بهشتي روي زمين
+4
ali bamaram
j.j
soltaneabha
naz khatun
8 مشترك
صفحه 2 از 3
صفحه 2 از 3 • 1, 2, 3
رد: بهشتي روي زمين
خوش به حالت که لابق بودی و دعوتت کردن
من یکی رو که تاابد حضرت علی راهم نمیده
من یکی رو که تاابد حضرت علی راهم نمیده
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: بهشتي روي زمين
سلام
این چه حرفیه میزنی خدا و آقا امیرالمومنین که مثل ما ها نیستن کسی یه کم بد باشه تو خونه راهش ندن مگه من خیلی خوب بودم یا هستم؟
نهههههههههههههه
داستان رفتن خودمو که گفتم چطور شد که یهویی اینطوری شد و قرار بود با من بیان و نیومدن و قرار بود نیان که اومدن
تو این شبها بخواه من یادمه شب قدر پارسال خواستم که امسال رفتم منم اونجا خیلی دعا کردم که همه رو بطلبه
این چه حرفیه میزنی خدا و آقا امیرالمومنین که مثل ما ها نیستن کسی یه کم بد باشه تو خونه راهش ندن مگه من خیلی خوب بودم یا هستم؟
نهههههههههههههه
داستان رفتن خودمو که گفتم چطور شد که یهویی اینطوری شد و قرار بود با من بیان و نیومدن و قرار بود نیان که اومدن
تو این شبها بخواه من یادمه شب قدر پارسال خواستم که امسال رفتم منم اونجا خیلی دعا کردم که همه رو بطلبه
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
عکس از تل زینبیه
اين مطلب آخرين بار توسط در 3/10/2007, 13:24 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
عکس و فیلم از محلی که دست چپ حضرت ابوالفضل رو قطع کردن (از محل دست راست نتونستم عکس بگیرم خیلی شلوغ شد)
http://www.4shared.com/file/25606899/14d8443b/daste_chap.html?dirPwdVerified=829ed4c2
http://www.4shared.com/file/25606899/14d8443b/daste_chap.html?dirPwdVerified=829ed4c2
اين مطلب آخرين بار توسط در 3/10/2007, 13:15 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
عکس و فیلم از نهر القمه و مقام امام زمان (عج)
http://www.4shared.com/file/25607006/e30ad43e/alghame.html?dirPwdVerified=829ed4c2
http://www.4shared.com/file/25607006/e30ad43e/alghame.html?dirPwdVerified=829ed4c2
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
مقام علی اصغر
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
اینم مقام علی اکبر (ع)
http://www.4shared.com/file/25607114/15ddee64/ali_akbar.html?dirPwdVerified=829ed4c2
http://www.4shared.com/file/25607114/15ddee64/ali_akbar.html?dirPwdVerified=829ed4c2
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
دستت درد نکنه
من یکی که خیلی حال کردم
من یکی که خیلی حال کردم
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: بهشتي روي زمين
naz khatun نوشته است: خوش به حالت که لابق بودی و دعوتت کردن
من یکی رو که تاابد حضرت علی راهم نمیده
چرا رات نمیده
به همون دلیلی که رات نمیده خودتو عوض کن تا رات بده
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: بهشتي روي زمين
علی میام عکس ها را همش را ازت مگیرم
عمه نازی منم راه نمیدن
هرچند که این خانواده خیلی با مرام هستند
اما منم کم گناهکار نیستم
عمه نازی منم راه نمیدن
هرچند که این خانواده خیلی با مرام هستند
اما منم کم گناهکار نیستم
oscar- عضو ویژه
- تعداد پستها : 618
Age : 40
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
در خدمتیم دادا بیا که دلم برات خیلی تنگیده ....
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
قابلمه نداشت دخیnaz khatun نوشته است:دستت درد نکنه
من یکی که خیلی حال کردم
راستی منم ادم شدما قرار شده دیگه فحش خواهر مادر به کسی ندم و حرفهای خوب از دهنم بیاد بیرون
نکته: روزی که رفتیم تل زینبیه یکی از پیرمرد های کاروان ما حواسش نبود کفشهاش رو از پاش در بیاره مرد عرب با یه لحن خیلی توهین آمیز گفت " حاجی کفش در بیار عقل نداری؟" منم که کنارش بودم نفهمیدم چی شد بهش گفتم خودت عقل نداری مادر ... درست صحبت کن اونم دهنش وا مونده بود چون فارسی متوجه میشد
بعدش خیلی ناراحت شدم با اینکه اون عرب حقش بود خفش میکردم اما نباید تو اون مکان اینو میگفتم و قول دادم دیگه از این حرفا نزنم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
فدای تو جردنیJordaN نوشته است:علی جووون ممنون
من اینا رو می نویسم تا دلتنگی های خودمو آروم کنم آدم تا وقتی نرفته باشه نمیدونه چیه وقتی هم اونجا باشه بازم قدر نمیدونه وقتی بر میگرده مثل من تازه میفهمه چی بود
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
و اما روز اخر :
صبح که فقط رفتيم مقام حضرت علي اضغر و علي اکبر (ع) که تو کوچه هاي خاکي و تنگ و کثيف اطراف حرم بود واقعا آدم وقتي اينا رو ميبينه آتيش ميگيره بارها ميگفتنم خدايا چرا اينجا؟ چرا بين اين اعراب بي معرفت و نامرد ؟ شب اول وقتي بين الحرمين رو ديدم گريه ام گرفت .
قبل از افطار اين اعراب انگار که اومدن سيزده بدر همه جا نشستن و با اذان شروع ميکنن به کوفت کردن اونقدر اشغال ميريزن که من از روز بعد ديگه جرات نکردم با پاي برهنه اونجا راه برم .
مامانم رو اوردم هتل و رفتم خرید خیلی جالب بود واقعا تازه به دوران رسیدگی رو توی اعراب دیدم همه چیز میشد برد توی حرم ها تشک و پتو و اجاق خوراک پزی و ... اما موبایل نمیشد چون یه چیزی شنیده بودن . وقتی از یه جایی رد میشدیم که 2 تا خانوم رد میشدن 15 تا مرد تا دندون مسلح میریختن سر آدم که از اون طرف برو اما توی بازار لباس زیر زنانه رو بساط کرده بودن از همه مدلش ..و خیلی چیزای دیگه که آدم راه میره و افسوس میخوره چرا باید یه قطعه از بهشت تو این سرزمین باشه تو مسجد کوفه با یه جوان عرب بحثم شد ماشالله همه هم فارسی رو مثل زبون مادری صحبت میکنن بین کلی آدم به ظاهر فقیر اومد جلو و گفت من خادم علی هستم یه پولی بده . نگاهش کردم دیدم هیکلش دو برابر منه گفتم برو کار کن و افتخار کن خادم علی (ع) هستی تو باید یه پولی هم بدی که خادم علی باشی داغ کرد که تو خسیسی نمیخوایی پول بدی و منم هر چی از دهنم در اومد بهش گفتم و عقده این همه سال از اعراب روروش خالی کردم و از این حرکتم هیچ وقت پشیمان نیستم چون واقعا به مولا خدمت نمی کرد بی معرفت اومده بود اسم مولای منو بی ارزش کنه که زدم تو پرش
شب اخر چون قرار بود صبح زود حرکت کنیم و دیگه فرصت زیارت نبود رفتیم بین الحرمین نشستیم و زیارت وداع خوندیم اصلا باورم نمیشد که دیگه تموم شده از جام بلند شدم و مسافت دو حرم رو چند بار طی کردم هر چی بیشتر میرفتم بیشتر آرامش می گرفتم تا اینکه ساعت 12 شد و به خاطر اینکه نیم ساعت بعدش حرم آقا ابالفضل رو میبستن رفتیم برای زیارت آخر.
اینو بگم تو کاروانی که من رفتم بهترین همسفر هایی که مشید باهام بودن همه با هم تو همه مسائل هم دل بودیم و پشت هم از کوچکترین همراه که 18 سالش بود تا پیرمرد 84 ساله فرقی نمیکرد دختر و پسر و زن و مرد روحانی کاروان هم از اون معدود آخوند هایی بود که من تو عمرم باهاش حال کردم هر سوالی ازش می پرسیدم هر چند چرت بود و خودمم میدونستم مثل بقیه نمی رفت سراغ فلسطین و هولوکاست و جنگ خیلی با حوصله جوابمو میداد و قانعم میکرد
خلاصه که رفتیم داخل حرم خدا نصیب همه بکنه که درک کنید چی میگم .
فکرشو بکنید دور ضریح آقا ابالفضل (ع) که هر کسی آرزوی زیارتش رو داره باشی فقط 10-12 نفر ما بودیم و دو جوون دیگه ایرانی و چند عرب که دور نشسته بودن همیشه روز تاسوعا واسه آقامون اشک می ریختیم اون شب تو نزدیک ترین فاصله به ضریحش نشستیم یکی از بچه ها شروع کرد به مداحی کردن و ما هم سینه زدیم تا اینکه یکی از اعراب گفت آقا کافیه این دوستم که مداحی می کرد و خیلی هم قاطی بود و مثل همه ما عقده زیادی از اعراب داشت با انگشت اشاره کرد فقط دو دقیقه (واقعا یه حالی بود که هیچ کس دلش نمیخواست از دست بده )
اما اون رو حرفش بود که برید بیرون و وقتی دید نتیجه نمیگیره رفت چند تا از مامورای اونجا رو اورد که ما رو بیرون کنن خیلی بهمون بر خورد از برخورد اونها دوستم چون خودش یکی از خدام امام رضا (ع) بود حسابی داغ کرد و رو به مرد عرب گفت تو از یهودی ها و وحابی ها هم بدتری تو لیاقت آقا رو نداری اونا هم فکر کردن بهشون میگه یهودی و دعوا شد و درگیری به صحن خلوت حرم کشیده شد من فقط تونستم مادر و خواهرش رو ببرم بیرون که به اونها بی احترامی نشه واقعا حرکات شون از آمدیزاد به دور بود نفهمیدم چی شد فقط روحانی کاروان رو میدیدم که به اونم رحم نکردن تا اومدم برگردم تو حرم درب ها رو بستن و دیدم کلی سرباز ارتش که انگار بن لادن رو گرفتن ریختن تو دیگه نفهمیدم چی شد رفتم هتل سراغ میثم مسئول امنیت ما که یه عراقی بود و از لحظه ورود به کربلا همراه ما بود سریع اومد و کار به سفارت و سازمان حج و زیارت کشید دیگه نپرسیدم اون جا چی گذشت اما از بیرون که میدیدم واقعا نمیدونستم بخندم یا به حال خودمون گریه کنم سرباز های ارتش همه آرایش نظامی گرفته بودن یکی از کلاشینکف دستش بود هم کلت تو شب عینک دودی هم زده بود خواستم بهش بگم حاجی یکیشو بده دست من سنگینه خدا خیرشون بده اونقدر هم با غیرت بودن که روی سیب زمینی کم شده بود
خلاصه بعد از چند ساعت که هزار جور ادم نظامی و غیر نضامی رفت تو و اومد بیرون با تلاش میثم و نماینده سازمان بچه هامون رو از دست ارتشی ها رو اوردیم اون شب که اصلا نخوابیدیم و ساعت 6 صبح هم وداع
صبح که فقط رفتيم مقام حضرت علي اضغر و علي اکبر (ع) که تو کوچه هاي خاکي و تنگ و کثيف اطراف حرم بود واقعا آدم وقتي اينا رو ميبينه آتيش ميگيره بارها ميگفتنم خدايا چرا اينجا؟ چرا بين اين اعراب بي معرفت و نامرد ؟ شب اول وقتي بين الحرمين رو ديدم گريه ام گرفت .
قبل از افطار اين اعراب انگار که اومدن سيزده بدر همه جا نشستن و با اذان شروع ميکنن به کوفت کردن اونقدر اشغال ميريزن که من از روز بعد ديگه جرات نکردم با پاي برهنه اونجا راه برم .
مامانم رو اوردم هتل و رفتم خرید خیلی جالب بود واقعا تازه به دوران رسیدگی رو توی اعراب دیدم همه چیز میشد برد توی حرم ها تشک و پتو و اجاق خوراک پزی و ... اما موبایل نمیشد چون یه چیزی شنیده بودن . وقتی از یه جایی رد میشدیم که 2 تا خانوم رد میشدن 15 تا مرد تا دندون مسلح میریختن سر آدم که از اون طرف برو اما توی بازار لباس زیر زنانه رو بساط کرده بودن از همه مدلش ..و خیلی چیزای دیگه که آدم راه میره و افسوس میخوره چرا باید یه قطعه از بهشت تو این سرزمین باشه تو مسجد کوفه با یه جوان عرب بحثم شد ماشالله همه هم فارسی رو مثل زبون مادری صحبت میکنن بین کلی آدم به ظاهر فقیر اومد جلو و گفت من خادم علی هستم یه پولی بده . نگاهش کردم دیدم هیکلش دو برابر منه گفتم برو کار کن و افتخار کن خادم علی (ع) هستی تو باید یه پولی هم بدی که خادم علی باشی داغ کرد که تو خسیسی نمیخوایی پول بدی و منم هر چی از دهنم در اومد بهش گفتم و عقده این همه سال از اعراب روروش خالی کردم و از این حرکتم هیچ وقت پشیمان نیستم چون واقعا به مولا خدمت نمی کرد بی معرفت اومده بود اسم مولای منو بی ارزش کنه که زدم تو پرش
شب اخر چون قرار بود صبح زود حرکت کنیم و دیگه فرصت زیارت نبود رفتیم بین الحرمین نشستیم و زیارت وداع خوندیم اصلا باورم نمیشد که دیگه تموم شده از جام بلند شدم و مسافت دو حرم رو چند بار طی کردم هر چی بیشتر میرفتم بیشتر آرامش می گرفتم تا اینکه ساعت 12 شد و به خاطر اینکه نیم ساعت بعدش حرم آقا ابالفضل رو میبستن رفتیم برای زیارت آخر.
اینو بگم تو کاروانی که من رفتم بهترین همسفر هایی که مشید باهام بودن همه با هم تو همه مسائل هم دل بودیم و پشت هم از کوچکترین همراه که 18 سالش بود تا پیرمرد 84 ساله فرقی نمیکرد دختر و پسر و زن و مرد روحانی کاروان هم از اون معدود آخوند هایی بود که من تو عمرم باهاش حال کردم هر سوالی ازش می پرسیدم هر چند چرت بود و خودمم میدونستم مثل بقیه نمی رفت سراغ فلسطین و هولوکاست و جنگ خیلی با حوصله جوابمو میداد و قانعم میکرد
خلاصه که رفتیم داخل حرم خدا نصیب همه بکنه که درک کنید چی میگم .
فکرشو بکنید دور ضریح آقا ابالفضل (ع) که هر کسی آرزوی زیارتش رو داره باشی فقط 10-12 نفر ما بودیم و دو جوون دیگه ایرانی و چند عرب که دور نشسته بودن همیشه روز تاسوعا واسه آقامون اشک می ریختیم اون شب تو نزدیک ترین فاصله به ضریحش نشستیم یکی از بچه ها شروع کرد به مداحی کردن و ما هم سینه زدیم تا اینکه یکی از اعراب گفت آقا کافیه این دوستم که مداحی می کرد و خیلی هم قاطی بود و مثل همه ما عقده زیادی از اعراب داشت با انگشت اشاره کرد فقط دو دقیقه (واقعا یه حالی بود که هیچ کس دلش نمیخواست از دست بده )
اما اون رو حرفش بود که برید بیرون و وقتی دید نتیجه نمیگیره رفت چند تا از مامورای اونجا رو اورد که ما رو بیرون کنن خیلی بهمون بر خورد از برخورد اونها دوستم چون خودش یکی از خدام امام رضا (ع) بود حسابی داغ کرد و رو به مرد عرب گفت تو از یهودی ها و وحابی ها هم بدتری تو لیاقت آقا رو نداری اونا هم فکر کردن بهشون میگه یهودی و دعوا شد و درگیری به صحن خلوت حرم کشیده شد من فقط تونستم مادر و خواهرش رو ببرم بیرون که به اونها بی احترامی نشه واقعا حرکات شون از آمدیزاد به دور بود نفهمیدم چی شد فقط روحانی کاروان رو میدیدم که به اونم رحم نکردن تا اومدم برگردم تو حرم درب ها رو بستن و دیدم کلی سرباز ارتش که انگار بن لادن رو گرفتن ریختن تو دیگه نفهمیدم چی شد رفتم هتل سراغ میثم مسئول امنیت ما که یه عراقی بود و از لحظه ورود به کربلا همراه ما بود سریع اومد و کار به سفارت و سازمان حج و زیارت کشید دیگه نپرسیدم اون جا چی گذشت اما از بیرون که میدیدم واقعا نمیدونستم بخندم یا به حال خودمون گریه کنم سرباز های ارتش همه آرایش نظامی گرفته بودن یکی از کلاشینکف دستش بود هم کلت تو شب عینک دودی هم زده بود خواستم بهش بگم حاجی یکیشو بده دست من سنگینه خدا خیرشون بده اونقدر هم با غیرت بودن که روی سیب زمینی کم شده بود
خلاصه بعد از چند ساعت که هزار جور ادم نظامی و غیر نضامی رفت تو و اومد بیرون با تلاش میثم و نماینده سازمان بچه هامون رو از دست ارتشی ها رو اوردیم اون شب که اصلا نخوابیدیم و ساعت 6 صبح هم وداع
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
ali bamaram نوشته است:فدای تو جردنیJordaN نوشته است:علی جووون ممنون
من اینا رو می نویسم تا دلتنگی های خودمو آروم کنم آدم تا وقتی نرفته باشه نمیدونه چیه وقتی هم اونجا باشه بازم قدر نمیدونه وقتی بر میگرده مثل من تازه میفهمه چی بود
میدونم علی جوووون هر آدمی آرزو داره بره کربلا و نجف
رد: بهشتي روي زمين
سلام بر داش علي
زيارت قبول
زيارت قبول
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: بهشتي روي زمين
عليك سلام دايي عجب سعادتمندي بودم منali bamaram نوشته است:سلاااااااااام جواتی عزیزj.j نوشته است:زيارت قبول داش علي
به یادت بودم دایی
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: بهشتي روي زمين
خداییش یه شب بد جوری یادت کردم دایی
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
الهي همه دعاهات مستجاب بشه منم اينجا خيلي يادت كردم و جات رو خالي كردم دعا كردم اتفاق بدي برات نيافته
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: بهشتي روي زمين
زیارتت قبول
مشهد یا کربلا؟
مشهد یا کربلا؟
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: بهشتي روي زمين
عكساش كه مال كربلا بود خاطراتش هم كه مال همون طرفا بود خودشم كه ساكن مشهد هست
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: بهشتي روي زمين
فدای جوات داییj.j نوشته است:الهي همه دعاهات مستجاب بشه منم اينجا خيلي يادت كردم و جات رو خالي كردم دعا كردم اتفاق بدي برات نيافته
اونجا از نظر امنیتی اونقدر هم که تعریف میکردن بد نبود یعنی کلا کشور عراق وقتی وارد بشی کاملا تابلوئه که یه کشور در حال جنگ هستش اما شهر های نجف و کربلا به خاطر اینکه چندین حلقه امنیتی خیلی فشرده داره کاملا امن هستش ایشالله قسمت بشه و بری دایی
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: بهشتي روي زمين
سیا من فک کنم تا حالا 15 بار اومدی اینو گفتیsoltaneabha نوشته است:زیارتت قبول
مشهد یا کربلا؟
ممنون اما من یه بار بیشتر نرفتما
رفتم نجف و کربلا و بزرگترین افتخارم اینه که تو مشهد زندگی میکنم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
صفحه 2 از 3 • 1, 2, 3
صفحه 2 از 3
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد