویی) وارد می شود و ناگهان یانگوم را مشاهده می کند! چویی به او می گوید : "تو اینجا چکار می کنی" ولی یانگوم می گوید ملکه خونریزی کرده است!
تا اینکه بانوی پزشک به پزشک مسئول اطلاع می دهد که ملکه سقط جنین داشته است.
یانگوم که عصبانیت مادام چویی را متوجه شده بود در فکر فرو می رود و کینه درونی اش دوباره بیدار می شود...
یانگوم وارد آشپزخانه می شود او خاطرات خود و مادام هن را به یاد می آورد
تا اینکه گیومیونگ وارد آشپزخانه می شود و از او می پرسد تو یانگومی و یانگوم پاسخ می دهد : متاسفانه بلی! و به او می گوید با وجودیکه ممکن است دیر شده باشد ولی تبریک می گویم که بانوی اول شدی! و ...
در حین خروج نیز مادام چویی را می بیند مادام چویی به او می گوید تو فکر کردی اینجا در امان خواهی ماند! چرا برگشتی؟
سپس یانگرو او را می بیند و بسیار تعجب می کند...
گیومیونگ و مادام چویی به آشپزخانه رفته و مادام چویی به گیومیونگ جملات جالبی را می گوید :
"به میونگی سم دادم ولی او دخترش را فرستاد ، او را به عنوان خدمتکار بیرون راندم ولی او دوباره برگشته ، ما با این مصیبت چه کنیم؟!" و گیومیونگ در پاسخ می گوید : "از همان ابتدا نباید کاری می کردیم"
یانگوم برای جویا شدن از وضعیت دوستانش در قصر از یکی از بانوان دربار سوال می پرسد که بانو مین را می شناسد یا نه ؟ و او می گوید که بانو مین بانوی ملازم است و یانگوم از این نزول موقعیت بانو مین ناراحت می شود ...
او در قصر در جستجوی دوستانش می گردد...
و متوجه می شود که بانو مین در آب انبار قصر کار می کند!
یانگوم به سوی آب انبار سلطنتی می رود و ناگهان بانو مین یانگوم را می بیند و یکی دیگر از سکانس های احساسی مجموعه شکل می گیرد...
یانگوم از وضع یونسنگ و قصر می پرسد ... و بانو مین به او توضیح می دهد که ابتدا بانوی چویی ، بانوی منشی ها را با حیله متهم و اخراج کرد و خود جای او را گرفته و یونسگ هم اینک بانوی فراموش شده شاه است و این هم به خاطر نفوذ بانو چویی است...
بانو مین ، یانگوم را برای ملاقات یونسگ می برد و به او می گوید از وقتی که یانگوم اینجا را ترک کرده او متوسل به دعا شده و برای سلامتی او شبانه روز دعا می کند
و با ملاقات یونسک و یانگوم سکانس احساسی دیگری شکل می گیرد...
یونسنگ برای مهمانش (یانگوم) تقاضای غذایی ساده می کند ولی حتی آشپزخانه به او توهین می کنند و یانگوم از این موضوع بسیار ناراحت می شود.
... سپس گیومیونگ با یانگوم شروع به درد و دل می کند...
...وزیر اوگیومو هم متوجه می شود که مین جو سعی دارد تا افراد خود را وارد سیستم امنیت ملی کند با این موضوع مخالفت می کند ولی در نهایت با اجازه رسمی شاه مین جو موفق به ورود اشخاص می شود..
...افسر مین به یانگوم هشدار می دهد که باید او را امشب ملاقات کند چون ممکن است بزودی هدف بانو چویی یا وزیر اوگیومو قرار گیرد...
مادام چویی پزشک مسئول سلامتی شاه را برای ملاقات برادرش فراخوانی می کند...
.. به وزیر اوگیومو خبر می رسد که وزیر محلی و مین جو آن ها را برای ملاقات دعوت کرده اند... در مهمانی وزیر محلی از وزیر اوگیومو می خواهد تا به افزایش قدرت محلی او کمک کند ولی وزیر اوگیومو می پرسد اگر مخالفت کند چه؟! مین جو به او توضیح می دهد که غذایی که هم اینک خورده اردک گوگردی بوده و هم اینک آنها هنوز سالم هستند و از بسیاری از توطئه های آنها مطلع هستند و قصد دارند تا نهایت با آنها بجنگند...
همچنین مین جو برادر بانو چویی را در بیرون ملاقات می کند و او را تهدید می کند که اگر بانو سو یانگوم را به هر نحو متهم کند شروع جنگ را عملاً اعلام کرده است...
برادر چویی پس از بیان گفته مین جو به گیومیونگ می گوید حالا فهمیدی که چرا باید جان بی ارزش مین جو را می گرفتیم... مدتی بعد گیومیونگ تصادفاً مین جو را ملاقات می کند و به آگاهی های لازم را می دهد...
یانگوم در جلب رضایت بانوان به نظر موفق می رسد ...
در این شرایط گیومیونگ وارد شده و با لحن دستوری به او می گوید : "پاهای مرا نیز ماساژ بده!"
یانگوم در حین ماساژ به گیومیونگ می گوید با توجه به پایانه های رگهای پای شما دردی در قلبتان احساس می کنم!
مادام چویی ، پزشک مسئول را ملاقات می کند و از او می خواهد به نفعی یانگوم را از قصر دفع کند... پزشک نیز به بانو چویی اطمینان کامل می دهد..
و لذا آموزش دستیاران را بر عهده "جو" قرار می دهد... همه بانوان پزشک عقیده دارند که با آموزشات غلط "جو" یانگوم و شین بی قطعاً به زودی از قصر اخراج می شوند..
... در همان ابتدا یانگوم و شین بی به خاطر استفاده از روش "سنگ -وو" و طب سوزنی اشتباه (به دستور "جو") به بانوی پرستار مورد اتهام قرار می گیرند و پزشک مسئول به هردوی آنها اعلام می کند تا آماده باشند تا به اداره محلی اعزام شوند...
یانگوم در همین حین متوجه بی هوشی ملکه می شود...
لذا به کتابخانه می رود و شروع به مطالعه کتب پزشکی می کند و به شین بی می گوید آیا او نیز متوجه تناقض نبض ملکه با گفته های بانوی پزشک شده است؟
در همین حین بانوی پزشکی که نبض ملکه را معاینه کرده بود حرف های آندو را می شنود و به سوی آنان می آید و می گوید چطور شما می گویید اشتباه کرده ام؟!
... گیومیونگ و یانگوم بار دیگر همدیگر را در جلسه ترتیب داده شده در مورد بیماری ملکه می بینند و یانگوم می فهمد هم اینک گیومیونگ بانوی اول و مادام چویی بانوی منشی های قصر است.
از شین بی و یانگوم خواسته می شود تا به بانوان پزشک مسئول برای جلوگیری از سقط جنین ملکه کمک کنند.
در حین کمک یانگوم به بانوان پزشک ، بانوی منشی ها (مادام چویی) وارد می شود و ناگهان یانگوم را مشاهده می کند! چویی به او می گوید : "تو اینجا چکار می کنی" ولی یانگوم می گوید ملکه خونریزی کرده است!
تا اینکه بانوی پزشک به پزشک مسئول اطلاع می دهد که ملکه سقط جنین داشته است.
یانگوم که عصبانیت مادام چویی را متوجه شده بود در فکر فرو می رود و کینه درونی اش دوباره بیدار می شود...
یانگوم وارد آشپزخانه می شود او خاطرات خود و مادام هن را به یاد می آورد
تا اینکه گیومیونگ وارد آشپزخانه می شود و از او می پرسد تو یانگومی و یانگوم پاسخ می دهد : متاسفانه بلی! و به او می گوید با وجودیکه ممکن است دیر شده باشد ولی تبریک می گویم که بانوی اول شدی! و ...
در حین خروج نیز مادام چویی را می بیند مادام چویی به او می گوید تو فکر کردی اینجا در امان خواهی ماند! چرا برگشتی؟
سپس یانگرو او را می بیند و بسیار تعجب می کند...
گیومیونگ و مادام چویی به آشپزخانه رفته و مادام چویی به گیومیونگ جملات جالبی را می گوید :
"به میونگی سم دادم ولی او دخترش را فرستاد ، او را به عنوان خدمتکار بیرون راندم ولی او دوباره برگشته ، ما با این مصیبت چه کنیم؟!" و گیومیونگ در پاسخ می گوید : "از همان ابتدا نباید کاری می کردیم"
یانگوم برای جویا شدن از وضعیت دوستانش در قصر از یکی از بانوان دربار سوال می پرسد که بانو مین را می شناسد یا نه ؟ و او می گوید که بانو مین بانوی ملازم است و یانگوم از این نزول موقعیت بانو مین ناراحت می شود ...
او در قصر در جستجوی دوستانش می گردد...
و متوجه می شود که بانو مین در آب انبار قصر کار می کند!
یانگوم به سوی آب انبار سلطنتی می رود و ناگهان بانو مین یانگوم را می بیند و یکی دیگر از سکانس های احساسی مجموعه شکل می گیرد...
یانگوم از وضع یونسنگ و قصر می پرسد ... و بانو مین به او توضیح می دهد که ابتدا بانوی چویی ، بانوی منشی ها را با حیله متهم و اخراج کرد و خود جای او را گرفته و یونسگ هم اینک بانوی فراموش شده شاه است و این هم به خاطر نفوذ بانو چویی است...
بانو مین ، یانگوم را برای ملاقات یونسگ می برد و به او می گوید از وقتی که یانگوم اینجا را ترک کرده او متوسل به دعا شده و برای سلامتی او شبانه روز دعا می کند
و با ملاقات یونسک و یانگوم سکانس احساسی دیگری شکل می گیرد...
یونسنگ برای مهمانش (یانگوم) تقاضای غذایی ساده می کند ولی حتی آشپزخانه به او توهین می کنند و یانگوم از این موضوع بسیار ناراحت می شود.
... سپس گیومیونگ با یانگوم شروع به درد و دل می کند...
...وزیر اوگیومو هم متوجه می شود که مین جو سعی دارد تا افراد خود را وارد سیستم امنیت ملی کند با این موضوع مخالفت می کند ولی در نهایت با اجازه رسمی شاه مین جو موفق به ورود اشخاص می شود..
...افسر مین به یانگوم هشدار می دهد که باید او را امشب ملاقات کند چون ممکن است بزودی هدف بانو چویی یا وزیر اوگیومو قرار گیرد...
مادام چویی پزشک مسئول سلامتی شاه را برای ملاقات برادرش فراخوانی می کند...
.. به وزیر اوگیومو خبر می رسد که وزیر محلی و مین جو آن ها را برای ملاقات دعوت کرده اند... در مهمانی وزیر محلی از وزیر اوگیومو می خواهد تا به افزایش قدرت محلی او کمک کند ولی وزیر اوگیومو می پرسد اگر مخالفت کند چه؟! مین جو به او توضیح می دهد که غذایی که هم اینک خورده اردک گوگردی بوده و هم اینک آنها هنوز سالم هستند و از بسیاری از توطئه های آنها مطلع هستند و قصد دارند تا نهایت با آنها بجنگند...
همچنین مین جو برادر بانو چویی را در بیرون ملاقات می کند و او را تهدید می کند که اگر بانو سو یانگوم را به هر نحو متهم کند شروع جنگ را عملاً اعلام کرده است...
برادر چویی پس از بیان گفته مین جو به گیومیونگ می گوید حالا فهمیدی که چرا باید جان بی ارزش مین جو را می گرفتیم... مدتی بعد گیومیونگ تصادفاً مین جو را ملاقات می کند و به آگاهی های لازم را می دهد...
یانگوم در جلب رضایت بانوان به نظر موفق می رسد ...
در این شرایط گیومیونگ وارد شده و با لحن دستوری به او می گوید : "پاهای مرا نیز ماساژ بده!"
یانگوم در حین ماساژ به گیومیونگ می گوید با توجه به پایانه های رگهای پای شما دردی در قلبتان احساس می کنم!
مادام چویی ، پزشک مسئول را ملاقات می کند و از او می خواهد به نفعی یانگوم را از قصر دفع کند... پزشک نیز به بانو چویی اطمینان کامل می دهد..
و لذا آموزش دستیاران را بر عهده "جو" قرار می دهد... همه بانوان پزشک عقیده دارند که با آموزشات غلط "جو" یانگوم و شین بی قطعاً به زودی از قصر اخراج می شوند..
... در همان ابتدا یانگوم و شین بی به خاطر استفاده از روش "سنگ -وو" و طب سوزنی اشتباه (به دستور "جو") به بانوی پرستار مورد اتهام قرار می گیرند و پزشک مسئول به هردوی آنها اعلام می کند تا آماده باشند تا به اداره محلی اعزام شوند...
یانگوم در همین حین متوجه بی هوشی ملکه می شود...
لذا به کتابخانه می رود و شروع به مطالعه کتب پزشکی می کند و به شین بی می گوید آیا او نیز متوجه تناقض نبض ملکه با گفته های بانوی پزشک شده است؟
در همین حین بانوی پزشکی که نبض ملکه را معاینه کرده بود حرف های آندو را می شنود و به سوی آنان می آید و می گوید چطور شما می گویید اشتباه کرده ام؟!
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
سانسوری ها قسمت 34
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
j.j نوشته است:مگه زائو هم داشت ؟
عکسایی که گذاشتیو نگاه کن
hichkas- عضو برتر
- تعداد پستها : 1173
Registration date : 2007-06-05
رد: جواهري در قصر
توی فیلمی که سیما نشون داد رو میگم ؟
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
عکس های متحرک یانگوم - جواهری در قصر [ عکس های یانگوم ]
و باز هم یکسری عکس زیبا و متحرک از یانگوم که اینجور عکسهاش خیلی طرفدار داره . فقط یکم صبر کنید . تقدیم به دوستداران سریال جواهری در قصر :
و باز هم یکسری عکس زیبا و متحرک از یانگوم که اینجور عکسهاش خیلی طرفدار داره . فقط یکم صبر کنید . تقدیم به دوستداران سریال جواهری در قصر :
........ ........
................
................
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
مجموعه تلویزیونی "جواهری در قصر" با 57 درصد بیننده به عنوان پرمخاطبترین مجموعه در میان مجموعههای اردیبهشتماه 86 شبکههای تلویزیون معرفی شد. به گزارش خبرنگار مهر، بر اساس آخرین نتایج بررسی تحقیقات صدا و سیما "جواهری در قصر" با 57 درصد بیننده و 92 درصد رضایت در صدر پرمخاطب ترین سریال های پخش شده در اردیبهشت ماه قرار دارد.
سریال "جواهری در قصر" که تاکنون سی و اندی از قسمت های آن شب های جمعه از شبکه دو پخش شده، محصول شبکه MBC کره جنوبی در سال 2003 است. این مجموعه یک اقتباس آزاد از زندگی یک شخصیت تاریخی از خاندان جوسئون کره جنوبی است.این مجموعه با استقبال بینظیر در کشورهای آسیایی چون ایران، تایوان، هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور، تایلند، فیلیپین و چین و ژاپن ... رو به رو شد، حتی بعضی از آن به عنوان تب فرهنگی کره در هزاره جدید یاد کردند. این مجموعه در استرالیا، آمریکا و کانادا هم به نمایش درآمد.
اولین نمایش این مجموعه 15 سپتامبر سال 2003 از شبکه MBC بود که بین 47 تا 58 درصد بیننده داشت. در تایوان از شبکه جیتیوی در می سال 2004 به نمایش درآمد که در آن زمان پربینندهترین برنامه تلویزیونی شناخته شد. در سپتامبر سال 2005 از شبکه TVB هنگکنگ به نمایش درآمد که پربینندهترین سریال بوده است .
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
شین بین کیست ؟؟! [ معرفی شخصیت های مجموعه جواهری در قصر ]
Ha-ji-min _ شین بی
شین بی دوست صمیمی یانگوم را زمانی که یانگوم به عنوان دانشجوی پزشکی به قصر می رود ، خواهید دید .
شین بی نقش سرنوشت سازی در موفقیت یانگوم در پزشکی دارد . ماجرای باخت بانو هن در مسابقه آشپزی که موجب فرستادن یانگوم به نزد دایه ملکه شد و یانگوم متوجه اشتباه خود شد ، این بار به نحو دیگری تکرار می شود و بدون حضور شین بی ، ممکن بود که یانگوم در ادامه دادن پزشکی موفق نشود .
بزودی این چهره معصوم و دوست داشتنی را در سریال خواهید دید .
Ha-ji-min _ شین بی
شین بی دوست صمیمی یانگوم را زمانی که یانگوم به عنوان دانشجوی پزشکی به قصر می رود ، خواهید دید .
شین بی نقش سرنوشت سازی در موفقیت یانگوم در پزشکی دارد . ماجرای باخت بانو هن در مسابقه آشپزی که موجب فرستادن یانگوم به نزد دایه ملکه شد و یانگوم متوجه اشتباه خود شد ، این بار به نحو دیگری تکرار می شود و بدون حضور شین بی ، ممکن بود که یانگوم در ادامه دادن پزشکی موفق نشود .
بزودی این چهره معصوم و دوست داشتنی را در سریال خواهید دید .
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
موسیقی کامل سریال جواهری در قصر (یانگوم) [ اخبار سریال جواهری در قصر ]
سلام دوستان عزیزم . امیدوارم حالتون خوب باشه و همیشه شاد باشید . اول از همه باید بگم که متاسفانه چند تا از پست های خوبم بخاطر مشکلات سرویس وبلاگ پارسی باکس پاک شد که دیگه متاسفانه محتوای اون پست هارو ندارم . واقعا" سرویس مزخرفی هست این پارسی باکس . اگه رنک گوگلم توش 4 نشده بود حتما اسباب کشی می کردم .
یک خبر خوب دیگه هم داشتم که این وبلاگ تو سرچ گوگل توی عبارت های یانگوم و جواهری در قصر اول شد که یک موفقیت خیلی بزرگ واسه این وبلاگ به حساب میاد و از وبلاگ های دیگه مثل daejanggeum.blogfa ( که مطالب جالبی هم نداره) جلو زد .
خوب دیگه طولش نمی دم . امروز واستون کل موزیک های سریال جواهری در قصر رو دارم که جز پر طرفدار ترین آهنگ های سریال های آسیایی هست . امیدوارم که لذت ببرید :
Original Korean theme song soundtrack for Jewel in the Palace, 900 KB
Zhang Shaohan's version of Jewel in the Palace theme song, 878 KB
Kelly Chan's version of Jewel in the Palace theme song, 880 KB
Kelly Chan's Chinese version of Jewel in the Palace theme song 165 KB
Acoustic version of Jewel in the Palace theme song 583 KB
China Tang Can version of Jewel in the Palace theme song 1.8 MB
OH NA RA - ORIGINAL THEMESONG 4,18MB
THEMESONG BY KELLY CHAN 4,16MB
یک عکس دیگه از یونسنگ بازیگر جواهری در قصر [ معرفی شخصیت های مجموعه جواهری در قصر ]
سلام دوستان این هم یک عکس دیگه از یونسنگ دوست یانگوم (جواهری در قصر) که خیلی طرفدار هم داره :
فقط سعید رو نزارید بیاد این ور پرده
نقد سریال جواهری در قصر [ بحث و بررسی سریال جواهری در قصر ]
سریال جواهری در قصر را می توان یکی از موفق ترین سریال ها در زمینه نشان دادن خوبی ها وبدی ها دانست وهمین علت باعث شده است تا این سریال به یکی از سریال های محبوب تبدیل شود.
سریال های محبوب زیاد هستند به طور مثال سریال قصه های جزیره هم زمانی بسیارمحبوب بود وهنوزهم که هنوز نقش سارا استنلی در ذهن ما است.اما چرا جواهری در قصر که یک فیلم کره ای که تمام بازیگران آن هم کره ای هستند جزو سریال های قدرتمند ومحبوب قرار می گیردچرا؟
این چرا دلایل زیادی دارد فیلم نامه،کارگردانی،بازیگران،فیلم برداری... اما نه علت یک چیز دیگری است سریال جواهری در قصر قصه ی انسان هایی است که درتقابل با یکدیگرهستندویکدیگر راکامل می کنند وخوشحالی وناراحتی های آن ها روی ما تاثیر می گذارد..
نویسنده این سریال هیچ اصرار وپافشاری برای خوب بودن وبدبودن کاراکترهای فیلم نامه خود را نداردبلکه معتقداست هیچ فردی خوبی یا بدی کامل نیست وهمه ی انسان ها درهنگام تولد کودکی پاک هستند امااین شرایط زندگی است که انسان راخوب یا بد می کند( به همین دلیل است که فیلم ازکودکی یانگوم وگیومیونگ و... شروع می شود.)
وهیچ فردی ذاتا بدنیست بلکه زندگی انسان ها تحت تاثیراتفاقات خوب یا بداست که هرکدام می تواند مسیر زندگی انسان راعوض کند.
به طورمثال اگر تیری که به سمت یانگوم ومادرش پرتاپ شد اگر با فداکاری مادر یانگوم همراه نمی شد وبه یانگوم اصابت می کردیانگوم الان زنده نبود یا آشنایی اتفاقی با آشپز کنگ داگو که باعث شدیانگوم کمی از مشکلات یانگوم حل شود یا این که به جای آن که بانوهن مربی یانگوم شود بانوچویی مربی او می شد اکنون ما از یانگوم متنفر بودیم.(البته من در مورد شخیت ها صحبت می کنم نه در مورد بازیگرها والی اگر Lee young ae نقش بانو چویی راهم بازی می کردبازیگرمحبوب ما بود.)
اما شراط باعث شده تا یانگوم شاگرد مربی ای شود که ازنظراخلاقی مهربان ودلسوز است وازهمه مهمتر دوست مادرش هم است.
هم چنین نویسنده می خواهد درچندصحنه ازفیلم بگوید که یانگوم هم که شخصیت اول ومثبت داستان است هم اشتباه کرده وباعث مرگ پدرومادرش شده است(زمانی که به حرف پدرش گوش نکرده وگفته است پدرش یکی از افسران قصر است.)
درصحنه ای دیگر که یکی ازبهترین صحنه های فیلم است یانگوم رادرکناردریا نشان می دهدکه به فکر انتقام است،نویسنده وکارگردان می خواهند عنوان کنند که یانگوم هم می تواند بدجنس وانتقام گیر باشداما فرق اوبا بانوچویی این است که در مواجه با خوبی وبدی، خوبی را انتخاب می کند که این سرشار از وجود پاک اوست.
درمورد شخصیت های دیگر هم همین اعتقادرادارد به طورمثال بانوچویی ازاول بدنبوده بلکه او درخانواده ای بزرگ شده که برای رسیدن به اهداف خود دست به هراقدامی می زنند واین مسئله روی بانوچویی تاثیر گذاشته واوقصد دارد به راه خاندان خود برود وبه تبعیت از آن ها بپردازد.چون می بیند با این روش به هرچیزی که دلش می خواهد می رسد.
درمورد گیومیونگ که به نظرمن شخصیت او خاکستری است معتقداست اگر بانوچویی برای رسیدن به بانوی اولی دست به هرکاری می زندگیومیونگ هم برای رسیدن به افسرمین جانگو حاضراست دست به هرکاری بزندتا به مین جانگو برسداما گیومیونگ با بانوچویی یک فرق بزرگ دارد آن هم این است که هنوزوجودش را بدی کامل فرا نگفته وهنوز روزنه های خوبی درآن وجود دارد ولی این روزنه ها آن قدر کوچک هستند که توان مقابله با بدی ها راندارند واز بین می روند.
گومیونگ با بانو چویی یک ویژگی مشترک هم دارد آن هم ضعف است همان گونه که بانو چویی همیشه درمقابل بانوهن ناتوان وضعیف بود گیومیونگ هم در برابر یاگوم ضعیف وناتوان است ونمی تواند از او سبقت بگیرد وبه همین دلیل دریکی ازقسمت ها به بانوچویی می گوید که او هم می خواهد راه اورا ادامه دهد چون اوهم مانند چویی فکر می کند ازاین راه به اهداف خود می رسد.
هم چنین عشقه گیومیونگ به افسرمین جانگو یک طرفه است واین عشق که از بچگی با او بوده اوراازواقعیت های زندگی دور کرده واورا غرق در رؤیاهای خود کرده وباعث شده است که فکر کندپس افسرمین جانگوهم عاشق اوست و نمی تواند در عشق خود رقیبی به نام یانگوم ببیند.
درآخربایدگفت که سریال جواهری درقصر یکی ازبهترین ویابهترین سریال چند سال اخیر است که فراتر از آسیا عمل کرده و توانسته نام خودرا بر سرزبان ها بیندازد.
سلام دوستان عزیزم . امیدوارم حالتون خوب باشه و همیشه شاد باشید . اول از همه باید بگم که متاسفانه چند تا از پست های خوبم بخاطر مشکلات سرویس وبلاگ پارسی باکس پاک شد که دیگه متاسفانه محتوای اون پست هارو ندارم . واقعا" سرویس مزخرفی هست این پارسی باکس . اگه رنک گوگلم توش 4 نشده بود حتما اسباب کشی می کردم .
یک خبر خوب دیگه هم داشتم که این وبلاگ تو سرچ گوگل توی عبارت های یانگوم و جواهری در قصر اول شد که یک موفقیت خیلی بزرگ واسه این وبلاگ به حساب میاد و از وبلاگ های دیگه مثل daejanggeum.blogfa ( که مطالب جالبی هم نداره) جلو زد .
خوب دیگه طولش نمی دم . امروز واستون کل موزیک های سریال جواهری در قصر رو دارم که جز پر طرفدار ترین آهنگ های سریال های آسیایی هست . امیدوارم که لذت ببرید :
Original Korean theme song soundtrack for Jewel in the Palace, 900 KB
Zhang Shaohan's version of Jewel in the Palace theme song, 878 KB
Kelly Chan's version of Jewel in the Palace theme song, 880 KB
Kelly Chan's Chinese version of Jewel in the Palace theme song 165 KB
Acoustic version of Jewel in the Palace theme song 583 KB
China Tang Can version of Jewel in the Palace theme song 1.8 MB
OH NA RA - ORIGINAL THEMESONG 4,18MB
THEMESONG BY KELLY CHAN 4,16MB
یک عکس دیگه از یونسنگ بازیگر جواهری در قصر [ معرفی شخصیت های مجموعه جواهری در قصر ]
سلام دوستان این هم یک عکس دیگه از یونسنگ دوست یانگوم (جواهری در قصر) که خیلی طرفدار هم داره :
فقط سعید رو نزارید بیاد این ور پرده
نقد سریال جواهری در قصر [ بحث و بررسی سریال جواهری در قصر ]
سریال جواهری در قصر را می توان یکی از موفق ترین سریال ها در زمینه نشان دادن خوبی ها وبدی ها دانست وهمین علت باعث شده است تا این سریال به یکی از سریال های محبوب تبدیل شود.
سریال های محبوب زیاد هستند به طور مثال سریال قصه های جزیره هم زمانی بسیارمحبوب بود وهنوزهم که هنوز نقش سارا استنلی در ذهن ما است.اما چرا جواهری در قصر که یک فیلم کره ای که تمام بازیگران آن هم کره ای هستند جزو سریال های قدرتمند ومحبوب قرار می گیردچرا؟
این چرا دلایل زیادی دارد فیلم نامه،کارگردانی،بازیگران،فیلم برداری... اما نه علت یک چیز دیگری است سریال جواهری در قصر قصه ی انسان هایی است که درتقابل با یکدیگرهستندویکدیگر راکامل می کنند وخوشحالی وناراحتی های آن ها روی ما تاثیر می گذارد..
نویسنده این سریال هیچ اصرار وپافشاری برای خوب بودن وبدبودن کاراکترهای فیلم نامه خود را نداردبلکه معتقداست هیچ فردی خوبی یا بدی کامل نیست وهمه ی انسان ها درهنگام تولد کودکی پاک هستند امااین شرایط زندگی است که انسان راخوب یا بد می کند( به همین دلیل است که فیلم ازکودکی یانگوم وگیومیونگ و... شروع می شود.)
وهیچ فردی ذاتا بدنیست بلکه زندگی انسان ها تحت تاثیراتفاقات خوب یا بداست که هرکدام می تواند مسیر زندگی انسان راعوض کند.
به طورمثال اگر تیری که به سمت یانگوم ومادرش پرتاپ شد اگر با فداکاری مادر یانگوم همراه نمی شد وبه یانگوم اصابت می کردیانگوم الان زنده نبود یا آشنایی اتفاقی با آشپز کنگ داگو که باعث شدیانگوم کمی از مشکلات یانگوم حل شود یا این که به جای آن که بانوهن مربی یانگوم شود بانوچویی مربی او می شد اکنون ما از یانگوم متنفر بودیم.(البته من در مورد شخیت ها صحبت می کنم نه در مورد بازیگرها والی اگر Lee young ae نقش بانو چویی راهم بازی می کردبازیگرمحبوب ما بود.)
اما شراط باعث شده تا یانگوم شاگرد مربی ای شود که ازنظراخلاقی مهربان ودلسوز است وازهمه مهمتر دوست مادرش هم است.
هم چنین نویسنده می خواهد درچندصحنه ازفیلم بگوید که یانگوم هم که شخصیت اول ومثبت داستان است هم اشتباه کرده وباعث مرگ پدرومادرش شده است(زمانی که به حرف پدرش گوش نکرده وگفته است پدرش یکی از افسران قصر است.)
درصحنه ای دیگر که یکی ازبهترین صحنه های فیلم است یانگوم رادرکناردریا نشان می دهدکه به فکر انتقام است،نویسنده وکارگردان می خواهند عنوان کنند که یانگوم هم می تواند بدجنس وانتقام گیر باشداما فرق اوبا بانوچویی این است که در مواجه با خوبی وبدی، خوبی را انتخاب می کند که این سرشار از وجود پاک اوست.
درمورد شخصیت های دیگر هم همین اعتقادرادارد به طورمثال بانوچویی ازاول بدنبوده بلکه او درخانواده ای بزرگ شده که برای رسیدن به اهداف خود دست به هراقدامی می زنند واین مسئله روی بانوچویی تاثیر گذاشته واوقصد دارد به راه خاندان خود برود وبه تبعیت از آن ها بپردازد.چون می بیند با این روش به هرچیزی که دلش می خواهد می رسد.
درمورد گیومیونگ که به نظرمن شخصیت او خاکستری است معتقداست اگر بانوچویی برای رسیدن به بانوی اولی دست به هرکاری می زندگیومیونگ هم برای رسیدن به افسرمین جانگو حاضراست دست به هرکاری بزندتا به مین جانگو برسداما گیومیونگ با بانوچویی یک فرق بزرگ دارد آن هم این است که هنوزوجودش را بدی کامل فرا نگفته وهنوز روزنه های خوبی درآن وجود دارد ولی این روزنه ها آن قدر کوچک هستند که توان مقابله با بدی ها راندارند واز بین می روند.
گومیونگ با بانو چویی یک ویژگی مشترک هم دارد آن هم ضعف است همان گونه که بانو چویی همیشه درمقابل بانوهن ناتوان وضعیف بود گیومیونگ هم در برابر یاگوم ضعیف وناتوان است ونمی تواند از او سبقت بگیرد وبه همین دلیل دریکی ازقسمت ها به بانوچویی می گوید که او هم می خواهد راه اورا ادامه دهد چون اوهم مانند چویی فکر می کند ازاین راه به اهداف خود می رسد.
هم چنین عشقه گیومیونگ به افسرمین جانگو یک طرفه است واین عشق که از بچگی با او بوده اوراازواقعیت های زندگی دور کرده واورا غرق در رؤیاهای خود کرده وباعث شده است که فکر کندپس افسرمین جانگوهم عاشق اوست و نمی تواند در عشق خود رقیبی به نام یانگوم ببیند.
درآخربایدگفت که سریال جواهری درقصر یکی ازبهترین ویابهترین سریال چند سال اخیر است که فراتر از آسیا عمل کرده و توانسته نام خودرا بر سرزبان ها بیندازد.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
خلاصه قسمت سی و ششم جواهری در قصر!
..و پزشکی که نبض ملکه را گرفته بود سعی می کند تا با توضیحات خود بفهماند که یانگوم و شین بی خیلی زود قضاوت کرده اند و حتی از آنان می خواهد تا دیگر اشتباه نکنند و همه ابهامات را با او در میان بگذراند!
ولی یانگوم هنوز مشکوک است!
پزشک مسئول سلامتی ملکه ، پزشک بانو را برای درمان با طب سوزنی آموزش و امتحان می کند و سپس برای درمان به سوی ملکه مادر می فرستد
ولی زمانی که پزشک بانو مشغول طب سوزنی بود حال ملکه ناگهان به هم می خورد...
پزشکان جلسه اضطراری تشکیل داده و بر تشخیص بیماری مشکوک می شوند...
پادشاه متوجه اشتباه تشخیص شده و به وزیران و پزشکان هشدار می دهد و دستورات لازمه به بانوی منشی ها ابلاغ می گردد
داگو نیز با پرس و جو از حوالی قصر متوجه می شود که حال ملکه چندان خوب نیست و یانگوم باید سرش حسابی شلوغ باشد..
یانگوم که از همان ابتدا به تشخیص اشتباه بیماری ملکه مشکوک بود شروع به تحقیق در کتابخانه می کند..
رئیس درمانگاه قصر نیز دوباره به پزشک مسئول شدیداً اخطار می دهد...
شین بی جریان مشکوک بودن یانگوم نسبت به تشخیص نبض را به پزشک مسئول سلامتی ملکه می گوید...
پزشک مسئول جلسه ای ترتیب می دهد و در بین جلسه با وجود مخالفت های سایرین از یانگوم می خواهد تا شرایط ملکه را دوباره توضیح دهد...
یانگوم علائمی چون قرمزی لثه و نبض سن را اعلام می کند و به پزشکان می گوید ظاهراً او هنوز بچه مرده دیگری در شکم دارد (بچه او دو قلو بوده) و پزشکان بهت زده از او می پرسند چطور او نبض پیچیده سن را تشخیص داده!
لذا رئیس درمانگاه با توجه به علائم اعلام شده تصمیم می گیرد مجدداً هر دو بانو را برای معاینه ملکه بفرستد...
یانگوم و بانوی پزشک علائم نبض ملکه را اعلام می کنند
ولی پزشک مسئول با وجود مخالفت پزشکان دیگر به گفته یانگوم اعتقاد بیشتری دارد و اعلام می کند تشخیص بانو یئول به نتیجه نرسید و مسئولیت درمان و تشخیص یانگوم را می پذیرد...
پزشک از یئول می خواهد که برای طب سوزنی ملکه آماده شود ولی یئول اعلام می کند که چون نبضی که یانگوم اعلام می کند احساس نکرده اعتمادی برای انجام ندارد و در نهایت پزشک مسئول از یانگوم می خواهد تا ملکه را طب سوزنی کند...
و یانگوم با موفقیت او را طب سوزنی می کند...
و درمان را ادامه می دهد...
و یونسنگ نیز برای اینکه مشکلی برای یانگوم پیش نیاید برای سلامتی ملکه دعا می کند...
همه پزشکان نگرانند که آیا این درمان و تشخیص صحیح بوده یا خیر! دو روز می گذرد و هیچ بهبودی در ملکه حاصل نمی شود
داگو به افسر مین خبر می دهد که یانگوم خود را در جریان بیماری ملکه وارد کرده است ، افسر مین حسابی نگران می شود...
خبر عدم بهبودی ملکه به گوش شاه می رسد شاه تصمیم می گیرد ملکه را سریعاً ملاقات کند... ولی ملکه در همین موقع مشغول خونریزی بود!
همه وحشت می کنند ولی سرانجام بچه مرده دیگری خارج می شود.. و یانگوم خیالش راحت می شود..
شاه از این واقعه (خروج بچه) واقف شده و به پزشکان می گوید کارشان را بدرستی انجام داده اند...
یئول نیز از پزشکان تقاضای انزال درجه می کند ولی پزشک مسئول از انجام اینکار جلوگیری می کند و پس از خروج پزشکان او به یانگوم چهره دوم خود را نشان می دهد و به او می گوید چرا مرا از روی عمد نابود کردی؟!
یانگوم که در بدو اخراج از قصر بود دوباره در قصر ماندگار شد و پزشکی که بانو چویی به او دستور بیرون راندن یانگوم را داده بود از مادام چویی فرصت دیگری می خواهد...
یانگ داک نیز در این فرصت درمانگاه و داروخانه خود را در چوسان برقرار کرده بود و یانگوم به ملاقات او می آید...
افسر مین و وزیر نیز تصمیم می گیرند برای تجهیز سلاح به شاه پیشنهاد کاهش زمین های صاحب منصبان را ارائه کنند که البته با موافقت شاه روبرو می شود.
وزیر اوگیومو که دارای بیشترین تعداد زمین های تقدیمی بوده با این وضعیت سخت عصبانی می شود و جلسه ای با صاحب منصبان ترتیب می دهد که البته بانو چویی اعلام می کند که ترتیب کارها را می دهد!
در همین وضعیت خبر می رسد که ملکه مادر درمان را متوقف کرده است.. شاه به ملاقات ملکه مادر می رود و ملکه مادر به او می گوید : "از کی تاحالا نگران من شدی برگرد و هرگز نمی خواهم تو را ببینم ، چطور توانستی پزشک خانواگی مرا مرخص کنی و به جایش پزشک دیگری بیاوری"!
و مادام چویی از این حیله خشنود می شود و...
..و پزشکی که نبض ملکه را گرفته بود سعی می کند تا با توضیحات خود بفهماند که یانگوم و شین بی خیلی زود قضاوت کرده اند و حتی از آنان می خواهد تا دیگر اشتباه نکنند و همه ابهامات را با او در میان بگذراند!
ولی یانگوم هنوز مشکوک است!
پزشک مسئول سلامتی ملکه ، پزشک بانو را برای درمان با طب سوزنی آموزش و امتحان می کند و سپس برای درمان به سوی ملکه مادر می فرستد
ولی زمانی که پزشک بانو مشغول طب سوزنی بود حال ملکه ناگهان به هم می خورد...
پزشکان جلسه اضطراری تشکیل داده و بر تشخیص بیماری مشکوک می شوند...
پادشاه متوجه اشتباه تشخیص شده و به وزیران و پزشکان هشدار می دهد و دستورات لازمه به بانوی منشی ها ابلاغ می گردد
داگو نیز با پرس و جو از حوالی قصر متوجه می شود که حال ملکه چندان خوب نیست و یانگوم باید سرش حسابی شلوغ باشد..
یانگوم که از همان ابتدا به تشخیص اشتباه بیماری ملکه مشکوک بود شروع به تحقیق در کتابخانه می کند..
رئیس درمانگاه قصر نیز دوباره به پزشک مسئول شدیداً اخطار می دهد...
شین بی جریان مشکوک بودن یانگوم نسبت به تشخیص نبض را به پزشک مسئول سلامتی ملکه می گوید...
پزشک مسئول جلسه ای ترتیب می دهد و در بین جلسه با وجود مخالفت های سایرین از یانگوم می خواهد تا شرایط ملکه را دوباره توضیح دهد...
یانگوم علائمی چون قرمزی لثه و نبض سن را اعلام می کند و به پزشکان می گوید ظاهراً او هنوز بچه مرده دیگری در شکم دارد (بچه او دو قلو بوده) و پزشکان بهت زده از او می پرسند چطور او نبض پیچیده سن را تشخیص داده!
لذا رئیس درمانگاه با توجه به علائم اعلام شده تصمیم می گیرد مجدداً هر دو بانو را برای معاینه ملکه بفرستد...
یانگوم و بانوی پزشک علائم نبض ملکه را اعلام می کنند
ولی پزشک مسئول با وجود مخالفت پزشکان دیگر به گفته یانگوم اعتقاد بیشتری دارد و اعلام می کند تشخیص بانو یئول به نتیجه نرسید و مسئولیت درمان و تشخیص یانگوم را می پذیرد...
پزشک از یئول می خواهد که برای طب سوزنی ملکه آماده شود ولی یئول اعلام می کند که چون نبضی که یانگوم اعلام می کند احساس نکرده اعتمادی برای انجام ندارد و در نهایت پزشک مسئول از یانگوم می خواهد تا ملکه را طب سوزنی کند...
و یانگوم با موفقیت او را طب سوزنی می کند...
و درمان را ادامه می دهد...
و یونسنگ نیز برای اینکه مشکلی برای یانگوم پیش نیاید برای سلامتی ملکه دعا می کند...
همه پزشکان نگرانند که آیا این درمان و تشخیص صحیح بوده یا خیر! دو روز می گذرد و هیچ بهبودی در ملکه حاصل نمی شود
داگو به افسر مین خبر می دهد که یانگوم خود را در جریان بیماری ملکه وارد کرده است ، افسر مین حسابی نگران می شود...
خبر عدم بهبودی ملکه به گوش شاه می رسد شاه تصمیم می گیرد ملکه را سریعاً ملاقات کند... ولی ملکه در همین موقع مشغول خونریزی بود!
همه وحشت می کنند ولی سرانجام بچه مرده دیگری خارج می شود.. و یانگوم خیالش راحت می شود..
شاه از این واقعه (خروج بچه) واقف شده و به پزشکان می گوید کارشان را بدرستی انجام داده اند...
یئول نیز از پزشکان تقاضای انزال درجه می کند ولی پزشک مسئول از انجام اینکار جلوگیری می کند و پس از خروج پزشکان او به یانگوم چهره دوم خود را نشان می دهد و به او می گوید چرا مرا از روی عمد نابود کردی؟!
یانگوم که در بدو اخراج از قصر بود دوباره در قصر ماندگار شد و پزشکی که بانو چویی به او دستور بیرون راندن یانگوم را داده بود از مادام چویی فرصت دیگری می خواهد...
یانگ داک نیز در این فرصت درمانگاه و داروخانه خود را در چوسان برقرار کرده بود و یانگوم به ملاقات او می آید...
افسر مین و وزیر نیز تصمیم می گیرند برای تجهیز سلاح به شاه پیشنهاد کاهش زمین های صاحب منصبان را ارائه کنند که البته با موافقت شاه روبرو می شود.
وزیر اوگیومو که دارای بیشترین تعداد زمین های تقدیمی بوده با این وضعیت سخت عصبانی می شود و جلسه ای با صاحب منصبان ترتیب می دهد که البته بانو چویی اعلام می کند که ترتیب کارها را می دهد!
در همین وضعیت خبر می رسد که ملکه مادر درمان را متوقف کرده است.. شاه به ملاقات ملکه مادر می رود و ملکه مادر به او می گوید : "از کی تاحالا نگران من شدی برگرد و هرگز نمی خواهم تو را ببینم ، چطور توانستی پزشک خانواگی مرا مرخص کنی و به جایش پزشک دیگری بیاوری"!
و مادام چویی از این حیله خشنود می شود و...
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
عکسهایی از سریال و هنر پیشگان آن
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
این هم آهنگ های جدید
برای دانلود این آهنگ ها فقط بر روی نوشت های پایین که با رنگ آبی هستند کلیک کنید
01. go won
02. chang ryong
03. ha mang yun (Featuring Safina)
04. oh na ra II
05. 0815
06. yun bap
07. duk goo
08. Hamangyeon (Featuring Safina)
09. APNA
10. da som
11. bi
12. dan ga
13. yun do
14. oh na ra I
15. The Legend Becomes History
16. ja ya oh ga (Techno Ver.)
17. ha mang yun (Instrumental)
02. chang ryong
03. ha mang yun (Featuring Safina)
04. oh na ra II
05. 0815
06. yun bap
07. duk goo
08. Hamangyeon (Featuring Safina)
09. APNA
10. da som
11. bi
12. dan ga
13. yun do
14. oh na ra I
15. The Legend Becomes History
16. ja ya oh ga (Techno Ver.)
17. ha mang yun (Instrumental)
این آهنگ جدید هست NEW 18. Oh na ra - Taiwan version
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
قسمت سی هفتم شروع ولوم سوم مجموعه است...
خیلی جالب می شد اگر تلویزیون به گونه ای پخش این برنامه را شروع می کرد تا این قسمت به مناسبت هفته مادر پخش می شد اینطور نیست؟!
... ملکه مادر به خاطر اخراج پزشک خانوادگی اش ، از درمان امتناع می ورزد شاه که از حرکت ناگهانی مادرش در این مورد تعجب می کند از بانوی اول می خواهد تا علت آن را جویا شود
رئیس درمانگاه از پزشک شین می پرسد چکاری انجام داده که ملکه مادر او را نادان خطاب کرده است؟! ولی او جوابی ندارد!
پزشک مسئول سلامتی ملکه مادر برای بردن دارو پیش او می رود ولی با کمال تعجب مشاهده می کند که پزشکی که شاه او را اخراج کرده بود نزد ملکه مادر است و ملکه مادر به پزشک شین می گوید چطور به داروی تو اعتماد کنم در حالیکه در گذشته کسی به خاطر درمان نادرست تو مرده است؟!
و پزشک اخراج شده به ملکه مادر می گوید که به دلیل اشتباه این پزشک دربار ضربه شدیدی دیده است و به پیشنهاد وزیر جو بخشیده شده است و ...
به این ترتیب نه تنها پزشک شین بلکه وزیر چپ و افسر مین جو نیز مورد هدف قرار می گیرند...
خبر به افسر مین می رسد و افسر مین بیان می دارد که توطئه وزیر اوگیومو و خاندان چویی است زیرا نمی خواهند زمین هایشان را از دست بدهند
مادام چویی دلیل امتناع ملکه مادر را به شاه اطلاع می دهد..
.. در نهایت شاه که وضعیت مادرش را در خطر می بیند اعلام می کند تا پزشک شین را بر کنار کنند و اگر سودی حاصل نشد حتی هیات چینی بر کنار کنند و اگر نشد زمین ها را پس می دهد و اگر باز هم نشد..
پزشک شین باوجودیکه خبر عزل خود را می شنود به پیش ملکه مادر می رود و از او خواهش می کند تا به سلامتی خود اهمیت بدهد ولی ملکه مادر این خطاب را توهین تلقی می کند...
در این موقع ناگهان یانگوم از ملکه مادر خواهش می کند تا شرط بندی با شاه را کنار بگذارد زیرا در این شرط بندی جان خیلی ها به خطر می افتد و به او می گوید این شرط بندی روی زندگی خودتان است و نه آزمایش شاه و ...
یانگوم به ملکه مادر پیشنهاد می دهد به جای اینکه روزی زندگی اش شرط بندی می کند با او شرط بندی کند! و می گوید اگر با من شرط بندی کنید فقط زندگی من در خطر است در حالیکه اگر با شاه شرط بندی کنید زندگی خود ، معلم من و پادشاه و مردم چوسان در خطر است!
ملکه مادر می گوید شرط بندی تو چیست؟ یانگوم می گوید : اگر من برنده شود شما معالجات معلم مرا می پذیرید و اگر باختم زندگی من برای شما! ملکه مادر از یانگوم می پرسد آیا زندگی تو چنان بی ارزش است؟ یانگوم می گوید : زندگی من با ارزش است ولی زندگی معلمم با ارزش تر است
ملکه می گوید چطور شروع کنیم؟ یانگوم معمایی مطرح می کند : "او کیست که تست کننده غذای پادشاه از دوران بسیار قدیم بوده ، تست کنندگان غذا در چین همگی از او اساس گرفته اند او خدمتکار است و کارهایی به آن پستی انجام می دهد ، معلم تمام خانواده است افسانه ای گفته زمانیکه او زنده است تمام کوه ها پوشیده است و زمانیکه بمیرد تمام دنیا را آب می گیرید! " و سپس به ملکه مادر می گوید شما به خاطر سلامتی خود تنها یک روز مهلت پاسخ دارید
پزشک مسئول این خبر را به گوش سایرین (مین جو ، یانگ داک ، داگو ) می رساند و بیان می کند که اگر یانگوم موفق شود وزیر اوه به دامی که خود درست کرده می افتد ولی اگر موفق نشود بی شک 3 انسان خوب را از دست داده ایم!
آن شب همه افراد قصر و شهر به جواب معمای یانگوم فکر می کرند... از جمله داگو و همسرش!
و حتی بانو چویی برای شکست یانگوم از همه خواسته بود تا در کتابها و از هر طریقی جواب را پیدا کنند!
و قطعاً پادشاه نیز به پاسخ معما می اندیشید...
همه با مشاهده یانگوم از او پاسخ را می پرسیدند!
مادام چویی به پیش ملکه می رود و به او می گوید ما جواب را یافتیم نگران نباشید!
زمان شرط بندی به پایان می رسد و افراد مرتبط جهت شنیدن پاسخ ملکه در اتاق وی گردهم می آیند..
در همین حین ملکه مادر علام می کند "معالجات پزشکی را می پذیرم" و حیرت دیگران را برمی انگیزد!
پس از آنکه پزشکان معالجات ملکه مادر را انجام می دهند...
شاه و ملکه به ملاقات ملکه می روند ، شاه یانگوم را سرزنش می کند که چطور در چنین وضعیتی ملکه مادر را به زحمت انداخته و از او خواسته در مورد معما بیاندیشد ولی ملکه مادر می گوید آنچنان در زحمت هم نیافتادم زیرا بانو چویی جواب را به من گفت! شاه می پرسد این پاسخ چیست؟ ملکه مادر می گوید جواب معما من هستم! و سپس یانگوم شروع به توضیح می کند..
ملکه می گوید او دختری زیرک است زیرا من از ابتدا بازنده بودم اگر پاسخ را نمی دانستم که بازنده بودم و اگر پاسخ را می دانستم می فهمیدم که کارها را برای پسرم سخت کرده ام... هم اینک نه می توانم او را تنبیه کنم نه به او جایزه دهم
یونسگ برای پرسید ماجرا به سوی یانگوم می آید و شاه در حین راه او را می بیند و از او سوال می کند از بانوی کجاست ؟!
در این حین شین بی ناگهان یانگوم را صدا می کند و اعلام می کند که حال ملکه مادر وخیم است..
شاه بسرعت نزد ملکه مادر می آید و از پزشکان می پرسد چرا او داروها را استفراغ می کند پزشک بیان می کند که بدلیل تاخیر درمان طحال و معده او بسیار ضعیف شده است..
پادشاه از پزشک اول دربار درخواست می کند تا درمان ملکه مادر را در اولویت امور قرار دهد و پزشکان جلسه اضطراری تشکیل می دهند ، در بین جلسه خبر می رسد که حال ملکه مادر اصلاً خوشایند نیست و حتی غذاهای عادی را نیز استفراغ می کند...
خیلی جالب می شد اگر تلویزیون به گونه ای پخش این برنامه را شروع می کرد تا این قسمت به مناسبت هفته مادر پخش می شد اینطور نیست؟!
... ملکه مادر به خاطر اخراج پزشک خانوادگی اش ، از درمان امتناع می ورزد شاه که از حرکت ناگهانی مادرش در این مورد تعجب می کند از بانوی اول می خواهد تا علت آن را جویا شود
رئیس درمانگاه از پزشک شین می پرسد چکاری انجام داده که ملکه مادر او را نادان خطاب کرده است؟! ولی او جوابی ندارد!
پزشک مسئول سلامتی ملکه مادر برای بردن دارو پیش او می رود ولی با کمال تعجب مشاهده می کند که پزشکی که شاه او را اخراج کرده بود نزد ملکه مادر است و ملکه مادر به پزشک شین می گوید چطور به داروی تو اعتماد کنم در حالیکه در گذشته کسی به خاطر درمان نادرست تو مرده است؟!
و پزشک اخراج شده به ملکه مادر می گوید که به دلیل اشتباه این پزشک دربار ضربه شدیدی دیده است و به پیشنهاد وزیر جو بخشیده شده است و ...
به این ترتیب نه تنها پزشک شین بلکه وزیر چپ و افسر مین جو نیز مورد هدف قرار می گیرند...
خبر به افسر مین می رسد و افسر مین بیان می دارد که توطئه وزیر اوگیومو و خاندان چویی است زیرا نمی خواهند زمین هایشان را از دست بدهند
مادام چویی دلیل امتناع ملکه مادر را به شاه اطلاع می دهد..
.. در نهایت شاه که وضعیت مادرش را در خطر می بیند اعلام می کند تا پزشک شین را بر کنار کنند و اگر سودی حاصل نشد حتی هیات چینی بر کنار کنند و اگر نشد زمین ها را پس می دهد و اگر باز هم نشد..
پزشک شین باوجودیکه خبر عزل خود را می شنود به پیش ملکه مادر می رود و از او خواهش می کند تا به سلامتی خود اهمیت بدهد ولی ملکه مادر این خطاب را توهین تلقی می کند...
در این موقع ناگهان یانگوم از ملکه مادر خواهش می کند تا شرط بندی با شاه را کنار بگذارد زیرا در این شرط بندی جان خیلی ها به خطر می افتد و به او می گوید این شرط بندی روی زندگی خودتان است و نه آزمایش شاه و ...
یانگوم به ملکه مادر پیشنهاد می دهد به جای اینکه روزی زندگی اش شرط بندی می کند با او شرط بندی کند! و می گوید اگر با من شرط بندی کنید فقط زندگی من در خطر است در حالیکه اگر با شاه شرط بندی کنید زندگی خود ، معلم من و پادشاه و مردم چوسان در خطر است!
ملکه مادر می گوید شرط بندی تو چیست؟ یانگوم می گوید : اگر من برنده شود شما معالجات معلم مرا می پذیرید و اگر باختم زندگی من برای شما! ملکه مادر از یانگوم می پرسد آیا زندگی تو چنان بی ارزش است؟ یانگوم می گوید : زندگی من با ارزش است ولی زندگی معلمم با ارزش تر است
ملکه می گوید چطور شروع کنیم؟ یانگوم معمایی مطرح می کند : "او کیست که تست کننده غذای پادشاه از دوران بسیار قدیم بوده ، تست کنندگان غذا در چین همگی از او اساس گرفته اند او خدمتکار است و کارهایی به آن پستی انجام می دهد ، معلم تمام خانواده است افسانه ای گفته زمانیکه او زنده است تمام کوه ها پوشیده است و زمانیکه بمیرد تمام دنیا را آب می گیرید! " و سپس به ملکه مادر می گوید شما به خاطر سلامتی خود تنها یک روز مهلت پاسخ دارید
پزشک مسئول این خبر را به گوش سایرین (مین جو ، یانگ داک ، داگو ) می رساند و بیان می کند که اگر یانگوم موفق شود وزیر اوه به دامی که خود درست کرده می افتد ولی اگر موفق نشود بی شک 3 انسان خوب را از دست داده ایم!
آن شب همه افراد قصر و شهر به جواب معمای یانگوم فکر می کرند... از جمله داگو و همسرش!
و حتی بانو چویی برای شکست یانگوم از همه خواسته بود تا در کتابها و از هر طریقی جواب را پیدا کنند!
و قطعاً پادشاه نیز به پاسخ معما می اندیشید...
همه با مشاهده یانگوم از او پاسخ را می پرسیدند!
مادام چویی به پیش ملکه می رود و به او می گوید ما جواب را یافتیم نگران نباشید!
زمان شرط بندی به پایان می رسد و افراد مرتبط جهت شنیدن پاسخ ملکه در اتاق وی گردهم می آیند..
در همین حین ملکه مادر علام می کند "معالجات پزشکی را می پذیرم" و حیرت دیگران را برمی انگیزد!
پس از آنکه پزشکان معالجات ملکه مادر را انجام می دهند...
شاه و ملکه به ملاقات ملکه می روند ، شاه یانگوم را سرزنش می کند که چطور در چنین وضعیتی ملکه مادر را به زحمت انداخته و از او خواسته در مورد معما بیاندیشد ولی ملکه مادر می گوید آنچنان در زحمت هم نیافتادم زیرا بانو چویی جواب را به من گفت! شاه می پرسد این پاسخ چیست؟ ملکه مادر می گوید جواب معما من هستم! و سپس یانگوم شروع به توضیح می کند..
ملکه می گوید او دختری زیرک است زیرا من از ابتدا بازنده بودم اگر پاسخ را نمی دانستم که بازنده بودم و اگر پاسخ را می دانستم می فهمیدم که کارها را برای پسرم سخت کرده ام... هم اینک نه می توانم او را تنبیه کنم نه به او جایزه دهم
یونسگ برای پرسید ماجرا به سوی یانگوم می آید و شاه در حین راه او را می بیند و از او سوال می کند از بانوی کجاست ؟!
در این حین شین بی ناگهان یانگوم را صدا می کند و اعلام می کند که حال ملکه مادر وخیم است..
شاه بسرعت نزد ملکه مادر می آید و از پزشکان می پرسد چرا او داروها را استفراغ می کند پزشک بیان می کند که بدلیل تاخیر درمان طحال و معده او بسیار ضعیف شده است..
پادشاه از پزشک اول دربار درخواست می کند تا درمان ملکه مادر را در اولویت امور قرار دهد و پزشکان جلسه اضطراری تشکیل می دهند ، در بین جلسه خبر می رسد که حال ملکه مادر اصلاً خوشایند نیست و حتی غذاهای عادی را نیز استفراغ می کند...
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
سانسوری های قسمت 36
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
شعر پایانی سریال و ترجمه
오나라 오나라 아주 오나 ترجمه: اگر تقاضا کنم که بیاید ، آیا او واقعاً میآید؟
가다라 가다라 아주 가나 ترجمه: اگر تقاضا کنم برود ، آیا او واقعاً میرود؟
나나니 다려도 못 노나니 ترجمه: حتی اگر تا ابد منتظر بمانم ، ما نمیتوانیم با هم باشیم.
아니리 아니리 아니 노네 ترجمه: نه . نه . «بودن» معنی نمیدهد.
오지도 못하나 다려가마 ترجمه: حال که نمیتوانی اینجا بیایی ، در عوض مرا به پیش خود ببر.
오나라 오나라 아주 오나 ترجمه: اگر تقاضا کنم که بیاید ، آیا او واقعاً میآید؟
가다라 가다라 아주 가나 ترجمه: اگر تقاضا کنم برود ، آیا او واقعاً میرود؟
나나니 다려도 못 노나니 ترجمه: حتی اگر تا ابد منتظر بمانم ، ما نمیتوانیم با هم باشیم.
아니리 아니리 아니 노네 ترجمه: نه . نه . «بودن» معنی نمیدهد.
오지도 못하나 다려가마 ترجمه: حال که نمیتوانی اینجا بیایی ، در عوض مرا به پیش خود ببر.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
آهنگ سریال به فارسی
jewel_in_the_palace_in_Persian.mp3
jewel_in_the_palace_in_Persian_ring_tone.mp3
oh_na_ra_i_by_Bonyanalam.mid
بابا هنرمندان ایرانی ترکوندن! آهنگ این سریال به فارسی. از دست ندید!
jewel_in_the_palace_in_Persian.mp3
jewel_in_the_palace_in_Persian_ring_tone.mp3
oh_na_ra_i_by_Bonyanalam.mid
بابا هنرمندان ایرانی ترکوندن! آهنگ این سریال به فارسی. از دست ندید!
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: جواهري در قصر
نتقام!!!
بعد از اينكه يانگوم به جيجو ميره يونسنگ يه سري تحقيقاتي مي كنه و به اين نتيجه مي رسه كه كار كار چوئي هاست ولي هيچ مدرك مستدلي نداره و توي اين عكس مي بينيد كه كارگر آشپزخانه داره اعتراف مي كنه كه صدف گيوميونگ را خورده.
به هر حال يانگوم و هن از قصر مي رن و حالا ديگه هيچ مزاحمي وجود نداره كه بانو چوئي بانوي اول بشه و گيو ميونگ....
يانگوم كه مدتهاست در جيجو مثه يه خدمت كار از اون كار مي كشن متوجه مي شه كه اگه كسي از طبقه خدمتكار بتونه پزشكي ياد بگيره مي تونه به قصر بره و وقتي فكر انتقام تو سرش مي ياد به خودش مي گه كه من بايد بهترين پزشك كره بشم. در اين تصوير داره به مين جانگو مي گه كه اميدي براي برگشتن به قصر پيدا كرده.
يانگوم مدتها تحت تعليم بهترين پزشك جيجو كه البته تنهاترين هم هست قرار مي گيره و چيزاي زيادي مي فهمه.
يانگوم هدفش از پزشك شدن فقط و فقط انتقام بود تا اينكه به طور اتفاقي مسئول عطاري قصر كه مدتي اونجا كار مي كرده و پزشك خيلي خوبي هم هست مي بينه و جريان را براش تعريف مي كنه.
كه اون بهش مي گه اگه مي خواي از پزشكي براي انتقام استفاده كني همين الان طبابت را براي هميشه بزار كنار.....
و اين باعث يه تلنگور در مغز يانگوم مي شه.
ولي يانگوم سخت آموزش مي بينه به قصر مي ياد و تحت تعليم هاي بسيار دشوار پزشكان قصر قرار مي گيره و بارها تهديد به اخراج مي شه ولي به هيچ طريقي دست بردار نيست. اون بايد پزشك بشه
بلاخره يانگوم يه پزشك مي شه و كار هاي سودمندي انجام مي ده كه بعدا براتون مي گم.
اون كه حالا محبوب ملكه شده از ملكه مي خواد كه اجازه بده به اون كه به قسمت آرشيو سلطنتي كه سوابق خانواده حكومتي به صورت خيلي سري نگه داري مي شه بره(بايد بگم حتي پزشكان هم اجازه دسترسي به اين قسمت را ندارند چه برسه به يه بانوي دستيار)
ملكه قبول مي كنه و يانگوم مخفيانه از روي سوابق پزشكي شاه كپي برداري مي كنه تا بفهمه قضيه اردك گوگردي و بيماري شاه چي بوده.
يانگوم داره مخفيانه رو اين قضيه كار مي كنه كه شاه يييهويي بيماري سختي مي گيره و گيوميونگ كه حالا بانوي اول آشپزخانه است همراه بانو چويي به ريختن قارچ سمي در غذاي شاه محكوم مي شن.
كه البته اين نقشه اي است از طرف بانوي منشي هاي قبلي كه به دست بانو چويي محكوم به خيانت شده بود و مدتهاست كه از قصر اخراج شده. به كمك يك بانوي پزشك و همدستي وزير اوه
وزير اوه كه حالا توسط بانوي منشي هاي قبلي تحريك شده در صدد پاپوش درست كردن براي چوئي ها بر مي ياد. و به دروغ در تصوير زير داره بانو چوئي را سر كار مي زاره.
اما شما فكر مي كنين قلب قشنگ يانگوم مال انتقامه؟؟؟؟؟
اصلا يانگوم مي تونه انتقام بگيره؟
تصوير زير مال وقتيه كه يانگوم مي فهمه چوئي ها گرفتار شدن به نظر شما يانگوم خوشحال به نظر مي ياد؟؟؟؟
يانگوم كه حالا پي به موضوع بيماري شاه برده مي دونه كه اگه قضيه رو رو كنه چوئي ها آزاد مي شن برا همين مياد به زندان و از بانو چوئي و گيوميونگ مي خواد كه گريه كنند و از بانو هن و مادرش طلب بخشش كنن.
فردا در روز اجراي حكم يانگوم به دادگاه مي ياد و مي گه كه قضيه قارچ سمي نبوده و...... و باعث آزادي اونا مي شه.
افسر مين جانگو كه توي اين مدت راجع به قضيه اردك گوگردي حسابي تحقيق كرده بوده به كمك وزير راست تحقيقاتش را كامل ميكنه و همه افرادي كه به اون جريان مربوط مي شن را به دادگاه مي كشونه.
جريان دادگاه مفصله ولي نهايتا بانو چويي كه فرار مي كنه بعد از رفتن به آرامگاه مادر يانگوم و طلب بخشش از اون از دره پرت مي شه.
یانگوم حتی در آخرین لحظات هم بانو چوئی را نصیحت می کنه و ازش می خواد که از بانو هن و مادرش طلب بخشش کنه که بانو چوئی...
گيو ميو نگ از قصر براي هميشه اخراج مي شه.
وزير اوه تبعيد مي شه
پانسول چويي در راه تبعيد مي ميره
و اون دو تا پزشك كه به يانگوم خيانت كرده از قصر اخراج مي شن.
كاش مردم ما هم كمي مثل يانگوم بودن و روحي به بلندي روح يانگوم داشتن.
يانگومي كه حتي بانو چويي را در بستر بيماري درمان مي كند در حالي كه مي توانست با يك طب سوزني غلط او را بكشد.
يانگوم گر چه مي توانست با قدرت از آنها انتقام بگيرد ولي هيچ گاه اين كار را نكرد به اميد اينكه روزي آدم بشن.
يانگوم بلاخره بانوي اول آشپزخانه شد و در كتاب بانو هاي اول رنج نامه مادرش را به ثبت رساند.
بعد از اينكه يانگوم به جيجو ميره يونسنگ يه سري تحقيقاتي مي كنه و به اين نتيجه مي رسه كه كار كار چوئي هاست ولي هيچ مدرك مستدلي نداره و توي اين عكس مي بينيد كه كارگر آشپزخانه داره اعتراف مي كنه كه صدف گيوميونگ را خورده.
به هر حال يانگوم و هن از قصر مي رن و حالا ديگه هيچ مزاحمي وجود نداره كه بانو چوئي بانوي اول بشه و گيو ميونگ....
يانگوم كه مدتهاست در جيجو مثه يه خدمت كار از اون كار مي كشن متوجه مي شه كه اگه كسي از طبقه خدمتكار بتونه پزشكي ياد بگيره مي تونه به قصر بره و وقتي فكر انتقام تو سرش مي ياد به خودش مي گه كه من بايد بهترين پزشك كره بشم. در اين تصوير داره به مين جانگو مي گه كه اميدي براي برگشتن به قصر پيدا كرده.
يانگوم مدتها تحت تعليم بهترين پزشك جيجو كه البته تنهاترين هم هست قرار مي گيره و چيزاي زيادي مي فهمه.
يانگوم هدفش از پزشك شدن فقط و فقط انتقام بود تا اينكه به طور اتفاقي مسئول عطاري قصر كه مدتي اونجا كار مي كرده و پزشك خيلي خوبي هم هست مي بينه و جريان را براش تعريف مي كنه.
كه اون بهش مي گه اگه مي خواي از پزشكي براي انتقام استفاده كني همين الان طبابت را براي هميشه بزار كنار.....
و اين باعث يه تلنگور در مغز يانگوم مي شه.
ولي يانگوم سخت آموزش مي بينه به قصر مي ياد و تحت تعليم هاي بسيار دشوار پزشكان قصر قرار مي گيره و بارها تهديد به اخراج مي شه ولي به هيچ طريقي دست بردار نيست. اون بايد پزشك بشه
بلاخره يانگوم يه پزشك مي شه و كار هاي سودمندي انجام مي ده كه بعدا براتون مي گم.
اون كه حالا محبوب ملكه شده از ملكه مي خواد كه اجازه بده به اون كه به قسمت آرشيو سلطنتي كه سوابق خانواده حكومتي به صورت خيلي سري نگه داري مي شه بره(بايد بگم حتي پزشكان هم اجازه دسترسي به اين قسمت را ندارند چه برسه به يه بانوي دستيار)
ملكه قبول مي كنه و يانگوم مخفيانه از روي سوابق پزشكي شاه كپي برداري مي كنه تا بفهمه قضيه اردك گوگردي و بيماري شاه چي بوده.
يانگوم داره مخفيانه رو اين قضيه كار مي كنه كه شاه يييهويي بيماري سختي مي گيره و گيوميونگ كه حالا بانوي اول آشپزخانه است همراه بانو چويي به ريختن قارچ سمي در غذاي شاه محكوم مي شن.
كه البته اين نقشه اي است از طرف بانوي منشي هاي قبلي كه به دست بانو چويي محكوم به خيانت شده بود و مدتهاست كه از قصر اخراج شده. به كمك يك بانوي پزشك و همدستي وزير اوه
وزير اوه كه حالا توسط بانوي منشي هاي قبلي تحريك شده در صدد پاپوش درست كردن براي چوئي ها بر مي ياد. و به دروغ در تصوير زير داره بانو چوئي را سر كار مي زاره.
اما شما فكر مي كنين قلب قشنگ يانگوم مال انتقامه؟؟؟؟؟
اصلا يانگوم مي تونه انتقام بگيره؟
تصوير زير مال وقتيه كه يانگوم مي فهمه چوئي ها گرفتار شدن به نظر شما يانگوم خوشحال به نظر مي ياد؟؟؟؟
يانگوم كه حالا پي به موضوع بيماري شاه برده مي دونه كه اگه قضيه رو رو كنه چوئي ها آزاد مي شن برا همين مياد به زندان و از بانو چوئي و گيوميونگ مي خواد كه گريه كنند و از بانو هن و مادرش طلب بخشش كنن.
فردا در روز اجراي حكم يانگوم به دادگاه مي ياد و مي گه كه قضيه قارچ سمي نبوده و...... و باعث آزادي اونا مي شه.
افسر مين جانگو كه توي اين مدت راجع به قضيه اردك گوگردي حسابي تحقيق كرده بوده به كمك وزير راست تحقيقاتش را كامل ميكنه و همه افرادي كه به اون جريان مربوط مي شن را به دادگاه مي كشونه.
جريان دادگاه مفصله ولي نهايتا بانو چويي كه فرار مي كنه بعد از رفتن به آرامگاه مادر يانگوم و طلب بخشش از اون از دره پرت مي شه.
یانگوم حتی در آخرین لحظات هم بانو چوئی را نصیحت می کنه و ازش می خواد که از بانو هن و مادرش طلب بخشش کنه که بانو چوئی...
گيو ميو نگ از قصر براي هميشه اخراج مي شه.
البته قبل از رفتن نامه مادر یانگوم که بانو چویی بهش گفته بود آتیشش بزن و اون نزده بود را به یانگوم برمیگردونه
وزير اوه تبعيد مي شه
پانسول چويي در راه تبعيد مي ميره
و اون دو تا پزشك كه به يانگوم خيانت كرده از قصر اخراج مي شن.
كاش مردم ما هم كمي مثل يانگوم بودن و روحي به بلندي روح يانگوم داشتن.
يانگومي كه حتي بانو چويي را در بستر بيماري درمان مي كند در حالي كه مي توانست با يك طب سوزني غلط او را بكشد.
يانگوم گر چه مي توانست با قدرت از آنها انتقام بگيرد ولي هيچ گاه اين كار را نكرد به اميد اينكه روزي آدم بشن.
يانگوم بلاخره بانوي اول آشپزخانه شد و در كتاب بانو هاي اول رنج نامه مادرش را به ثبت رساند.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
صفحه 1 از 5 • 1, 2, 3, 4, 5
صفحه 1 از 5
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد