اخبار باستان شناسی ایران و جهان
3 مشترك
صفحه 1 از 1
اخبار باستان شناسی ایران و جهان
در این جستار در مورد جدیدترین اخبار واطلاعات در زمینه میراث فرهنگی- یافته های باستانی در ایران و جهان و همچین صنعت توریست سخن می رانیم . منتظر تمامی دوستان در این جستار هستم. که ما را از جدیدترین اخبار اگاه سازید
با درود ..تنها ایرانی
با درود ..تنها ایرانی
اين مطلب آخرين بار توسط tanha_irany در 21/2/2008, 10:13 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
تلاش برای يافتن ناوگان جنگی ايران باستان
پل رينکان خبرنگار بی بی سی در امور علمی |
ظرفی که در آن سرنيزه پيدا شد لانه يک هشت پا بود |
باستان شناسان پروژه اکتشافی را برای يافتن بقايای يک ناوگان دريايی ايران باستان، که در يک طوفان شديد در سال 492 پيش از ميلاد مسيح در حوالی يونان نابود شد، آغاز کرده اند.
اين گروه تحقيقی در جريان جستجو برای اين ناوگان جنگی غرق شده، که توسط داريوش پادشاه ايران در دوران هخامنشی برای کشور گشايی به يونان اعزام شده بود، دو کلاه خود و يک سرنيزه را در قعر آبهای نزديک کوه آتوس، در شمال شرقی يونان، پيدا کردند.
اين پروژه اکتشافی با همکاری "انستيتو باستان شناسی کانادا" و "خدمات باستان شناسی يونان" انجام می شود.
کاترينا دلاپورتا، کارشناس يونانی، با همکاری دکتر واشمن از کانادا، هدايت اين ماموريت اکتشافی را برعهده دارد.
کارشناسان اشيای عتيقه در ماه ژوئن سال جاری ميلادی برای يافتن ديگر بقايای کشتی های جنگی ايرانی به اين محل باز خواهند گشت.
دکتر رابرت هولفلدر، باستان شناس در دانشگاه کلورادوی آمريکا، به بی بی سی گفت در اين منطقه لاشه های زيادی از کشتی های قديمی وجود دارد.
ظروف سفالی کشف شده ظاهرا متعلق به يک کشتی غرق شده است |
او توضيح داد: "معمولا، اول لاشه کشتی پيدا می شود بعد باستان شناسان منشا تاريخی آن را رديابی می کنند، اما اين بار برای تحليل يک واقعه تاريخی به دنبال بقايای يک کشتی هستيم."
سرنخ تاريخی
هرودوتوت، تاريخ نويس يونانی قرن پنجم پيش از ميلاد مسيح، در کتاب خود تحت عنوان "داستان هايی از تاريخ"، حادثه فاجعه بار دريايی سال 492 پيش از ميلاد مسيح را شرح داده است.
هرودوت در اين کتاب می گويد که ناوگان جنگی ايران به کوه آتوس برخورد کرده و متلاشی شده است.
اين گروه از باستان شناسان سال گذشته در حين تحقيقات در لاشه يک کشتی، ظروف سفالی را پيدا کردند که در آن سالها برای حمل مواد غذايی استفاده می شده است.
هنوز معلوم نشده است که آيا اين لاشه کشتی با فاجعه تاريخی سال 492 پيش از ميلاد، ارتباطی دارد يا نه.
باستان شناسان همچنين سرنيزه ای از جنس برنز را پيدا کرده اند.
کاترينا دلاپورته سرنيزه کشف شده را در دست دارد |
در سال 1999 در همين مکان دو کلاه خود متعلق به دوران يونان باستان، توسط ماهيگيران از آب بيرون کشيده شده بود.
يک هشت پا صاحب اين سرنيزه بوده است!
ظاهرا، يک هشت پا اين سرنيزه را همراه خود به درون ظرفی برده بوده که به عنوان لانه از آن استفاده می کرده است.
نتيجه اين جستجوها می تواند به اختلاف نظرهايی که در مورد نحوه ساخت اين ناوهای جنگی باستانی وجود دارد، پايان دهد.
بازيافت کشتی ها
در جنگهای دريايی در دوران باستان، طرفی پيروز می شده که دماغه کشتی دشمن را با کوبه های سنگين برنزی خود خرد می کرده است.
تا کنون لاشه ای از کشتی ها جنگی باستانی يافت نشده و بنا به گفته برخی باستان شناسان، هر چند که شايد بقايای اين کوبه های سنگين برنزی را بتوان پيدا کرد، اما احتمال اين که تحقيقات اکتشافی جاری به کشف يک کشتی جنگی منتهی شود، بسيار ضعيف است.
باستان شناسان با استفاده از زيردريايی های کوچک بستر دريا را جستجو می کنند |
مايکل ود، از اعضای گروه اکتشافی ناوگان جنگی ايران باستان، به بی بی سی گفت: "احتمال پيدا کردن يک کشتی جنگی بسيار ضعيف است، چون اين نوع کشتی ها سبک وزن بودند و غرق نمی شدند."
با اين حال دکتر هولفلدر گفت باستان شناسان همواره به اميد پيدا کردن يک کشتی جنگی باستانی هستند و در اين تحقيقات شايد لاشه کشتی های باربری که کشتی های جنگی را همراهی می کردند، پيدا شود.
در متون کلاسيک آمده که در آن زمان، کشتی های جنگی آسيب ديده را برای استفاده دوباره از آب می گرفتند و با انتقال به خشکی آنها را تعمير می کردند.
حدود 20 هزار نفر از نيروهای داريوش پادشاه ايران در دوران هخامنشی، در آن فاجعه دريايی جان خود را از دست دادند.
اين فاجعه در شرايی رخ داد که ايران به فتح سرزمين اصلی يونان و افزودن آن به امپراطوری ايران باستان اميد داشت
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
پژوهشكده باستان شناسي به نجات مردان نمكي ميآيد
با تمديد قرار داد بهره برداري از معدن نمك چهرهآباد به مدت 8 سال ديگر، پژوهشكده باستانشناسي، برنامه پژوهشي گستردهاي براي نجات مردان نمكي تدوين كرده است.
مرد نمكي شماره 4
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ حسن ظهوري_ پژوهشكده باستانشناسي طي برنامه ريزي گستردهاي قصد دارد پژوهشهاي باستانشناسي و علوم ميان رشتهاي مردان نمكي را در سال 87 به طور جدي دنبال كند و اسكلتهاي در معرض خطر معدن نمك را بيرون بياورد.
"حسن فاضلي نشلي"، با اعلام اين خبر به CHN گفت: «معدن نمك چهرهآباد و مردان نمكي از جمله مهمترين اطلاعات باستانشناسي در ايران است كه براي پژوهشكده باستانشناسي نيز اهميت زيادي دارد. بر اين اساس و از آنجا كه امكان استفاده دوباره از اين معدن وجود دارد، قصد داريم پژوهشهاي گستردهاي در اين معدن داشته باشيم.»
در حالي كه پژوهشكده باستانشناسي بارها بر اهميت معدن نمك چهرهآباد زنجان تاكيد كرده است، قرارداد بهره برداري از معدن نمك چهرهآباد بار ديگر تمديد شد.
بر اساس قرارداد جديد بهره برداري از مدفن مردان نمكي تا 8 سال آينده ادامه دارد.
فاضلي همچنين به CHN گفت: «سال آينده مطالعه روي اسلكتهاي بهدستآمده از اين معدن با جديت ادامه خواهد داشت و از سوي ديگر طي يك برنامه پژوهشي، اسكلتهاي در معرض خطر از بهرهبرداري معدن را با كاوش باستانشناسي نجات بخشي ميكنيم.»
در حال حاضر اسكلت شماره 6 به علت شرايط سخت نگهداري 5 مرد نمكي ديگر همچنان در زير خاك و نمك مدفون مانده است.
سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان زنجان در مخالفت با تمديد معدن نمك چهرهآباد و غير قانوني دانستن آن عرصه و حريم قانوني اين معدن باستاني را به سازمان صنايع و معادن ارائه ميدهد و در صورت ادامه توافق تمديد از مراجع قانوني براي رسيدگي به پرونده استفاده ميشود.
پيش از اين پژوهشكده باستانشناسي همايش بينالمللي مردان نمكي را در زنجان برگزار كرد.
در اين همايش كه با حضور باستانشناسان ايراني، آلماني، انگليسي و آمريكايي برگزار شد، شگفتيهاي مردان نمكي به جهانيان معرفي شد.
به همت پژوهشكده باستانشناسي تا كنون به روز ترين پژوهشهاي علمي درباره مردان نمكي انجام گرفته است كه به گفته رئيس پژوهشكده باستانشناسي اين پژوهشها در سال آينده نيز ادامه دارد.
همچنين قرار است به زودي يكي از مومياييهاي نمكي كه همچنان بافت نرم شكمي خود را حفظ كرده مورد جراحي قرار گيرد.
بر اساس مطالعات انجام گرفته روي مردان نمكي، 5 موميايي بهدستآمده از معدن نمك چهرهآباد به خاطر داشتن بافت نرم استخواني و گوشتي، به مهمترين اسكلتهاي بدستآمده از كاوشهاي باستانشناسي بدل شدهاند.
اين درحالي است كه باستانشناسان معتقدند كه همچنان در معدن نمك اسكلتهاي انساني وجود دارد و با برداشت از معدن اين اسكلتها تخريب خواهند شد.
مطالعات باستانشناسي روي معدن نمك نشان ميدهد حدود 2300 سال پيش يعني دوره هخامنشي، يكباره تونلهاي معدن ريزش كردو مردان نمكي 3 و 4 و احتمالا 5 كشته شدهاند.
بعد از گذشت حدود 500 سال استخراج نمك در معدن ادامه مييابد و تقريبا در قسمت فوقاني تونلهاي ريزش كرده دوره هخامنشي مجددا فرو ميريزد و مرد نمكي 1 و 2 در اواخر دوره اشكاني و اوايل ساساني كشته ميشوند.
آنچه تا كنون از شيوههاي بهرهبرداري نمك در معدن چهرهآباد در دوره هخامشني مشخص شده است كه معدن كاران براي رسيدن به لايههاي نمك تونلهاي افقي و عمودي حفر ميكردند و بعد از رسيدن به ذخاير نمك كار استخراج با استفاده از ابزارهاي مخصوص معدن كاري مثل كلنگ و تيشه و قلم انجام ميشده است.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
قربانگاه مردان نمكي مورد حفاظت قرار ميگيرد</SPAN> | |
قربانگاه مردان نمكي با تخصيص اعتبار از سوي معاونت سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري و نصب پوشش فلزي مورد حفاظت قرار ميگيرد تا اين آثار را از گزند بارانهاي بهاري در امان نگه دارد.با وجود اتمام زمان قرار داد بهرهبردار معدن نمك، همچنان بهرهبرداري از اين معدن ادامه دارد. | </SPAN>موميايي نمكي شماره 4 كه سالم از زير خاك بيرون آمد |
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_حسن ظهوري_ با تخصيص اعتبار از سوي معاونت ميراث فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري به منظور حفاظت از قربانگاه مردان نمكي، پوشش فلزي در محل كشف اجساد موميايي و ترانشههاي باستانشناسي نصب ميشود تا اين آثار را از گزند بارانهاي بهاري در امان نگه دارد. "ابوالفضل عالي"، سرپرست كاوشهاي باستانشناسي در معدن نمك چهرهآباد زنجان با اعلام اين خبر به CHN گفت: «از سه ماه پيش قصد داشتيم پوششي فلزي براي نگهداري بهتر از محل كاوشهاي باستانشناسي معدن نمك چهرهآباد بزنيم؛ اما با وجود آنكه اين اعتبار از چند ماه پيش آماده شده بود ،به دليل مخالفتهاي بهرهبردار معدن انجام آن به تعويق افتاد.» از آنجا كه بهرهبردار معدن تنها تا 18 بهمن امسال اجازه برداشت از معدن نمك چهرهآباد را داشته است، پس از پايان قرارداد كارشناسان ميراث فرهنگي در پي توافق با بهره بردار، پوشش فلزي را روي ترانشههاي باستانشناسي ايجاد ميكنند.» عالي همچنين به ميراث خبر افزود: «بارانهاي بهاري بزرگترين معضل ما در معدن نمك چهرهآباد است. اين بارنها با شدت زيادي شروع ميشوند و در لايههاي باستاني نفوذ ميكنند و به اين ترتيب بخشي از لايههاي باستاني از دست ميرود.» به گفته عالي قرارداد بهرهبردار معدن نمك چهرهآباد به پايان رسيده است و اكنون وي در خواست ادامه بهرهبرداري را دارد. در صورت موافقت وزارت صنايع و معادن با تمديد بهرهبرداري از معدن نمك، آثار تاريخي به جاي مانده در آن تخريب خواهد شد.» روند تمديد معدن به اين ترتيب است كه ابتدا به سازمان صنايع و معادن استان زنجان پيشنهاد و در صورت موافقت سازمان استاني، موضوع به معاونت صنايع و معادن گزارش ميشود و سپس در صورتي كه مشكلي وجود نداشته باشد به بهرهبردار اجازه ادامه فعاليت احتمالا تا 10 سال آينده داده ميشود. در صورت موافقت سازمان صنايع و معادن استان زنجان، راه براي اجاره و تمديد بهرهبردار معدن باز ميشود و وي راحتتر ميتواند به فعاليت خود ادامه دهد. عالي اظهار اميدواري كرد سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري در تهران مانع از تمديد قرارداد بهره برداري از معدن شوند. در حال حاضر ششمين مرد نمكي كه در پي بارندگيهاي پاييز كشف شد با نمك و خاك همچنان در جاي خود مدفون مانده است و فاصله چنداني با فعاليت ماشينهاي بهره برداري از معدن نمك ندارد. به اعتقاد كارشناسان هنوز تعداد زيادي موميايي نمكي در معدن نمك چهرهآباد زنجان مدفون ماندهاند كه هر كدام حاوي اطلاعات زيادي درباره گذشته ايرانيان در اين سرزمين هستند. تا كنون اجساد 5 مردم نمكي از دوره هخامنشي تا دوران ساساني در اين معدن كشف شده است كه اين موضوع نشان ميدهد معدن دوبار مورد ريزش قرار گرفته است. |
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
اهواز_خبرگزاري ميراث فرهنگي_گروه ميراث فرهنگي_ انجمن دوستداران ميراث فرهنگي خوزستان(تاريانا) در نامهاي به مديركل سازمان علمي فرهنگي يونسكو خواستار همكاري اين سازمان براي نجات محوطه باستاني هرمز اردشير در شهر اهواز شد.
به گزارش ميراث خبر در اين نامه از مديركل سامان علمي – فرهنگي ملل متحد (يونسكو) در خواست شده براي نجات محوطه باستاني "هرمز اردشير" (خوزستان- اهواز) اقدام شود.
در بخشي از اين نامه آمده است: نوامبر سال 2007 ميلادي (آبان سال 1386 خورشيدي) به دنبال حفر كانال مترو اهواز ، نزديك به دو هكتار از محوطه باستاني هرمزاردشير (متعلق به امپراطوري ساساني) تخريب شد و بيم آن ميرود كه با ادامه پروژه ياد شده بخشهاي زياد ديگري از اين محوطه باستاني نيز ازبين رفته و نابود شود.
اين محوطه باستاني در سال 1931 ميلادي توسط باستانشناسان فرانسوي مورد بررسي قرار گرفته و تعلق آن به امپراطوري ساساني به اثبات رسيده و در همان سال به شماره 43 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است كه با آغاز بررسيهاي باستانشناسي بسياري از نگفتههاي تاريخ ايران و بينالنهرين مكشوف مي شود.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
باستانشناسان تاريخ سههزار ساله "رودان" را نجات ميدهند
باستانشناسان سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان كاوش هاي نجات بخشي خود را با هدف جلوگيري از غارت اين گورستان رودان توسط حفاران غيرمجاز، آغاز ميكنند.
نمايي از يك گورستان
هرمزگان_خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ باستانشناسان سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان گورستان سه هزارساله رودان را با هدف جلوگيري از غارت آن توسط حفاران غيرمجاز كاوش مي كنند.
"عباس نوروزي"، كارشناس سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان در گفتگو با ميراثخبر از كاوش يك گورستان معلق به هزاره اول ميلاد(3 هزار سال پيش) در شهر رودان خبر داد.
وي هدف از كاوش اين گورستان 100 هكتاري را كه به دليل ساخت و سازها قطعه قطعه شده است، جلوگيري از غارت اشيا آن توسط حفاران غيرمجاز اشيا عتقيه عنوان كرد.
محوطههاي تاريخي استان هرمزگان از لحاظ تاريخي حلقه اتصال غرب به شرق هستند.
به گفته نوروزي، باستانشناسان با توجه به حقله ارتباط اين محوطه ميان تمدن شرق و غرب مي خواهند بدانند اشيائي چون سنگ صابوني كشف شده در اين محوطهها توليد اين منطقه است يا از مناطق ديگر وارد اين شهر ها شده است.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
تاريخ ساساني هرمزگان درفهرست آثار ملي به ثبت رسيد
سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان به تازگي 10 اثر اين استان را در فهرست آثار ملي به ثبت رسانده كه بيشتر اين آثار به دوره ساساني تعلق دارند.
بندرعباس_خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي وگردشگري هرمزگان 10 اثر ساساني وهخامنشي خود را در فهرست آثار ملي به ثبت رساند.
"عباس نوروزي" كارشناس سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان در گفتگو با ميراثخبر از ثبت ملي 10 اثر اين استان در فهرست آثار ملي خبر داد.
به گفته وي اين آثار شامل بقاياي قلعه دولاب، تپه تم تالار، تپه تم پرگان، متعلق به دوره ساساني ، بقاياي پل گجوئيه،قلعه اشكفت منه، گورستان دهنه و محوطه روستاي كوهيج متعلق به دوره تاريخي، قلعه رودبار متعلق به دوره قاجار، تپه تم شهرستان متعلق به دوره هخامنشي و پل درب پري متعلق به دوره تاريخي و اسلامي مي شود
سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان به تازگي 10 اثر اين استان را در فهرست آثار ملي به ثبت رسانده كه بيشتر اين آثار به دوره ساساني تعلق دارند.
بندرعباس_خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي وگردشگري هرمزگان 10 اثر ساساني وهخامنشي خود را در فهرست آثار ملي به ثبت رساند.
"عباس نوروزي" كارشناس سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان در گفتگو با ميراثخبر از ثبت ملي 10 اثر اين استان در فهرست آثار ملي خبر داد.
به گفته وي اين آثار شامل بقاياي قلعه دولاب، تپه تم تالار، تپه تم پرگان، متعلق به دوره ساساني ، بقاياي پل گجوئيه،قلعه اشكفت منه، گورستان دهنه و محوطه روستاي كوهيج متعلق به دوره تاريخي، قلعه رودبار متعلق به دوره قاجار، تپه تم شهرستان متعلق به دوره هخامنشي و پل درب پري متعلق به دوره تاريخي و اسلامي مي شود
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
يچ امپراتوري نتوانست دل از زيباييهاي استانبول بركند
فرودگاه فعال و بزرگ آتاتورك پذيراي دهها پروازي بود كه تقريبا همزمان باهم فرود آمدهبودند. وضعيت منضبط و پيشبيني شده فرودگاه امكان توجه و ارائه خدمات موردنياز به مسافران را فراهم ميكرد.
استانبول
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ مهشيد شريف_ هيچ چيز به اندازه پيدا كردن يك بليط ارزان قيمت براي سفر به اين گوشه و آن گوشه دنيا مرا خوشحال نمي كند. روزهاي سرد و برفي آخر ماه مارس را در شهر استكهلم به اميد سفري به تركيه سپري مي كردم. گردش چند ساعته در سايت هاي سفري و صفحات شركتهاي هواپيمايي وقتم را پر مي كرد و بلاخره سايت محبوب " آخرين دقايق" lastminutes.com به استانبول رسيدم. SAS مشكلم را حل كرد. 28 مارس 2008 با پرواز مستقيمي از شركت هواپيمايي سوئديِ ساس (اِس آ اِس)
فرودگاه فعال و بزرگ آتاتورك پذيراي دهها پروازي بود كه تقريبا همزمان با هم فرود آمده بودند. وضعيت منضبط و پيش بيني شده فرودگاه امكان توجه و ارائه خدمات موردنياز به مسافران را فراهم مي كرد. در همان لحظات اوليه حس كردم كشور همسايه ما به موضوع توريست و پذيرايي از آنها به خوبي آشنايي دارد و اهميت مي دهد. بعدها كه اطلاعاتم را در محيط كاملتر كردم، متوجه شدم در تركيه صنعت توريست ظرف دهه هاي اخير با سرعت بينظيري گسترش يافته و مدرن شده است. منابع اطلاعات خبري تعداد توريستهاي بازديدكننده از تركيه را در سال 2006، رقمي بيش از 23 ميليون نفر ارزيابي كرده اند. حال متوجه مي شدم كه بطور مثال، چطور در اكثر خيابانهاي شهر استكهلم در آفيشهاي بزرگي به سوئدي ها توصيه مي شود كه تعطيلاتشان را در تركيه بگذرانند.
با اتوبوس فرودگاه راهي شهر شدم. گلكاري هاي كنار جدولهاي خيابان و ميدانهاي مسير راه، دقت و وسواس تركها در ارائه تصويري مناسب از شهر استابول را نشان مي داد. اولين چيزي كه در استانبول توجه مرا جلب كرد، تميزي آن و تعداد زياد مرداني بود كه در رفت و آمد بودند. بلافاصله سئوالي از ذهنم گذشت "پس، زنهاي ترك كجا هستند؟".
به محض آنكه ساكم را در هتل به زمين گذاشتم از هتل بيرون Grand Thahir در هتل سه ستاره تميزي به نام گراند تاهير جستم. جهاني از رنگ و زيبايي در مقابل خود مي ديدم كه قصه هزار ساله آن مكاني بود كه مرا به آنجا كشانده بود. زيبايي پرابهت استانبول چشم هربيننده اي را براحتي مي تواند به دنبال خود بكشد. قدم زدن پيش از غروب آفتاب، در شهري كه هم به غرب و هم به شرق تعلق دارد، مرا به هيجان آورده بود. استانبول نه تنها بستر تلاقي آبهاي درياه سياه، درياي مرمره و خليج شاخ طلايي است بلكه نقطه اتصال حوادث تاريخي كشورش نيز مي باشد. بي تقدير نيست كه هر امپراتوري هم به آنجا آمد، نتوانست دل از زيبايي استانبول بكند و آنجا را پايتخت خود نداند. امپراتوريها يكي پس از ديگري رفتند اما استانبول با گذشته غني و درخشان خود باقي ماند. و امروز با هزاران قصه اي كه در سينه دارد، ميهمانان خود را از هرگوشه جهان پذيراست. ديدن صدها توريستي كه در آن فصل سرد با آرامش در پياده روهاي خيابان استانبول قدم مي زدند و به سردي هوا بي اعتنا بودند، توجه مرا جلب كرده بود.
نقشه آن شهر بازگوي وجود صدها مسجد، كليسا و موزه و بيكران امكاني بود كه دست هر مسافري را براي سليقه هاي خود بازمي گذاشت. بسياري از قسمتهاي تاريخي شهر استانبول در سال 1985 از طرف يونسكو، ميراث فرهنگي جهاني شناخته شده است. چنين اعتبار جهاني بر شهرت و افزايش آوازه نام استانبول بقدر كافي افزوده است.
تاريخ هنر اسلامي ردپاي عميقي در گذشته استانبول بجا گذاشته است. عثماني ها حس پذيرش و اداي احترام خود را نسبت به مذهب اسلام در طي 500 سالي كه در تركيه حكمراني مي كرده اند، در عظمت و شكوه مساجد و عمارتها و كاخهاي خود نشان دادند. كاخ توپكاپي از اولين اماكني است كه عثماني ها در آن به استقبال گسترش و غناي هنر اسلامي شتافتند. آنچنان كه ديدني هاي اين كاخ روزانه TopkapI palace صدها نفر را به آن طرف تنگه به سفر، در كنار درياي مرمره مي كشاند. خوش شانسي استانبولي ها در اين است كه مكانهاي تاريخي و بي نظيري را در فواصل كمي نسبت به يكديگر دارا مي باشند. چنين حُسني مسافرين را كمك مي كند تا در زمان كوتاهي، پديده هاي بسيار ببينند.
Sultan Ahmet Mosque مسجد عظيم و با شكوه سلطان احمد با شش مناره زيباي خود درست در مقابل مكان تاريخي حاجي صوفيا قرار گرفته است. اين مسجد بي مانند به علت كاشي هاي سفيد و آبي خود بنام "مسجد آبي" به شهرت جهاني رسيده است. باغ باصفا و زيباي آن روزانه ميعادگاه هزاران نفر از تركهاي استانبول نشين شده است كه درعين حال صدها مسافر مشتاق را به آنجا مي كشاند تا از مسجد و مغازه هاي اطراف آن ديدن كنند. اين منطقه كه درعين حال محله سلطان احمد هم ناميده مي شود روزگاري يكي از مكانهاي تاريخي و ميدان اسب دواني باستاني بوده است كه از آن اثر كمي باقي مانده است.
بسياري از كتابهاي مربوط به گردشگري اين شهر خبر از هزاران مسجد، كليسا، كنيسه و عمارت، گورستانهاي متعلق به مذاهب مختلف و كاروانسراهاي قديمي مي دهد. چند روزي كه آنجا بودم تا توانستم به ديدن بعضي از اين مساجد و كليسا و كاروانسراها رفتم.
Suleymaniye mosque در هرگوشه شهر كه باشيد، چهار مناره با شكوه مسجد سليمانيه را مي بينيد. بيش از پانصد سال پيش اين مسجد را برروي تپه هاي بلند شهر استانبول ساختند. معماري اين مسجد بيش از همه معرف معماري دوران طلايي امپراطوري عثماني هاست. مدرسه هاي ديني، كاروانسراها، حمام و مراكز خريد و جنب و جوش آدمهايي كه اطراف آن مشغولند و حتي هجوم كبوترهايي كه با سرعت دانه هاي اهدايي مسافرين را جمع مي كنند و مي خورند، خبر از استمرار زندگي فعال چند صد ساله آن محل مي دهد.
Hagia Sophia حاجي صوفيا يا همان فرزانه مقدس كه امروزه به نام موزه و مركز فرهنگي "ابا صوفيا" شناخته شده است، تاريخ منحصربفردي را به خود اختصاص مي دهد. از ويژگيهاي اين قصر مقدس آن است كه در طول صدها سال جايگاه امني براي مذاهب مسيح و اسلام تلقي شده است و امروز در پيوند فرهنگي دو مذهب اسلام و مسيحيت پذيراي بازديدكنندگان هردو مذهب مي باشد.
منهم ساعات طولاني را در آنجا گذراندم. همه اين كاخ لبريز از يادگارهاي دو مذهب ديرينه جهاني مي باشد كه در صلح آميزترين شكل خود در آن مكان بينظير جاي گرفته اند. ابا صوفيا درحاليكه مسجد است، يكي از بزرگترين، عظيم ترين و زيباترين كليساي معتبر دنياي مسيحيت نيز مي باشد.
بنظر مي رسيد مردم به خوبي با آنچه يكي از پادشاهان عثماني، سلطان محمد دوم در استانبول بناكرده است، آشنايند. علاوه بر ساختمان سازيهاي مساجد ازجمله مسجد فاتح، سليمانيه و مسجد يني، بازسازي و گسترش بازار بزرگ كه به نام Grand Bazaar معروف است، از يادگارهاي زمان اوست.
Taskim squre كمي دورتر از ميدان تسكيم، پرسه زدن در كوچه هاي باريك اطراف آن حس مطبوعي را در من بوجود آورده بود. زندگي آرام آنجا و دور از غوغا و شلوغي قسمت قديم شهر، مردم به كار زندگي خود مي پرداختند. مناره هاي مساجد احمد و يني از فواصل زيادي پيداست. زندگي ساده و سنتي مردم ترك در آن كوچه هاي باريك به زيبايي رخ نشان مي داد. هرچند كه آنها هم به قدم زدن هاي آهسته و نگاه جستجوگر مسافرين شهرشان عادت كرده اند اما تقريبا به كار خودشان مشغولند و اعتنا چنداني به اطرافشان ندارند. نان تازه، چاي در سماورهاي بزرگ، كافه هاي كوچك به اندازه يك اتاق و كسبهاي كه سرشان به كارشان گرم است، در آن پس كوچه ها بواقع ديدني بودند.
Galata Bridge مي توانيد تصور كنيد بر روي پلي كه شرق و غرب استانبول را بهم پيوند ميدهد، بيش از صدها ماهيگير ايستاده باشند و مشغول ماهيگيري باشند؟ ماهيگيري بخصوص در روزهاي تعطيل يكي از سرگرمي هاي مردان استانبول نشين مي باشد. عبور از پل گالاتا و ديدن آنهمه ماهيگير به زيبايي آن شهر افزوده است. بازارچه هاي كوچك و حياط مسجد يني در عصر روزهاي تعطيل مهماندار ماهيگيراني است كه قبل از آنكه به خانه هايشان بازگردند، سري هم به آنجا مي زنند.
Basilica cistern آب انباري كه بيش از پانصد سال پيش بدست مهندسين عثماني ساخته شده است و سيستم آبياري مدرني كه آب آشاميدني شهر را تامين مي كرده است، در نقشه شهر نگاه را به دنبال خود مي كشد. كمتر مسافري مي تواند از جاذبه و عظمت چنين آب انباري به سادگي دل بكند. آنجا چندان از ابا صوفيا دور نمي باشد و در دل زيرزميني ستونهاي سنگي و بلندي كار گذاشته شده است كه تاريكي زيرزمين و ابهت ستون ها و درك سيستم آبياري آن زمان، چنان مي تواند مشغولتان كند، كه همه غوغاي خيابان هاي اطراف آن را به فراموشي بسپاريد.
Valens Aqueduct آن طرف شهر نيز به پل عظيمي كه به نوعي به سيستم آب رساني شهر ارتباط داشته است، برميخوريم كه بي شباهت به پل خواجوي اصفهان نمي باشد.
استانبول نه فقط با آثار تاريخي هزارساله به استقبال ميهمانان خود مي رود بلكه صدها مكان تفريحي و هنري فضاي شهر را پر كرده است.
Ataturk cultural center, Hagia Irene museum, Pera museum, Turkish Islamic arts museum and Turkish bath (Hamam)
مركز فرهنگي آتاترك، موزه ايرن، موزه پِرا و موزه هنرهاي اسلامي و حمام هاي تركي هم به اندازه كافي جاذبه توريستي دارند.
اگر از ويژگيهاي تاريخي و مظاهر استانبول بگذريم، ديدن زندگي روزمره مردم آنجا بسيار دلفريب است. مردمي كه گويي رسم و رسوم بازرگاني را از اجداد خود به خوبي آموخته اند و در دنياي امروزي با ظرافت بسيار آن را بكار مي گيرند. مهرباني و ادب آنها بسرعت خود را نشان مي دهد. كم و بيش شنيده مي شود كه آنها اصطلاح "ميهمان عزيز است" را بكار مي برند.
ما ايراني ها وضعيت كاملا استثنايي براي آنها داريم. سالانه هزاران ايراني راهي استانبول ميشود تا هم تفريحي كرده باشد و هم خريدي. مسئله اي كه در اثر تكرار و استمرار آن به يك خويشاوندي اجتماعي- بازرگاني تبديل شده است. پرسه زدن در بازار بزرگ و بازار قديم فرش و گليم و هر محل كوچك و بزرگي كه عده اي فروشنده را در خود جمع كرده باشد، بايد مطمئن بود حداقل عده اي به راحتي به زبان فارسي تكلم مي كنند.
ايراني ها و ترك ها هم پشتوانه تاريخي يكديگر را مي شناسند و هم روحيات و نيازهاي امروزي همديگر را. در كمتر كوچه و بازاريست كه صداي ايراني به گوش نرسد يا آنها را درحال پايين آوردن قيمتهاي اجناس نديد.
غذاي متنوع و خوش بو و عطر استانبوليها اشتهاي ايراني ها را هم ارضا مي كند. اما اگر گياه خوار هستيد، بد نيست بدانيد كه در آنجا دچار مشكل مي شويد. براي من كه گوشت نميخورم، تهيه غذا در استانبول خالي از دردسر نبود. دومين روز اقامتم حدود يازده صبح درحاليكه در خياباني كه انتهاي آن به "ابا صوفيا" مي رسيد، متوجه رستوراني شدم. آشپز تميز و مرتبي به همراه كاركنان رستوران، در كنار در ورودي آن، دور هم جمع شده بودند و گفتگو ميكردند. از آنها پرسيدم آيا مي توانند غذاي گياهي براي من درست كنند. چنين موضوعي كافي بود كه نه تنها كاركنان آن رستوران بلكه كاركنان فرش فروشي آن طرف خيابان هم كنجكاو كند تا بدانند موضوع چيست.
با كمك گيري از فارسي و انگليسي همه با هم بالاخره دستور غذايي را آماده كرديم و منهم بابت ناهار انحصاري مجبور شدم مبلغ قابل توجهي بپردازم. اما بهرحال راضي بودم! فرداي آن روز درحاليكه دوربين جلوي چشمم و حواسم به در و ديوار بود، صدايي در گوشم پيچيد كه از من با انگليسي شمرده اي پرسيد: If you would like a green carpet, we have it! اگر فرش سبز دوست داريد، ما داريم! دوربين را با شتاب كنار زدم. مرد جواني در مقابلم ايستاده بود كه يادم آمد در ترجمه دستور آشپزيِ روز گذشته همراه ما بود! دقايق زيادي به شيطنت او خنديدم. مرا به فروشگاه بزرگ فرش كه در آنجا كار مي كرد، دعوت كرد و چاي فوق العاده اي به من داد كه مي گفت چاي سيب است. اسم او امان بود. او برايم بسيار از وضعيت دو جهاني كشورش گفت. از نگاه او تركيه درعين حال در بازار جهاني، جوان به نظر مي رسد و تا تثبيت خود به عنوان يك مهره قوي اقتصادي راه طولاني مي بايست طي كند.
او گفت مردم استانبول كم و بيش تاريخ خود را مي شناسند و هم راه استفاده از آن را ميدانند. فرهنگ ديرينه تجاري آنها امتياز بزرگي بود كه در چنين روزهاي شكوفايي كشورش به كمك آنها آمده بود.
امان، واقع بينانه از مسائل جوانان، هجوم چند ميليوني مردم به حاشيه شهر استانبول به اميد بهره مندي از فضاي مناسب اقتصادي، گره خوردن با ابعاد فرهنگ غربي درعين شرقي بودن و مذهبي بودن جامعه، پيامدهاي اجتناب ناپذير رشد اقتصادي و از خودش و آينده اش بسيار گفت.
مهرباني و حوصله او در پاسخ دادن به سئوالهاي مسافري كه حتي فرش سبز! هم نمي خريد، قابل قدراني بود. بهرحال من دانم در استانبول كاركنان يك رستوران و امان كه در فرش فروشي كار مي كند را خوب مي شناسم.
باوجود آنكه تركيه سالانه ميزبان ميليون ها توريست از همه جاي دنياست، اما بنظر نمي رسيد زبانهاي خارجي اعتبار چندان پيدا كرده بودند. بندرت كسي به زبان بيگانه اي تكلم مي كرد و يا تمايلي به آن نشان مي داد.
مردم در استانبول به بيش از 300 كانال تلويزيوني و 1000 ايستگاه راديويي دسترسي دارند. اما بنظر نمي رسيد اينگونه امكانات جاي بزرگي در زندگي روزمره آنها باز كرده باش
ادامه...........
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
از چند روزي را كه در استانبول گذراندم، ساعتهاي زيادي را در محوطه بيرون دانشگاه استانبول صرف كردم. بيش از زيبايي خيره كننده ساختمان آنجا و فعاليت هاي روزانه مسجد بايزيد، وجود چند پيرزن و موجي از كبوترهاي نيمه وحشي توجه مرا جلب كرده بود. مي توانستم ساعتها آنجا بنشينم و فعاليت اقتصادي آنها را نگاه كنم. آنها به توريست ها دانه گندم مي فروختند تا به كبوترها بدهند و بتوانند با آنها عكس بگيرند.
پيرزنهاي فعال با جست و خيز اينطرف و آنطرف مي دويدند و با عبارتهايي كه از زبانهاي گوناگون ياد گرفته بودند، انگار به انگليسي، آلماني و فرانسوي دانه هاي گندم خود را به توريست ها ميفروختند. اگر كسي چيزي از آنها نمي خريد، به آرامي از او جدا مي شدند و برايش دعاي خير مي كردند.
يكي ديگر از ويژگيهاي استانبول چنين است كه بافتهاي اقتصادي و اجتماعي را حفظ كرده و به آباداني آن كمر بسته اند. كمتر مسجد، كليسا و يا عمارتي را مي توان ديد كه در كنار آن بازار بارزگاني، كسبه، كاروانسراي قابل اقامت و شرايط برآورده كردن نيازهاي اوليه وجود نداشته باشد. چنين سنتي امروزه نه تنها نگاه كنجكاو هزاران مسافر خارجي را به سوي خود جلب ميكند بلكه پيشاپيش باعث رونق بازار اقتصادي داخلي نيز شده است.
در كاروانسراي وزير، يكي از بزرگترين نمايشگاهها و فروش فرشهاي قديمي و مدرن وجود دارد. مدير آن به خوبي به زبان فارسي آشنا بود. او نيز با اطلاعات و برداشتهاي خود به عنوان يك شهروند درگير با مسائل اقتصادي و فرهنگي دريچه هاي زيادي را براي من گشود. اگر به استانبول رفتيد ديدن اين نمايشگاه مي تواند برايتان به اندازه كافي جالب باشد.
موضوع نظامي گري تركيه، مسئله كردها و سياست اسلامي آن پيش زمينه هايي فكري است كه اكثر مسافران با خود به همراه دارند. اما بهرحال فضاي باز اجتماعي آن جامعه فرصتهايي فراهم مي كند كه امكاني هم براي برداشتهاي شخصي بوجود آيد. از سال 1999 كه تركيه تقاضاي عضويت در اتحاديه اروپا را داشته است، با دقت حوصله كم نظيري درحال معرفي خود به جهانيان مي باشد. چنين امري به فرهنگ مدرن و زبان مشترك امروزي نياز دارد كه بنظر ميرسد تركها سخت مشغول تمرين آن مي باشند.
با اتوبوس از استانبول به آنكارا رفتم و حدود سه روز آنجا بودم كه در هتل "سهين بِي" اقامت داشتم. در ترمينال استانبول ساكم را به جايي سپردم كه تصور مي كردم مثل "چك اين" در فرودگاه كار مي كند. به آنكارا كه رسيدم متوجه شدم اشتباه كردم و ساكم در انبار ترمينال استانبول جامانده است. باور كردني نبود بيش از من خود كاركنان شركت " مترو توريزم" به فعاليت افتادند و رد پاي ساك گمشده را يافتند. قرار شد ساكم روز بعد به آنكارا فرستاده شود. با چنين سرويس منظم و ارتباطات بجا و پيش بيني شده بين كاركنان شركتهاي اتوبوسراني، فعاليت اقتصادي آنها قطعاً مي تواند توجه مسافران زيادي را به خود جلب كنند.
قبل از هر ديد و بازديدي به مركز شهر آنكارا رفتم كه تا آمدن ساكم، كمي وسايل شخصي تهيه كنم. امري كه باعث شد به تراكم اجناس در آن شهر توجه كنم؛ تا سقف مغازه ها جنس وجود داشت. چيزي كه نشان مي داد احتمالاً مغازه دارهاي تركي خود مستقيماً در اينطرف و آنطرف دنيا مشغول ارتباطات بارزگاني مي باشند.
پيژامه ساده و ارزاني انتخاب كردم كه بخرم. زن فروشنده پلاستيك حاوي لباس خواب پيژامه اي را از من گرفت و چيزي گفت كه فكر كردم مي گويد بايد صبر كنم. مدتها اينطرف و آنطرف ميرفت و من نمي دانستم دنبال چيست عاقبت بازگشت لباس خواب پيژامه اي سفيد و قرمزرنگ خط خطي به دستم داد. چيزي گفت كه حدس زدم مي گويد آن براي من بهتر بود. تسليم نظر او شدم و همان را گرفتم و به هتل برگشتم.
مردم آنكارا مهربان و صميمي بنظر مي آمدند. چنان در ابراز دوستي پيش قدم مي شوند، انگار مدتهاست يكديگر را مي شناسند.
نه تنها ديدن آنيت كبير، آرامگاه آتاتورك، موزه تمدن آناتولي و مركز تجاري اِمِك و حتي هتل شرايتون و بوتانيك پارك كه در مركز شهر قرار دارد، مسافرين زيادي را به آنكارا مي كشاند بلكه خود آنكارا در كل جاي ديدني است.
آنكارا كه در كتابهاي فارسي ما به عنوان آنقوره هم از آن ياد شده است با قدمتي كه به بيش از دو هزار سال قبل از مسيحيت باز مي گردد، بارها مورد هجوم اقوام مختلف قرار گرفته و در دورههايي نيز عظمت خود را مورد تاًييد ديده است. بدليل نيست كه هر گوشه اين شهر آثار حفاري به چشم مي خورد و هر گوشه آن تاريخ كهني را بازگو مي كند. ديدن بازماندههاي كاخهاي عظيم، حمام هاي رومي، كاروانسرا و عمارتها كه زندگي پرجنب و جوش اقتصادي آن هنوز جاريست، نگاه تحسين مسافران شهر را جلب مي كند.
آنكارا نه تنها در تركيه بلكه در يك ميزان جهاني جاي خود را در مناسبات اقتصادي و توليدي بازمي كند. در فراز و نشيبهاي خيابانهاي آن وجود صدها سفارتخانه و مراكز فرهنگي خبر از فعال بودن اين شهر مي دهد. موقعيت مناسب جغرافيايي آن نيز در رسيدن به آينده با شكوهي كه تركيه براي خود تدارك ديده است، بي تاثير نمي باشد. جاده هاي ترميم شده و استاندارد در كنار راه آهن آنكارا روزانه حجم عظيمي از كالاهاي كشاورزي تا صنعتي از اين شهر به بيرون صادر مي شود. آيا تابحال چيزي درباره گربه هاي آنگورا و يا خرگوشهاي سفيد كه در آنكارا زاد و ولد مي كنند، شنيده ايد؟ بهرحال نبايد فراموش كرد كه حتي خرگوشها و گربه هاي آنكارا هم از شهرت جهاني برخوردارند.
موقعيت آب و هوايي آنكارا طوري مي باشد كه اين شهر از مواهب همه فصول برخوردار است. از تابستانهاي گرم و خشك تا زمستانهاي سرد و برفي. امروزه با امكاناتي كه آنكارا پيدا كرده است، همه فصول آمادگي پذيرايي، مراقبت و سرگرم كردن توريست هاي زيادي از همه دنيا را دارد. تپه هايي كه اطراف شهر را احاطه كرده اند، مملو از بازمانده هاي كاخ ها و آثار تاريخي متعلق به تاريخ تركيه مي باشند. اين آثار از دوره روم قديم تا امپراطوري بيزانس و عثماني ها ميباشد.
علاقه مندان به امپراطوري روم باستان و امپراطوري يونان قبل و پس از ظهور مسيح به آنكارا ميروند تا از موزه تمدن آناتولي ديدن كنند. اين موزه غني و سرشار از تنوع تاريخي خود، روزانه بيننده هاي زيادي را مي پذيرد. علاوه بر آن در يكي از خيابانهاي آنكارا معبد بي نظير آگوستيوس و همچنين ستون جوليانوس بيننده هاي زيادي را به سوي خود فرا مي خواند.
Temple of Augustus and Rome and Column of Julianus از زماني كه آتاتورك – سال 1923- آنكارا را پايتخت دولت جديد مردمي خود قرار داد، مدتها گذشته است. اما از آن زمان تا بحال آنكارا همچنان به رشد خود ادامه داده است. صدها مناطق جديد و مدرن در گوشه و كنار شهر شروع به رشد كرده است. امروزه ديدن برجها، مجتمع هاي بازرگاني و فروشگاهها و جنب و جوش آنها در زندگي عادي مردم جاي گرفته است. در كنار مناطق قديمي شهر كه بازارها و كاروانسراهاي كهن و شيوه هاي سنتي توليد اقتصادي در جريان است، منطقه
Kizilayكي زي لاي با سينما، تاتر و نمايشگاههاي گوناگون هنري و كافه ها و رستورانهاي خود، نام آشنايي در كتابهاي راهنماي مسافرت به تركيه شده است. ميدان كي زي لاي را قلب آنكارا مي نامند. امروزه اين ميدان مدرن و بزرگ به همراه خيابانهاي اطراف آن مركز تجمع خود تركها و مسافرين شهرشان مي باشد. مردم روي نيمكت هاي كنار حوض هاي پر از فواره مي نشيند و رفت و آمدها را نظاره مي كنند، با هم حرف مي زنند و خريدهايشان را به هم نشان مي دهند.
يكي ديگر از ويژگيهاي شهر آنكارا، پارك هاي آن مي باشد. مردم مي گويند كه پس از استقرار دولت مردمي آتاتورك در آنكارا توجه بخصوصي به پاركها شده است. امروز بيش از صدها پارك در سطح شهر محل ملاقات هزارها نفر و عامل پالايش هوا در شهر مي باشد. مردم از فضاي پاركها استفاده مي كنند و از امكانات ورزشي و تفريحي و حتي علمي آنها بهره مي برند. در پارك بوتانيكال صدها نمونه گياهي با شناسنامه علمي خود توجه علاقه مندان را به خود جلب مي كند.
عده زيادي از بازديدكنندگان خارجي به سراغ مغازه هاي قديمي مي روند و در آنجا از فرش و گليم هاي سنتي و همچنين توليدات سنتيِ و صنايع دستي ديدن مي كنند.
نزديك غروب آخرين روزي كه در آنكارا بودم به بازار مسگري ها رفتم. مغازه ها لبريز از اجسام بودند. از جواهرات تا گليم، ظروف مسي و برنجي و خلاصه هر چه اراده مي كرديد، در آن جا يافت مي شد. اين منطقه كه به نام Bazaar of Coppersmith در نزديكي خيابان اُلوس قرار گرفته است به ميراث فرهنگي جهاني تعلق پيدا كرده است، آنجا نه تنها بازار مسگري ست، بلكه خوشبو و پرعطرترين ادويه هاي تركي نيز به فروش مي رسيد. در انتهاي خيابان سربه فلك كشيده اين منطقه، هم عمارتها و ساختمانهاي عظيم تاريخي مسافرين خسته را به سوي خود مي خواند.
از يكي از بازارچه هاي كتاب هم ديدن كردم. كمي دورتر از ميدان كي زي لاي كتاب فروشي ها قرار دارند. در محوطه آزاد اين بازارچه، صدها دستفروش نيز كتاب مي فروشند. يكي از زيباترين ساعتهاي اقامتم در آنكارا در آن بازارچه گذشت. مجبور بودم از خيلي ها بپرسم كه آيا مي توانيم با هم گفتگويي داشته باشيم. محدوديت هاي زباني اجازه گفتگو با همه را به من نمي داد. به هر زباني بود، به آنها گفتم كه من كتاب "برف" اُرهان پاموك، نويسنده برجسته ترك زبان را كه يكي دوسال پيش برنده جايزه نوبل ادبيات شده است را خوانده ام. خاطره كودكي من با كتابهاي طنز عزيز نسين عجين است و نوشته هاي ياشار كمال را تقريباً از ياد برده ام.
درحاليكه ما از كتابها حرف مي زديم، در آن نزديكي ها، پليس هاي امنيتي تظاهركنندگاني كه آن روز نسبت به تصويب قوانين جديد مجلس تركيه پيرامون رفاه اجتماعي مردم، اعتراض مي كردند، در محاصره گرفته بودند. پليس ها از وسط بساط كتاب فروشي ها با سرعت عبور مي كردند و با شرم حضورِ آشكاري راه را بر آدمهايي كه قصد پيوستن به تظاهركننده ها را داشتند، ميبستند.
به ياد آوردم پاموك هم در كتابش مي گويد كه تظاهرات سياسي، اجتماعي در تركيه آسان نيست.
از راه زميني به ايران برمي گشتم. از مرز تا ماكو، از ماكو تا تبريز و پس از آن با اتوبوسي به تهران برمي گردم. در خواب و بيداري صدايي شنيدم كه راننده اتوبوس گفت "آقايون، خسته نباشيد!". متوجه شدم به تهران رسيده بوديم. قبل از اينكه پياده شوم با خودم گفتم خدايا! كمك كن تا ما هم در ايران به امكانات سايت Last minutes دسترسي پيدا كنيم وشركتهاي هواپيمايي خدمات ارزانشان را در اينجا هم عرضه كنند. كارتهاي اعتباري ما از چنان اعتباري برخوردار شوند كه بتوانيم گاهي كالاهاي خارجي را مانند بليط هواپيما و مخارج هتل را با كارت اعتباري از داخل ايران پرداخت كنيم و آخرسر خدايا كمك كن تا صنعت توريستي ما هم رشد كند و اين كشور بي مانند نيز پذيراي هزاران مسافر خارجي شود.
پيرزنهاي فعال با جست و خيز اينطرف و آنطرف مي دويدند و با عبارتهايي كه از زبانهاي گوناگون ياد گرفته بودند، انگار به انگليسي، آلماني و فرانسوي دانه هاي گندم خود را به توريست ها ميفروختند. اگر كسي چيزي از آنها نمي خريد، به آرامي از او جدا مي شدند و برايش دعاي خير مي كردند.
يكي ديگر از ويژگيهاي استانبول چنين است كه بافتهاي اقتصادي و اجتماعي را حفظ كرده و به آباداني آن كمر بسته اند. كمتر مسجد، كليسا و يا عمارتي را مي توان ديد كه در كنار آن بازار بارزگاني، كسبه، كاروانسراي قابل اقامت و شرايط برآورده كردن نيازهاي اوليه وجود نداشته باشد. چنين سنتي امروزه نه تنها نگاه كنجكاو هزاران مسافر خارجي را به سوي خود جلب ميكند بلكه پيشاپيش باعث رونق بازار اقتصادي داخلي نيز شده است.
در كاروانسراي وزير، يكي از بزرگترين نمايشگاهها و فروش فرشهاي قديمي و مدرن وجود دارد. مدير آن به خوبي به زبان فارسي آشنا بود. او نيز با اطلاعات و برداشتهاي خود به عنوان يك شهروند درگير با مسائل اقتصادي و فرهنگي دريچه هاي زيادي را براي من گشود. اگر به استانبول رفتيد ديدن اين نمايشگاه مي تواند برايتان به اندازه كافي جالب باشد.
موضوع نظامي گري تركيه، مسئله كردها و سياست اسلامي آن پيش زمينه هايي فكري است كه اكثر مسافران با خود به همراه دارند. اما بهرحال فضاي باز اجتماعي آن جامعه فرصتهايي فراهم مي كند كه امكاني هم براي برداشتهاي شخصي بوجود آيد. از سال 1999 كه تركيه تقاضاي عضويت در اتحاديه اروپا را داشته است، با دقت حوصله كم نظيري درحال معرفي خود به جهانيان مي باشد. چنين امري به فرهنگ مدرن و زبان مشترك امروزي نياز دارد كه بنظر ميرسد تركها سخت مشغول تمرين آن مي باشند.
با اتوبوس از استانبول به آنكارا رفتم و حدود سه روز آنجا بودم كه در هتل "سهين بِي" اقامت داشتم. در ترمينال استانبول ساكم را به جايي سپردم كه تصور مي كردم مثل "چك اين" در فرودگاه كار مي كند. به آنكارا كه رسيدم متوجه شدم اشتباه كردم و ساكم در انبار ترمينال استانبول جامانده است. باور كردني نبود بيش از من خود كاركنان شركت " مترو توريزم" به فعاليت افتادند و رد پاي ساك گمشده را يافتند. قرار شد ساكم روز بعد به آنكارا فرستاده شود. با چنين سرويس منظم و ارتباطات بجا و پيش بيني شده بين كاركنان شركتهاي اتوبوسراني، فعاليت اقتصادي آنها قطعاً مي تواند توجه مسافران زيادي را به خود جلب كنند.
قبل از هر ديد و بازديدي به مركز شهر آنكارا رفتم كه تا آمدن ساكم، كمي وسايل شخصي تهيه كنم. امري كه باعث شد به تراكم اجناس در آن شهر توجه كنم؛ تا سقف مغازه ها جنس وجود داشت. چيزي كه نشان مي داد احتمالاً مغازه دارهاي تركي خود مستقيماً در اينطرف و آنطرف دنيا مشغول ارتباطات بارزگاني مي باشند.
پيژامه ساده و ارزاني انتخاب كردم كه بخرم. زن فروشنده پلاستيك حاوي لباس خواب پيژامه اي را از من گرفت و چيزي گفت كه فكر كردم مي گويد بايد صبر كنم. مدتها اينطرف و آنطرف ميرفت و من نمي دانستم دنبال چيست عاقبت بازگشت لباس خواب پيژامه اي سفيد و قرمزرنگ خط خطي به دستم داد. چيزي گفت كه حدس زدم مي گويد آن براي من بهتر بود. تسليم نظر او شدم و همان را گرفتم و به هتل برگشتم.
مردم آنكارا مهربان و صميمي بنظر مي آمدند. چنان در ابراز دوستي پيش قدم مي شوند، انگار مدتهاست يكديگر را مي شناسند.
نه تنها ديدن آنيت كبير، آرامگاه آتاتورك، موزه تمدن آناتولي و مركز تجاري اِمِك و حتي هتل شرايتون و بوتانيك پارك كه در مركز شهر قرار دارد، مسافرين زيادي را به آنكارا مي كشاند بلكه خود آنكارا در كل جاي ديدني است.
آنكارا كه در كتابهاي فارسي ما به عنوان آنقوره هم از آن ياد شده است با قدمتي كه به بيش از دو هزار سال قبل از مسيحيت باز مي گردد، بارها مورد هجوم اقوام مختلف قرار گرفته و در دورههايي نيز عظمت خود را مورد تاًييد ديده است. بدليل نيست كه هر گوشه اين شهر آثار حفاري به چشم مي خورد و هر گوشه آن تاريخ كهني را بازگو مي كند. ديدن بازماندههاي كاخهاي عظيم، حمام هاي رومي، كاروانسرا و عمارتها كه زندگي پرجنب و جوش اقتصادي آن هنوز جاريست، نگاه تحسين مسافران شهر را جلب مي كند.
آنكارا نه تنها در تركيه بلكه در يك ميزان جهاني جاي خود را در مناسبات اقتصادي و توليدي بازمي كند. در فراز و نشيبهاي خيابانهاي آن وجود صدها سفارتخانه و مراكز فرهنگي خبر از فعال بودن اين شهر مي دهد. موقعيت مناسب جغرافيايي آن نيز در رسيدن به آينده با شكوهي كه تركيه براي خود تدارك ديده است، بي تاثير نمي باشد. جاده هاي ترميم شده و استاندارد در كنار راه آهن آنكارا روزانه حجم عظيمي از كالاهاي كشاورزي تا صنعتي از اين شهر به بيرون صادر مي شود. آيا تابحال چيزي درباره گربه هاي آنگورا و يا خرگوشهاي سفيد كه در آنكارا زاد و ولد مي كنند، شنيده ايد؟ بهرحال نبايد فراموش كرد كه حتي خرگوشها و گربه هاي آنكارا هم از شهرت جهاني برخوردارند.
موقعيت آب و هوايي آنكارا طوري مي باشد كه اين شهر از مواهب همه فصول برخوردار است. از تابستانهاي گرم و خشك تا زمستانهاي سرد و برفي. امروزه با امكاناتي كه آنكارا پيدا كرده است، همه فصول آمادگي پذيرايي، مراقبت و سرگرم كردن توريست هاي زيادي از همه دنيا را دارد. تپه هايي كه اطراف شهر را احاطه كرده اند، مملو از بازمانده هاي كاخ ها و آثار تاريخي متعلق به تاريخ تركيه مي باشند. اين آثار از دوره روم قديم تا امپراطوري بيزانس و عثماني ها ميباشد.
علاقه مندان به امپراطوري روم باستان و امپراطوري يونان قبل و پس از ظهور مسيح به آنكارا ميروند تا از موزه تمدن آناتولي ديدن كنند. اين موزه غني و سرشار از تنوع تاريخي خود، روزانه بيننده هاي زيادي را مي پذيرد. علاوه بر آن در يكي از خيابانهاي آنكارا معبد بي نظير آگوستيوس و همچنين ستون جوليانوس بيننده هاي زيادي را به سوي خود فرا مي خواند.
Temple of Augustus and Rome and Column of Julianus از زماني كه آتاتورك – سال 1923- آنكارا را پايتخت دولت جديد مردمي خود قرار داد، مدتها گذشته است. اما از آن زمان تا بحال آنكارا همچنان به رشد خود ادامه داده است. صدها مناطق جديد و مدرن در گوشه و كنار شهر شروع به رشد كرده است. امروزه ديدن برجها، مجتمع هاي بازرگاني و فروشگاهها و جنب و جوش آنها در زندگي عادي مردم جاي گرفته است. در كنار مناطق قديمي شهر كه بازارها و كاروانسراهاي كهن و شيوه هاي سنتي توليد اقتصادي در جريان است، منطقه
Kizilayكي زي لاي با سينما، تاتر و نمايشگاههاي گوناگون هنري و كافه ها و رستورانهاي خود، نام آشنايي در كتابهاي راهنماي مسافرت به تركيه شده است. ميدان كي زي لاي را قلب آنكارا مي نامند. امروزه اين ميدان مدرن و بزرگ به همراه خيابانهاي اطراف آن مركز تجمع خود تركها و مسافرين شهرشان مي باشد. مردم روي نيمكت هاي كنار حوض هاي پر از فواره مي نشيند و رفت و آمدها را نظاره مي كنند، با هم حرف مي زنند و خريدهايشان را به هم نشان مي دهند.
يكي ديگر از ويژگيهاي شهر آنكارا، پارك هاي آن مي باشد. مردم مي گويند كه پس از استقرار دولت مردمي آتاتورك در آنكارا توجه بخصوصي به پاركها شده است. امروز بيش از صدها پارك در سطح شهر محل ملاقات هزارها نفر و عامل پالايش هوا در شهر مي باشد. مردم از فضاي پاركها استفاده مي كنند و از امكانات ورزشي و تفريحي و حتي علمي آنها بهره مي برند. در پارك بوتانيكال صدها نمونه گياهي با شناسنامه علمي خود توجه علاقه مندان را به خود جلب مي كند.
عده زيادي از بازديدكنندگان خارجي به سراغ مغازه هاي قديمي مي روند و در آنجا از فرش و گليم هاي سنتي و همچنين توليدات سنتيِ و صنايع دستي ديدن مي كنند.
نزديك غروب آخرين روزي كه در آنكارا بودم به بازار مسگري ها رفتم. مغازه ها لبريز از اجسام بودند. از جواهرات تا گليم، ظروف مسي و برنجي و خلاصه هر چه اراده مي كرديد، در آن جا يافت مي شد. اين منطقه كه به نام Bazaar of Coppersmith در نزديكي خيابان اُلوس قرار گرفته است به ميراث فرهنگي جهاني تعلق پيدا كرده است، آنجا نه تنها بازار مسگري ست، بلكه خوشبو و پرعطرترين ادويه هاي تركي نيز به فروش مي رسيد. در انتهاي خيابان سربه فلك كشيده اين منطقه، هم عمارتها و ساختمانهاي عظيم تاريخي مسافرين خسته را به سوي خود مي خواند.
از يكي از بازارچه هاي كتاب هم ديدن كردم. كمي دورتر از ميدان كي زي لاي كتاب فروشي ها قرار دارند. در محوطه آزاد اين بازارچه، صدها دستفروش نيز كتاب مي فروشند. يكي از زيباترين ساعتهاي اقامتم در آنكارا در آن بازارچه گذشت. مجبور بودم از خيلي ها بپرسم كه آيا مي توانيم با هم گفتگويي داشته باشيم. محدوديت هاي زباني اجازه گفتگو با همه را به من نمي داد. به هر زباني بود، به آنها گفتم كه من كتاب "برف" اُرهان پاموك، نويسنده برجسته ترك زبان را كه يكي دوسال پيش برنده جايزه نوبل ادبيات شده است را خوانده ام. خاطره كودكي من با كتابهاي طنز عزيز نسين عجين است و نوشته هاي ياشار كمال را تقريباً از ياد برده ام.
درحاليكه ما از كتابها حرف مي زديم، در آن نزديكي ها، پليس هاي امنيتي تظاهركنندگاني كه آن روز نسبت به تصويب قوانين جديد مجلس تركيه پيرامون رفاه اجتماعي مردم، اعتراض مي كردند، در محاصره گرفته بودند. پليس ها از وسط بساط كتاب فروشي ها با سرعت عبور مي كردند و با شرم حضورِ آشكاري راه را بر آدمهايي كه قصد پيوستن به تظاهركننده ها را داشتند، ميبستند.
به ياد آوردم پاموك هم در كتابش مي گويد كه تظاهرات سياسي، اجتماعي در تركيه آسان نيست.
از راه زميني به ايران برمي گشتم. از مرز تا ماكو، از ماكو تا تبريز و پس از آن با اتوبوسي به تهران برمي گردم. در خواب و بيداري صدايي شنيدم كه راننده اتوبوس گفت "آقايون، خسته نباشيد!". متوجه شدم به تهران رسيده بوديم. قبل از اينكه پياده شوم با خودم گفتم خدايا! كمك كن تا ما هم در ايران به امكانات سايت Last minutes دسترسي پيدا كنيم وشركتهاي هواپيمايي خدمات ارزانشان را در اينجا هم عرضه كنند. كارتهاي اعتباري ما از چنان اعتباري برخوردار شوند كه بتوانيم گاهي كالاهاي خارجي را مانند بليط هواپيما و مخارج هتل را با كارت اعتباري از داخل ايران پرداخت كنيم و آخرسر خدايا كمك كن تا صنعت توريستي ما هم رشد كند و اين كشور بي مانند نيز پذيراي هزاران مسافر خارجي شود.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
مسجد بُرخ قشم مرمت ميشود
هرمزگان_خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان با همكاري هيات امنا، مسجد برخ قشم را مرمت مي كنند.
در قشم، از سالهاى اوليه هجري ـ قمري، مسجدهايي موجود است که قديمىترين آن مسجد شيخ برخ در روستاي کوشه است. اين مسجد يک بار بر اثر زلزله ويران شده اما در اواخر قرن سوم آن را بازسازي کردهاند. بنا به عقيدهاى، اين مسجد قديمىترين بناي اسلامىدر جزيره قشم محسوب مىشود.
"عباس نوروزي"، كارشناس سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان در گفتگو با ميراثخبر از مرمت مسجد برخ(گوشه) قشم با همكاري هيات امناي آن خبر داد.
به گفته وي هيات امنا اين مسجد برمرمت و ساماندهي مسجد برخ را براساس طرح مطالعاتي كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي هرمزگان انجام مي دهند.
ساختمان اوليه اين مسجد، در سالهاي اوليه اسلامي در خلال فتح جزاير و بنادر ايران به دست عمروبن عاص و به امر او در روستاي كوشه قشم ساخته شده است.
هرمزگان_خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان با همكاري هيات امنا، مسجد برخ قشم را مرمت مي كنند.
در قشم، از سالهاى اوليه هجري ـ قمري، مسجدهايي موجود است که قديمىترين آن مسجد شيخ برخ در روستاي کوشه است. اين مسجد يک بار بر اثر زلزله ويران شده اما در اواخر قرن سوم آن را بازسازي کردهاند. بنا به عقيدهاى، اين مسجد قديمىترين بناي اسلامىدر جزيره قشم محسوب مىشود.
"عباس نوروزي"، كارشناس سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري هرمزگان در گفتگو با ميراثخبر از مرمت مسجد برخ(گوشه) قشم با همكاري هيات امناي آن خبر داد.
به گفته وي هيات امنا اين مسجد برمرمت و ساماندهي مسجد برخ را براساس طرح مطالعاتي كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي هرمزگان انجام مي دهند.
ساختمان اوليه اين مسجد، در سالهاي اوليه اسلامي در خلال فتح جزاير و بنادر ايران به دست عمروبن عاص و به امر او در روستاي كوشه قشم ساخته شده است.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
خليج هميشه فارس،از دوران باستان "فارس" بوده است
خليج فارس نامي است به جاي مانده از كهن ترين منابع، زيرا كه از سده هاي قبل از ميلاد سر بر آورده است، و با پارس و فارس _ نام سرزمين ملت ايران _ گره خورده است.
خليج هميشه فارس
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ خليج فارس نامي است به جاي مانده از كهن ترين منابع، زيرا كه از سده هاي قبل از ميلاد سر بر آورده است، و با پارس و فارس _ نام سرزمين ملت ايران _ گره خورده است.
خليج فارس، درياي كم عمق و نيمه بسته اي است با مساحت حدود 240 هزار كيلومتر مربع كه در جنوب غربي قاره آسيا و در جنوب ايران قرار دارد.
زمين شناسان معتقدند كه در حدود پانصد هزار سال پيش، صورت اوليه خليج فارس در كنار دشت هاي جنوبي ايران تشكيل شد و به مرور زمان، بر اثر تغيير و تحول در ساختار دروني و بيروني زمين، شكل ثابت كنوني خود را يافت. قدمت خليج فارس با همين نام چندان ديرينه است كه عده اي معتقدند: «خليج فارس گهواره تمدن عالم يا مبدا پيرائي نوع بشر است.» ساكنان باستاني اين منطقه، نخستين انسان هايي بودند كه روش دريانوردي را آموخته و كشتي اختراع كرده و خاور و باختر را به يكديگر پيوند داده اند. اما دريانوردي ايرانيان در خليج فارس، قريب پانصد سال قبل از ميلاد مسيح و در دوران سلطنت داريوش اول آغاز شد.
داريوش بزرگ، نخستين ناوگان دريايي جهان را به وجود آورد. كشتي هاي او طول رودخانه سند را تا سواحل اقيانوس هند و درياي عمان و خليج فارس پيمودند، و سپس شبه جزيره عربستان را دور زده و تا انتهاي درياي سرخ و بحر احمر كنوني رسيدند. او براي نخستين بار در محل كنوني كانال سوئز فرمان كندن ترعه اي را داد و كشتي هايش از طريق همين ترعه به درياي مديترانه راه يافتند.
در كتيبه اي كه در محل اين كانال به دست آمده نوشته شده است: «من پارسي هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان كندن اين ترعه را داده ام از رودي كه از مصر روان است به دريايي كه از پارس آيد پس اين جوي كنده شد چنان كه فرمان داده ام و ناوها آيند از مصر از اين آبراه به پارس چنان كه خواست من بود.»
داريوش در اين كتيبه از خليج فارس به نام «دريايي كه از پارس مي آيد» نام برده است و اين نخستين مدرك تاريخي است كه درباره خليج فارس موجود است.
اولين بار يوناني ها بودند كه اين خليج را «پرسيكوس سينوس» يا «سينوس پرسيكوس» كه همان خليج فارس است، ناميده اند. از آنجا كه اين نام براي اولين بار در منابع درست و معتبر تاريخي كه غير ايرانيان نوشته اند آمده است، هيچ گونه شائبه نژادي در وضع آن وجود ندارد. چنان كه يونانيان بودند كه نخستين بار، سرزمين ايران را نيز «پارسه» و «پرسپوليس» يعني شهر يا كشور پارسيان ناميدند. استرابن جغرافيدان قرن اول ميلادي نيز به كرات در كتاب خود از خليج فارس نام برده است. وي محل سكونت اعراب را بين درياي سرخ و خليج فارس عنوان مي كند. همچنين «فلاريوس آريانوس» مورخ ديگر يوناني در كتاب تاريخ سفرهاي جنگي اسكندر از اين خليج به نام «پرسيكون كيت» كه چيزي جز خليج فارس، نيست نام مي برد.
البته جست و جو در سفرنامه ها يا كتاب هاي تاريخي بر حجم سندهاي خدشه ناپذيري كه خليج فارس را «خليج فارس» گفته اند، مي افزايد. اين منطقه آبي همواره براي ايرانيان كه صاحب حكومت مقتدر بوده اند و امپراطوري آنها در قرن هاي متوالي بسيار گسترده بود هم از نظر اقتصادي و هم از نظر نظامي اهميت خارق العاده اي داشت. آنها از اين طريق مي توانستند با كشتي هاي خود به درياي بزرگ دسترسي پيدا كنند و به هدف هاي اقتصادي و نظامي دست يابند.
آثار عرب زبان نيز بهترين و غني ترين منابعي هستند كه براي شناسايي و توجيه كيفيت تسميه اين دريا مي تواند در اين بررسي مورد استفاده قرار گيرد. در اين منابع و آثار از درياي فارس و چگونگي آن بيش از آثار فرهنگي موجود در هر زبان ديگري گفت و گو شده است. تمام كساني كه نسبت به متون دوره اسلامي شناختي حداقل داشته باشند با نام مسعود ابن بطوطه، حمدالله مستوفي، ياقوت حموي، حمزه اصفهاني، ناصرخسرو قبادياني، ابوريحان بيروني، ابن بلخي وديگراني كه اكثر آنان كتاب هاي خود را به زبان عربي نيز نوشته اند، آشنا هستند. گذشته از متقدمان نامبرده مي توان از نويسندگان عرب متاخر نيز نام برد كه در آثار خود از نام «خليج فارس» بدون كم و كاست ياد كرده اند.
سابقه جعل عنوان خليج فارس
درباره نام خليج فارس تا اوايل دهه 1960 ميلادي هيچ گونه بحث و جدلي در ميان نبوده و در تمام منابع اروپايي و آسيايي و آمريكايي و دايرة المعارف ها و نقشه هاي جغرافيايي اين كشورها نام خليج فارس در تمام زبان ها به همين نام ذكر شده است.
اصطلاح مجعول خليج عربي براي نخستين بار از طرف يكي از نمايندگان سياسي انگليس در خليج فارس به نام «سر چارلز بلگريو» عنوان شده و در واقع او بوده است كه به قصد تفرقه بين ايران و كشورهاي عرب اين تخم لق را در دهان اعراب شكسته است.
سر چارلز بلگريو كه بيش از 30 سال نماينده سياسي و كارگزار دولت انگليس در خليج فارس بوده است، بعد از مراجعت به انگلستان در سال 1966 كتابي درباره سواحل جنوبي خليج فارس منتشر كرد و در آن براي اولين بار نوشت كه «عرب ها ترجيح مي دهند خليج فارس را خليج عربي بنامند». اين نماينده قطعا قبل از انتشار كتاب و مراجعت به انگلستان در تماس با مقامات امارات جنوبي خليج فارس اين فكر را در آنها القا كرده است و تصادفي نيست كه بلافاصله پس از انتشار كتاب سرچارلز بلگريو كه نام قبلي سواحل جنوبي خليج فارس يعني «ساحل دزدان» را روي كتاب خود نهاده اصطلاح «الخليج العربي» در مطبوعات كشورهاي عربي رواج پيدا كند و در مكاتبات رسمي به زبان انگليسي نيز اصطلاح «آرابيان گولف» جايگزين اصطلاح معمول و رايج قديمي «پرشين گولف» مي شود.
دولت ايران در همان زمان در برابر اين نام مجعول عكس العمل نشان داد و گمرك و پست ايران از قبول محموله هايي كه به جاي خليج فارس نام خليج عربي بر روي آن نوشته شده بود، خودداري كرد.
ايران همچنين در مجامع و كنفرانس هاي بين المللي نيز در صورت به كار بردن اين اصطلاح ساختگي از سوي نمايندگان كشورهاي عرب عكس العمل نشان مي داد. در اين زمان بعضي از كشورهاي عربي حتي اعتبار هنگفتي از محل درآمدهاي كلان نفتي خود در اختيار بعضي از ماموران سياسي در خارج مي گذاردند تا با تطميع مطبوعات خارجي نام مجعول خليج عربي را به جاي خليج فارس رواج بدهند.
در نيمه نخست بهمن ماه سال 1370 شمسي سر ويراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراض هاي پياپي نمايندگان ايران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگي خليج عربي در اسناد اين سازمان از كاركنان سازمان ملل خواست تا اعتراض دولت ايران را هميشه در نظر داشته باشند. كار به جايي رسيد كه در يازدهم شهريور ماه سال 1371 هنگامي كه حيدر ابوبكر العطاس نخست وزير جمهوري يمن در اجلاس سران جنبش عدم تعهد كه در جاكارتا پايتخت اندونزي برگزار مي شد، از نام ساختگي خليج عربي استفاده كرد، با اعتراض شديد نمايندگان ايراني رو به رو شد. او سرانجام از نمايندگان ايران عذرخواهي كرد. و اين عمل را غير عمد خواند. همچنين در سال 1337 شمسي در روز 13 مرداد دولت ايران به رژيم عراق «عبدالقاسم» مبني بر تغيير دادن نام خليج فارس به خليج عربي اعتراض كرد.
هدف انگليس از نام گذاري ساختگي
انگليس ها نخستين عاملان اين نفاق بودند زيرا از قديم در صدد بودند كه خليج فارس را تبديل به يك درياي انگليسي كنند.
بعدها در دهه 1980 آمريكايي ها هم به پيروي از آنها از تبديل خليج فارس به خليج آمريكايي سخن گفتند.
از نظر آمريكايي ها و اروپايي ها اين منطقه «شريان حياتي غرب» در منطقه «استراتژيك غربي» و «حوزه منافع ويژه» است، لذا اگر قادر باشند خليج فارس را به طور مستقيم يا غير مستقيم تحت تسلط خود در مي آورند.
اما واقعيت مطلب اين است كه خليج فارس يك نام كهن تاريخي است كه از بدو تاريخ بر روي اين خليج گذاشته شده است .
همچنان كه «ژان ژاك پريني» نويسنده كتاب خليج فارس اعتراف مي كند. «ملل و طوايف بسياري بر كرانه هاي خليج فارس استيلا يافته و فرمانروايي كرده اند ولي روزگارشان سپري شده و منقرض شده اند. تنها قوم پارس است كه با هوش و درايت خود همچنان پا برجا زيسته و ميراث حاكميت خود را تاكنون نگهداري كرده است.»
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
[img][/img][/url]
xerxes- مهمان
- تعداد پستها : 2
Age : 42
موقعيت : مشهد
Registration date : 2008-05-25
رد: اخبار باستان شناسی ایران و جهان
منتظر اخبار جدید دوستان هستیم.سپاس
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد