نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
5 مشترك
صفحه 1 از 1
نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
ایران سرور جهان
میدونید؟؟!! چو ایران نباشد تن من مباد [size=16]
یه چیزایی میگم که به میهنت افتخار کنی جیگر!
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه سيستم اگو يا فاضلاب را جهت تخليه آب شهري به بيرون از شهر اختراع كرد ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه اسب را به جهان هديه كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه حيوانات خانگي را تربيت كردند و جهت بهره مندي از آنان استفاده كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه مس را كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه آتش را در جهان كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه ذوب فلزات را آغاز كردند ايرانيان بودند در شهر سيلك در اطراف كاشان .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه كشاورزي را جهت كاشت و برداشت كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه نخ را كشف كردند و موفق به ريسيدن آن شدند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه سکه را در جهان ضرب كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه عطر را براي خوشبو شدن بدن ساختند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه كشتي يا زورق را ساختند ایرانیان بودند به فرمان يكي از پادشاهان زن ايراني.
آيا ميدانيد : اولين ارتش سواره نظام در دنيا توسط سام ايراني اختراع شد با 115 سرباز .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه حروف الفبا را ساختند در 7000 سال پيش در جنوب ايران ، ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه شيشه را كشف كردند و از آن براي منازل استفاده كردند ايراينان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه زغال سنگ را كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه مقياس سنجش اجسام را كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه به كرويت زمين پي بردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه قاره آمريكا را كشف كردند ايراينان بودند و كريستف كلب و واسكودوگاما بر اثر خواندن كتابهاي ايراني كه در كتابخانه واتيكان بوده به فكر قاره پيمايي افتادند .
آيا ميدانيد : كلمه شاهراه از راهي كه كورش کبیر بين سارد پايتخت كارون و پاسارگاد احداث كرد گرفته شده است .
آيا ميدانيد : كورش كبير در شوروي سابق شهري ساخت به نام كورپوليس كه خجند امروزي نام دارد .
آيا ميدانيد : كورش پس از فتح بابل به معبد مردوك رفت و براي ابراز محبت به بابلي ها به خداي آنان احترام گذاشت و در همان معبد كه بيش از 1000 متر بلندي داشت براي اثبات حسن نيت خود به آنان تاج گذاري كرد .
آيا ميدانيد : اولين هنرستان فني و حرفه اي در ايران توسط كورش كبير در شوش جهت تعليم فن و هنر ساخته شد .
آيا ميدانيد : ديوار چين با بهره گيري از ديواري كه كورش در شمال ايران در سال 544 قبل از ميلاد برای جلوگیری از تهاجم اقوام شمالی ساخت ، ساخته شد .
آيا ميدانيد : اولين سيستم استخدام دولتي به صورت لشگري و كشوري به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگي و گرفتن مستمري دائم را كورش كبير در ايران پايه گذاري كرد .
آيا ميدانيد : كمبوجبه فرزند كورش بدليل كشته شدن 12 ايراني در مصر و اینکه فرعون مصر به جاي عذر خواهي از ايرانيان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ايراني در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از ميلاد به مصر حمله كرد و كل مصر را تصرف كرد و بدليل آمدن قحطي در مصر مقداري بسيار زيادي غله وارد مصر كرد . اكنون در مصر يك نقاشي ديواري وجود دارد كه كمبوجيه را در حال احترام به خدايان مصر نشان ميدهد . او به هيچ وجه دين ايران را به آنان تحميل نكرد و بي احترامي به آنان ننمود .
آيا ميدانيد : داريوش کبير با شور و مشورت تمام بزرگان ايالتهاي ايران كه در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزيده شد و در بهار 520 قبل از ميلاد تاج شاهنشاهي ايران رابر سر تهاد و براي همين مناسبت 2 نوع سكه طرح دار با نام داريك ( طلا ) و سيكو ( نقره ) را در اختيار مردم قرار داد كه بعدها رايج ترين پولهاي جهان شد .
آيا ميدانيد : داريوش كبير طرح تعلميات عمومي و سوادآموزي را اجباري و به صورت كاملا رايگان بنيان گذاشت كه به موجب آن همه مردم مي بايست خواندن و نوشتن بدانند كه به همين مناسبت خط آرامي يا فنيقي را جايگزين خط ميخي كرد كه بعدها خط پهلوي نام گرفت . ( داريوش به حق متعلق به زمان خود نبود و 2000 سال جلو تر از خود مي انديشيد . )
آيا ميدانيد : داريوش در پايئز و زمستان 518 – 519 قبل از ميلاد نقشه ساخت پرسپوليس را طراحي كرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با كمك چندين تن از معماران مصري بروي كاغد آورد .
آيا ميدانيد : داريوش بعد از تصرف بابل 25 هزار يهودي برده را كه در آن شهر بر زير يوق بردگي شاه بابل بودند آزاد كرد ..
آيا ميدانيد : داريوش در سال دهم پادشاهي خود شاهراه بزرگ كورش را به اتمام رساند و جاده سراسري آسيا را احداث كرد كه از خراسان به مغرب چين ميرفت كه بعدها جاده ابريشم نام گرفت .
آيا ميدانيد : اولين بار پرسپوليس به دستور داريوش كبير به صورت ماكت ساخته شد تا از بزرگترين كاخ آسيا شبيه سازي شده باشد كه فقط ماكت كاخ پرسپوليس 3 سال طول كشيد و کل ساخت کاخ ۶۵ سال به طول انجاميد .
آيا ميدانيد : داريوش براي ساخت كاخ پرسپوليس كه نمايشگاه هنر آسيا بوده 25 هزار كارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به كار گماشته بود و به هر استادكار هر 5 روز يكبار يك سكه طلا ( داريك ) مي داده و به هر خانواده از كارگران به غير از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن – كره – عسل و پنير ميداده است و هر 10 روز يكبار استراحت داشتند .
آيا ميدانيد : داريوش در هر سال براي ساخت كاخ به كارگران بيش از نيم ميليون طلا مزد مي داده است كه به گفته مورخان گران ترين كاخ دنيا محسوب ميشده . اين در حالي است كه در همان زمان در مصر كارگران به بيگاري مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد كه با شلاق نیز همراه بوده است .
آيا ميدانيد : تقويم كنوني ( ماه 30 روز ) به دستور داريوش پايه گذاري شد و او هياتي را براي اصلاح تقويم ايران به رياست دانشمند بابلي "دني تون" بسيج كرده بود . بر طبق تقويم جديد داريوش روز اول و پانزدهم ماه تعطيل بوده و در طول سال داراي 5 عيد مذهبي و 31 روز تعطيلي رسمي كه يكي از آنها نوروز و ديگري سوگ سياوش بوده است .
آيا ميدانيد : داريوش پادگان و نظام وظيفه را در ايران پايه گزاري كرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزير بايد به خدمت بروند و تعليمات نظامي ببينند تا بتوانند از سرزمين پارس دفاع كنند .
آيا ميدانيد : داريوش براي اولين بار در ايران وزارت راه – وزارت آب – سازمان املاك –سازمان اطلاعات – سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنيان نهاد .
آيا ميدانيد : اولين راه شوسه و زير سازي شده در جهان توسط داريوش ساخته شد .
آيا ميدانيد : داريوش براي جلوگيري از قحطي آب در هندوستان كه جزوي از امپراطوری ايران بوده سدي عظيم بروي رود سند بنا نهاد .
آيا ميدانيد : فيثاغورث كه بدلايل مذهبي از كشور خود گريخته بود و به ايران پناه آورده بود توسط داريوش كبير داراي يك زندگي خوب همراه با مستمري دائم شد .
آيا ميدانيد : در طول سلطنت داريوش كبير 242 حكمران بر عليه او شورش كرده بودند و او پادشاهي بوده كه با 242 مورد شورش مقابله كرد و همه را بر جاي خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ايران بسط داد . او در سال آخر پادشاهي به اندازه 10 ميليون ليره انگلستان ذخيره مالي در خزانه دولتي بر جاي گذاشت .
میدونید؟؟!! چو ایران نباشد تن من مباد [size=16]
یه چیزایی میگم که به میهنت افتخار کنی جیگر!
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه سيستم اگو يا فاضلاب را جهت تخليه آب شهري به بيرون از شهر اختراع كرد ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه اسب را به جهان هديه كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه حيوانات خانگي را تربيت كردند و جهت بهره مندي از آنان استفاده كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه مس را كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه آتش را در جهان كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه ذوب فلزات را آغاز كردند ايرانيان بودند در شهر سيلك در اطراف كاشان .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه كشاورزي را جهت كاشت و برداشت كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه نخ را كشف كردند و موفق به ريسيدن آن شدند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه سکه را در جهان ضرب كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه عطر را براي خوشبو شدن بدن ساختند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه كشتي يا زورق را ساختند ایرانیان بودند به فرمان يكي از پادشاهان زن ايراني.
آيا ميدانيد : اولين ارتش سواره نظام در دنيا توسط سام ايراني اختراع شد با 115 سرباز .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه حروف الفبا را ساختند در 7000 سال پيش در جنوب ايران ، ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه شيشه را كشف كردند و از آن براي منازل استفاده كردند ايراينان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه زغال سنگ را كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه مقياس سنجش اجسام را كشف كردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه به كرويت زمين پي بردند ايرانيان بودند .
آيا ميدانيد : اولين مردماني كه قاره آمريكا را كشف كردند ايراينان بودند و كريستف كلب و واسكودوگاما بر اثر خواندن كتابهاي ايراني كه در كتابخانه واتيكان بوده به فكر قاره پيمايي افتادند .
آيا ميدانيد : كلمه شاهراه از راهي كه كورش کبیر بين سارد پايتخت كارون و پاسارگاد احداث كرد گرفته شده است .
آيا ميدانيد : كورش كبير در شوروي سابق شهري ساخت به نام كورپوليس كه خجند امروزي نام دارد .
آيا ميدانيد : كورش پس از فتح بابل به معبد مردوك رفت و براي ابراز محبت به بابلي ها به خداي آنان احترام گذاشت و در همان معبد كه بيش از 1000 متر بلندي داشت براي اثبات حسن نيت خود به آنان تاج گذاري كرد .
آيا ميدانيد : اولين هنرستان فني و حرفه اي در ايران توسط كورش كبير در شوش جهت تعليم فن و هنر ساخته شد .
آيا ميدانيد : ديوار چين با بهره گيري از ديواري كه كورش در شمال ايران در سال 544 قبل از ميلاد برای جلوگیری از تهاجم اقوام شمالی ساخت ، ساخته شد .
آيا ميدانيد : اولين سيستم استخدام دولتي به صورت لشگري و كشوري به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگي و گرفتن مستمري دائم را كورش كبير در ايران پايه گذاري كرد .
آيا ميدانيد : كمبوجبه فرزند كورش بدليل كشته شدن 12 ايراني در مصر و اینکه فرعون مصر به جاي عذر خواهي از ايرانيان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ايراني در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از ميلاد به مصر حمله كرد و كل مصر را تصرف كرد و بدليل آمدن قحطي در مصر مقداري بسيار زيادي غله وارد مصر كرد . اكنون در مصر يك نقاشي ديواري وجود دارد كه كمبوجيه را در حال احترام به خدايان مصر نشان ميدهد . او به هيچ وجه دين ايران را به آنان تحميل نكرد و بي احترامي به آنان ننمود .
آيا ميدانيد : داريوش کبير با شور و مشورت تمام بزرگان ايالتهاي ايران كه در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزيده شد و در بهار 520 قبل از ميلاد تاج شاهنشاهي ايران رابر سر تهاد و براي همين مناسبت 2 نوع سكه طرح دار با نام داريك ( طلا ) و سيكو ( نقره ) را در اختيار مردم قرار داد كه بعدها رايج ترين پولهاي جهان شد .
آيا ميدانيد : داريوش كبير طرح تعلميات عمومي و سوادآموزي را اجباري و به صورت كاملا رايگان بنيان گذاشت كه به موجب آن همه مردم مي بايست خواندن و نوشتن بدانند كه به همين مناسبت خط آرامي يا فنيقي را جايگزين خط ميخي كرد كه بعدها خط پهلوي نام گرفت . ( داريوش به حق متعلق به زمان خود نبود و 2000 سال جلو تر از خود مي انديشيد . )
آيا ميدانيد : داريوش در پايئز و زمستان 518 – 519 قبل از ميلاد نقشه ساخت پرسپوليس را طراحي كرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با كمك چندين تن از معماران مصري بروي كاغد آورد .
آيا ميدانيد : داريوش بعد از تصرف بابل 25 هزار يهودي برده را كه در آن شهر بر زير يوق بردگي شاه بابل بودند آزاد كرد ..
آيا ميدانيد : داريوش در سال دهم پادشاهي خود شاهراه بزرگ كورش را به اتمام رساند و جاده سراسري آسيا را احداث كرد كه از خراسان به مغرب چين ميرفت كه بعدها جاده ابريشم نام گرفت .
آيا ميدانيد : اولين بار پرسپوليس به دستور داريوش كبير به صورت ماكت ساخته شد تا از بزرگترين كاخ آسيا شبيه سازي شده باشد كه فقط ماكت كاخ پرسپوليس 3 سال طول كشيد و کل ساخت کاخ ۶۵ سال به طول انجاميد .
آيا ميدانيد : داريوش براي ساخت كاخ پرسپوليس كه نمايشگاه هنر آسيا بوده 25 هزار كارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به كار گماشته بود و به هر استادكار هر 5 روز يكبار يك سكه طلا ( داريك ) مي داده و به هر خانواده از كارگران به غير از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن – كره – عسل و پنير ميداده است و هر 10 روز يكبار استراحت داشتند .
آيا ميدانيد : داريوش در هر سال براي ساخت كاخ به كارگران بيش از نيم ميليون طلا مزد مي داده است كه به گفته مورخان گران ترين كاخ دنيا محسوب ميشده . اين در حالي است كه در همان زمان در مصر كارگران به بيگاري مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد كه با شلاق نیز همراه بوده است .
آيا ميدانيد : تقويم كنوني ( ماه 30 روز ) به دستور داريوش پايه گذاري شد و او هياتي را براي اصلاح تقويم ايران به رياست دانشمند بابلي "دني تون" بسيج كرده بود . بر طبق تقويم جديد داريوش روز اول و پانزدهم ماه تعطيل بوده و در طول سال داراي 5 عيد مذهبي و 31 روز تعطيلي رسمي كه يكي از آنها نوروز و ديگري سوگ سياوش بوده است .
آيا ميدانيد : داريوش پادگان و نظام وظيفه را در ايران پايه گزاري كرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزير بايد به خدمت بروند و تعليمات نظامي ببينند تا بتوانند از سرزمين پارس دفاع كنند .
آيا ميدانيد : داريوش براي اولين بار در ايران وزارت راه – وزارت آب – سازمان املاك –سازمان اطلاعات – سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنيان نهاد .
آيا ميدانيد : اولين راه شوسه و زير سازي شده در جهان توسط داريوش ساخته شد .
آيا ميدانيد : داريوش براي جلوگيري از قحطي آب در هندوستان كه جزوي از امپراطوری ايران بوده سدي عظيم بروي رود سند بنا نهاد .
آيا ميدانيد : فيثاغورث كه بدلايل مذهبي از كشور خود گريخته بود و به ايران پناه آورده بود توسط داريوش كبير داراي يك زندگي خوب همراه با مستمري دائم شد .
آيا ميدانيد : در طول سلطنت داريوش كبير 242 حكمران بر عليه او شورش كرده بودند و او پادشاهي بوده كه با 242 مورد شورش مقابله كرد و همه را بر جاي خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ايران بسط داد . او در سال آخر پادشاهي به اندازه 10 ميليون ليره انگلستان ذخيره مالي در خزانه دولتي بر جاي گذاشت .
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
jj جان ممنون استفاده کردیم
كوروش بزرگ- مهمان
- تعداد پستها : 4
Registration date : 2007-08-02
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
دوست دارم بقيه دوستان هم اگه مطلبي گير آوردن اينجا بنويسند.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
دریغ این سر و تاج و این داد و تخت
دریغ این بزرگی و این فر و بخت
چنین بیوفا گشت گردان سپهر
دژم گشت و ز ما ببرید مهر
!
دریغ این بزرگی و این فر و بخت
چنین بیوفا گشت گردان سپهر
دژم گشت و ز ما ببرید مهر
!
moosa- عضو
- تعداد پستها : 34
Registration date : 2007-07-20
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
ممنون عزيزم
يادت باشه به گذشت نيكانات افتخار كن..ولي زندگي نه
به جاي شادي...سعي كن تجلي گر زمانه ي دوباره ايران باشي
يادت باشه به گذشت نيكانات افتخار كن..ولي زندگي نه
به جاي شادي...سعي كن تجلي گر زمانه ي دوباره ايران باشي
dr_bozghale- گفتمانی
- تعداد پستها : 51
Registration date : 2007-09-17
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
با عرض خوش آمد گويي به داش موسي و دكي خودمون البته فكر كنم شما بايد اول تغيير جنسيت بدي دكي جون
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
خواستم ناشناس باشم
dr_bozghale- گفتمانی
- تعداد پستها : 51
Registration date : 2007-09-17
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
در تصاویر حكاكی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچكس عصبانی نیست.
- هیچكس سوار بر اسب نیست.
- هیچكس را در حال تعظیم نمیبینید.
- هیچكس سر افكنده و شكست خورده نیست.
- هیچ قومی بر قوم دیگر برتر نیست.
- هیچ تصویر خشنی در آن وجود ندارد .
- از افتخارهای ایرانیان این است كه هیچگاه برده داری در ایران مرسوم نبوده است.
- در بین صدها پیكره تراشیده شده بر سنگهای تخت جمشید حتی یك تصویر برهنه و عریان وجود ندارد.
- هیچكس سوار بر اسب نیست.
- هیچكس را در حال تعظیم نمیبینید.
- هیچكس سر افكنده و شكست خورده نیست.
- هیچ قومی بر قوم دیگر برتر نیست.
- هیچ تصویر خشنی در آن وجود ندارد .
- از افتخارهای ایرانیان این است كه هیچگاه برده داری در ایران مرسوم نبوده است.
- در بین صدها پیكره تراشیده شده بر سنگهای تخت جمشید حتی یك تصویر برهنه و عریان وجود ندارد.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
اول سلام
اگر از شکوه ایران بخواهیم ؛ زیاد می یابیم
بناهاي باستاني پارسي، كه از آسيبجنگها و چپاولها و دزديها و اثر مخرب آب و هوا، در ظرف مدت دو هزار سال، رسته وبرجاي مانده، خرابههاي كاخهاي سلطنتي است. نخستين شاهان پارسي در اكباتان براي خود اقامتگاهي با چوب ارز و سرو، پوشيده شده از صفحات فلزي، ساخته بودند كه تا زمان پولوبيوس (حوالي 150قم) برپا بود، و اكنون هيچ نشانهاي از آنها برجاي نمانده است. باشكوهترين آثار ايران باستاني، كه در اين اواخر بتدريج از زير خاك رازدار و ممسك بيرون آمده، پلكانهاي سنگي و صفهها و ستونهاي تخت جمشيد است. در اين نقطه، داريوش كبير، و شاهاني كه پس از وي آمدند، كاخهايي بنا نهادند تا، بدين وسيله، مدتي را كه پس از آن نامشان فراموش ميشد درازتر كنند. اين پلكانهاي بزرگ و باشكوهي كه شخص را از زمين هموار به بالاي پشتهاي كه كاخها بر آن ساخته شده ميرساند، در سراسر تاريخ معماري جهان، هيچ نظيري ندارد. به احتمال قوي، پارسيان اين شكل ساختن پله را از پلكانهاي مخصوص برجها يا «زيگوراتها»ي بينالنهرين، كه برگرد آن برجها ميگشته، اقتباس كرده بودند، ولي پلكانهاي تختجمشيد خصوصياتي دارد كه منحصر به خود آن است؛ به اين معني كه به اندازهاي وسيع، و بالارفتن از آنها آسان، است كه ده سوار ميتوانند پهلو به پهلو از آنها بالا روند. اين پلهها همچون مدخل باشكوهي است، و ما را به صفهاي ميرساند كه ميان شش تا پانزده متر از سطح زمين بلندتر است؛ آن صفه در حدود پانصدمتر طول و سيصد متر عرض دارد، و كاخهاي شاهي را بر روي آن ساخته بودند. در آنجا كه پلهها از دو طرف به يكديگر ميرسد، دروازة سنگي بزرگي ديده ميشود كه در دو طرف آن، دو مجسمة گاو بالدار با سر آدمي نصب شده و زشتترين آثار باز ماندة هنر آشوري را نمايش ميدهد. در طرف راست اين دروازه، شاهكار بناهاي پارسي قرار داشته، كه اكنون به نام «كاخ چهلستون» خوانده ميشود؛ و آن تالار بزرگي بوده است كه به زمان خشيارشاي اول ساخته شده و، با اطاقهاي متصل به آن، مساحتي در حدود 9000 متر مربع را فرا ميگرفته است؛ اگر براي وسعت بنا اهميتي قائل باشيم، بايد گفت كه اين كاخ از معبد پهناور كرنك و از هر كليساي اروپايي، جز كليساي ميلان، بزرگتر بوده است. براي رسيدن به اين تالار بزرگ از پلههاي ديگري ميگذريم كه در دو طرف آن، براي زينت، ديوارهاي سنگي كوتاهي قرار دارد، و بر آنها نقش برجستههاي بسيار عالي ديده ميشود كه بهترين نقش برجستههايي است كه تا كنون در ايران به دست آمده. از هفتاد و دو ستوني كه در كاخ خشيارشا برپا بوده، اكنون در ميان ويرانهها، هنوز سيزدهتاي آنها سرپاست و، مانند تنة درختان خرما در ميان واحهاي خشك، وحشتآور به نظر ميرسد، اين ستونهاي شكسته از آن دسته از كارهاي بشري به شمار ميرود كه تقريباً به سرحد كمال رسيده است و از نظاير خود در مصر قديم و يونان بلندتر است، و ارتفاع غير متعارفي نوزده متر را دارد. تنة اين ستونها چهل و هشت ترك ناوداني دارد، و پاية آنها به صورت كاسة زنگي است كه برگهاي وارونه آنها را پوشانيده است. سرستونها غالباً شكل گلهاي پيچيدة «يوني» را دارد، و بر بالاي آن دو پارچه سنگ، كه به صورت سرو گردن دو گاو نر تراشيده شده، پشت به پشت واقع است، كه حمالهاي سقف بر روي آنها قرار ميگرفته. شك نيست كه حمالهاي سقف چوبي بوده است، زيرا اين ستونهاي ظريف و شكننده، كه از يكديگر فاصلة زياد دارند، هرگز تحمل بار بسيار سنگين تختهسنگهاي بزرگ پيشاني را نداشتهاند. دور درها و پنجرهها را با سنگ سياه صيقليي ساخته بودند كه مانند چوب آبنوس درخشندگي داشت؛ ديوارها آجري بود، ولي، با سفالهاي لعابدار خوشرنگ درخشان، روي آنها را با نقش گلها و جانوران پوشانده بودند. جنس ستونها و مجرديها و پلهها از سنگ آهكي سفيد زيبا يا مرمر كبود سخت است. پشت «چهلستون»، و در طرف خاور آن، «تالار صد ستون» قرار داشته. از اين تالار، جز يك ستون و از ارههاي خارجيي كه حدود آن را نشان ميدهد، چيزي بر جاي نمانده است. شايد اين دو كاخ زيباترين بناهايي باشد كه در جهان قديم و جديد به دست آدميزاد ساخته شده است.
تاریخ تمدن ویلدورانت - جلد اول ؛ مشرق زمین
اگر از شکوه ایران بخواهیم ؛ زیاد می یابیم
بناهاي باستاني پارسي، كه از آسيبجنگها و چپاولها و دزديها و اثر مخرب آب و هوا، در ظرف مدت دو هزار سال، رسته وبرجاي مانده، خرابههاي كاخهاي سلطنتي است. نخستين شاهان پارسي در اكباتان براي خود اقامتگاهي با چوب ارز و سرو، پوشيده شده از صفحات فلزي، ساخته بودند كه تا زمان پولوبيوس (حوالي 150قم) برپا بود، و اكنون هيچ نشانهاي از آنها برجاي نمانده است. باشكوهترين آثار ايران باستاني، كه در اين اواخر بتدريج از زير خاك رازدار و ممسك بيرون آمده، پلكانهاي سنگي و صفهها و ستونهاي تخت جمشيد است. در اين نقطه، داريوش كبير، و شاهاني كه پس از وي آمدند، كاخهايي بنا نهادند تا، بدين وسيله، مدتي را كه پس از آن نامشان فراموش ميشد درازتر كنند. اين پلكانهاي بزرگ و باشكوهي كه شخص را از زمين هموار به بالاي پشتهاي كه كاخها بر آن ساخته شده ميرساند، در سراسر تاريخ معماري جهان، هيچ نظيري ندارد. به احتمال قوي، پارسيان اين شكل ساختن پله را از پلكانهاي مخصوص برجها يا «زيگوراتها»ي بينالنهرين، كه برگرد آن برجها ميگشته، اقتباس كرده بودند، ولي پلكانهاي تختجمشيد خصوصياتي دارد كه منحصر به خود آن است؛ به اين معني كه به اندازهاي وسيع، و بالارفتن از آنها آسان، است كه ده سوار ميتوانند پهلو به پهلو از آنها بالا روند. اين پلهها همچون مدخل باشكوهي است، و ما را به صفهاي ميرساند كه ميان شش تا پانزده متر از سطح زمين بلندتر است؛ آن صفه در حدود پانصدمتر طول و سيصد متر عرض دارد، و كاخهاي شاهي را بر روي آن ساخته بودند. در آنجا كه پلهها از دو طرف به يكديگر ميرسد، دروازة سنگي بزرگي ديده ميشود كه در دو طرف آن، دو مجسمة گاو بالدار با سر آدمي نصب شده و زشتترين آثار باز ماندة هنر آشوري را نمايش ميدهد. در طرف راست اين دروازه، شاهكار بناهاي پارسي قرار داشته، كه اكنون به نام «كاخ چهلستون» خوانده ميشود؛ و آن تالار بزرگي بوده است كه به زمان خشيارشاي اول ساخته شده و، با اطاقهاي متصل به آن، مساحتي در حدود 9000 متر مربع را فرا ميگرفته است؛ اگر براي وسعت بنا اهميتي قائل باشيم، بايد گفت كه اين كاخ از معبد پهناور كرنك و از هر كليساي اروپايي، جز كليساي ميلان، بزرگتر بوده است. براي رسيدن به اين تالار بزرگ از پلههاي ديگري ميگذريم كه در دو طرف آن، براي زينت، ديوارهاي سنگي كوتاهي قرار دارد، و بر آنها نقش برجستههاي بسيار عالي ديده ميشود كه بهترين نقش برجستههايي است كه تا كنون در ايران به دست آمده. از هفتاد و دو ستوني كه در كاخ خشيارشا برپا بوده، اكنون در ميان ويرانهها، هنوز سيزدهتاي آنها سرپاست و، مانند تنة درختان خرما در ميان واحهاي خشك، وحشتآور به نظر ميرسد، اين ستونهاي شكسته از آن دسته از كارهاي بشري به شمار ميرود كه تقريباً به سرحد كمال رسيده است و از نظاير خود در مصر قديم و يونان بلندتر است، و ارتفاع غير متعارفي نوزده متر را دارد. تنة اين ستونها چهل و هشت ترك ناوداني دارد، و پاية آنها به صورت كاسة زنگي است كه برگهاي وارونه آنها را پوشانيده است. سرستونها غالباً شكل گلهاي پيچيدة «يوني» را دارد، و بر بالاي آن دو پارچه سنگ، كه به صورت سرو گردن دو گاو نر تراشيده شده، پشت به پشت واقع است، كه حمالهاي سقف بر روي آنها قرار ميگرفته. شك نيست كه حمالهاي سقف چوبي بوده است، زيرا اين ستونهاي ظريف و شكننده، كه از يكديگر فاصلة زياد دارند، هرگز تحمل بار بسيار سنگين تختهسنگهاي بزرگ پيشاني را نداشتهاند. دور درها و پنجرهها را با سنگ سياه صيقليي ساخته بودند كه مانند چوب آبنوس درخشندگي داشت؛ ديوارها آجري بود، ولي، با سفالهاي لعابدار خوشرنگ درخشان، روي آنها را با نقش گلها و جانوران پوشانده بودند. جنس ستونها و مجرديها و پلهها از سنگ آهكي سفيد زيبا يا مرمر كبود سخت است. پشت «چهلستون»، و در طرف خاور آن، «تالار صد ستون» قرار داشته. از اين تالار، جز يك ستون و از ارههاي خارجيي كه حدود آن را نشان ميدهد، چيزي بر جاي نمانده است. شايد اين دو كاخ زيباترين بناهايي باشد كه در جهان قديم و جديد به دست آدميزاد ساخته شده است.
تاریخ تمدن ویلدورانت - جلد اول ؛ مشرق زمین
Darkest Forest- مدیر
- تعداد پستها : 274
Registration date : 2007-04-18
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
[color=#000000]در كاوشهاي باستانشناسي و گزارشهاي دانشمندان جهان:
كهنترين محل زندگي بشر در دوره پارينه سنگي، دشت سيلك در كاشان بوده است، ايرانيان 25000 سال پيش اسب را اهلي كرده و در كارها از آن بهره ميگرفتند. در كوهستانهاي زاگرس و بختياري، حدود 15000 سال پيش ايرانيان روش ساخت ظروف گوناگون را ميدانستند.
آغاز كشاورزي و آبياري، ايجاد كاريز و اختراع آسياب بادي و چرخهاي آبي را دانشمندان به ايران نسبت دادهاند. در نتيجه اكتشافات غاري در شمال كشور، ايرانيان 7000 سال پيش از پشم گوسفند و موي بز پارچه تهيه ميكردند. هنر قاليبافي ايران به 5000 سال پيش ميرسد و معماري در گنج دره هرسين كرمانشگاه سابقه ده هزار ساله دارد.
دانش پزشكي و درمان در ايران مربوط به 8000 سال پيش است. در شهر سوخته زابل نخستين جراحي مغز نزديك به 5000 سال پيش انجام شده و در همين شهر، آثار و بقاياي كورهها ذوب فلزات با پيشينهاي 7 هزار ساله به دست آمده است.
شاهنامه فردوسي زاده شدن فرزند را با عمل جراحي از شكم مادر، مربوط به رستم زال گزارش داده در حالي كه اروپاييان شيوه رستمزاده را از ايران آموختند و آن را سزارين ناميدند.
در بررسي نقشهاي جام زرين حسنلو[color:af19=#000000:af19] به اين تيجه ميرسيم كه ايرانيان نخستين ملتي بودند كه به ورزش پرداختند و به گواهي تاريخ پيشينه ورزشهاي كشتي، چوگان و ارابهراني در ايران چند هزار سال پيشتر از اروپاست.
سقراط ميگويد: «ايرانيان نخستين ملتي بودند كه اصول خدمت سربازي را بنياد گذاشتند و آموزشگاه ويژه نظام وظيفه براي جوانان داير كردند. ايرانيان براي نخستين بار مس را ذوب كردند و به شكلهاي گوناگون در آوردند. آنان پس از دستيابي به شيوه ذوب آهن، آن را به دو نوع نرم آهن و شاپورگان دستهبندي كردند و نخستين بار ايرانيان بودند كه با مخلوط مس و روي، آلياژ برنج را به وجود آوردند. پيلهاي توليد كننده برق كه نمونه آن هم اكنون در موزه بغداد نگاهداري ميشود، نزديك به 3000 سال پيش در ايران وجود داشته است.
هرودوت كه با باور شماري از پژوهشگران ايران دوست، دشمنياش با تمدن ايران پوشيده نيست، در بخشي از گزارشهاي خود از زمان هخامنشي نوشته است ايرانيان بر فرش قدم ميگذارند و به زبان شعر سخن ميگويند.
بر بنياد اين انبوه افتخارات و با اين تاريخ و تمدن چه پيش آمد كه دزدان هنر و ميراث فرهنگي اكنون برآنند تا براي ايرانيان برنامهريزي كرده و تكليف مشخص كنند! حال آن كه، بهرهمندي از انرژي هستهاي و ديگر دادههاي اين سرزمين جاوداني حق مسلم مردم ايران است.
تاريخ و تمدن ايران درس هاي گرانبهايي با خود دارد كه آسان فراهم نشده تا بدين آساني فراموشش كنيم بلكه ارزان در اختيار ما قرار دارد، اگر آگاه باشيم و هوشمندانه از آن بياموزيم. پيروز خواهيم بود وگرنه بهايي سنگين در ازايش پرداخت خواهيم كرد.
هم اكنون با داشتن انواع انرژي و منابع طبيعي، طبيعت زيبا در چهار فصل سال، نيروي انساني جوان، هوشيار، آگاه و سازنده كه براي پايداري ايراني آزاد، آباد، مستقل و سرافراز همت ميكنند، بكوشيم تا بيش از نياكان خردمند خود شايستگي بهرهمندي از همه آنها را داشته باشيم
كهنترين محل زندگي بشر در دوره پارينه سنگي، دشت سيلك در كاشان بوده است، ايرانيان 25000 سال پيش اسب را اهلي كرده و در كارها از آن بهره ميگرفتند. در كوهستانهاي زاگرس و بختياري، حدود 15000 سال پيش ايرانيان روش ساخت ظروف گوناگون را ميدانستند.
آغاز كشاورزي و آبياري، ايجاد كاريز و اختراع آسياب بادي و چرخهاي آبي را دانشمندان به ايران نسبت دادهاند. در نتيجه اكتشافات غاري در شمال كشور، ايرانيان 7000 سال پيش از پشم گوسفند و موي بز پارچه تهيه ميكردند. هنر قاليبافي ايران به 5000 سال پيش ميرسد و معماري در گنج دره هرسين كرمانشگاه سابقه ده هزار ساله دارد.
دانش پزشكي و درمان در ايران مربوط به 8000 سال پيش است. در شهر سوخته زابل نخستين جراحي مغز نزديك به 5000 سال پيش انجام شده و در همين شهر، آثار و بقاياي كورهها ذوب فلزات با پيشينهاي 7 هزار ساله به دست آمده است.
شاهنامه فردوسي زاده شدن فرزند را با عمل جراحي از شكم مادر، مربوط به رستم زال گزارش داده در حالي كه اروپاييان شيوه رستمزاده را از ايران آموختند و آن را سزارين ناميدند.
در بررسي نقشهاي جام زرين حسنلو[color:af19=#000000:af19] به اين تيجه ميرسيم كه ايرانيان نخستين ملتي بودند كه به ورزش پرداختند و به گواهي تاريخ پيشينه ورزشهاي كشتي، چوگان و ارابهراني در ايران چند هزار سال پيشتر از اروپاست.
سقراط ميگويد: «ايرانيان نخستين ملتي بودند كه اصول خدمت سربازي را بنياد گذاشتند و آموزشگاه ويژه نظام وظيفه براي جوانان داير كردند. ايرانيان براي نخستين بار مس را ذوب كردند و به شكلهاي گوناگون در آوردند. آنان پس از دستيابي به شيوه ذوب آهن، آن را به دو نوع نرم آهن و شاپورگان دستهبندي كردند و نخستين بار ايرانيان بودند كه با مخلوط مس و روي، آلياژ برنج را به وجود آوردند. پيلهاي توليد كننده برق كه نمونه آن هم اكنون در موزه بغداد نگاهداري ميشود، نزديك به 3000 سال پيش در ايران وجود داشته است.
هرودوت كه با باور شماري از پژوهشگران ايران دوست، دشمنياش با تمدن ايران پوشيده نيست، در بخشي از گزارشهاي خود از زمان هخامنشي نوشته است ايرانيان بر فرش قدم ميگذارند و به زبان شعر سخن ميگويند.
بر بنياد اين انبوه افتخارات و با اين تاريخ و تمدن چه پيش آمد كه دزدان هنر و ميراث فرهنگي اكنون برآنند تا براي ايرانيان برنامهريزي كرده و تكليف مشخص كنند! حال آن كه، بهرهمندي از انرژي هستهاي و ديگر دادههاي اين سرزمين جاوداني حق مسلم مردم ايران است.
تاريخ و تمدن ايران درس هاي گرانبهايي با خود دارد كه آسان فراهم نشده تا بدين آساني فراموشش كنيم بلكه ارزان در اختيار ما قرار دارد، اگر آگاه باشيم و هوشمندانه از آن بياموزيم. پيروز خواهيم بود وگرنه بهايي سنگين در ازايش پرداخت خواهيم كرد.
هم اكنون با داشتن انواع انرژي و منابع طبيعي، طبيعت زيبا در چهار فصل سال، نيروي انساني جوان، هوشيار، آگاه و سازنده كه براي پايداري ايراني آزاد، آباد، مستقل و سرافراز همت ميكنند، بكوشيم تا بيش از نياكان خردمند خود شايستگي بهرهمندي از همه آنها را داشته باشيم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
بقعه بي بي شهربانو
[color=black]چند كيلومتردورتر از شهر «ري»، در دامنه كوهستاني در شمال امين آباد، برفراز صخره اي كه از دامنه كوه پيش آمده است، بقعه اي به چشم مي خورد كه از كهنسال ترين بناهاي ايراني است.
در رواياتي، از اين بقعه به نام «بي بي شهربانو» همسر «امام حسين (ع)» نام برده شده است و در روايات كهن تر آن را نيايشگاهي منتسب به «آناهيتا» ايزد بانوي آب ها دانسته اند.
شهربانو» دختر يزدگرد سوم، آخرين پادشاه ساساني بود كه پس از حمله اعراب به ايران، به اسارت گرفته شد. در مدينه به همسري امام حسين(ع) در آمد و حضرت «سجاد (ع)» را به دنيا آورد. پس از نبرد كربلا در سال 680 هجري قمري، شهربانو در حالي كه دشمنان شوهر شهيدش او را تعقيب مي كردند به ايران گريخت. آنها زماني به شهربانو رسيدند كه او به «ري»، نزديك شده بود و با درماندگي خدا را مي خواند.
مري بويس، پژوهشگر كيش زردشتي مي نويسد: كوه به گونه معجزه آسايي شكافته شد و شهربانو زنده از ميان صخره ها گذشت. به مرور ايام زيارتگاهي در آن محل ساخته شد كه شايد در آغاز تنها اخلاف پيامبر از آن بازديد مي كردند.
اما در انتساب اين بقعه به شهربانو، ترديدهايي نيز وجود دارد. در بحارالانوار آمده است كه «بـين علما و مورخين معروف است كه حضرت شهربانو به هنگام تولد امام سجاد (ع) در مدينه از دنيا رفته و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شده است.» در عين حال رواياتي نيز وجود دارند که بر باور به خاکسپاري شهربانو در شهرري تاکيد دارند. در كتاب «تذكره الخواتين» ذكر شده كه «حضرت شهربانو در روز عاشورا در كربلا بوده و امام حسين (ع) به او سفارش كرده است كه بعد از شهادت من و برگشتن ذوالجناح به خيمه گاه، بر او سوار شو تا تو را به جايي كه مقدر شده است، برساند. شهربانو بنا به وصيت شوهر، عزم خروج از كربلا كرد. ذوالجناح او را در اندك زماني به سرزمين ري رساند. سپس شهربانو در حوالي شهر ري به غاري رسيد و به درون آن غار رفت و غايب شد.
با اين كه اجماعي نسبت به دفن يا غايب شدن شهربانو در اين كوه بين محققان و پژوهشگران وجود ندارد، اين بقعه همه روزه شاهد صدها زايري است كه مسير نسبتا طولاني و پر پيچ و خمي را مي پيمايند تا در آستان ضريح آن، شمعي بيافروزند و مراد دل بخواهند.
ايران سرزمين تقدس هاي زنانه است،
در جاي جاي اين سرزمين زيارتگاه ها و مكان هاي مقدسي وجود دارد كه ويژه زنان است. اين مكان ها اغلب نام هاي «بي بي»، «خاتون» و «بانو» دارند و تا حدود يك قرن پيش مردان اجازه ورود به داخل حرم و حريم آنها را نداشتند. اين ممنوعيت چنان شديد بود كه حتي زن حامله به لحاظ اين كه شايد فرزند پسر در شكم داشته باشد، مجاز به ورود به چنين زيارتگاهي نبود.
بسياري از پژوهشگران، اين اماكن زيارتي را متعلق به آناهيتا مي دانند. «آناهيتا» (آناهيد) ايزد بانوي آب ها، چنان که در اساطير آمده است، الهه اي شكوهمند و پرشوكت است كه در جنگ ها، پيروزي مي بخشد و زهدان زنان و نطفه مردان را پاك مي كند و رمه و گله را فزوني مي دهد. در تنديس هايي كه از او بر جاي مانده، آناهيتا دوشيزه اي است جوان، خوش اندام و بالا بلند و جامه اي سپيد و زرين در بر دارد كه كمربندي تنگ در ميان بسته. بازوانش سپيد و برهنه است و ستبر همچون شانه اسبي درخشان، او سوار بر گردونه خويش، مهار چهار اسب يكرنگ و يك اندازه را در دست دارد. با چنين پوشش و چنان سيما، او از بلندترين نقطه آسمان با نيايش پارسايان و مومنان خويش به سوي زمين مي شتابد و سراسر كشور از پرتو او از خوشي و نعمت و ثروت برخوردار مي شود.
در سراسر منطقه بين النهرين، نيايشگاه هاي آناهيتا، ايزد بانوي آب و بخشنده باروري معمولا در كنار نماد طبيعي اش، آب ساخته مي شد و قرباني ها و نذورات به آنها پيشكش مي شد. از همين روست كه به علت وجود چشمه اي كه در پاي بقعه بي بي شهربانو جاري بوده، احتمال اين كه اين بقعه، در زمان هاي كهن، نيايشگاه آناهيتا بوده است قوت مي گيرد.
بويس در مقاله «بي بي شهربانو» به اين موضوع اشاره مي كند و مي نويسد: «افسانه شهربانو به عنوان «مادر نه تن از امامان كه حداقل به قرن نهم ميلادي باز مي گردد، از پاره اي جهات در شيعه واجد اهميت است. اما هيچ بنيان تاريخي و هيچ روايتي از ارتباط اين دختر فرضي يزدگرد سوم با شهر ري در دست نيست. گمان برده اند كه ارتباط اين افسانه با شهر «ري» به واسطه وجود مكاني مقدس بوده كه سابقا به آناهيتا _ ايزد بانوي زرتشتي تعلق داشته است و بدين ترتيب مردمان اين منطقه در هياتي اسلامي به ستايش آن ادامه دادند. آناهيد عنوان آييني بانو» داشت و احتمالا زيارتگاهي در ري تحت عنوان «شهربانو» (بانوي سرزمين) بدو اختصاص يافته بود. در زيارت نامه زيارتگاه ها از او با القاب «شاه جهان»، «شاه زنان» و «جهان بانو» ياد شده است.
كهن ترين قسمت ساختمان فعلي زيارتگاه مربوط به قرن دهم ميلادي است كه در دوران صفويه و قاجاريه گسترش يافته است. در محراب اندروني زيارتگاه آرامگاهي است كه پيكر شاهدختي را به شيوه معمول امامزاده ها در آن دفن كرده اند. «مري بوليس» مي گويد، اين نكته را كه زيارتگاه مذكور در اصل مكان مقدس زرتشتي بوده، افسانه مشابهي مبني بر وجود زيارتگاهي مختص «بانوي پارس» تاييد مي كند. وجود حوضچه آب مقدسي در پاي تپه هاي مشرف به زيارتگاه، كه زيارت كنندگان پيش از ورود به زيارتگاه بدان توسل مي جويند مويد ارتباط ايزد بانوي ناهيد با شهربانو است.
امروزه بقعه بي بي شهربانو، زيارتگاهي براي مسلمانان است. از وضع ظاهري ساختمان بر مي آيد كه هسته اصلي آن در دوران ساساني ساخته شده است و در قرن چهارم هجري به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرار گرفته و قسمتي به آن افزوده شده است.
قسمت حرم و اطاق جنوبي آن باقي مانده از دوران ساساني است و ديوارهاي سنگي صحن، به عصر آل بويه و سلجوقيان باز مي گردد. صندوق منبتي روي قبر قرار دارد كه احاديث نبوي و نام و القاب «شهربانو» بر آن نوشته شده و تاريخ آن به سال 888 هجري شمسي باز مي گردد. در قسمت شرق حرم، در منبت زيبايي از دوران شاه طهماسب صفوي وجود دارد كه نام باني آن، «محمد فرزند احمد راغ بيكا» و سازنده اين در منبت، هدايت الله فرزند نجار و تاريخ ساخته شدنش 962 هجري ذكر شده است. گچبري ها و تزيينات سقف نيز يادگاري از زمان قاجاريه است كه بر اين مجموعه افزوده شده است.
قديمي ترين كتيبه موجود در بقعه «بي بي شهربانو» نوشته هاي روي صندوق مرقد است كه عموما به خط ثلث نوشته شده. بر حاشيه ضلع شمالي صندوق هم «آيه الكرسي» نقش بسته است.
اين بقعه، چه قدمتي اساطيري داشته باشد و چه متعلق به دوره اسلامي باشد امروزه زيارتگاه صدها عاشقي است كه روزانه از آن بازديد مي كنند و با آرامشي معنوي باز مي گردند.
«بنابر رواياتي بي بي شهربانو يكي از دختران يزدگرد سوم و همسر امام حسين (ع) بوده و داستان رايجي كه شيعيان درباره وي دارند اين است كه وي بعد از واقعه كربلا، بنا به امر امام حسين (ع) بر اسب شوهر شهيد خود سوار شد و به سوي ايران گريخت. دشمنان در پي او افتادند و در نزديكي ري در شرف رسيدن به او بودند كه وي از نااميدي به خدا متوسل شد و کوه به طور معجزه آسايي دهان باز كرد و او را زنده در خود جاي داد. يك قطعه از چادر اوبيرون ماند که قرن ها مردم بدان تبرك مي جستند. وي در ادامه خاطرنشان كرد: «قدمت قديمي ترين قسمت بناي فعلي بي بي شهربانو احتمالا به قرن چهارم هجري باز مي گردد يعني از زماني كه بقعه، زيارتگاه مسلمانان شد. در زمان صفويه اين بنا را توسعه داده و همچنين در دوران قاجار به وسعت آن افزوده شد. در داخل بقعه قبري وجود دارد كه بنا به روايت ها در قرن نهم داده شده است و منسوب به آن بزرگوار است. روي اين قبر نوشته شده: «هذاالمقبرة الام المومنين حفر و خير الخواتين شهربانويه قدس سرها. وي تاكيد كرد: «اين اثر تاريخي _ مذهبي در شمال شرقي شهر ري، بر فراز صخره اي پيش آمده از دامنه كوه قرار گرفته است.[color:0c3a=navy:0c3a]
[color=black]چند كيلومتردورتر از شهر «ري»، در دامنه كوهستاني در شمال امين آباد، برفراز صخره اي كه از دامنه كوه پيش آمده است، بقعه اي به چشم مي خورد كه از كهنسال ترين بناهاي ايراني است.
در رواياتي، از اين بقعه به نام «بي بي شهربانو» همسر «امام حسين (ع)» نام برده شده است و در روايات كهن تر آن را نيايشگاهي منتسب به «آناهيتا» ايزد بانوي آب ها دانسته اند.
شهربانو» دختر يزدگرد سوم، آخرين پادشاه ساساني بود كه پس از حمله اعراب به ايران، به اسارت گرفته شد. در مدينه به همسري امام حسين(ع) در آمد و حضرت «سجاد (ع)» را به دنيا آورد. پس از نبرد كربلا در سال 680 هجري قمري، شهربانو در حالي كه دشمنان شوهر شهيدش او را تعقيب مي كردند به ايران گريخت. آنها زماني به شهربانو رسيدند كه او به «ري»، نزديك شده بود و با درماندگي خدا را مي خواند.
مري بويس، پژوهشگر كيش زردشتي مي نويسد: كوه به گونه معجزه آسايي شكافته شد و شهربانو زنده از ميان صخره ها گذشت. به مرور ايام زيارتگاهي در آن محل ساخته شد كه شايد در آغاز تنها اخلاف پيامبر از آن بازديد مي كردند.
اما در انتساب اين بقعه به شهربانو، ترديدهايي نيز وجود دارد. در بحارالانوار آمده است كه «بـين علما و مورخين معروف است كه حضرت شهربانو به هنگام تولد امام سجاد (ع) در مدينه از دنيا رفته و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شده است.» در عين حال رواياتي نيز وجود دارند که بر باور به خاکسپاري شهربانو در شهرري تاکيد دارند. در كتاب «تذكره الخواتين» ذكر شده كه «حضرت شهربانو در روز عاشورا در كربلا بوده و امام حسين (ع) به او سفارش كرده است كه بعد از شهادت من و برگشتن ذوالجناح به خيمه گاه، بر او سوار شو تا تو را به جايي كه مقدر شده است، برساند. شهربانو بنا به وصيت شوهر، عزم خروج از كربلا كرد. ذوالجناح او را در اندك زماني به سرزمين ري رساند. سپس شهربانو در حوالي شهر ري به غاري رسيد و به درون آن غار رفت و غايب شد.
با اين كه اجماعي نسبت به دفن يا غايب شدن شهربانو در اين كوه بين محققان و پژوهشگران وجود ندارد، اين بقعه همه روزه شاهد صدها زايري است كه مسير نسبتا طولاني و پر پيچ و خمي را مي پيمايند تا در آستان ضريح آن، شمعي بيافروزند و مراد دل بخواهند.
ايران سرزمين تقدس هاي زنانه است،
در جاي جاي اين سرزمين زيارتگاه ها و مكان هاي مقدسي وجود دارد كه ويژه زنان است. اين مكان ها اغلب نام هاي «بي بي»، «خاتون» و «بانو» دارند و تا حدود يك قرن پيش مردان اجازه ورود به داخل حرم و حريم آنها را نداشتند. اين ممنوعيت چنان شديد بود كه حتي زن حامله به لحاظ اين كه شايد فرزند پسر در شكم داشته باشد، مجاز به ورود به چنين زيارتگاهي نبود.
بسياري از پژوهشگران، اين اماكن زيارتي را متعلق به آناهيتا مي دانند. «آناهيتا» (آناهيد) ايزد بانوي آب ها، چنان که در اساطير آمده است، الهه اي شكوهمند و پرشوكت است كه در جنگ ها، پيروزي مي بخشد و زهدان زنان و نطفه مردان را پاك مي كند و رمه و گله را فزوني مي دهد. در تنديس هايي كه از او بر جاي مانده، آناهيتا دوشيزه اي است جوان، خوش اندام و بالا بلند و جامه اي سپيد و زرين در بر دارد كه كمربندي تنگ در ميان بسته. بازوانش سپيد و برهنه است و ستبر همچون شانه اسبي درخشان، او سوار بر گردونه خويش، مهار چهار اسب يكرنگ و يك اندازه را در دست دارد. با چنين پوشش و چنان سيما، او از بلندترين نقطه آسمان با نيايش پارسايان و مومنان خويش به سوي زمين مي شتابد و سراسر كشور از پرتو او از خوشي و نعمت و ثروت برخوردار مي شود.
در سراسر منطقه بين النهرين، نيايشگاه هاي آناهيتا، ايزد بانوي آب و بخشنده باروري معمولا در كنار نماد طبيعي اش، آب ساخته مي شد و قرباني ها و نذورات به آنها پيشكش مي شد. از همين روست كه به علت وجود چشمه اي كه در پاي بقعه بي بي شهربانو جاري بوده، احتمال اين كه اين بقعه، در زمان هاي كهن، نيايشگاه آناهيتا بوده است قوت مي گيرد.
بويس در مقاله «بي بي شهربانو» به اين موضوع اشاره مي كند و مي نويسد: «افسانه شهربانو به عنوان «مادر نه تن از امامان كه حداقل به قرن نهم ميلادي باز مي گردد، از پاره اي جهات در شيعه واجد اهميت است. اما هيچ بنيان تاريخي و هيچ روايتي از ارتباط اين دختر فرضي يزدگرد سوم با شهر ري در دست نيست. گمان برده اند كه ارتباط اين افسانه با شهر «ري» به واسطه وجود مكاني مقدس بوده كه سابقا به آناهيتا _ ايزد بانوي زرتشتي تعلق داشته است و بدين ترتيب مردمان اين منطقه در هياتي اسلامي به ستايش آن ادامه دادند. آناهيد عنوان آييني بانو» داشت و احتمالا زيارتگاهي در ري تحت عنوان «شهربانو» (بانوي سرزمين) بدو اختصاص يافته بود. در زيارت نامه زيارتگاه ها از او با القاب «شاه جهان»، «شاه زنان» و «جهان بانو» ياد شده است.
كهن ترين قسمت ساختمان فعلي زيارتگاه مربوط به قرن دهم ميلادي است كه در دوران صفويه و قاجاريه گسترش يافته است. در محراب اندروني زيارتگاه آرامگاهي است كه پيكر شاهدختي را به شيوه معمول امامزاده ها در آن دفن كرده اند. «مري بوليس» مي گويد، اين نكته را كه زيارتگاه مذكور در اصل مكان مقدس زرتشتي بوده، افسانه مشابهي مبني بر وجود زيارتگاهي مختص «بانوي پارس» تاييد مي كند. وجود حوضچه آب مقدسي در پاي تپه هاي مشرف به زيارتگاه، كه زيارت كنندگان پيش از ورود به زيارتگاه بدان توسل مي جويند مويد ارتباط ايزد بانوي ناهيد با شهربانو است.
امروزه بقعه بي بي شهربانو، زيارتگاهي براي مسلمانان است. از وضع ظاهري ساختمان بر مي آيد كه هسته اصلي آن در دوران ساساني ساخته شده است و در قرن چهارم هجري به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرار گرفته و قسمتي به آن افزوده شده است.
قسمت حرم و اطاق جنوبي آن باقي مانده از دوران ساساني است و ديوارهاي سنگي صحن، به عصر آل بويه و سلجوقيان باز مي گردد. صندوق منبتي روي قبر قرار دارد كه احاديث نبوي و نام و القاب «شهربانو» بر آن نوشته شده و تاريخ آن به سال 888 هجري شمسي باز مي گردد. در قسمت شرق حرم، در منبت زيبايي از دوران شاه طهماسب صفوي وجود دارد كه نام باني آن، «محمد فرزند احمد راغ بيكا» و سازنده اين در منبت، هدايت الله فرزند نجار و تاريخ ساخته شدنش 962 هجري ذكر شده است. گچبري ها و تزيينات سقف نيز يادگاري از زمان قاجاريه است كه بر اين مجموعه افزوده شده است.
قديمي ترين كتيبه موجود در بقعه «بي بي شهربانو» نوشته هاي روي صندوق مرقد است كه عموما به خط ثلث نوشته شده. بر حاشيه ضلع شمالي صندوق هم «آيه الكرسي» نقش بسته است.
اين بقعه، چه قدمتي اساطيري داشته باشد و چه متعلق به دوره اسلامي باشد امروزه زيارتگاه صدها عاشقي است كه روزانه از آن بازديد مي كنند و با آرامشي معنوي باز مي گردند.
«بنابر رواياتي بي بي شهربانو يكي از دختران يزدگرد سوم و همسر امام حسين (ع) بوده و داستان رايجي كه شيعيان درباره وي دارند اين است كه وي بعد از واقعه كربلا، بنا به امر امام حسين (ع) بر اسب شوهر شهيد خود سوار شد و به سوي ايران گريخت. دشمنان در پي او افتادند و در نزديكي ري در شرف رسيدن به او بودند كه وي از نااميدي به خدا متوسل شد و کوه به طور معجزه آسايي دهان باز كرد و او را زنده در خود جاي داد. يك قطعه از چادر اوبيرون ماند که قرن ها مردم بدان تبرك مي جستند. وي در ادامه خاطرنشان كرد: «قدمت قديمي ترين قسمت بناي فعلي بي بي شهربانو احتمالا به قرن چهارم هجري باز مي گردد يعني از زماني كه بقعه، زيارتگاه مسلمانان شد. در زمان صفويه اين بنا را توسعه داده و همچنين در دوران قاجار به وسعت آن افزوده شد. در داخل بقعه قبري وجود دارد كه بنا به روايت ها در قرن نهم داده شده است و منسوب به آن بزرگوار است. روي اين قبر نوشته شده: «هذاالمقبرة الام المومنين حفر و خير الخواتين شهربانويه قدس سرها. وي تاكيد كرد: «اين اثر تاريخي _ مذهبي در شمال شرقي شهر ري، بر فراز صخره اي پيش آمده از دامنه كوه قرار گرفته است.[color:0c3a=navy:0c3a]
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
ايران
نوروز: پيدايش آن و برخي از رويدادهايي که در طول تاريخ در اين روز و يا به اين مناسبت روي داده است
كوروش بزرگ نوروز را يك آيين رسمي اعلام كردنوروز و آيينهاي باشكوه آن، مسيري سه هزار ساله و پرپيچ و خم را پيموده تا به ما رسيده است. «نوروز» كهنسالترين آيين ملي در جهان است كه جاودانه مانده و يکي از عوامل تداوم فرهنگ ايرانيان (آرينهاي جنوبي) است. آيينهاي برگزاري اين جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چشمگير نكرده و به همين دليل عامل وحدت فرهنگي ساكنان ايران زمين به شمار ميرود كه آن را در هر گوشه از جهان كه باشند، يكسان برگزار ميكنند و بزرگ ميدارند و به همين جهت است كه انديشمندان «نوروز» را مظهر پايدار هويت و ناسيوناليسم ايراني خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اش ترديد ندارند؛ زيرا كه در طول تاريخ نيروي عظيم و كارآييهاي فراوان آن را درك كردهاند.
نوروز» روز ملي و جشن همه كساني است كه در فلات ايران ( ايران زمين ) خود يا نياكانشان به دنيا آمدهاند و تاريخ و فرهنگ مشترك دارند، از جمله تاجيكها، افغانها، كردها و ساكنان سرزمينهايي كه در طول قرون و اعصار، امپراتوري ايران را تشكيل داده بودند.
دو قرن است كه امپراتوري ايران براثر توطئههاي استعمارگران اروپايي از ميان رفته است، اما فرهنگ مشترك و مدنيت غني قوم ايراني باقي مانده و نوروز همچنان روز ملي همه مردمي است كه از كوههاي پامير و بدخشان تا انتهاي كوههاي كردستان
سوريه و از قفقاز تا رود سند و منطقه خليجفارس سكونت دارند.
نوروز، هدفهاي آن و وقايعي كه در طول قرون و اعصار در اين روز روي داده است در خور توجه فراوان است.
در بسياري از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاريخ طبري، شاهنامه فردوسي و آثار بيروني؛ نوروز به جمشيد، شاه افسانهاي و درپاره اي ديگر به کيومرث نسبت داده شده و آن را به دليل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشيد و اعتدال طبيعت، بهترين روز در سال دانسته اند.
به نوشته برخي از مورخين بر پايه افسانه ها، سه هزار سال پيش در چنين روزي، جمشيد از كاخ خود در جنوب درياچه اروميه (منطقه باستاني حسنلو) بيرون آمد و عميقاً تحت تأثير آفتاب درخشان، و خرمي و طراوت محيط قرار گرفت و آن روز را «نوروز» ، روز صفا، پاك شدن زمين از بديها و روز سپاسگزاري از خداوند بزرگ ناميد و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال در اين روز آيين ويژهاي برگزار شود- آييني كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سياسي و اجتماعي مصون مانده است.
لازم است بدانيم كه مهاجرت آرينها به صورت سه دسته مادها، پارسها، پارتها به سرزمين ايران در قرن هشتم پيش از ميلاد تكميل شد. اين گروه از آرينها از گروهي كه به اروپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرينهاي جنوبي ميخوانند. مادها در منطقه غرب ري (تهران امروز) تا مرز ايلام از جمله آترپاتكان (آذربايجان) و كردستان مستقر شدند و بعدا حكومتي به پايتختي همدان در تأسيس كردند كه به احتمال زياد جمشيد از ميان آنان برخاسته بود. زيرا، پارسها در جنوب و جنوب شرقي «ري» تا سواحل خليجفارس وبيشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسكان گرفته بودند و پارتها در شرق درياي مازندران از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان - تپورستان ( مازندران ) و نواحي اطراف استقرار يافته بودند.
ترويج آموزشهاي زرتشت- تنها پيامبري كه از ميان آرينها برخاسته- به نوروز جنبه معنويتري بخشيد، زيرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نيك تأكيد داشت و هر عمل خلاف عدالت را نفي ميكرد و تحولات تاريخ را نتيجه كشمكش بدي و خوبي ميدانست كه سرانجام با شكست قطعي بدي؛ آرامش، صفا، شادي، صميميت و عدالت جهانيان تأمين خواهد شد. نوروز فرصت خوبي براي زدودن افكار بد از روح، پايان دادن به دشمنيها از طريق تجديد ديدارها و نيز شاد كردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسي آنان و مبادله هديه بوده است.
كوروش بزرگ مؤسس امپراتوري ايران كه از مادر، ماد و از پدر، پارس بود نخستين حكمران ايراني بود كه به نوروز جنبه رسمي داد و در سال 534 پيش از ميلاد دستورالعملي براي آن تدوين كرد كه شامل ترفيع نظاميان، ابلاغ انتصابات تازه، سان ديدن از سربازان، عفو مجرمين پشيمان، ايجاد فضاي سبز و پاكسازي محيط زيست- از منازل شخصي گرفته تا اماكن عمومي ـ بود. چهارسال پيش از آن ،كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به اين سبب برخي از مورخان، زمان اعلام رسمي و عمومي شدن نوروز به عنوان عيد ملي را سال 538 قبل از ميلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پيش از ميلاد به تصرف ايران درآمده بود.
در دوران هخامنشيان، يازده روز اول فروردين (فرورتيشن/ Farvartishn) ويژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستين روزسال نو روحانيون، بزرگان، مقامات دولتي و فرماندهان ارشد نظامي، دانشمندان و نمايندگان سرزمينهاي ديگر را ميپذيرفت و ضمن سپاسگزاري از عنايات خداوند، گزارش كارهاي سال كهنه و برنامههاي دولت براي سال نو و نظر خويش را بيان ميكرد كه نصبالعين قرار گيرد. اين آيين تا همين اواخر با جزيي تفاوت رعايت ميشد. شاه سپس پيشكشها را دريافت ميكرد كه نمونه آن در كندهكاريهاي تخت جمشيد ديده ميشود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار ميشد و افسراني كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفيع و پاداش ميگرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفي ميشدند.
نوروز، مردم نخست به ديدن سالخوردگان خانواده، بيماران و از كارافتادگان ميرفتند و اداي احترام ميكردند (احترام و رعايت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در ميان ايرانيان همواره نهايت اهميت را داشته است). سپس عيد ديدني آغاز مي شد. پيش از ديد و بازديدها، در لحظه تحويل سال هر فرد از خدا ميخواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. اين مراسم پس از 25 قرن به همين صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل ديگر شده است.
سران دولت هخامنشي در آداب و رسوم و قوانين سرزمينهاي غيرآريايينشين كمتر مداخله ميكردند ولي در مصر كه بيش از يك قرن يكي از ايالات ايران به شمار ميرفت، آيين هاي نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفير به حبشه (اتيوپي) از شاه انتخابي اين كشور خواسته بودند كه نوروز را برسميت بشناسد و برگزار كند، آلودن محيطزيست (آب و هوا و زمين) را منع ، و براي دروغگفتن و سوء نيت مجازات در نظر بگيرد.
داريوش بزرگ نوروز را آيين عمومي سراسر قلمرو ايران قرارداد
نوروز: پيدايش آن و برخي از رويدادهايي که در طول تاريخ در اين روز و يا به اين مناسبت روي داده است
كوروش بزرگ نوروز را يك آيين رسمي اعلام كردنوروز و آيينهاي باشكوه آن، مسيري سه هزار ساله و پرپيچ و خم را پيموده تا به ما رسيده است. «نوروز» كهنسالترين آيين ملي در جهان است كه جاودانه مانده و يکي از عوامل تداوم فرهنگ ايرانيان (آرينهاي جنوبي) است. آيينهاي برگزاري اين جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چشمگير نكرده و به همين دليل عامل وحدت فرهنگي ساكنان ايران زمين به شمار ميرود كه آن را در هر گوشه از جهان كه باشند، يكسان برگزار ميكنند و بزرگ ميدارند و به همين جهت است كه انديشمندان «نوروز» را مظهر پايدار هويت و ناسيوناليسم ايراني خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اش ترديد ندارند؛ زيرا كه در طول تاريخ نيروي عظيم و كارآييهاي فراوان آن را درك كردهاند.
نوروز» روز ملي و جشن همه كساني است كه در فلات ايران ( ايران زمين ) خود يا نياكانشان به دنيا آمدهاند و تاريخ و فرهنگ مشترك دارند، از جمله تاجيكها، افغانها، كردها و ساكنان سرزمينهايي كه در طول قرون و اعصار، امپراتوري ايران را تشكيل داده بودند.
دو قرن است كه امپراتوري ايران براثر توطئههاي استعمارگران اروپايي از ميان رفته است، اما فرهنگ مشترك و مدنيت غني قوم ايراني باقي مانده و نوروز همچنان روز ملي همه مردمي است كه از كوههاي پامير و بدخشان تا انتهاي كوههاي كردستان
سوريه و از قفقاز تا رود سند و منطقه خليجفارس سكونت دارند.
نوروز، هدفهاي آن و وقايعي كه در طول قرون و اعصار در اين روز روي داده است در خور توجه فراوان است.
در بسياري از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاريخ طبري، شاهنامه فردوسي و آثار بيروني؛ نوروز به جمشيد، شاه افسانهاي و درپاره اي ديگر به کيومرث نسبت داده شده و آن را به دليل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشيد و اعتدال طبيعت، بهترين روز در سال دانسته اند.
به نوشته برخي از مورخين بر پايه افسانه ها، سه هزار سال پيش در چنين روزي، جمشيد از كاخ خود در جنوب درياچه اروميه (منطقه باستاني حسنلو) بيرون آمد و عميقاً تحت تأثير آفتاب درخشان، و خرمي و طراوت محيط قرار گرفت و آن روز را «نوروز» ، روز صفا، پاك شدن زمين از بديها و روز سپاسگزاري از خداوند بزرگ ناميد و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال در اين روز آيين ويژهاي برگزار شود- آييني كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سياسي و اجتماعي مصون مانده است.
لازم است بدانيم كه مهاجرت آرينها به صورت سه دسته مادها، پارسها، پارتها به سرزمين ايران در قرن هشتم پيش از ميلاد تكميل شد. اين گروه از آرينها از گروهي كه به اروپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرينهاي جنوبي ميخوانند. مادها در منطقه غرب ري (تهران امروز) تا مرز ايلام از جمله آترپاتكان (آذربايجان) و كردستان مستقر شدند و بعدا حكومتي به پايتختي همدان در تأسيس كردند كه به احتمال زياد جمشيد از ميان آنان برخاسته بود. زيرا، پارسها در جنوب و جنوب شرقي «ري» تا سواحل خليجفارس وبيشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسكان گرفته بودند و پارتها در شرق درياي مازندران از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان - تپورستان ( مازندران ) و نواحي اطراف استقرار يافته بودند.
ترويج آموزشهاي زرتشت- تنها پيامبري كه از ميان آرينها برخاسته- به نوروز جنبه معنويتري بخشيد، زيرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نيك تأكيد داشت و هر عمل خلاف عدالت را نفي ميكرد و تحولات تاريخ را نتيجه كشمكش بدي و خوبي ميدانست كه سرانجام با شكست قطعي بدي؛ آرامش، صفا، شادي، صميميت و عدالت جهانيان تأمين خواهد شد. نوروز فرصت خوبي براي زدودن افكار بد از روح، پايان دادن به دشمنيها از طريق تجديد ديدارها و نيز شاد كردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسي آنان و مبادله هديه بوده است.
كوروش بزرگ مؤسس امپراتوري ايران كه از مادر، ماد و از پدر، پارس بود نخستين حكمران ايراني بود كه به نوروز جنبه رسمي داد و در سال 534 پيش از ميلاد دستورالعملي براي آن تدوين كرد كه شامل ترفيع نظاميان، ابلاغ انتصابات تازه، سان ديدن از سربازان، عفو مجرمين پشيمان، ايجاد فضاي سبز و پاكسازي محيط زيست- از منازل شخصي گرفته تا اماكن عمومي ـ بود. چهارسال پيش از آن ،كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به اين سبب برخي از مورخان، زمان اعلام رسمي و عمومي شدن نوروز به عنوان عيد ملي را سال 538 قبل از ميلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پيش از ميلاد به تصرف ايران درآمده بود.
در دوران هخامنشيان، يازده روز اول فروردين (فرورتيشن/ Farvartishn) ويژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستين روزسال نو روحانيون، بزرگان، مقامات دولتي و فرماندهان ارشد نظامي، دانشمندان و نمايندگان سرزمينهاي ديگر را ميپذيرفت و ضمن سپاسگزاري از عنايات خداوند، گزارش كارهاي سال كهنه و برنامههاي دولت براي سال نو و نظر خويش را بيان ميكرد كه نصبالعين قرار گيرد. اين آيين تا همين اواخر با جزيي تفاوت رعايت ميشد. شاه سپس پيشكشها را دريافت ميكرد كه نمونه آن در كندهكاريهاي تخت جمشيد ديده ميشود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار ميشد و افسراني كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفيع و پاداش ميگرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفي ميشدند.
نوروز، مردم نخست به ديدن سالخوردگان خانواده، بيماران و از كارافتادگان ميرفتند و اداي احترام ميكردند (احترام و رعايت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در ميان ايرانيان همواره نهايت اهميت را داشته است). سپس عيد ديدني آغاز مي شد. پيش از ديد و بازديدها، در لحظه تحويل سال هر فرد از خدا ميخواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. اين مراسم پس از 25 قرن به همين صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل ديگر شده است.
سران دولت هخامنشي در آداب و رسوم و قوانين سرزمينهاي غيرآريايينشين كمتر مداخله ميكردند ولي در مصر كه بيش از يك قرن يكي از ايالات ايران به شمار ميرفت، آيين هاي نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفير به حبشه (اتيوپي) از شاه انتخابي اين كشور خواسته بودند كه نوروز را برسميت بشناسد و برگزار كند، آلودن محيطزيست (آب و هوا و زمين) را منع ، و براي دروغگفتن و سوء نيت مجازات در نظر بگيرد.
داريوش بزرگ نوروز را آيين عمومي سراسر قلمرو ايران قرارداد
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
داريوش بزرگ كه در گسترش آيينهاي نوروزي در ميان متصرفات غيرآرين امپراتوري ايران سعي بليغ داشت در مراسم نوروز 515 پيش از ميلاد (هفتسال پس از آغاز فرامانروايي اش) تصميم خود را در زمينه ايجاد سنگ نبشته بيستون- حاوي آرزوها، اندرزها و شرح قلمرو ايران- اعلام كرد كه مورخان با توجه به اين سنگ نبشته گفتهاند كه ايران تنها كشور جهان است كه سند مالكيت دارد. بزرگترين آرزوي داريوش كه در اين كتيبه آمده، اين است كه خداوند ايران را از آفت دروغ و خشكسالي مصون سازد.
پس از ساختن تخت جمشيد مراسم رسمي نوروز در اين تالار برگزار مي شد
پس از تكميل ساختمان عظيم و زيباي تخت جمشيد در پارس و گشايش آن، آيين هاي رسمي نوروز، باشكوه بيمانندي در آنجا برگزارمي شد. مراسم نخستين نوروز در تخت جمشيد دو هفته طول كشيد. مردم عادي در تالار صدستون و سران ايالات و مقامات ترازاول در تالارهاي ديگر اين كاخ حضور مييافتند. كار ساختن تخت جمشيد (يونانيها پرسپوليس = شهر پارس خواندهاند) 51 سال طول كشيد. داريوش اول تصميم به ساختن آن، در محلي نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولي پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به اين ترتيب ايران داراي دو پايتخت شد: شوش پايتخت اداري و تخت جمشيد پايتخت سياسي.عنوان «تخت جمشيد» را قرنها بعد، عوامالناس به آن دادند، حال آن كه اين كاخ با جمشيد افسانهاي ارتباطي نداشته است. از اين كاخ كه گوياي تمدن و پيشرفت ايرانيان باستان است بر قلمروي ميان سند، دانوب، مديترانه و نيل فرمانروايي ميشد. حسادت اسكندر مقدوني نسبت به اين شكوه و عظمت، عامل عمده ويراني اين كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباريان در هر کجاي کشور که بودند پيش از فرا رسيدن نوروز خود را به تخت جمشيد مي رسانيدند و بهار را در آنجا بسر مي بردند.
بزرگان ايران و مقامات رسمي ازطريق اين پلكان به تالار پذيرايي تخت جمشيد براي شركت در مراسم رسمي نوروز مي رفتند
داريوش دوم به مناسبت نوروز، در سال 416 پيش از ميلاد سكه زرين ويژهاي ضرب كرد كه يك طرف آن شكل سربازي را در حال تيراندازي با كمان نشان ميدهد. ضرب سكه زر و سيم يک قرن پيش از آن توسط داريوش اول آغاز شده بود. سكههاي داريوش اول به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عيدي از زمان هرمز دوم - شاه ساساني در سال 304 ميلادي آغاز شده است.
*****
مِهستان (مه/ Meh: بزرگ)، پارلمان ايران در عهد اشكانيان نخستين جلسه خود را در نوروز سال 173 پيش از ميلاد با حضور مِهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار كرد و اولين مصوبه آن انتخابي كردن شاه بود. عزل شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته طي شرايطي از جمله خيانت به كشور، ابراز ضعف و نيز جنون، بيماري سخت و از كار افتادگي. ايران در آن زمان داراي دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» ميخواندند.
در سال 52 ميلادي، مِهستان كه از نحوست 13 فروردين ميترسيد، چند روز ايران را بدون شاه گذارد و روز 15 فروردين «بلاش» را از ميان شاهزادگان اشكاني به شاهي برگزيد كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت » انتخاب بلاش را ايجاب ميكرد. شاه قبلي در ايام نوروز مرده بود. نحوست رقم 13 از يونانيان است که با اسکندر وارد ايران شده است.
نوروز ايراني بر حسب سال مصادف است با يكي از اين سه روز در تقويم ميلادي: 20، 21 و يا 22 مارس (مارچ). در مارس 44 پيش از ميلاد، ايران خود را براي دفاع در برابر حمله احتمالي «سزار» آماده ميكرد كه خبر رسيد سزار 15 مارس( هفت روز پيش از نوروز ) در سناي روم ترور شده است و شاه جريان را به اطلاع رجال كشور رسانيد که ايام عيد را در دلواپسي بسر برده بودند. سپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ايران 9 سال پيش از آن (سال 53 پيش از ميلاد) در «حران» ارتش روم را در هم شكسته بود. در اين جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده اين ارتش كشته شده بود و سزار تصميم به انتقامگيري داشت.
اردشير پاپكان- كه در سال 226 ميلادي سلسله ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال بعد از دولت روم كه در جنگ از وي شكست خورده بود، خواست كه نوروز ايراني را به رسميت بشناسد و سناي روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.
در دوران اشكانيان ايام نوروز به پنج روز كاهش يافته بود اما اردشير به تقاضاي «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحاني ارشد زرتشتيان) روز ششم فروردين- زادروز زرتشت- را بر آن اضافه كرد و چون ايرانيان روز هفتم فروردين را خوشيمن ميدانستند و بيشتر ازدواجها را به اين روز موكول ميكردند، از آن زمان ايام نوروز كه روزهاي روح ابدي، شاديها و پاكيها بشمار مي آمدند ، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفتروز دست از كار ميكشيدند.
در طول حكومت ساسانيان اهميت نوروز افزايش يافت. نه تنها يك عيد ملي بود بلكه ايام تميز كردن محيطزيست، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجويي از پيران، تجديد دوستيها، استحكام خانواده، و بيرون كردن افكار بد و پليديها از روح و روان به شمار ميآمد. در اين عهد، تشريفات نوروزي مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بامها در شب نوروز به منظور سوزاندن پليديها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفتسين تبديل شده است. ساسانيان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان يك روز ملي، برقراري عدالت، نظم، برادري، انساندوستي و پاكدامني بوده و بايد تحقق يابد.
در مارس 326 ميلادي ميان ارتش ايران به فرماندهي شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهي كنستانتينوس دوم امپراتور اين كشور جنگي خونين و پرتلفات در گرفته بود. با اينكه پيروزي با ارتش ايران بود، شاپور دوم 20 مارس (شب عيد نوروز) عليرغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتشبسي دو هفتهاي اعلام كرد تا سربازان بتوانند آئيين هاي نوروزي را برگزار كنند. كنستانتينوس دوم كه نيروهايش تلفات شديد داده بودند، پس از اين آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوريل ميان دو امپراتور پيمان صلح به امضاء رسيد.
در مراسم نوروز سال 399 ميلادي، چند مسيحي ايراني كه موفق به ورود به كاخ يزدگرد شاه وقت (ساساني) شده بودند، فيالبداهه از او تقاضاي آزادي مذهبي براي خود كردند. اين آزادي كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسيحيان قلمرو ايران داده شد.
در نوروز سال 501 ميلادي (1349 سال پيش از انتشار مانيفيست كمونيست به قلم كارل ماركس) مزدك- روحاني زرتشتي- جنبش سوسياليستي خود را بر پايه مالكيت عمومي داراييها، استفاده از توليدات و ثروت بر حسب نياز فرد و برابري اجتماعي- اقتصادي همه مردم علني ساخت كه مورد توجه مردم كه گرفتار جامعهاي طبقاتي و وجود شكاف عظيم ميان فقير و غني بودند، قرار گرفت و حتي شاه وقت ايران ـ قباد ـ متمايل به افكار او شد .
پيمان «صلح پايدار» ايران و روم كه به امضاي خسرو انوشيروان ساساني و «ژوستي ني اَن» امپراتور روم رسيده بود، در سال 532 ميلادي در مراسم نوروزي كه در تالار كاخ تيسفون ( ايوان مدائن - طاق كسري، نزديك بغداد) با حضور شاه ايران برپا شده بود، مبادله شد.
پس از ساختن تخت جمشيد مراسم رسمي نوروز در اين تالار برگزار مي شد
پس از تكميل ساختمان عظيم و زيباي تخت جمشيد در پارس و گشايش آن، آيين هاي رسمي نوروز، باشكوه بيمانندي در آنجا برگزارمي شد. مراسم نخستين نوروز در تخت جمشيد دو هفته طول كشيد. مردم عادي در تالار صدستون و سران ايالات و مقامات ترازاول در تالارهاي ديگر اين كاخ حضور مييافتند. كار ساختن تخت جمشيد (يونانيها پرسپوليس = شهر پارس خواندهاند) 51 سال طول كشيد. داريوش اول تصميم به ساختن آن، در محلي نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولي پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به اين ترتيب ايران داراي دو پايتخت شد: شوش پايتخت اداري و تخت جمشيد پايتخت سياسي.عنوان «تخت جمشيد» را قرنها بعد، عوامالناس به آن دادند، حال آن كه اين كاخ با جمشيد افسانهاي ارتباطي نداشته است. از اين كاخ كه گوياي تمدن و پيشرفت ايرانيان باستان است بر قلمروي ميان سند، دانوب، مديترانه و نيل فرمانروايي ميشد. حسادت اسكندر مقدوني نسبت به اين شكوه و عظمت، عامل عمده ويراني اين كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباريان در هر کجاي کشور که بودند پيش از فرا رسيدن نوروز خود را به تخت جمشيد مي رسانيدند و بهار را در آنجا بسر مي بردند.
بزرگان ايران و مقامات رسمي ازطريق اين پلكان به تالار پذيرايي تخت جمشيد براي شركت در مراسم رسمي نوروز مي رفتند
داريوش دوم به مناسبت نوروز، در سال 416 پيش از ميلاد سكه زرين ويژهاي ضرب كرد كه يك طرف آن شكل سربازي را در حال تيراندازي با كمان نشان ميدهد. ضرب سكه زر و سيم يک قرن پيش از آن توسط داريوش اول آغاز شده بود. سكههاي داريوش اول به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عيدي از زمان هرمز دوم - شاه ساساني در سال 304 ميلادي آغاز شده است.
*****
مِهستان (مه/ Meh: بزرگ)، پارلمان ايران در عهد اشكانيان نخستين جلسه خود را در نوروز سال 173 پيش از ميلاد با حضور مِهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار كرد و اولين مصوبه آن انتخابي كردن شاه بود. عزل شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته طي شرايطي از جمله خيانت به كشور، ابراز ضعف و نيز جنون، بيماري سخت و از كار افتادگي. ايران در آن زمان داراي دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» ميخواندند.
در سال 52 ميلادي، مِهستان كه از نحوست 13 فروردين ميترسيد، چند روز ايران را بدون شاه گذارد و روز 15 فروردين «بلاش» را از ميان شاهزادگان اشكاني به شاهي برگزيد كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت » انتخاب بلاش را ايجاب ميكرد. شاه قبلي در ايام نوروز مرده بود. نحوست رقم 13 از يونانيان است که با اسکندر وارد ايران شده است.
نوروز ايراني بر حسب سال مصادف است با يكي از اين سه روز در تقويم ميلادي: 20، 21 و يا 22 مارس (مارچ). در مارس 44 پيش از ميلاد، ايران خود را براي دفاع در برابر حمله احتمالي «سزار» آماده ميكرد كه خبر رسيد سزار 15 مارس( هفت روز پيش از نوروز ) در سناي روم ترور شده است و شاه جريان را به اطلاع رجال كشور رسانيد که ايام عيد را در دلواپسي بسر برده بودند. سپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ايران 9 سال پيش از آن (سال 53 پيش از ميلاد) در «حران» ارتش روم را در هم شكسته بود. در اين جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده اين ارتش كشته شده بود و سزار تصميم به انتقامگيري داشت.
اردشير پاپكان- كه در سال 226 ميلادي سلسله ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال بعد از دولت روم كه در جنگ از وي شكست خورده بود، خواست كه نوروز ايراني را به رسميت بشناسد و سناي روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.
در دوران اشكانيان ايام نوروز به پنج روز كاهش يافته بود اما اردشير به تقاضاي «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحاني ارشد زرتشتيان) روز ششم فروردين- زادروز زرتشت- را بر آن اضافه كرد و چون ايرانيان روز هفتم فروردين را خوشيمن ميدانستند و بيشتر ازدواجها را به اين روز موكول ميكردند، از آن زمان ايام نوروز كه روزهاي روح ابدي، شاديها و پاكيها بشمار مي آمدند ، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفتروز دست از كار ميكشيدند.
در طول حكومت ساسانيان اهميت نوروز افزايش يافت. نه تنها يك عيد ملي بود بلكه ايام تميز كردن محيطزيست، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجويي از پيران، تجديد دوستيها، استحكام خانواده، و بيرون كردن افكار بد و پليديها از روح و روان به شمار ميآمد. در اين عهد، تشريفات نوروزي مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بامها در شب نوروز به منظور سوزاندن پليديها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفتسين تبديل شده است. ساسانيان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان يك روز ملي، برقراري عدالت، نظم، برادري، انساندوستي و پاكدامني بوده و بايد تحقق يابد.
در مارس 326 ميلادي ميان ارتش ايران به فرماندهي شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهي كنستانتينوس دوم امپراتور اين كشور جنگي خونين و پرتلفات در گرفته بود. با اينكه پيروزي با ارتش ايران بود، شاپور دوم 20 مارس (شب عيد نوروز) عليرغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتشبسي دو هفتهاي اعلام كرد تا سربازان بتوانند آئيين هاي نوروزي را برگزار كنند. كنستانتينوس دوم كه نيروهايش تلفات شديد داده بودند، پس از اين آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوريل ميان دو امپراتور پيمان صلح به امضاء رسيد.
در مراسم نوروز سال 399 ميلادي، چند مسيحي ايراني كه موفق به ورود به كاخ يزدگرد شاه وقت (ساساني) شده بودند، فيالبداهه از او تقاضاي آزادي مذهبي براي خود كردند. اين آزادي كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسيحيان قلمرو ايران داده شد.
در نوروز سال 501 ميلادي (1349 سال پيش از انتشار مانيفيست كمونيست به قلم كارل ماركس) مزدك- روحاني زرتشتي- جنبش سوسياليستي خود را بر پايه مالكيت عمومي داراييها، استفاده از توليدات و ثروت بر حسب نياز فرد و برابري اجتماعي- اقتصادي همه مردم علني ساخت كه مورد توجه مردم كه گرفتار جامعهاي طبقاتي و وجود شكاف عظيم ميان فقير و غني بودند، قرار گرفت و حتي شاه وقت ايران ـ قباد ـ متمايل به افكار او شد .
پيمان «صلح پايدار» ايران و روم كه به امضاي خسرو انوشيروان ساساني و «ژوستي ني اَن» امپراتور روم رسيده بود، در سال 532 ميلادي در مراسم نوروزي كه در تالار كاخ تيسفون ( ايوان مدائن - طاق كسري، نزديك بغداد) با حضور شاه ايران برپا شده بود، مبادله شد.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
خسرو انوشيروان به هر كس كه در طول سال به وطن خدمت چشمگير كرده بود در مراسم نوروز يكي از اين سكه هاي با تصوير خود را مي داد
در زمان حكومت طولاني نوشيروان ساساني( يا خسرو انوشروان ) ، تماس مستقيم مردم با شاه افزايش يافته بود و شاه شخصاً به برخي شكايات رسيدگي ميكرد و در مراسم نوروزي كاخ سلطنتي عده بيشتري از مردم عادي شركت ميكردند و به همين سبب خسرو انوشيروان در سال 549 ميلادي، پس از برگزاري مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگي را به ضميمه کاخ سلطنتي تيسفون که از دجله فاصله زياد نداشت صادر کرد و اين تالار و ساختمان ضميمه آن نهم مارس سال 551 ميلادي آماده بهره برداري شد و آيين هاي نوروزي آن سال در آنجا برگزار شد. اين تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسيب ديد و بعدا منصور خليفه عباسي دستور داد که با تخريب کاخ سلطنتي و عمارات بزرگ تيسفون ، مصالح لازم براي تکميل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزديکي تامين شود و باقيمانده سکنه تيسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود اين، بقاياي تالار خسرو انوشيروان که به طاق کسرا و ايوان مدائن معروف شده همچنان باقي و پايدار مانده و از آثار تاريخي مهم جهان بشمار مي آيد. دانشگاه گندي شاپور( خوزستان ) هم که به دستور خسرو انوشيروان براي تدريس و تحقيق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز ( سال 550 ميلادي ) گشايش يافت.
دهها سال مراسم نوروزي در اين تالار( طاق كسري ) در شهر تيسفون بر گزار مي شد
*****
بعد از اسلام ،تا مدتي مراسم نوروز در ايران به صورت خصوص و خانوادگي برگزار ميشد. با وجود اين، نوروز ايراني از طريق مسلمانان تا اندلس (اسپانيا) گسترش يافت. از زمان عباسيان به دليل بسط نفوذ ايرانيان در دستگاه خلفاي اين دودمان، مراسم نوروز به اين دستگاه راه يافت ولي عيدي رسمي نبود. در روايت است كه هارون الرشيد ، خليفه معروف عباسي ، هزاران سكه نقره كه يك طرف آنها را رنگ زده بود (علامتگذاري كرده بود) در مراسم نوروز (سال 211 هجري) در شهر بغداد به بزرگاني كه به ديدن او رفته بودند، هديه داد و به آنان تأكيد كرد كه سال آينده، كسي سكه دريافت خواهد كرد كه سكههاي امسال را با خود بياورد و به او نشان بدهد. هدف هارون اين بود كه سكه هاي عيدي را که داده بود خرج نكنند.
*****
رجال خراسان در سال 809 ميلادي، روز 24 مارس (سوم فروردين) را براي عيد ديدني ميان خود (خصوصي ) تعيين كرده بودند. در همين مراسم به آنان اطلاع رسيد كه هارونالرشيد در همان روز در توس درگذشته است. با اين خبر ،مجلس ديد و بازديد نوروزي به يك جلسه محرمانه سياسي مبدل و در آن تصميم گرفته شد كه به مأمون ـ كه از جانب مادر ايراني بود ـ کمک کنند تا جانشين پدر شود و سه هفته بعد، هنگامي كه شنيدند امين برادر او در بغداد خليفه اعلام شده است به گردآوري داوطلب براي جنگيدن دست زدند و در اندك زماني 30 هزار تن آماده شدند. اين سپاه در روستاي تهران (پايتخت امروز ) ارتش 91 هزار نفري مجرب امپراتوري عباسي را درهم شكست و عليبنعيسيبن ماهان فرمانده ارتش خليفه كه بهترين سردار زمان خود بود به همدان گريخت. داوطلبان ايراني در آنجا هم وي را شكست دادند که اين ضمن جنگ كشته شد. نيروي داوطلب با وجود قلت نفرات، با روحيهاي عالي و عشق کسب استقلال كامل وطن به بغداد رفت، اين شهر را محاصره و تصرف ، امين را اعدام کرد و سر او را براي مأمون به خراسان فرستاد و به اين ترتيب از آن پس خلافت عباسيان تحت نفوذ ايرانيان قرار گرفت و در زمان برادران بويه (از مردم ديلمان منطقه كوهستاني گيلان)، خليفه عباسي در حقيقت عروسكي در دست آنان بود. در زمان بوئيان که پيروان مرداويز بودند آيين هاي نوروز بارديگر رسميت يافتند و چون بغداد در دست آنان بود، در اين شهر هم برگزار مي گرديدند.
*****
مردآويز زياري (مازندراني) از قهرمانان ملي ايرانيان كه بر قسمت بزرگي از ايرانزمين حكومت ميكرد و اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاري آيينهاي ملي ايران از جمله تيرگان، مهرگان، سده، چهارشنبهسوري و مهمتر از همه نوروز؛ درست مطابق عهد ساسانيان، بسته بود و در اين راه سختگيري زياد و افراط بيش از حد از خود نشان ميداد، به گونهاي كه در سال 934 ميلادي دست به تنبيه كاركناني زد كه در آذينبندي اصفهان براي نوروز سليقه كافي به كار نبرده بودند و همين امر سبب شد كه خدمه غيرايراني كه مورد انتقاد قرار گرفته بودند، از بيم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآويز همان سال جشن سده در اصفهان برگزار کرده و در آن شرکت جسته بود. وي بود که پس از راندن دست نشاندگان عربان از مناطق مرکزي ايران دستور اکيد داده بود که ايرانيان جز به فارسي نگويند و ننويسند.
*****
اميراسماعيل ساماني از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبين، متولد ري) نابغه نظامي ايران كه به تجديد حيات زبان فارسي و فرهنگ ايراني كمك فراوان كرد، در سال 892 ميلادي از رياضيدانهاي خراسان خواست كه تقويم ساساني را دوبارهنويسي كنند تا «نوروز»در ساعت درست هنگام عبور خورشيد از استوا آغاز شود و حلول سال دقيق باشد. اين آرزو سالها بعد توسط «عمرخيام» تحقق يافت و تقويم هجري خورشيدي و لحظه دقيق حلول سال نو تهيه شد . ملک شاه سلجوقي كه عمر خيام نيشابوري در دوران حکومت او تقويم خورشيدي را تنظيم کرده بود از همان زمان دستور رعايت آن را داد که طبق قانون ، از نوروز 79 سال پيش نوشتن تاريخ مكاتبات در ايران با تقويم خورشيدي رسمي شد.
*****
شاه اسماعيل صفوي روز11 مارس( در سال 1502 ميلادي ) و 9 روز مانده به نوروز را براي تاجگذاري خود تعيين کرده بود تا آيين هاي نوروزي را در کسوت شاه ايران برگزار کند . وي که در تبريز خود را شاه ايران اعلام کرده بود درهمين مراسم گفته بود که مکلف به احياي امپراتوري ايران است.
*****
در سال 1597 ميلادي، شاه عباس صفوي آيين نوروز را در عمارت «نقش جهان» برگزار كرد و در نطق خود به اين مناسبت، اعلام داشت كه اصفهان پايتخت هميشگي ايران خواهد بود و تصميم دارد آن را به صورت زيباترين و امنترين شهر جهان درآورد و به نمايندگان كشورهاي خارجي كه به شركت در مراسم دعوت شده بودند، اجازه داد كه براي كشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند. شاه عباس روز اول اكتبر سال 1588 ميلادي رييس كشور ايران شده بود. وي در رعايت اعياد ملي و مذهبي شيعه دقت کامل بعمل مي آورد.
*****
نادر شاه به نوروز و آيينهاي آن علاقه مندي فراوان داشت. وي سكه خود موسوم به سكه نادري را در سال 1735 ميلادي، در مراسم سلام نوروز رايج ساخت و قطعاتي از آن را به رسم عيدي به منشيها و افسران خود داد كه در يك طرف سكه نقش شده بود: «الخير في ماوقع» و در طرف ديگر سكه اين عبارت ديده ميشود: «نادر ايران زمين». اين عبارت نشان ميدهد كه نادر خواهان احياي امپراتوري ايران در چارچوب مرزهاي عهد ساسانيان، اشكانيان و هخامنشيان بوده است. نادرشاه در سال 1739 در جريان لشكركشي به هند، پس از شكستدادن ارتش 360 هزار نفري اين كشور و دريافت تاج شاه هند، براي ورود به دهلي منتظر فرا رسيدن نوروز شد تا در روزي سعد به اين آرزو برسد و روز 20 مارس (نوروز) وارد دهلي شد و مراسم عيد را در كاخ «شاهجهان ( امپراتور پيشين هند) » برگزار كرد.
*****
كريمخان زند (وكيل مردم) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال 1761 ميلادي به بعد سلام نوروزي را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده ميشود، برگزار ميكرد و سپس به ديدن مردم عادي (كوچه و خيابان) ميرفت. وي در نخستين نوروز در شيراز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرد كه در ميدان هاي شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر اقدامي را كه ميتوانست، ميكرد.
*****
آغا محمدخان قاجار با همه سفاكي و داشتن ريشه و تبار مغولي ، «نوروز» را براي تاجگذارياش تعيين كرد . وي در نوروز سال 1174 هجري شمسي (مارس 1795 ميلادي) در تهران تاجگذاري كرد و اين شهر را پايتخت قرار داد که هنوز پايتخت است.
*****
ويلهلم اول قيصر آلمان كه علاقه شديدي به خواندن تاريخ آرينها داشت از اين كه در 22 مارس 1797 ميلادي (مصادف با نوروز آرين هاي جنوي - ايرانيان) به دنيا آمده بود، مباهات ميكرد. در زمان او بود كه آلمان به وحدت رسيد ( رايش دوم ). ويلهلم اول که بيسمارک صدر اعظمش بود 91 سال عمر كرد. فراموش نکنيم که آلمان تنها قدرت اروپايي است که نظر استعماري و سيا ست امپرياليستي نسبت به ايران نداشته و همواره در کنار ايران بوده است. ايرانيان نيز نسبت به آلمان و آلمانيان احساسات ويژه داشته اند و به خاطر همين احساس در دوران دو جنگ اول و دوم جهاني آسيب فراوان ديدند.
*****
22 مارس سال 1911 (نوروز سال 1290 خورشيدي) مراسم رسمي (دولتي) نوروز به نشانه اعتراض به حضور خودسرانه نيروهاي انگلستان و روسيه در خاك ايران لغو و به جاي آن عزاي ملي اعلام شد. اين نيروها بر پايه قرارداد اوت سال 1907 سنپترزبورگ (تقسيم ايران به دومنطقه نفوذ ميان انگلستان و روسيه ) وارد ايران شده بودند و اشغالگر به شمار ميآمدند. نيروهاي روسيه تا 1918 و نيروهاي انگلستان تا 1921 ايران را ترک نگفتند. وجود نيروهاي همين دو کشور در ايران باعث شد کشور ما که اعلام بيطرفي کرده بود صحنه جنگ جهاني اول شود و آسيب بيند.
*****
برگزاري آيين هاي نوروز ايراني از دوران هخامنشيان در آسياي صغير (آناتولي) تا به امروز مرسوم بوده است . عبدالحميد اول سلطان عثماني که خود روز نوروز (20 مارس 1725 ) به دنيا آمده بود نوروز را در قلمرو عثماني يک عيد رسمي اعلام کرد .
*****
دولت وقت تهران كه مي ترسيد مردم از شنيدن امضاي قرار داد ترکمن چاي و از دست رفتن قفقاز ايران به خشم آيند و دست به عصيان بزنند، اين قرار داد را كه با ميانجيگري دولت انگلستان در 22 فوريه 1828 ميلادي ( يک ماه پيش از نوروز ) امضا شده بود از مردم پنهان كرد تا خبر آن در ايام ديد و بازديد نوروز به گوش ايرانيان نرسد و آنان را اندوهگين و بر ضد دولت متحد نكند.
*****
در نوروز سال 1300 (1921ميلادي) دكتر محمدمصدق استاندار وقت فارس در مراسم رسمي نوروز در شيراز اعلام كرد كه به عنوان اعتراض به وقوع كودتاي نظامي در تهران و زنداني شدن روشنفكران وطن، از همان لحظه از سمت خود كنارهگيري ميكند و اين چند روز را هم به خاطر احترام به نوروز صبر كرده بود تا مراسم عيد ملي برگزار شود. وي در جلسه 9 آبان 1304 مجلس شوراي ملي نيز با انتقال سلطنت به خاندان پهلوي مخالفت شديد كرد.
*****
شورايعالي معارف (فرهنگ) ايران نخستين جلسه خود را به ابتكار ميرزاعلياكبر دهخدا در روز نوروز 1301تشكيل داد و در همان جلسه درباره تعطيلات نوروزي مدارس كه بعداً به اقتباس از ساسانيان يك هفته تعيين شد، به بحث و مذاكره پرداخت و قرار شد كه پيشنويس «قانون اساسي معارف» تنظيم و به پارلمان داده شود. در آن زمان، همه امور فرهنگي ايران از آموزش و پرورش تا كتاب و هنر و فرهنگ و صدور پروانه انتشار جرايد در دست اين شورا، مركب از ادباء و علماي تراز اول كشور بود.
*****
از سال 1307 هجري خورشيدي، همانند عهد باستان، اعلام ترفيع نظاميان به نوروز موكول شد . کوروش بزرگ نوروز را براي دادن ترفيع به نظاميان در نظر گرفته بود.
*****
ناوگان ايران كه با كمك ايتالياي عهد موسوليني به طور محرمانه ايجاد شده بود، پس از ورود به خليجفارس در اولين نوروز به پايگاه نظامي انگلستان در «باسعيدو» حمله برد و آن را به خاك وطن باز گردانيد. انگلستان كه نميخواست ايران نيروي دريايي موثر داشته باشد در ماجراي شهريور 1320، با توسل به نيرنگ ناوگان ايران را نابود كرد. انگلستان هيچگاه مايل نبوده است که کشورهاي حوزه خليج فارس داراي قدرت دريايي شوند . سياست اين دولت بود که باعث شد در اين منطقه کشورهاي کوچک متعدد به وجود آيد تا مطيع قدرتهاي خارج از منطقه باشند.
*****
نوروز 1318 خورشيدي بهرهبرداري از راه آهن سراسري ايران آغاز و بدعتي شد كه مانند دوران ساسانيان كارهاي مهم از نوروز آغاز شود. به کشيدن راه آهن به صورت سراسري از يک بندر در جنوب به يک بندر در شمال درهمان زمان ايراد هاي فراوان وارد آمد و دکتر مصدق در مجلس به لايحه کشيدن اين خط به صورت مستقيم اعتراض کرد که قرار بود از محل عوارض قند و شکر ساخته شود و آن را طبق ديکته خارجي و با مقاصد نظامي اعلام داشت و گفت که اگر به صورت شبکه و ميان مناطق اقتصادي کشور و شهرهاي بزرگ باشد فايده بخش است و سئوال کرد که چه ضرورتي ايجاب مي کند که به يک بندر غير تجاري در شمال منتهي شود . پس از اشغال نظامي ايران در 1320 تازه ايرانيان متوجه شدند که مقاصد نظامي يعني چي . متفقين از اين خط براي حمل اسلحه ومهمات استفاده کردند.
*****
در سال 1330، دكتر مصدق روز 29 اسفند هر سال را روز ملي شدن صنعت نفت ايران و جشن ملي و تعطيل اعلام كرد و به اين ترتيب، يك روز بر تعطيلات نوروزي اضافه شد. دكتر مصدق در پيام نوروزي سال 1331 خود ايرانيان را به ايستادگي و پايمردي در برابر سلطه و استثمار خارجي فراخواند و اشاره كرد كشوري كه استقلال و حاكميت ملي ندارد، در جامعه بينالمللي فاقد عزت و احترام است، او در نطق نوروزي سال 1332 خود به مردم اطلاع داد كه پيشنهادهاي غرب براي حل مسأله نفت را رد كرده است و بنابراين، مردم بايد كمربندها را محكمتر كنند و آماده هرگونه جانفشاني براي وطن و خنثي كردن توطئهها باشند.
دکتر مصدق در پي سه سال زندان و ده سال تبعيد غير قانوني در احمداباد ساوجبلاغ در 14 اسفند 1345 در گذشت و ايرانيان نوروز سال 1346 را در اندوه فوت او به آرامي برگزار کردند و از اين که دولت وقت اجازه تشييع جنازه و شرکت در مراسم تدفين و برگزاري مجالس ترحيم نداده بود خشمگين بودند. دولت وقت با درج يک اطلاعيه کوتاه فوت وي را اعلام داشته بود و روزنامه ها را از درج هر گونه مطلب ديگر و آگهي هاي تسليت ممنوع کرده بود.
*****
سالها صحبت از ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان در ميان بود. در نوروز سال 1339، به همين منظور سردار محمدداود صدراعظم افغانستان به ايران آمد تا درباره اين موضوع بررسيهاي تازهاي صورت گيرد و به اين سبب، وي هم در مراسم نوروز آن سال شركت كرد، زيرا نوروز آيين مشترك مردم دو كشور است كه پيش از قتل نادرشاه افشار قلمرو حكومتي واحدي را تشكيل ميدادند. اتباع دو کشور داراي نياکان (تاريخ ) زبان وفرهنگ مشترک هستند و طبق نظر جامعه شناسان از جمله« ماکس وبر» يک ملت محسوب مي شوند، و به همين صورت تاجيكها.
*****
در نوروز سال 1342 هنگامي كه هزاران نفر در صحن و حرم حضرت معصومه و مساجد اطراف آن در قم اجتماع كرده و براي حلول سال نو لحظهشماري ميكردند، اعلاميه آيتالله خميني به اطلاع آنان رسيد كه ضمن آن تأكيد شده بود كه ايران فروخته شده، استقلال، عزت و عظمت آن از دست رفته، مستعمره شده و ما، ديگر عيد نداريم و بايد عزا بگيريم.
اين اعلاميه كه به اعلاميه «اعلام خطر ميكنم» معروف شده سرآغاز انقلاب سال1357 بشمار مي آيد.
*****
ايرانيان مقيم كشورهاي ديگر همچنين كردها، تاجيكها، افغانها و ... مشابه يكديگر مراسم نوروزي را در هرجا كه باشند با شكوه و ترتيب معين برگزار ميكنند و در اين زمينه خود را بيش از ايرانيان داخل كشور موظف ميدانند. در سالهاي اخير، بسياري از كشورها و نيز ايالتهاي آمريكا نوروز را به عنوان روز ملي ايرانيان به رسميت شناختهاند، و اين به آن معني است كه يك ايراني و ايرانيتبار ميتواند روز نوروز كار نكند و مزد بگيرد. پارسيان هند كه 13 قرن پيش از ايران مهاجرت كرده و در حفظ فرهنگ ايراني تعصب خاص نشان مي دهند، در شناساندن نوروز و رسوم كهن ايرانيان به ساير ملل و برگزاري جشنهاي ايراني تلاش بسيار كرده اند.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
ايران
كوروش بزرگ: در پاسارگاد؛ نخست كودكستان و بعد تالار پذيرايي
"فردريك فروبل" آلماني موسس كودكستانهاي تازه (كيندرگارتنKindergarten) در جهان 21 آوريل 1782 به دنيا آمد و در كتاب تاريخ عمومي آموزش و پرورش نوشت كه ايرانيان در قرن ششم پيش از ميلاد مبتكر ايجاد كودكستان و دبستان براي كودكان و نوجوانان پسر بودند. وي نوشته است كه در كودكستانهاي ايران باستان به پرورش توجه بيشتر مي شد و از جمله راستگويي، نّيت خوب داشتن و كار خوب انجام دادن، احترام به سالخوردگان، دفاع از وطن، تيراندازي، سواري، شنا و كوهنوردي تدريس مي شد.
به نوشته فروبل، كوروش بزرگ پيش از ساختن تالار پذيرايي در پاسارگاد (پارسي آن پاتراگاد است و پاسارگاد تلفظ يوناني آن است كه جهاني شده است) خواسته بود كه در اين شهر (پايتختش)، نخست و ترجيحا به حد كافي كودكستان بسازند.
باقيمانده تالار پذيرايي پاسارگاد که کوروش تاسيس کودکستان را بر آن مقدم مي دانست
كوروش بزرگ: در پاسارگاد؛ نخست كودكستان و بعد تالار پذيرايي
"فردريك فروبل" آلماني موسس كودكستانهاي تازه (كيندرگارتنKindergarten) در جهان 21 آوريل 1782 به دنيا آمد و در كتاب تاريخ عمومي آموزش و پرورش نوشت كه ايرانيان در قرن ششم پيش از ميلاد مبتكر ايجاد كودكستان و دبستان براي كودكان و نوجوانان پسر بودند. وي نوشته است كه در كودكستانهاي ايران باستان به پرورش توجه بيشتر مي شد و از جمله راستگويي، نّيت خوب داشتن و كار خوب انجام دادن، احترام به سالخوردگان، دفاع از وطن، تيراندازي، سواري، شنا و كوهنوردي تدريس مي شد.
به نوشته فروبل، كوروش بزرگ پيش از ساختن تالار پذيرايي در پاسارگاد (پارسي آن پاتراگاد است و پاسارگاد تلفظ يوناني آن است كه جهاني شده است) خواسته بود كه در اين شهر (پايتختش)، نخست و ترجيحا به حد كافي كودكستان بسازند.
باقيمانده تالار پذيرايي پاسارگاد که کوروش تاسيس کودکستان را بر آن مقدم مي دانست
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: نكته هايي از تاريخ ايران باستان و باستانيان
ايران
آيين نامه « نامه نگاري و مديريت دولتي » در دوران ساسانيان
بيستم فوريه 1932 « تاراپور J. Tarapore » در شهر بمبئي هند « آيين مديريت و نامه نگاري دولتي ايران» در دوران ساسانيان را از روي يك نسخه اصل دوباره نويسي كرد و منتشر ساخت . اين آيين نامه يك بخشنامه (دستور العمل) اداري بود كه در عهد خسرو انوشيروان ساساني براي مقامات دولتي ارسال شده بود تا رعايت كنند . آيين نامه مذكور پيش از دوران زمامداري خسرو انوشيروان وجود داشت و در زمان وي بود كه جمع آوري ، تدوين و به صورت دستور العمل به مقامات دولتي ابلاغ شده بود . در هر صورت ، نسخه « تاراپور » متعلق به عهد خسرو انوشيروان ( قرن ششم ميلادي ) بوده است .
اين آيين نامه در سال 1932 به زبان انگليسي در افريقاي جنوبي ، استراليا ، كانادا ، ايالات متحده و ممالك اروپايي توزيع و بعدا تجديد چاپ شد. بدون ترديد از اصول اين كتاب در علم مديريت سازمانهاي عمومي در دنياي نوين اقتباس شده و الگو قرار گرفته است .
اين آيين نامه توسط مهاجران پارسي در قرن هفتم ميلادي به هند برده شده بود كه به دست تاراپور افتاد. ايرانياني كه در آن عهد از طريق جزاير قشم و هرمز به هند مهاجرت كردند و هنوز در آنجا هستند عمدتا از مقامات دولتي ، بزرگان و افسران ارتش و بيشترشان از مازندران بودند. دليل عمده مهاجرت آنان نارضايي از حكومت عربان بر ايران بود. در قصه سنگان ( سنجان ) آمده است كه اعراب مسلمان قبلا گفته بودند كه هدفشان از جنگ با دولت ايران ترويح اسلام است ، نه حكومت كردن . ولي، پس از تصرف شهرها زير قول خود زده و حاكم شده بودند و....
در اين آيين نامه كهن ، به مقامات دولتي و كارمندان سازمانهاي عمومي تاكيد شده است كه در گزارشها و نامه هاي اداري از تعارفات معمول دست بردارند ، ملاحظات را كنار بگذارند ، روشن بنويسند ، لفاظي نكنند ، و توجه داشته باشند كه اگر گزارش خلاف واقع بدهند به سختي مجازات خواهند شد.
اين آيين نامه از ديپترتاران ( دفتر داران ــ منشيان ادارات ) خواسته است كه در گزارش خود به سه نكته توجه كنند از اين قرار: چه مي خواهند بگويند و چه خبري مي خواهند برسانند، منظورشان چيست و چرا بايد خبر دهند، و بالاخره نتيجه گيري و بيان نظر خود در باره موضوع . طبق اين دستور العمل ، نامه بايد داراي تاريخ باشد و دور يك چوب (حول محور) لوله شده باشد . نامه تاء شده موجب مواخذه بود.
قسمت بيشتر اين آيين نامه مربوط به چگونگي مديريت است و در آن روي لزوم بازرسي و تشويق و تنبيه كارمندان و توجه به نظر آنان تاكيد شده است . رشوه گيري در اين آيين نامه خطرناك ترين خيانت به مردم به حساب آمده كه مجازات سنگين و محروميت خواهد داشت. ترتيب اثر دادن به درد دلهاي مراجعان و پذيرفتن و احترام كردن آنان از نكات مهم اين آيين نامه است . اين آيين نامه در موارد متعدد روي جمع آوري ماليات و منصفانه بودن آن و خصوصيات ويژه ماموران ماليه و خودداري از به مقاطعه دادن امر جمع آوري مالياتها تاكيد كرده است. اين آيين نامه مديران دولتي را از تبعيض و افاده و بي اعتنايي به مردم بر حذر داشته و آنان را خدمتگذار و جيره خور مردم خوانده و دقت و اهميت كار حسابداري را مورد تاكيد قرار داده است.
از نكات جالب اين آيين نامه ضابطه دادن نمره (پوان) منفي به مديران و كارمنداني است كه در انجام وظيفه سهل انگاري و قصور كنند كه رسيدن نمرات منفي به ميزان (نصاب) معين باعث بركناري مدير و يا كارمند مي شده است.
بايد توجه داشت كه« مورخان كارشناس عهد باستان » ايران را به داشتن روش پيشرفته و كارآمد براي ادارات عمومي ستوده اند. امپراتوري هاي امويان و عباسيان و بعدا تركان غزنوي و سلجوقي و در پي آنها ، مغولها و تيموريان براي تمشيت امور و اداره قلمرو خود از اين مهارت ايرانيان به خوبي بهره گرفتند و بقاي آنها به دليل سپردن كارها به مديران و وزيران ايراني بود . دولتهاي استعماري اروپا كه متوجه اين هنر ايرانيان بودند در دو قرن اخير كوشيدند كه آن را تخريب و ايران را دچار يك بورو كراسي بد كنند و از پيشرفت باز دارند.
آيين نامه « نامه نگاري و مديريت دولتي » در دوران ساسانيان
بيستم فوريه 1932 « تاراپور J. Tarapore » در شهر بمبئي هند « آيين مديريت و نامه نگاري دولتي ايران» در دوران ساسانيان را از روي يك نسخه اصل دوباره نويسي كرد و منتشر ساخت . اين آيين نامه يك بخشنامه (دستور العمل) اداري بود كه در عهد خسرو انوشيروان ساساني براي مقامات دولتي ارسال شده بود تا رعايت كنند . آيين نامه مذكور پيش از دوران زمامداري خسرو انوشيروان وجود داشت و در زمان وي بود كه جمع آوري ، تدوين و به صورت دستور العمل به مقامات دولتي ابلاغ شده بود . در هر صورت ، نسخه « تاراپور » متعلق به عهد خسرو انوشيروان ( قرن ششم ميلادي ) بوده است .
اين آيين نامه در سال 1932 به زبان انگليسي در افريقاي جنوبي ، استراليا ، كانادا ، ايالات متحده و ممالك اروپايي توزيع و بعدا تجديد چاپ شد. بدون ترديد از اصول اين كتاب در علم مديريت سازمانهاي عمومي در دنياي نوين اقتباس شده و الگو قرار گرفته است .
اين آيين نامه توسط مهاجران پارسي در قرن هفتم ميلادي به هند برده شده بود كه به دست تاراپور افتاد. ايرانياني كه در آن عهد از طريق جزاير قشم و هرمز به هند مهاجرت كردند و هنوز در آنجا هستند عمدتا از مقامات دولتي ، بزرگان و افسران ارتش و بيشترشان از مازندران بودند. دليل عمده مهاجرت آنان نارضايي از حكومت عربان بر ايران بود. در قصه سنگان ( سنجان ) آمده است كه اعراب مسلمان قبلا گفته بودند كه هدفشان از جنگ با دولت ايران ترويح اسلام است ، نه حكومت كردن . ولي، پس از تصرف شهرها زير قول خود زده و حاكم شده بودند و....
در اين آيين نامه كهن ، به مقامات دولتي و كارمندان سازمانهاي عمومي تاكيد شده است كه در گزارشها و نامه هاي اداري از تعارفات معمول دست بردارند ، ملاحظات را كنار بگذارند ، روشن بنويسند ، لفاظي نكنند ، و توجه داشته باشند كه اگر گزارش خلاف واقع بدهند به سختي مجازات خواهند شد.
اين آيين نامه از ديپترتاران ( دفتر داران ــ منشيان ادارات ) خواسته است كه در گزارش خود به سه نكته توجه كنند از اين قرار: چه مي خواهند بگويند و چه خبري مي خواهند برسانند، منظورشان چيست و چرا بايد خبر دهند، و بالاخره نتيجه گيري و بيان نظر خود در باره موضوع . طبق اين دستور العمل ، نامه بايد داراي تاريخ باشد و دور يك چوب (حول محور) لوله شده باشد . نامه تاء شده موجب مواخذه بود.
قسمت بيشتر اين آيين نامه مربوط به چگونگي مديريت است و در آن روي لزوم بازرسي و تشويق و تنبيه كارمندان و توجه به نظر آنان تاكيد شده است . رشوه گيري در اين آيين نامه خطرناك ترين خيانت به مردم به حساب آمده كه مجازات سنگين و محروميت خواهد داشت. ترتيب اثر دادن به درد دلهاي مراجعان و پذيرفتن و احترام كردن آنان از نكات مهم اين آيين نامه است . اين آيين نامه در موارد متعدد روي جمع آوري ماليات و منصفانه بودن آن و خصوصيات ويژه ماموران ماليه و خودداري از به مقاطعه دادن امر جمع آوري مالياتها تاكيد كرده است. اين آيين نامه مديران دولتي را از تبعيض و افاده و بي اعتنايي به مردم بر حذر داشته و آنان را خدمتگذار و جيره خور مردم خوانده و دقت و اهميت كار حسابداري را مورد تاكيد قرار داده است.
از نكات جالب اين آيين نامه ضابطه دادن نمره (پوان) منفي به مديران و كارمنداني است كه در انجام وظيفه سهل انگاري و قصور كنند كه رسيدن نمرات منفي به ميزان (نصاب) معين باعث بركناري مدير و يا كارمند مي شده است.
بايد توجه داشت كه« مورخان كارشناس عهد باستان » ايران را به داشتن روش پيشرفته و كارآمد براي ادارات عمومي ستوده اند. امپراتوري هاي امويان و عباسيان و بعدا تركان غزنوي و سلجوقي و در پي آنها ، مغولها و تيموريان براي تمشيت امور و اداره قلمرو خود از اين مهارت ايرانيان به خوبي بهره گرفتند و بقاي آنها به دليل سپردن كارها به مديران و وزيران ايراني بود . دولتهاي استعماري اروپا كه متوجه اين هنر ايرانيان بودند در دو قرن اخير كوشيدند كه آن را تخريب و ايران را دچار يك بورو كراسي بد كنند و از پيشرفت باز دارند.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد