زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
4 مشترك
صفحه 1 از 1
زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
با سلام خدمت دوستان عزيز گفتماني.
خب ابتدا چون مطلبي در مورد داستايفسكي داشتم..با او شروع ميكنم.
شناخت زندگي بزرگان نويسندگي و ادب و تفكر و تعقل و همچنين شناخت آثار ايشان يكي از كليد هاي ورود به دنياي انسانهاي فكور،با ذهنهاي پريده از قفس خودبيني و كوته انديشي است.
در اين تاپيك سعي خواهد شد زندگي نويسدگان،شعرا،و صاحبان مكاتب فكري بيان شود ،آثار و عقايد ايشان معرفي و به نقد كشيده شود.اميد است در اين تاپيك با كمك شما دوستان فرهيخته زندگي اين اشخاص مهم را هر چه بهتر بشناسيم.
دوستان توجه کنید که تا زمانی که موضوع فرد مورد نظر تموم نشده از نوشتن زندگی نامه دیگران خود داری کنید با سپاس.
خب ابتدا چون مطلبي در مورد داستايفسكي داشتم..با او شروع ميكنم.
iq-boy- مدیر
- تعداد پستها : 37
Registration date : 2007-04-12
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
فيودور –داستايفسكي فرزند ميخائيل نويسند و اديب تواناي روس كسي است كه ماكسيم گركي در باره اش ميگويد كه از لحاظ قدرت تجسم و نبوغ فقط شكسپير ميتواند با او برابري كند.
داستايفسكي در سال 1821 متولد گرديد و در سال 1881 در گذشت.زادگاه وي شهر مسكو است
داستايفسكي در سال 1821 متولد گرديد و در سال 1881 در گذشت.زادگاه وي شهر مسكو است
در همين شهر داستايفسكي مدرسه فني را كه در آن زمان بنام مدرسه مهندسي معروف بود گذراند،ولي بعلت اشتياق وافري كه به ادبيات و نويسندگي داشت ،رشته ي تحصيلي خود را رها كرده و به نويسندگي پرداخت.
بررسي زندگي عادي و ادبي داستايفسكي آئينه ي تمام نماي تراژدي شخص خود اوست .ده سال تمام رژيم نيكلايي او را از زندگي آزاد جدا ساخت،همان رژيمي كه پوشكين را بع قتل رساند،لرمونتوف را نابود ساخت، و گوگل را مستاصل گردانيد.
داستايفسكي زندگي ادبي خود را بعنوان شاگرد گوگل و رفيق نزديك بلينسكي آغاز كرد. و در اندك مدتي نيروي خلاقه خود را در سبك نويسندگي خويش بمنصه ظهور و بروز رسانيد.
داستايفسكي در نوشته هاي خود ،رنج و محنت بحد و حصر همنوعان خود را كه در تحت فشار استثمار ميگذراندند بطرز جالبي تشريح ميكند؛و براي رهايي آنها از اين وضع دست به يك مبارزه جدي ميزند.وي با انتشار نوشته هاي خويش ميليونها نفر را به مبارزه عليه ظلم و جور تحريك ميكرد.
فعاليت ادبي و مبارزه اجتماعي داستايفسكي در دوره تحول رژيم فئودالي-بردگي روسيه بسرمايه داري است.
آثار داستايفسكي تعدد است.وي در سال 1846 در سن بيست و پنج سالگي اولين رمان خود را كه «بيچارگان» باشد انتشار داد.اين رومان موجب شهرت وي گرديد و پيروز ي او را در رشته نويسندگي تامين كرد.در اين رومان داستايفسكي به گفته خودش « زندگي آدم كوچكي» را كه كارمند جزء دولت بوده با حقيقت كامل و بطرزي شيوا برشته تحرير در آورده است.در اين دوره است كه داستايفسكي با حرارت زياد در جستجوي راه نجات مردم ناتوان و رنج كش بود و براي همين منظور در مجامع سياسي زير زميني طرفداران م.و.پتراشفسكي وارد شده و فعالانه شركت ميكرد.پتراشفسكي خود از مردان انديشمند ترقي خواهي بود كه با جديت كامل در نهضت آزاديخواهي ملت عليه مظالم دولت و اعمال تساوي فعاليت مينمود و انجمنهايي را كه او در سال 1845 تشكيل داده و داستايفسكي هم در آنها شركت جدي داشت تا سال 1849 بر پا بود.
انجمنهاي مزبور در اين سال از طرف دولت تساري منحل و اعضا برجسته و فعال آنها هم دستگير و بسختي مجازات شدند.در همين سال بود كه داستايفسكي را هم بجرم شركت در مجامع و محافل سري مزبور دستگير و به زندان افكندند.
داستايفسكي باتفاق ساير همكاران و همفكرانش در سخت ترين شرايط در زندان بسر ميبرد و پس از محاكمه باعدام محكوم گرديد. ولي از اجراي حكم اعدام درباره ي او منصرف گرديده ودر عوض او را براي مدت چهار سال به سيبير تبعيد كرده و بكارهاي جبري گماشتند.
داستايفسكي زندگي دوران تبعيد خود را در جبر خانه هاي سيبير در يك اثر بنام«يادداشتهاي خانه اموات» حكايت كرده است.اين كتاب در سالهاي 1861 و 1862 طبع گرديد و انتشار يافت.
در مدت اقامت در سيبير ،در افكار و روحيات داستايفسكي تحول و تغيير شگرفي بوجود آمد وجهان بيني او عوض شد.مردي كه زماني طرفدار سر سخت ايدوئولوژي انقلابي زمان خود بود،كسي كه مشتاق و آرزومند ايدوئولوژي دمكراسي دهقاني بود،پيرو فلسفه ارتجاعي «رنجكشي بعنوان عاليترين ضرورت بقاء» و منكر هر نوع تلاش و فعاليت براي نجات از رنج و تعب گرديد.
وي معتقد شده بود كه شخص بايد تسليم و تابع نظم و قانوني استبدادي برده داري باشد.اين افكار نتيجه همان زندگي محنت بار در جبر خانه هاي سيبير بود.
از سال 1861 ببعد،داستايفسكي باتفاق برادرش مجلات ارتجاعي آن زمان موسوم به «زمان» و «دوران» را اداره كرده و انتشار ميداد.
در سال 1861 رومان معروف داستايفسكي بنام«تحقير شدگان و اهانت ديدگان» (بفارسي بنام «آزردگان» ترجمه شده استانتشار يافت و در سال 1886 هم رومان «جنايت و مجازات»(يا مكافات) او چاپ و توزيع گرديد.در اين رمان داستايفسكي خواسته بود از آرمان تسليم و تفويض دفاع كند و عليه مبارزه انقلابي اظهار عقيده و مجاهدت نمايد.ليكن تمايل ارتجاعي مولف مذكور نتوانسته است قدرت حيرت انگيز رومان را در افشاء مفاسد و ضرورت مبارزه عليه آن و موجدين و مسببين مفاسد مذبور را مكتوم داشته يا تخفيف دهد.
چه،تصوير و تجسم زندگي افراد طبقات پايين جامعه بقدري حقيقي و رئاليستي است و از طرفي مفاسد ايدوئوليسم بورژوازي چنان مشخص و علني است كه طبعا انسان را متوجه ضرورت مبارزه براي اصلاح آن مي نمايد.
اثر ديگر داستايفسكي موسوم به «يادداشتهائي از محفل مخفي» است كه در سال 1886 منتشر گرديده . ورمان «جن ها»كه در سال 1871 و 1872 چاپ شده است از لحاظ همان جنبه تسليم و تفويض بمظالم و تحمل محروميتها از ساير آثار وي ارتجاعي تر است.
داستايفسكي در سال 1868 رومان «ابله» را در خارجه برشته تحرير در آورد.در سال 1875 هم رومان «نوباوه» را تاليف كرد.
در سالهاي 1879 و1880 رومان « برادران كارامازوف» اثر داستايفسكي انتشار يافت.در اين اثر نامبرده بموعظه ايدوئولوژي تسليم محض و تفويض امور و مقدرات بقضا و قدر پرداخته ،ضرورت مبارزه با مفاسد اجتماعي را نفي و انكار نموده است.
در آثار داستايفسكي بطرزي عميق و نمايان و گاهي هم با حدت الم افزا تضاد و اختلافات زندگي جامعه در دوره پيدايش كاپيتاليسم در روسيه انعكاس يافته است. لكن جهان بيني منحرف و ارتجاعي ،امكانات هنري نويسنده را محدود و از رشد و تكامل قريحه و ابتكار او جلو گيري كرده است.با اين وصف سبك نويسندگي داستايفسكي بقدري قوي و قلم او بحدي توانا و موثر بوده كه در بعضي نويسندگان روسيه و ممالك خارجه تاثير كرده و آنها را بدنبال خود كشانيده است.
داستايفسكي از نويسندگان نامدار و تواناي روس است و چنانچه در صدمات و مصائب پيرو عقايد ارتجاعي و افكار بي مايه نميشد،مسلما آثاري بوجود مياورد كه تا ابد موجب حيرت ميگرديد.
با كمي تخلص ..تهران،ديماه 36 –عبد المجيد مجدي
iq-boy- مدیر
- تعداد پستها : 37
Registration date : 2007-04-12
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
چند سخن از داسته يوفسكي!
آنچه مهم است مغز نيست بلكه چيزي است كه راهنماي مغز است و آن عبارت است از اخلاق،دل،سجاياي عالي انساني و ايده هاي ترقي خواهانه.
آنچه مردم بيشتر از همه از آن وحشت دارند بر داشتن يك گام تازه و اظهار يك عقيده جديد است.
زندگي يك اشتباه است.يعني چيزي است كه نبايد باشد
iq-boy- مدیر
- تعداد پستها : 37
Registration date : 2007-04-12
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
با اجازه استارتر محترم
زندگی نامه ویکتور هوگو
هوگو، ویکتور ماری Hugo, Victor-Marie شاعر، رماننویس و نمایشنامهنویس فرانسوی (1802-1885)
ویکتور هوگو در شهر بزانسون Besancon از پدری جمهوریخواه و مادری طرفدار سرسخت سلطنت زاده شد و بعدها از سوء تفاهمات و اختلاف پدر و مادر رنج بسیار برد، کودکی وجوانی را با برادران خود نزد مادر و در خانهای در پاریس گذراند که خاطرات باغچه بزرگش که هنوز حالت طبیعی و وحشی را حفظ کرده بود، در اشعار مشهورش دیده میشود. در 1811 مادر با سه پسرش به مادرید سفر کرد تا از شوهر که به مقام ژنرالی ارتش امپراتوری ارتقا یافته بود، دیدن کند.
آنان تا 1813 در اسپانیا ماندند و در این سفر ذوق و قریحه ویکتور درباره رنگهای محلی و نقشهای اسپانیایی و خصوصیتهای این سرزمین بیدار گشت، اما ادراک او از عالم طبیعت که در تخیلاتش جای مهمی اشغال کرده بود، در پاریس رشد کرد و استعدادش بسیار زود در این شهر ظاهر گشت. در 1816 و در چهارده سالگی در یادداشتش نوشته است: «میخواهم شاتوبریان باشم یا هیچ.» هوگو پس از آن با عشق شدید و اسلوب معین به نویسندگی، شاعری، رماننویسی و نقد هنری پرداخت. وی که از قریحه شاعری برخوردار بود، به این نکته پی برد که شعر حرفهای است که باید ابتدا فنون آن را فراگرفت. پس در عین جوانی، با تمرینهای مداوم به آموختن علم عروض و فن معانی و بیان روی آورد. در هفده سالگی با برادرانش مجله کنسرواتور لیترر Conservateur litteraire را تأسیس کرد که تا ماه مارس 1821 دوام یافت.
در این مجله مقالههای فراوان انتقادی با قضاوتی ساده و قابل توجه و سبکی متین انتشار داد و اولین شکل رمان خود را که در 1818 به نام "بوگ ژارگال" Bug-Jargal نوشته بود، در آن منتشر کرد، داستانی از انقلاب سیاهان که وی را از نظر ادبی نویسندهای پیشرفته معرفی میکرد. این رمان به صورت کامل شده در 1826 انتشار یافت. هوگو در 1820 به سبب سرودن "اود درباره مرگ دوک دوبری" Ode sur la mort du duc du Berry از طرف لویی هیجدهم، شاه فرانسه، عطیهای دریافت کرد. در 1821 مادر را از دست داد و پدرش کمی بعد ازدواج کرد. سال 1822 آغاز حقیقی زندگی خانوادگی و زندگی ادبی هوگو است. در هشتم ژوئن و در بیست سالگی اولین دیوان را به نام "اودها و اشعار گوناگون" Odes et Poesies diverses انتشار داد که موفقیت بسیار به دست آورد و در اکتبر همان سال با دوست دوره کودکی، "آدل فوشه" Adele Foucher که به سبب تهیدستی نویسنده و اختلاف خانوادگی، مدتها خواستگاریش بلاجواب مانده بود، ازدواج کرد.
پس از آن رمان "آن دیسلند" Hand’ Islande را در 1823 منتشر کرد که از نظر قالب و مبنا بیش از آثار گذشتهاش جنبه رمانتیک داشت. در 1824 "اودهای جدید" Nouvelles Odes انتشار یافت و چهارمین چاپ از اشعار او در سالهای 1825-1828 در سه جلد به عمل آمد که سومین جلد به نام "اودها و بالادها" Odes et Ballades شامل اشعار جدید و متنوع بود. این دیوانها هوگو را در نظر نسل جدید ادبی استاد انکارناپذیر سبک تازه شعر معرفی کرد. در دیباچهای که هوگو به چاپهای متوالی اودها مینوشت و در آن جنبه زیباییشناسی را به صورتی گسترده مورد تفسیر قرار میداد، از تحولی در هنر شاعری و نویسندگی خبر میداد. نمایشنامه "کرامول" Cromwell (1827) با دیباچه مهمی منتشر شد. دیباچه، خود اعلامیهای بود درباره نهضت رمانتیسم که هوگو در آن تراژدی کلاسیک را به علت محدودیت فکر و بیان مورد انتقاد قرار داده و مرامنامه رمانتیسم را به وسیله آن عرضه کرده بود.
از اینجا هوگو پیشرو مکتب رمانتیسم معرفی شد. در این سالها فرزندانش به دنیا آمدند و پدرش درگذشت. هوگو با دیوان "شرقیات" Orientales (1829) به سبب استادی و روشنی غیرقابل قیاس، ذوق و شیفتگی به شرق را در معاصران پدید آورد و در دیباچه آن به تخیل محض در شعر حق برتری داد و اعلام کرد که او خود خواسته است اثری با جنبه هنری محض خلق کند. قدرت توصیف مناظر خیالانگیز، روشنی رنگهای محلی، خاصه مهارت در علم بدیع به اشعار ادراکی متفاوت با گذشته داده و بر اثر الهام گرفتن از روشنی و درخشندگی شرق رنگ تازه یافته بود. با همت هوگو، "لامارتین" و "وینیی" موفقیت رمانتیسم در قلمرو شعر غنایی، تثبیت گشت، اما هنوز سنت کلاسیک در قلمرو تئاتر خدشهناپذیر به نظر میآمد. رمان "آخرین روز یک محکوم" Dernier Jour d’un Condamne در همین سال که اعلامیهای انسانی بود درباره حذف شکنجه اعدام، بر افتخارهای هوگو افزود. از آن پس خانه شاعر در کوچه نوتردام دشان Notre-Dame-des-Champs مرکز تجمع دوستداران ادب شد و مکتب رمانتیسم در آن ظهور کرد.
در قلمرو تئاتر، هوگو هنوز به شهرتی دست نیافته بود. نمایشنامه کرامول هنوز برای بازی مناسب نبود و در 1829 نمایش "ماریون دلورم" Marion Delorme از طرف اداره سانسور قدغن شد. در فوریه 1830 "ارنانی" Hernani در کمدی فرانسز Comedie-Francaise با اقبال عمومی بر صحنه آمد و افتخار هوگو مسلم و پیروزی رمانتیک بر کلاسیک قطعی شد. در همین سال دختر هوگو آدل Adele به دنیا آمد. سالهای 1830 تا 1843 دوران پرثمر قریحه و ذوق هوگو در همه نوع اثر ادبی به شمار میآید. در قلمرو رماننویسی، اولین رمان بزرگ او "نوتردام دو پاری" یا "گوژپشت نتردام" Notre-Dame de Paris در 1831 عرضه گشت، رمانی که رستاخیز درخشان قرون وسطا و در عین حال داستان غمانگیز سرنوشت بشر بود. در قلمرو شعر چهار دیوان به این ترتیب انتشار داد: "برگهای پاییز" Les Feuilles d’Automne (1831)، "سرودهای سپیده دم" Les Chants du Crepuscule (1835)، "نداهای درونی" Les Voix interieures (1837) و "پرتوها و سایهها" Les Rayons et les Ombres (1840). هوگو در این دیوانها از احساسهای درونی، تفکرات وهیجانهای شخصی و اندیشههایش درباره تأثیر شاعر و سرنوشت بشر، تجسم و توصیف طبیعتی که خود تماشاگر آن بوده و عشق "ژولیت دروئه" Juliette Drouet که با وجود کار شدید و مداوم ادبی و سیاسی تا دم مرگ ادامه داشته و مانند آن سخن گفته است و بیان کلاسیک را با تخیلات رمانتیسم پیوند کرده که گاه با فصاحت فراوان نمودار شده و گاه با سادگی کامل.
در قلمرو تئاتر هوگو با نمایشنامه منظوم "شاه تفریح میکند" Le Roi s’ amuse (1832)، در پی اقبال عامه مردم بود و سه نمایشنامه منثور منتشر کرد از این قرار: "کوکرس بورژیا" Lucrece Borgia (1833)، "ماری تودور" Marie Tudor (1833)، "آنژلو، ستمگر پادوا" Angelo, tyran de Padoue (1835) و پس از آن نمایشنامه منظوم "روی بلاس" Ruy Blas (1838) که در درجهای عالیتر قرار داشت و به موقعیت سیاسی و اخلاقی هوگو بستگی مییافت و کینه او را به "سنت بوو" Sainte Beuve، منتقد نامدار که از لحاظ سیاسی و خانوادگی رقیب او به شمار میآمد، آشکار کرد، زیرا در این سالها مادام هوگو معشوقه سنت بوو شده بود! روی بلاس و ارنانی هردو از شاهکارهای نمایشی هوگو به شمار آمد. پس از سه بار شکست، هوگو در 1841 به عضویت آکادمی فرانسه درآمد و پس از رمان آخرین روز یک محکوم (1832) به فکر رمان تازهای افتاد درباره زندگی تیرهبختان که در آن بیعدالتی و قساوت قانون را درباره مقصران و داوری به سود پول و سرمایهداری را عرضه کند. در 1834 مدارک لازم را در اینباره فراهم آورد، اما انقلاب او را از نوشتن باز داشت و اتمام کتاب که نام "بینوایان" گرفت به تعویق افتاد. این دوره پرثمر و طولانی در آثار هوگو که وی را به درجه اول در شهرت و افتخار رساند، به شکستی ادبی و بدبختیی خانوادگی منجر شد. نمایشنامه حماسی و تاریخی "بورگراوها" Les Burgraves که در مارس 1843 در تئاتر فرانسه برصحنه آمد با شکست روبرو شد، در نتیجه هوگو شوق خود را از دست داد، دنباله تئاتر را رها کرد و با ژولیت دروئه به نواحی پیرنه سفر کرد.
در بازگشت خبر مرگ دخترش لئوپولدین Leopoldine را در روزنامه خواند که در رودخانه غرق شده است. هوگو برای سرگرمی و گریز از این مصیبت به فعالیت سیاسی پرداخت و عضویت شورای عالی شهر پاریس را پذیرفت و ده سال کار ادبی را کنار گذارد. در چهارم ژوئن 1848 به نمایندگی شهر پاریس در مجلس شورا انتخاب شد. در این هنگام روزنامه اونمان Evenement را تأسیس، که در آن از نامزدی لوئی ناپلئون بناپارت Louis Napoleon Bonaparte، برادرزاده ناپلئون بزرگ برای ریاست جمهوری حمایت میکرد، به گمان آنکه این شخص با اقتدار و نامی که از حیثیت فراوان برخوردار بود، بتواند بر هرج و مرج غلبه کند و سرنوشت ملت را به راه درست و مستدل بکشاند؛ اما به زودی دریافت که جاهطلبی و پولپرستی و طرز تفکر ارتجاعی لوئی ناپلئون برخلاف پیشبینیهای او بوده است. پس به گروه مخالف پیوست و در هفدهم ژوئیه 1851 نطق شدیداللحنی برضد طرحهای مستبدانه او ایراد و با کودتای او مخالفت کرد و هنگامی که نقشهاش با شکست روبرو شد، به بلژیک گریخت. ناپلئون سوم نیز فرمان اخراج او را صادر کرد. دوره تبعید هوگو از دسامبر 1851 تا سپتامبر 1870 به طول انجامید.
بیست سال تبعید موجب شد که هوگو مانند دوره جوانی به کار شدید پردازد و پربارترین دوران کار و عالیترین سالهای بروز نبوغ خود را طی کند. او خود مینویسد: «تبعید من سودمند بود و از این جهت از سرنوشت سپاسگزارم.» هوگو در سراسر روز در آرامش کار میکرد و از نظر سیاسی جمهوریخواه پرشوری گشت، چنانکه در 1859 فرمان عفو ناپلئون سوم را رد کرد و بدین طریق از حیثیت و آبروی جهانی برخوردار شد. این دوره اوج افتخار هوگو از نظر زندگی و آثار به شمار میآید. در 1852 کینهاش را نسبت به اقدامهای ناپلئون در کتاب "ناپلئون کوچک" Napoleon-Le-Petit ابراز کرد که نوشتهای هجوآمیز بود. پس از آن انتشار دیوان هجوآمیز "کیفرها" Les Chatiments در 1853 موجب ایجاد مبارزهای بر ضد غصب سلطنت گشت.
زندگی نامه ویکتور هوگو
هوگو، ویکتور ماری Hugo, Victor-Marie شاعر، رماننویس و نمایشنامهنویس فرانسوی (1802-1885)
ویکتور هوگو در شهر بزانسون Besancon از پدری جمهوریخواه و مادری طرفدار سرسخت سلطنت زاده شد و بعدها از سوء تفاهمات و اختلاف پدر و مادر رنج بسیار برد، کودکی وجوانی را با برادران خود نزد مادر و در خانهای در پاریس گذراند که خاطرات باغچه بزرگش که هنوز حالت طبیعی و وحشی را حفظ کرده بود، در اشعار مشهورش دیده میشود. در 1811 مادر با سه پسرش به مادرید سفر کرد تا از شوهر که به مقام ژنرالی ارتش امپراتوری ارتقا یافته بود، دیدن کند.
آنان تا 1813 در اسپانیا ماندند و در این سفر ذوق و قریحه ویکتور درباره رنگهای محلی و نقشهای اسپانیایی و خصوصیتهای این سرزمین بیدار گشت، اما ادراک او از عالم طبیعت که در تخیلاتش جای مهمی اشغال کرده بود، در پاریس رشد کرد و استعدادش بسیار زود در این شهر ظاهر گشت. در 1816 و در چهارده سالگی در یادداشتش نوشته است: «میخواهم شاتوبریان باشم یا هیچ.» هوگو پس از آن با عشق شدید و اسلوب معین به نویسندگی، شاعری، رماننویسی و نقد هنری پرداخت. وی که از قریحه شاعری برخوردار بود، به این نکته پی برد که شعر حرفهای است که باید ابتدا فنون آن را فراگرفت. پس در عین جوانی، با تمرینهای مداوم به آموختن علم عروض و فن معانی و بیان روی آورد. در هفده سالگی با برادرانش مجله کنسرواتور لیترر Conservateur litteraire را تأسیس کرد که تا ماه مارس 1821 دوام یافت.
در این مجله مقالههای فراوان انتقادی با قضاوتی ساده و قابل توجه و سبکی متین انتشار داد و اولین شکل رمان خود را که در 1818 به نام "بوگ ژارگال" Bug-Jargal نوشته بود، در آن منتشر کرد، داستانی از انقلاب سیاهان که وی را از نظر ادبی نویسندهای پیشرفته معرفی میکرد. این رمان به صورت کامل شده در 1826 انتشار یافت. هوگو در 1820 به سبب سرودن "اود درباره مرگ دوک دوبری" Ode sur la mort du duc du Berry از طرف لویی هیجدهم، شاه فرانسه، عطیهای دریافت کرد. در 1821 مادر را از دست داد و پدرش کمی بعد ازدواج کرد. سال 1822 آغاز حقیقی زندگی خانوادگی و زندگی ادبی هوگو است. در هشتم ژوئن و در بیست سالگی اولین دیوان را به نام "اودها و اشعار گوناگون" Odes et Poesies diverses انتشار داد که موفقیت بسیار به دست آورد و در اکتبر همان سال با دوست دوره کودکی، "آدل فوشه" Adele Foucher که به سبب تهیدستی نویسنده و اختلاف خانوادگی، مدتها خواستگاریش بلاجواب مانده بود، ازدواج کرد.
پس از آن رمان "آن دیسلند" Hand’ Islande را در 1823 منتشر کرد که از نظر قالب و مبنا بیش از آثار گذشتهاش جنبه رمانتیک داشت. در 1824 "اودهای جدید" Nouvelles Odes انتشار یافت و چهارمین چاپ از اشعار او در سالهای 1825-1828 در سه جلد به عمل آمد که سومین جلد به نام "اودها و بالادها" Odes et Ballades شامل اشعار جدید و متنوع بود. این دیوانها هوگو را در نظر نسل جدید ادبی استاد انکارناپذیر سبک تازه شعر معرفی کرد. در دیباچهای که هوگو به چاپهای متوالی اودها مینوشت و در آن جنبه زیباییشناسی را به صورتی گسترده مورد تفسیر قرار میداد، از تحولی در هنر شاعری و نویسندگی خبر میداد. نمایشنامه "کرامول" Cromwell (1827) با دیباچه مهمی منتشر شد. دیباچه، خود اعلامیهای بود درباره نهضت رمانتیسم که هوگو در آن تراژدی کلاسیک را به علت محدودیت فکر و بیان مورد انتقاد قرار داده و مرامنامه رمانتیسم را به وسیله آن عرضه کرده بود.
از اینجا هوگو پیشرو مکتب رمانتیسم معرفی شد. در این سالها فرزندانش به دنیا آمدند و پدرش درگذشت. هوگو با دیوان "شرقیات" Orientales (1829) به سبب استادی و روشنی غیرقابل قیاس، ذوق و شیفتگی به شرق را در معاصران پدید آورد و در دیباچه آن به تخیل محض در شعر حق برتری داد و اعلام کرد که او خود خواسته است اثری با جنبه هنری محض خلق کند. قدرت توصیف مناظر خیالانگیز، روشنی رنگهای محلی، خاصه مهارت در علم بدیع به اشعار ادراکی متفاوت با گذشته داده و بر اثر الهام گرفتن از روشنی و درخشندگی شرق رنگ تازه یافته بود. با همت هوگو، "لامارتین" و "وینیی" موفقیت رمانتیسم در قلمرو شعر غنایی، تثبیت گشت، اما هنوز سنت کلاسیک در قلمرو تئاتر خدشهناپذیر به نظر میآمد. رمان "آخرین روز یک محکوم" Dernier Jour d’un Condamne در همین سال که اعلامیهای انسانی بود درباره حذف شکنجه اعدام، بر افتخارهای هوگو افزود. از آن پس خانه شاعر در کوچه نوتردام دشان Notre-Dame-des-Champs مرکز تجمع دوستداران ادب شد و مکتب رمانتیسم در آن ظهور کرد.
در قلمرو تئاتر، هوگو هنوز به شهرتی دست نیافته بود. نمایشنامه کرامول هنوز برای بازی مناسب نبود و در 1829 نمایش "ماریون دلورم" Marion Delorme از طرف اداره سانسور قدغن شد. در فوریه 1830 "ارنانی" Hernani در کمدی فرانسز Comedie-Francaise با اقبال عمومی بر صحنه آمد و افتخار هوگو مسلم و پیروزی رمانتیک بر کلاسیک قطعی شد. در همین سال دختر هوگو آدل Adele به دنیا آمد. سالهای 1830 تا 1843 دوران پرثمر قریحه و ذوق هوگو در همه نوع اثر ادبی به شمار میآید. در قلمرو رماننویسی، اولین رمان بزرگ او "نوتردام دو پاری" یا "گوژپشت نتردام" Notre-Dame de Paris در 1831 عرضه گشت، رمانی که رستاخیز درخشان قرون وسطا و در عین حال داستان غمانگیز سرنوشت بشر بود. در قلمرو شعر چهار دیوان به این ترتیب انتشار داد: "برگهای پاییز" Les Feuilles d’Automne (1831)، "سرودهای سپیده دم" Les Chants du Crepuscule (1835)، "نداهای درونی" Les Voix interieures (1837) و "پرتوها و سایهها" Les Rayons et les Ombres (1840). هوگو در این دیوانها از احساسهای درونی، تفکرات وهیجانهای شخصی و اندیشههایش درباره تأثیر شاعر و سرنوشت بشر، تجسم و توصیف طبیعتی که خود تماشاگر آن بوده و عشق "ژولیت دروئه" Juliette Drouet که با وجود کار شدید و مداوم ادبی و سیاسی تا دم مرگ ادامه داشته و مانند آن سخن گفته است و بیان کلاسیک را با تخیلات رمانتیسم پیوند کرده که گاه با فصاحت فراوان نمودار شده و گاه با سادگی کامل.
در بازگشت خبر مرگ دخترش لئوپولدین Leopoldine را در روزنامه خواند که در رودخانه غرق شده است. هوگو برای سرگرمی و گریز از این مصیبت به فعالیت سیاسی پرداخت و عضویت شورای عالی شهر پاریس را پذیرفت و ده سال کار ادبی را کنار گذارد. در چهارم ژوئن 1848 به نمایندگی شهر پاریس در مجلس شورا انتخاب شد. در این هنگام روزنامه اونمان Evenement را تأسیس، که در آن از نامزدی لوئی ناپلئون بناپارت Louis Napoleon Bonaparte، برادرزاده ناپلئون بزرگ برای ریاست جمهوری حمایت میکرد، به گمان آنکه این شخص با اقتدار و نامی که از حیثیت فراوان برخوردار بود، بتواند بر هرج و مرج غلبه کند و سرنوشت ملت را به راه درست و مستدل بکشاند؛ اما به زودی دریافت که جاهطلبی و پولپرستی و طرز تفکر ارتجاعی لوئی ناپلئون برخلاف پیشبینیهای او بوده است. پس به گروه مخالف پیوست و در هفدهم ژوئیه 1851 نطق شدیداللحنی برضد طرحهای مستبدانه او ایراد و با کودتای او مخالفت کرد و هنگامی که نقشهاش با شکست روبرو شد، به بلژیک گریخت. ناپلئون سوم نیز فرمان اخراج او را صادر کرد. دوره تبعید هوگو از دسامبر 1851 تا سپتامبر 1870 به طول انجامید.
بیست سال تبعید موجب شد که هوگو مانند دوره جوانی به کار شدید پردازد و پربارترین دوران کار و عالیترین سالهای بروز نبوغ خود را طی کند. او خود مینویسد: «تبعید من سودمند بود و از این جهت از سرنوشت سپاسگزارم.» هوگو در سراسر روز در آرامش کار میکرد و از نظر سیاسی جمهوریخواه پرشوری گشت، چنانکه در 1859 فرمان عفو ناپلئون سوم را رد کرد و بدین طریق از حیثیت و آبروی جهانی برخوردار شد. این دوره اوج افتخار هوگو از نظر زندگی و آثار به شمار میآید. در 1852 کینهاش را نسبت به اقدامهای ناپلئون در کتاب "ناپلئون کوچک" Napoleon-Le-Petit ابراز کرد که نوشتهای هجوآمیز بود. پس از آن انتشار دیوان هجوآمیز "کیفرها" Les Chatiments در 1853 موجب ایجاد مبارزهای بر ضد غصب سلطنت گشت.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
این دیوان به سبب طنز شدید و القای روح والای انسانیت و تنوع موضوع و سبک بر همه آثار هجوآمیز سیاسی که در فرانسه منتشر شده، برتری یافت. در 1854 هوگو شعر "پایان کار شیطان" La Fin de Satan را انتشار داد و پس از نشر اشعار فراوانی که در دیوانهای متعدد فراهم آمد، به شعر غنایی و فلسفی روی آورد. دیوان "تأملات" Contemplations شامل اشعاری بود که در پاریس و بروکسل به سال 1859 سروده شد و از نظر مردم شاهکار شعر غنایی به شمار آمد. هوگو در منظومه "خدا" Dieu و پایان کار شیطان این اندیشه را عرضه کرده بود که سرانجام آزادی شر پایان میپذیرد. در این زمان ناشر هوگو را به اتمام کار رمان عظیم "بینوایان" Les Miserables برانگیخت و او پس از صرف وقت بسیار سرانجام رمانی را که سالها پیش نوشتنش را آغاز کرده بود، به پایان رساند. همچنین منظومهای داستانی را آغاز کرد که از حماسههای کوچک ساخته شده و با عنوان "افسانه قرون" La Legende des Siecles در 1859 منتشر شد.
این حماسه به سبب ادراک دقیق هوگو از امور عینی، قدرت افسانهسرایی و مهارت در نقل، سادگی بینش و استادی در سبک و زبان، پیروزی درخشانی کسب کرد و شاهکار هوگو به شمار آمد. در این حماسه مبارزه نیکی وبدی، مبارزه بشر با خدا، مبارزه روح و ماده دیده میشود. هوگو در 1894 مقاله "ویلیام شکسپیر" William Shakespeare را انتشار داد و در 1865 "ترانههای کوچهها و جنگلها" Les Chansons des Rues et des Bois را. در این دیوان زندگی خانوادگی شاعر به صورتی بسیار پرجاذبه نمودار میشود و هنر با همه سادگی و لطف در اشعار آن ستایش برمیانگیزد. در 1866 رمان "کارگردان دریا" Les Travailleurs de la Mer و در 1869" مردی که میخندد" L’ Homme qui rit منتشر گشت. در 1868 همسر هوگو در بروکسل درگذشت. هوگو در پنج سپتامبر 1870 به پاریس بازگشت و به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شد، اما استعفای خود را تقدیم داشت و بعدها در 1876 به سمت سناتوری پاریس برگزیده شد و هنگامی که از حکومت جدید نیز سرخوردگی یافت، به خانه خود در تبعیدگاه سابقش بازگشت. یک سال آنجا ماند، در سیاست کمتر دخالت کرد و وقت خود را بیشتر به نوشتن گذراند و آثاری را که در دوره تبعید ناتمام گذارده بود، به پایان رساند.
آثار این دوره عبارت است از "سال وحشتزا" L’Annee Terrible (1872)، "نود و سه" Ouatre-Vingt-Treize (1874)، آخرین سلسله از افسانه قرون (1877-1883)، "هنر پدربزرگ بودن "L’Art d’etre grand-pere (1877)، شامل اشعاری که از وجود دو نوادهاش ژورژ و ژان الهام گرفته است که در آخرین سالهای زندگی موجب تسکین خاطر شاعر در برابر مصیبت از دست دادن فرزندانش بودهاند، "داستان یک جنایت" Histoire d’un crime (1878)، ادعانامهای بر ضد ناپلئون سوم، "ادیان و دین" Religions et Religion (1880)، "الاغ" L’Ane (1880) و مانند آن. در منظومه ادیان و دین هوگو خداپرستی عرفانی را که در بشر وجود دارد، در برابر تعبیر و تفسیرهای خاصی که تمدنهای گوناگون از دین به عمل میآورد، قرار داده و در منظومه الاغ با حدت و حرارت فراوان از روشهای مختلف فلسفی انتقاد کرده است. در 1881 "چهار نفخه روح" Les Quarre Vents de l’Esprit منتشر شد. دیوان مهمی شامل چهار کتاب، از این قرار: "هجایی" Satirique، "نمایشی" Dramatique، "غنایی" Lyrique، "حماسی" Epique. از هوگو پس از مرگ نسخههای خطی بیشمار باقی ماند که به تدریج انتشار یافت. مانند: "تئاتر در آزادی" Theatre en liberte، "سالهای شوم" Les Annees Funestes و مانند آن.
ویکتور هوگو محبوبترین نویسندگان زمان خود به شمار میآمد. این محبوبیت تا حدی به سبب تبعید وی که رنگی افسانهای به خود گرفته بود و به سبب وضع سیاسی او به هنگام جمهوری سوم بود که او را مظهر حکومت تازه معرفی میکرد، همچنین به سبب حساسیت و ادراک او در برابر احساسهای بشری که بیشتر با محرومیتها و ناکامیهای بشر ارتباط مییافت و به سبب فصاحت بیان که در عین حال از سادگی برخوردار بود و به سبب نبوغ پرثمر و تنوع استعداد. در اشعار خود همه موضوعها را به کار گرفته و از همه لحنها وهمه صورتها استفاده کرده است، از حماسی تا هجو، از مرثیه تا غزل. در آثار هوگو تضاد شب و روز، تضاد روشنی و تاریکی، تضاد نیکی و بدی، تضاد وجدان و بیوجدانی پیوسته به چشم میخورد. در نظر هوگو مسأله بزرگ مسأله وجود بدی است که در چشم وی به صورت بیعدالتیهای اجتماعی ظاهر میشود. به عقیده او تنها چاره چه در تاریخ، چه در زندگی فردی ریشهکن کردن بدی است و تبدیل اهریمن به یزدان. زندگی ویکتورهوگو به رغم ماتمها و بدبختیهای خانوادگی و به رغم تبعیدها زندگی موفقی بود، برخوردار از سرنوشتی استثنائی، با مفاخر فوقالعاده. هوگو مظهر درخشان ملت جمهوریخواه بود. خطابههایش در موارد مختلف انعکاس وسیعی به همراه داشت و هرروز بر افتخار او افزوده میگشت. پاریس سالروز هشتاد سالگی او را به طور رسمی جشن گرفت. هوگو در بیست و دوم ماه مه 1885 درگذشت و دولت، اول ژوئن را عزای ملی اعلام کرد. تابوتش در زیر طاق نصرت پاریس برای ادای احترام ملت گذارده شد و پساز آن در "پانتئون" Pantheon، مقبره بزرگان به خاک سپرده شد.
ویکتور هوگو در تبعید
ویکتور هوگو ، شاعر،نمایشنامه نویس و داستانسرای فرانسوی،حدود بیست سال از عمر طویل خود را در خارج از وطن در تبعید زیست و زمانیکه دولت وقت از او دعوت به بازگشت نمود، او جواب داد:من زمانی برخواهم گشت که آزادی نیز به کشور بازگشته باشد. ودر ضرب المثلی عامیانه آمده:از روزی که سرنوشت ،ویکتور هوگو را تبعید کرد،شاه احساس سایه خدابودن نمود. ویکتور هوگو با آثار انتقادی اش خشم مذهبیون مسیحی و دولت سلطنتی را برانگیخت.گرچه او خود شخصا فردی مذهبی بود،ولی همیشه خواهان جدایی دین از دولت بود.زندگی ادبی هوگو با شرکت در مسایل اجتمایی و سیاسی درهم آمیخت.او برای جانبداری از یک جمهوری لائیک به جناح مبارزین زمان خود پیوست.<div align=justify>او
این حماسه به سبب ادراک دقیق هوگو از امور عینی، قدرت افسانهسرایی و مهارت در نقل، سادگی بینش و استادی در سبک و زبان، پیروزی درخشانی کسب کرد و شاهکار هوگو به شمار آمد. در این حماسه مبارزه نیکی وبدی، مبارزه بشر با خدا، مبارزه روح و ماده دیده میشود. هوگو در 1894 مقاله "ویلیام شکسپیر" William Shakespeare را انتشار داد و در 1865 "ترانههای کوچهها و جنگلها" Les Chansons des Rues et des Bois را. در این دیوان زندگی خانوادگی شاعر به صورتی بسیار پرجاذبه نمودار میشود و هنر با همه سادگی و لطف در اشعار آن ستایش برمیانگیزد. در 1866 رمان "کارگردان دریا" Les Travailleurs de la Mer و در 1869" مردی که میخندد" L’ Homme qui rit منتشر گشت. در 1868 همسر هوگو در بروکسل درگذشت. هوگو در پنج سپتامبر 1870 به پاریس بازگشت و به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شد، اما استعفای خود را تقدیم داشت و بعدها در 1876 به سمت سناتوری پاریس برگزیده شد و هنگامی که از حکومت جدید نیز سرخوردگی یافت، به خانه خود در تبعیدگاه سابقش بازگشت. یک سال آنجا ماند، در سیاست کمتر دخالت کرد و وقت خود را بیشتر به نوشتن گذراند و آثاری را که در دوره تبعید ناتمام گذارده بود، به پایان رساند.
آثار این دوره عبارت است از "سال وحشتزا" L’Annee Terrible (1872)، "نود و سه" Ouatre-Vingt-Treize (1874)، آخرین سلسله از افسانه قرون (1877-1883)، "هنر پدربزرگ بودن "L’Art d’etre grand-pere (1877)، شامل اشعاری که از وجود دو نوادهاش ژورژ و ژان الهام گرفته است که در آخرین سالهای زندگی موجب تسکین خاطر شاعر در برابر مصیبت از دست دادن فرزندانش بودهاند، "داستان یک جنایت" Histoire d’un crime (1878)، ادعانامهای بر ضد ناپلئون سوم، "ادیان و دین" Religions et Religion (1880)، "الاغ" L’Ane (1880) و مانند آن. در منظومه ادیان و دین هوگو خداپرستی عرفانی را که در بشر وجود دارد، در برابر تعبیر و تفسیرهای خاصی که تمدنهای گوناگون از دین به عمل میآورد، قرار داده و در منظومه الاغ با حدت و حرارت فراوان از روشهای مختلف فلسفی انتقاد کرده است. در 1881 "چهار نفخه روح" Les Quarre Vents de l’Esprit منتشر شد. دیوان مهمی شامل چهار کتاب، از این قرار: "هجایی" Satirique، "نمایشی" Dramatique، "غنایی" Lyrique، "حماسی" Epique. از هوگو پس از مرگ نسخههای خطی بیشمار باقی ماند که به تدریج انتشار یافت. مانند: "تئاتر در آزادی" Theatre en liberte، "سالهای شوم" Les Annees Funestes و مانند آن.
ویکتور هوگو محبوبترین نویسندگان زمان خود به شمار میآمد. این محبوبیت تا حدی به سبب تبعید وی که رنگی افسانهای به خود گرفته بود و به سبب وضع سیاسی او به هنگام جمهوری سوم بود که او را مظهر حکومت تازه معرفی میکرد، همچنین به سبب حساسیت و ادراک او در برابر احساسهای بشری که بیشتر با محرومیتها و ناکامیهای بشر ارتباط مییافت و به سبب فصاحت بیان که در عین حال از سادگی برخوردار بود و به سبب نبوغ پرثمر و تنوع استعداد. در اشعار خود همه موضوعها را به کار گرفته و از همه لحنها وهمه صورتها استفاده کرده است، از حماسی تا هجو، از مرثیه تا غزل. در آثار هوگو تضاد شب و روز، تضاد روشنی و تاریکی، تضاد نیکی و بدی، تضاد وجدان و بیوجدانی پیوسته به چشم میخورد. در نظر هوگو مسأله بزرگ مسأله وجود بدی است که در چشم وی به صورت بیعدالتیهای اجتماعی ظاهر میشود. به عقیده او تنها چاره چه در تاریخ، چه در زندگی فردی ریشهکن کردن بدی است و تبدیل اهریمن به یزدان. زندگی ویکتورهوگو به رغم ماتمها و بدبختیهای خانوادگی و به رغم تبعیدها زندگی موفقی بود، برخوردار از سرنوشتی استثنائی، با مفاخر فوقالعاده. هوگو مظهر درخشان ملت جمهوریخواه بود. خطابههایش در موارد مختلف انعکاس وسیعی به همراه داشت و هرروز بر افتخار او افزوده میگشت. پاریس سالروز هشتاد سالگی او را به طور رسمی جشن گرفت. هوگو در بیست و دوم ماه مه 1885 درگذشت و دولت، اول ژوئن را عزای ملی اعلام کرد. تابوتش در زیر طاق نصرت پاریس برای ادای احترام ملت گذارده شد و پساز آن در "پانتئون" Pantheon، مقبره بزرگان به خاک سپرده شد.
ویکتور هوگو در تبعید
ویکتور هوگو ، شاعر،نمایشنامه نویس و داستانسرای فرانسوی،حدود بیست سال از عمر طویل خود را در خارج از وطن در تبعید زیست و زمانیکه دولت وقت از او دعوت به بازگشت نمود، او جواب داد:من زمانی برخواهم گشت که آزادی نیز به کشور بازگشته باشد. ودر ضرب المثلی عامیانه آمده:از روزی که سرنوشت ،ویکتور هوگو را تبعید کرد،شاه احساس سایه خدابودن نمود. ویکتور هوگو با آثار انتقادی اش خشم مذهبیون مسیحی و دولت سلطنتی را برانگیخت.گرچه او خود شخصا فردی مذهبی بود،ولی همیشه خواهان جدایی دین از دولت بود.زندگی ادبی هوگو با شرکت در مسایل اجتمایی و سیاسی درهم آمیخت.او برای جانبداری از یک جمهوری لائیک به جناح مبارزین زمان خود پیوست.<div align=justify>او
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
او 66 ساله بود که جنازه همسرش را در تبعید تا مرز فرانسه حمل کرد و آنرا برای خاکسپاری به وطن تحویل داد.آخرین جمله آمده در دفترچه یادداشتهایش بصورت زیر است:عشق یعنی دست به کاری زدن و میدان عمل را ترک نکردن. ویکتور هوگو زیر تعثیر انقلاب 1848 فرانسه،نویسنده ای آرمانگرا و خوشبین نسبت به پیروزی زحمتکشان شد.او پنجاه ساله بود که به دلیل جانبداری از جناح چپ جمهوریخواهان فرانسه مجبور به ترک وطن گردید .
درقرن بیستم با به فیلم درآوردن بعضی از آثار او، مشهوریت جهانی اش چند برابر گردید.کتاب گوژپشت نتردام او دوازده بار و رمان بینوایان بیست بار به صورت فیلم درآمدند. منتقدین ادبی کتاب بینوایان ویکتور هوگو را سنفونی عدالت خواهی و عشق به ایده آلها و اعتراض برحق رنجبران میدانند.اودرآثارش معمولا از شکست و مرگ و پایان اسطورههای دروغین و پدیدههای ناگوار خبر میدهد.کنارزدن خالق جهان،مرگ شیطان،فراردیکتاتور،پایان فقر،زجر،بیماری، خرافات و بی عدالتی، محتوای بعضی از کتابهای او هستند .
اوشاعرمقاومت سیاسی و اجتمایی زمان خود نیز بود.ازجمله مجموعه اشعار او،کتاب:شرقی ها،و سرودهای خیابان و جنگل، هستند. او به جانبداری از انقلاب،شعری بنام : خطاب به دانشجو یان،سرود. اشعار مقاومت او علیه رژیم ناپلئون سوم،اشاره ای به خواسته های کارگران نیز میباشند
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
فعالیت ادبی هوگو با تاتر و نمایشنامه نویسی شروع گردید.او در آغاز پایه گذار تئوری جدید تاتر رمانتیک بود.از جمله نمایشنامه های او: درام هرمانی، و پادشاه الکی خوش هستند،امافعالیت عمده ادبی هوگو در زمینه رمان و داستان بلند است. اثر جاودانی بینوایان-گوژپشت نتردام-ماسک خندان-هنرپدربزرگ بودن-روزهای آخر خالق و شیطان-حرف و عمل-ساعات آخریک اعدامی –افسانه قرن-و پرچم سیاه از مشهورترین داستانها و رمانهای او هستند.
رمان گوژپشت نتردام او یک رمان تاریخی است.رمان بینوایان یک اثر اجتمایی میباشد که بقول منتقدین،گویی برای سوسیالیستهای انقلابی مذهبی نوشته شده.رمان روزهای آخر یک اعدامی، ورود هوگو به ژانر رئالیسم ادبی را نشان میدهد.رمان پرچم سیاه،اولین اثر دفاع از جنبش سیاهان و بزرگترین کتاب ضد برده داری است.
سوررئالیستها در آثار هوگو جنبه هایی از صلح خواهی،انساندوستی و جهان وطنی را کشف نمودند . هوگو میگفت:تاریخ و آینده کشور،آبستن انسانگرایی و انساندوستی هستند.اونه تنها به انتقاد از جامعه صنعتی مدرن و عوارض جنبی ناشی از آن پرداخت،بلکه طوفان و گردباد تضادهای زندگی و هستی را هم نشان داد،بدون اینکه خواننده را به وحشت اندازد.هوگو میگفت:دین مسیح هیچگاه قادر به پیشرفت و پاکسازی جامعه نخواهد شد.در ایمان و اعتقاد باید خالق انتقام گیر و خشن را کنار زد.
او جانبدار هنر ساده و همه فهم بود و میگفت:هنر را باید خلقی کرد. هنر ایده آل او،مخلوطی از هنر آوانگارد روشنفکران و هنر ساده توده ای بود. فلوبر در باره ساده گی آثار او مینویسد : این ویکتور هوگو چه نویسنده توانایی است!،من با یک نفس دو جلد کتاب: افسانه قرن، اوراخواندم
رمان گوژپشت نتردام او یک رمان تاریخی است.رمان بینوایان یک اثر اجتمایی میباشد که بقول منتقدین،گویی برای سوسیالیستهای انقلابی مذهبی نوشته شده.رمان روزهای آخر یک اعدامی، ورود هوگو به ژانر رئالیسم ادبی را نشان میدهد.رمان پرچم سیاه،اولین اثر دفاع از جنبش سیاهان و بزرگترین کتاب ضد برده داری است.
سوررئالیستها در آثار هوگو جنبه هایی از صلح خواهی،انساندوستی و جهان وطنی را کشف نمودند . هوگو میگفت:تاریخ و آینده کشور،آبستن انسانگرایی و انساندوستی هستند.اونه تنها به انتقاد از جامعه صنعتی مدرن و عوارض جنبی ناشی از آن پرداخت،بلکه طوفان و گردباد تضادهای زندگی و هستی را هم نشان داد،بدون اینکه خواننده را به وحشت اندازد.هوگو میگفت:دین مسیح هیچگاه قادر به پیشرفت و پاکسازی جامعه نخواهد شد.در ایمان و اعتقاد باید خالق انتقام گیر و خشن را کنار زد.
او جانبدار هنر ساده و همه فهم بود و میگفت:هنر را باید خلقی کرد. هنر ایده آل او،مخلوطی از هنر آوانگارد روشنفکران و هنر ساده توده ای بود. فلوبر در باره ساده گی آثار او مینویسد : این ویکتور هوگو چه نویسنده توانایی است!،من با یک نفس دو جلد کتاب: افسانه قرن، اوراخواندم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
لویز آراگون مینویسد:هوگو برای فرانسه در 200سال آینده مانند دانته برای ایتالیا،شکسپیر برای انگلیس،پوشکین برای روسیه و گوته برای آلمان خواهدبود. هوگو در کنار مولیر،محبوب ترین نویسنده فرانسوی شد. زولا مینویسد:درتاریخ ادبیات فرانسه،تنها ولتیر را میتوان با ویکتور هوگو مقایسه کرد،من کارگرانی را می شناسم که پول توتون سیگار خود را خرج خرید کتابهای هوگومیکنند.
آراگون،برتون و سوررئالیستها هم برای نوزایی مجدد و محبوبیت ویکتور هوگو از هیچ کوششی دریغ ننمودند
نوشتههای ویکتور هوگو
آثار هوگو را بطور کلی در چهار بخش میتوان از دید گذراند:
آثار آغاز نوجوانی
۱. اینه دوکاسترو درامی به نثر در سه پرده که هوگو در پانزده سالگی نوشتهاست.
۲. ترجمه بخشهایی از انه اید شاهکار ویرژیل:
هخامنشی
پیرمرد گالز
غار سیکلوپها
کاکوس
۳. درلیدی ترجمهای از اشعار اوراس
۴. سزار از از روبیکون میگذرد ترجمهای از فارسال تصنیف لوکن
چامههای هوگو
۲. ترجمه بخشهایی از انه اید شاهکار ویرژیل:
هخامنشی
پیرمرد گالز
غار سیکلوپها
کاکوس
۳. درلیدی ترجمهای از اشعار اوراس
۴. سزار از از روبیکون میگذرد ترجمهای از فارسال تصنیف لوکن
چامههای هوگو
۱. اغانی جدید
۲. اعانی و قصاید
۳. شرقیها
۴. برگهای خزان
۵. نغمات شفق
۶. صداهای درونی
۷. پرتوها و سایهها
۸. کیفرها
۹. سیر و سیاحت
۱۰. افسانه قرون
۱۱. غزلیات کوچهها و بیشهها
۱۲. سال مخوف
۱۳. فن پدربزرگی
۱۴. پاپ
۱۵. شفقت عالی
۱۶. ادیان و دین
۱۷. خر
۱۸. ریاح چهارگانه روح
۱۹. عاقبت شیطان
۲۰. مکنونات چنگ
۲۱. خدا
۲۲. سالهای شوم
۲۳. دسته گل آخرین
نمایشنامههای هوگو
۲. اعانی و قصاید
۳. شرقیها
۴. برگهای خزان
۵. نغمات شفق
۶. صداهای درونی
۷. پرتوها و سایهها
۸. کیفرها
۹. سیر و سیاحت
۱۰. افسانه قرون
۱۱. غزلیات کوچهها و بیشهها
۱۲. سال مخوف
۱۳. فن پدربزرگی
۱۴. پاپ
۱۵. شفقت عالی
۱۶. ادیان و دین
۱۷. خر
۱۸. ریاح چهارگانه روح
۱۹. عاقبت شیطان
۲۰. مکنونات چنگ
۲۱. خدا
۲۲. سالهای شوم
۲۳. دسته گل آخرین
نمایشنامههای هوگو
۱. کرامول
۲. آمی روبسار
۳. ارنانی
۴. ماریون دلورم
۵. شاه تفریح میکند
۶. لوکرس بورژیا
۷. ماری تودور
۸. آنژلو
۹. اسمرالدا
۱۰. روی بلاس
۱۱. توامان
۱۲. بورگراوها
۱۳. تورکه مادا
۱۴. تئاتر در هوای آزاد
۲. آمی روبسار
۳. ارنانی
۴. ماریون دلورم
۵. شاه تفریح میکند
۶. لوکرس بورژیا
۷. ماری تودور
۸. آنژلو
۹. اسمرالدا
۱۰. روی بلاس
۱۱. توامان
۱۲. بورگراوها
۱۳. تورکه مادا
۱۴. تئاتر در هوای آزاد
رمانهای هوگو
۱. بوگژارگال
۲. هان دیسلند
۳. آخرین روز یک محکوم
۴. نتردام دو پاری یا گوژپشت نتردام
۵. کلود گدا
۶. بینوایان
۷. کارگران دریا
۸. مردی که میخندد
۹. نود و سه
۲. هان دیسلند
۳. آخرین روز یک محکوم
۴. نتردام دو پاری یا گوژپشت نتردام
۵. کلود گدا
۶. بینوایان
۷. کارگران دریا
۸. مردی که میخندد
۹. نود و سه
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
جملات قصار ویکتور هوگو
<LI>«آزادی ما از نقطهای شروع می شود که آزادی دیگران پایان مییابد.»
<LI>«بدبختی، مربی استعداد است.»
<LI>«بهمرگ راضی شدن، بهفتح نائل شدن است.»
«تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است.
<LI>«آزادی ما از نقطهای شروع می شود که آزادی دیگران پایان مییابد.»
- بینوایان
<LI>«بدبختی، مربی استعداد است.»
- بینوایان
<LI>«بهمرگ راضی شدن، بهفتح نائل شدن است.»
- بینوایان
«تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
قابل توجه j.j گرامیiq-boy نوشته است:دوستان توجه کنید که تا زمانی که موضوع فرد مورد نظر تموم نشده از نوشتن زندگی نامه دیگران خود داری کنید با سپاس.
.
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
با درود به ادمین گرامی خواهشمند است بیان نمایید ما از کجا باید متوجه بشویم که مطالب تموم شده یا نشده ؟ و جز این نیست دوستانی که مطلب می نگارند خود بیان دارند که مطلبشان در مورد آن فرد تمام شده یا هنوز ناقص است با سپاس
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
در خاتمه اعلام می دارم که مطلب بنده اتمام یافته است .و ادامه بحث را به شما واگذار می کنم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
اول سلام
جناب ای کیو بوی گرامی ، بی صبرانه منتظر ادامه ی این جستار هستم
جناب ای کیو بوی گرامی ، بی صبرانه منتظر ادامه ی این جستار هستم
Darkest Forest- مدیر
- تعداد پستها : 274
Registration date : 2007-04-18
رد: زندگي نامه بزرگان علم و ادب و انديشه
داش آي كيو مدتي هست كه پست نميزنه
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد