گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
+6
oscar
JordaN
ali bamaram
samy_totti
naz khatun
Desideria
10 مشترك
صفحه 4 از 5
صفحه 4 از 5 • 1, 2, 3, 4, 5
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
انشاءالله
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
از عرش صدای ربّنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز کنید
مهمان خدا سوی خدا می آید
Chat ba Khoda گفتم: چقدر احساس تنهایی میكنم
گفتی: فانی قریب
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش میشد بهت نزدیك شم
گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲)::.
گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیكار میتونم بكنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست كه توبه رو از بندههاش قبول میكنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میكنه؛ عاشق میشم! ... توبه میكنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهكنندهها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك
گفتی: الیس الله بكاف عبده
.:: خدا برای بندهاش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار میتونم بكنم؟
گفتی:
آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز کنید
مهمان خدا سوی خدا می آید
Chat ba Khoda گفتم: چقدر احساس تنهایی میكنم
گفتی: فانی قریب
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش میشد بهت نزدیك شم
گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲)::.
گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیكار میتونم بكنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست كه توبه رو از بندههاش قبول میكنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میكنه؛ عاشق میشم! ... توبه میكنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهكنندهها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك
گفتی: الیس الله بكاف عبده
.:: خدا برای بندهاش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار میتونم بكنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریكیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.
با خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشتههاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟! ... ... ... .:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریكیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.
اين مطلب آخرين بار توسط در 29/9/2007, 08:29 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
مرسی جواد عزیز
ولی پارسال اینجا هم یه رنگ دیگه ایی داشت
ولی پارسال اینجا هم یه رنگ دیگه ایی داشت
Desideria- مدیر
- تعداد پستها : 800
Age : 41
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
23 و 24 و 25 رو هم من برمیدارم
Desideria- مدیر
- تعداد پستها : 800
Age : 41
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
نماز و روزه هاتون قبول
چه جزء هایی مونده ؟؟ میشه منم شرکت کنم؟؟
چه جزء هایی مونده ؟؟ میشه منم شرکت کنم؟؟
Melika- عضو
- تعداد پستها : 34
Registration date : 2007-09-04
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
Melika نوشته است:نماز و روزه هاتون قبول
چه جزء هایی مونده ؟؟ میشه منم شرکت کنم؟؟
چرا که نشه ، اگر خودت بخوای میشه
فقط یادت نره همه رو دعا کنی
فقط 28 و 29 و 30 مونده خانومی
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
من براي دور دوم جزء يك رو خوندم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
j.j نوشته است:من براي دور دوم جزء يك رو خوندم
اقا جواد دیگه دور دومی نیست
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
Desideria نوشته است:23 و 24 و 25 رو هم من برمیدارم
مرسییییییییییییییییی خانومی
وای دلم برات یه ریزه شده
ببینم امروز میتونم تماس بگیریم
راستی اون یکیا رو تموم کردی؟
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
Desideria نوشته است:مرسی جواد عزیز
ولی پارسال اینجا هم یه رنگ دیگه ایی داشت
اره دقیقا
مخصوصا دوسال پیش تو گفتمان
الان هنوزم دارم که کی کدوم جزء هارو خونده
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
naz khatun نوشته است:Melika نوشته است:نماز و روزه هاتون قبول
چه جزء هایی مونده ؟؟ میشه منم شرکت کنم؟؟
چرا که نشه ، اگر خودت بخوای میشه
فقط یادت نره همه رو دعا کنی
فقط 28 و 29 و 30 مونده خانومی
معلومه که میخوام حتما همه رو دعا میکنم خانومی
باشه من 29و30 رو برمیدارم
Melika- عضو
- تعداد پستها : 34
Registration date : 2007-09-04
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
ملیکا جان جزء 29 و 30 هم برای شما، قبول باشه خانومی
تا تموم کردی خبرم کن تا بدونم، اگر هم تا اخر ماه رمضون نتونستی بخونی قبلش یه ندا بده تا زودی یکی دیگه به جات بخونه
مرسی خانومی
تا تموم کردی خبرم کن تا بدونم، اگر هم تا اخر ماه رمضون نتونستی بخونی قبلش یه ندا بده تا زودی یکی دیگه به جات بخونه
مرسی خانومی
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
ممنون ولي من تا آخر جزء چهار رو خوندم ميخواد دور دوم باشه ميخواد نباشه (تنبلا)naz khatun نوشته است:j.j نوشته است:من براي دور دوم جزء يك رو خوندم
اقا جواد دیگه دور دومی نیست
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
جزء 7 هم داره تموم ميشه
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
شب قدر؛ شب یافتن کلید هستی
"قدر" در لغت به معناى ارزش و مقدار است، تنها یک شب در طول سال قدر است و همین امر ارزش و منزلت آن را افزایش می دهد چرا که از دست دادن این فرصت یک شبه، تا سال آینده غیر قابل جبران است و البته ندامت و پشیمانی، به جهت بی بهره ماندن از برکات این شب نیز بی نتیجه خواهد بود .
شب قدر شب خداست که درآن تمام ملائکه و افضل آنها روح به زمین مىآیند و با حضور در پیشگاه آقا امام زمان(عج) تمام امور را به حضرت تقدیم مىدارند. این شب، شب اتصال زمین به آسمان است و شب یافتن کلید هستى.
شب قدر، شبى است که در آن تقدیر خلق و اجتماع تعیین و با ارائه به محضر مقدس حضرت مهدى صلاحیت آن امور تأیید و یا رد می شود .
شب قدر معادل هزار ماه و یا به عبارتى 84 سال است و هر کس به اندازه قدر خویش این ارزشهای این شب را درک مىکند.
دراین شب فاصله زمین و آسمان به حداقل مىرسد، دعاى بندگان مستجاب مىشود و درهاى غفران الهى به روى بندگان باز است.
انسانهایی که قدر و ارزش فرصتها را می دانند با آگاهی از برکت این شب فرخنده، با تمام وجود به منظور کسب فیوضات الهی تلاش می کنند، روح را صفا داده و خود را براى درک سرنوشت خوب، روزى حلال و حوادث دلپذیر روحانى و معنوى آماده می کنند .
شب قدر، شب تقدیر پروردگار است و درعین حال شب تصمیم انسانهایى که مىتوانند در این شب خود را آماده براى تبعیت از اسلام عزیز و قرآن کریم کنند .
شب قدر، شب بریدن ازغیر خدا و پیوستن به معبود است
شب قدر، شبى است که در آن تقدیر خلق و اجتماع تعیین و با ارائه به محضر مقدس حضرت مهدى صلاحیت آن امور تأیید و یا رد می شود .
شب قدر معادل هزار ماه و یا به عبارتى 84 سال است و هر کس به اندازه قدر خویش این ارزشهای این شب را درک مىکند.
دراین شب فاصله زمین و آسمان به حداقل مىرسد، دعاى بندگان مستجاب مىشود و درهاى غفران الهى به روى بندگان باز است.
انسانهایی که قدر و ارزش فرصتها را می دانند با آگاهی از برکت این شب فرخنده، با تمام وجود به منظور کسب فیوضات الهی تلاش می کنند، روح را صفا داده و خود را براى درک سرنوشت خوب، روزى حلال و حوادث دلپذیر روحانى و معنوى آماده می کنند .
شب قدر، شب تقدیر پروردگار است و درعین حال شب تصمیم انسانهایى که مىتوانند در این شب خود را آماده براى تبعیت از اسلام عزیز و قرآن کریم کنند .
شب قدر، شب بریدن ازغیر خدا و پیوستن به معبود است
عطش شکن
حادثه های دم به دم از عطشم نکرده کم ...
حادثه های دم به دم از عطشم نکرده کم ...
و تو چه می دانی که شب قدر چیست ؟
فردا شب تو مسافری ، تو را می برند. تو همان اقیانوس عمود بر زمین را ، دوباره روز رفتن تو است و شب قدر و من و همان سؤال ها ی همیشگی که چرا باید تو را آن شب ببرند ؟که چرا شبی که درهای آسمان باز است و تا صبح سلام است و فرشته ها می آیند این پایین چرا "امشب"تو باید بروی؟مگر نه این که "شب قدر از هزار ماه بهتر است"، پس چرا این اتفاق زهر آلود باید ۱۹ ام بیفتد؟ چرا دنیا نامردی خودش را همین امشب ، همین امشب که خدا دارد دست نوازش می کشد رو سر دنیا باید ثابت کند؟
گاهی فکر می کنم "طرف "عمداً این شب را انتخاب کرده یا اتفاقی بوده؟حالا فرض که ۱۹ اتفاقی باشد، ۲۱ چی؟چرا ۲۰ نه ؟چرا ۲۲ نه؟
همان شب که قرآن از آسمان می بارد تو را می برند ، و مگر نگفته اند که تو قرآن ناطقی پس این باران وارونه از زمین به آسمان چرا آن شب رخ داد؟
فرداشب تو مسافری و شاید شب قدر است ،
و من چه می دانم که شب قدر چیست ؟!و من چه می دانم چرا از هزار ماه خوب تر است ؟ و من چه می دانم فرشته ها آن بالا به آن خوش آب و هوایی را ول می کنند می آیند این پایین چه کنند ؟ و من چه می دانم که آن شب چه باید کرد ؟
همین قدر بس است که هزار بار ، به هزار نام صدا بزنمش و بگویم که "از آتش نجاتمان بده"؟
همین قدر بس است که مثل کلاغ خم و راست شوم و تنداتند قضای هزار نمازی که در غفلت خمار آلودم پرپر شده اند را به جا بیاورم؟
اصلاً با این ها قضیه حل می شود؟خدا که ما را می شناسد ،خودش می داند ما چه کاره ایم ، سادگی است اگر قبول کنیم تقدیر آنها که تا صبح بیدار می مانند را به تر از آنها که نیمی را فقط بیدار می مانند می زند و آن ها که خواب اند همه بدبخت می شوند ؟
پس رازی که ریخته در این شب ها چیست ؟چرا شب قدر هوا لطیف تر است؟چرا گفته اند شب قدر حضرت زهرا (که سلام خدا بر او) است؟
همین قدر بس است که قرآن روی سر بگذارم و تنداتند خدا را قسم بدهم ، آن هم قسم های سخت ،آن هم به نام سنگین آن چهارده دریا ؟و مگر راحت است است آن طور قسم دادن که ما راحت قسم می دهیم ؟؟
و مگر نگفته اند گذاشتن سبدی پر از سیب بر سر تو را از گرسنگی و ضعف نجات نمی دهد بل که بدترت می کند برای نجات خودت حتی فقط یک سیب بردار و بخور ...
اصلاً "زمان"است که به این شب هویت می دهد یا قضیه از جای دیگری آب می خورد؟اگر زمان مهم است پس شب قدر ما و مردمانی که در کشورهای دیگر زندگی می کنند که یکی نیست ؟ و یا نه زمان نقشی ندارد و هر انسانی برای خود شب قدری دارد بسته به حال و هوا و ظرفیت روحی اش ؟
همین قدر بس است که شمعی در تاریکی دل مان روشن کنیم و جرعه ای نور سر بکشیم و بگوییم خدایا ! بیا ، این ما و این تو ...ما جز تو کسی نداریم دست ما بگیر ...ما نه می فهمیم شب قدر چیست ، نه می دانیم عاقبت مان چه می شود ، نه روی مان می شود بگوییم "خدایا ما را نبر جهنم "...تو دست ما بگیر ؟
من می دانم که تو صبوری ، و اخم نمی اندازی توی صورتت وقتی این سؤال های بی خودِ مرا می خوانی ، من می دانم که تو بزرگی و زودی لب نمی گزی که "نگو"و "شبهه نینداز "و...
من به تو "امید"دارم ، حالا شب قدر هر کدام از این سه شب که می خواهد باشد...
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
آی ملت ماه رمضون داره تموم میشه ها
یالا زود باشید
هر کی تموم نکرده بگه بقیه بخونن
یالا زود باشید
هر کی تموم نکرده بگه بقیه بخونن
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
اگه نمیزینیم بهت میگم این سه جز آخریرو نخوندم اما قول میدم از امروز تا آخر هفته تمومش کنمnaz khatun نوشته است:Desideria نوشته است:23 و 24 و 25 رو هم من برمیدارم
مرسییییییییییییییییی خانومی
وای دلم برات یه ریزه شده
ببینم امروز میتونم تماس بگیریم
راستی اون یکیا رو تموم کردی؟
Desideria- مدیر
- تعداد پستها : 800
Age : 41
Registration date : 2007-04-12
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
من جزء 12 رو هم تموم كردم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
اين رو هم فقط بخاطر نكته اخلاقيش اينجا بيان مي كنم مردى متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوائيش کم شده است. به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولى نميدانست اين موضوع را چگونه با او در ميان بگذارد.
بدين خاطر، نزد دکتر خانوادگىشان رفت و مشکل را با او در ميان گذاشت. دکتر گفت براى اين که بتوانى دقيقتر به من بگويى که ميزان ناشنوايى همسرت چقدر است آزمايش سادهاى وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو: «ابتدا در فاصله ٤ مترى او بايست و با صداى معمولى مطلبى را به او بگو. اگر نشنيد همين کار را در فاصله ٣ مترى تکرار کن. بعد در ٢ مترى و به همين ترتيب تا بالاخره جواب دهد.»
آن شب، همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق تلويزيون نشسته بود. مرد به خودش گفت الان فاصله ما حدود ٤ متر است. بگذار امتحان کنم. سپس با صداى معمولى از همسرش پرسيد: عزيزم شام چى داريم؟ جوابى نشنيد. بعد بلند شد و يک متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسيد: عزيزم شام چى داريم؟ باز هم پاسخى نيامد. باز هم جلوتر رفت و از وسط هال که تقريباً ٢ متر با آشپزخانه و همسرش فاصله داشت گفت: عزيزم شام چى داريم؟ باز هم جوابى نشنيد . باز هم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسيد . سوالش راتکرار کرد و باز هم جوابى نيامد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: عزيزم شام چى داريم؟
زنش گفت: مگه کرى؟ براى پنجمين بار میگم: خوراک مرغ !!!
نتيجه اخلاقى:
مشکل ممکن است آنطور که ما هميشه فکر میکنيم در ديگران نباشد و شاید در خود ما باشد
یک نکته
بدين خاطر، نزد دکتر خانوادگىشان رفت و مشکل را با او در ميان گذاشت. دکتر گفت براى اين که بتوانى دقيقتر به من بگويى که ميزان ناشنوايى همسرت چقدر است آزمايش سادهاى وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو: «ابتدا در فاصله ٤ مترى او بايست و با صداى معمولى مطلبى را به او بگو. اگر نشنيد همين کار را در فاصله ٣ مترى تکرار کن. بعد در ٢ مترى و به همين ترتيب تا بالاخره جواب دهد.»
آن شب، همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق تلويزيون نشسته بود. مرد به خودش گفت الان فاصله ما حدود ٤ متر است. بگذار امتحان کنم. سپس با صداى معمولى از همسرش پرسيد: عزيزم شام چى داريم؟ جوابى نشنيد. بعد بلند شد و يک متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسيد: عزيزم شام چى داريم؟ باز هم پاسخى نيامد. باز هم جلوتر رفت و از وسط هال که تقريباً ٢ متر با آشپزخانه و همسرش فاصله داشت گفت: عزيزم شام چى داريم؟ باز هم جوابى نشنيد . باز هم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسيد . سوالش راتکرار کرد و باز هم جوابى نيامد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: عزيزم شام چى داريم؟
زنش گفت: مگه کرى؟ براى پنجمين بار میگم: خوراک مرغ !!!
نتيجه اخلاقى:
مشکل ممکن است آنطور که ما هميشه فکر میکنيم در ديگران نباشد و شاید در خود ما باشد
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
به نام عشق
فرشته ها آمده اند پایین. همه جا پر از فرشته است. از کنارت که رد می شوند، می فهمی؟
اسمت را که صدا می زنند، می شنوی؟ دستشان را که روی شانه ات می گذارند ، حس می کنی؟
راستی حیاط خلوت دلت را آب و جارو کرده ای؟ دعاهایت را آماده گذاشته ای؟ آرزوهایت را مرور کرده ای؟
می دانی که امشب به تو هم سر می زنند؟
اسمت را که صدا می زنند، می شنوی؟ دستشان را که روی شانه ات می گذارند ، حس می کنی؟
راستی حیاط خلوت دلت را آب و جارو کرده ای؟ دعاهایت را آماده گذاشته ای؟ آرزوهایت را مرور کرده ای؟
می دانی که امشب به تو هم سر می زنند؟
می آیند و برایت سوغات می آورند، پیراهن تازه ات را.
خدا کند یک هوا بزرگ شده باشی . می آیند و چهار گوشه دلت را نور و گلاب می پاشند.
می آیند و توی دستشان دعای مستجاب شده و عشق است.
مبادا بیایند و تو نباشی . مبادا در دلت را بسته باشی.
مبادا در بزنند و تو نفهمی. مبادا ...
کوچه دلت را چراغانی کن. دم در بنشین و منتظر باش.
فرشته ها می آیند. فرشته ها حتما می آیند.
خدا منتظر است. مبادا که فرشته هایت دست خالی برگردند.
می آیند و توی دستشان دعای مستجاب شده و عشق است.
مبادا بیایند و تو نباشی . مبادا در دلت را بسته باشی.
مبادا در بزنند و تو نفهمی. مبادا ...
کوچه دلت را چراغانی کن. دم در بنشین و منتظر باش.
فرشته ها می آیند. فرشته ها حتما می آیند.
خدا منتظر است. مبادا که فرشته هایت دست خالی برگردند.
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
من اون 5 جز را چند روز میشه که تموم کردم
oscar- عضو ویژه
- تعداد پستها : 618
Age : 40
Registration date : 2007-04-15
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
تقبل الله دايي جون
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
جزء 29و30 ام تموم شد
Melika- عضو
- تعداد پستها : 34
Registration date : 2007-09-04
رد: گفتگو با خدا ( ختم قرآن )
بچه ها مرسی
ایشالله که این قول و قرار بین ما تو ماه رمضون های بعد هم ادامه داشته باشه
آقایون همگی بوس و گل خانوم ها چون نا محرم هستن فقطی گل (نازی استثنا بید )
ایشالله که این قول و قرار بین ما تو ماه رمضون های بعد هم ادامه داشته باشه
آقایون همگی بوس و گل خانوم ها چون نا محرم هستن فقطی گل (نازی استثنا بید )
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
صفحه 4 از 5 • 1, 2, 3, 4, 5
صفحه 4 از 5
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد