کافه پارادئزو
+3
Desideria
naz khatun
Fidelio
7 مشترك
صفحه 1 از 2
صفحه 1 از 2 • 1, 2
کافه پارادئزو
گفتمانیا خودشون می دونن اینجا کجاست .
و می دونن واسه اینکه کافه بگیره به حضور همشون تو کافه نیازمندیم.
و بههمهی دوستانه گل خوش آمد می گیم .
و می دونن واسه اینکه کافه بگیره به حضور همشون تو کافه نیازمندیم.
و بههمهی دوستانه گل خوش آمد می گیم .
Fidelio- عضو ثابت
- تعداد پستها : 44
Registration date : 2007-06-04
رد: کافه پارادئزو
خوش حالم که تاپيک بالايي ها رو هم تو سايت مي بينم
مشتاقانه منتظر بقيه هم هستيم
مشتاقانه منتظر بقيه هم هستيم
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: کافه پارادئزو
اینجا جای امید خیلی خالیه و من از همین جا فردا که روز تولدشه رو بهش تبریک میگم
امید تولدت مبارک
امید تولدت مبارک
Desideria- مدیر
- تعداد پستها : 800
Age : 42
Registration date : 2007-04-12
رد: کافه پارادئزو
آخ گفتی.
خیلی جاش خالیه.
منم تولدشو تبریک می گم.
خیلی جاش خالیه.
منم تولدشو تبریک می گم.
Fidelio- عضو ثابت
- تعداد پستها : 44
Registration date : 2007-06-04
رد: کافه پارادئزو
اول سلامFidelio نوشته است:گفتمانیا خودشون می دونن اینجا کجاست .
و می دونن واسه اینکه کافه بگیره به حضور همشون تو کافه نیازمندیم.
و بههمهی دوستانه گل خوش آمد می گیم .
بعضی اتفاقات خوبه ! بعضی از اتفاقات هم عالیه
پیروز باشید
Darkest Forest- مدیر
- تعداد پستها : 274
Registration date : 2007-04-18
رد: کافه پارادئزو
اول سلامnaz khatun نوشته است:خوش حالم که تاپيک بالايي ها رو هم تو سايت مي بينم
مشتاقانه منتظر بقيه هم هستيم
پایین و بالایی نداره که نازی جان ! همه ی ما گفتمانی هستیم (شدم عین این آدم های با کلاس که هی می خوان آحاد ملت رو زیر پرچم سه رنگ ایران جمع کنن )
Darkest Forest- مدیر
- تعداد پستها : 274
Registration date : 2007-04-18
رد: کافه پارادئزو
Desideria نوشته است:اینجا جای امید خیلی خالیه و من از همین جا فردا که روز تولدشه رو بهش تبریک میگم
امید تولدت مبارک
اول سلام
من هم موافقم که جاش خیلی خالیه اصلا کافه بدون حضور امید عزیز ، انگار یک طرفش لنگک می زنه
Darkest Forest- مدیر
- تعداد پستها : 274
Registration date : 2007-04-18
رد: کافه پارادئزو
سلام خدمت همه.
میخواستم ببینم از میان علاقه مندان به فیلم و سینما کسی هست که حاضر باشد طی مقاله ها یا پاسخ گویی هایی مطلب بنویسد در گفتمان و شناسنامه ی کاری کارگردانان مورد علاقه مرا معرفی کند.
کارگردانان مورد علاقه:
دیوید لینچ
مارتین سکورسیسی
میلوش فورمن
کن راسل
ربرتو بنینی
میخواستم ببینم از میان علاقه مندان به فیلم و سینما کسی هست که حاضر باشد طی مقاله ها یا پاسخ گویی هایی مطلب بنویسد در گفتمان و شناسنامه ی کاری کارگردانان مورد علاقه مرا معرفی کند.
کارگردانان مورد علاقه:
دیوید لینچ
مارتین سکورسیسی
میلوش فورمن
کن راسل
ربرتو بنینی
Shahrzad- مهمان
- تعداد پستها : 1
Registration date : 2007-06-06
رد: کافه پارادئزو
منم میگم جای امید خالیه
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
Darkest Forest نوشته است:
اول سلام
پایین و بالایی نداره که نازی جان ! همه ی ما گفتمانی هستیم (شدم عین این آدم های با کلاس که هی می خوان آحاد ملت رو زیر پرچم سه رنگ ایران جمع کنن )
آخه من هيچ وقت حرفاي اونا رو نفهميدم برا همين برا من فرق ميکنن
ولي خب دروغ چرا دلم برا اونا هم تنگ شده
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: کافه پارادئزو
خب کی کافه باز میشه ؟
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
همین الانم هم بازه ... منم دارم سیگار میکشم و قهوه میخورم ... و به این فکر میکنم که اگر امید اینجا بود ! چی میشد ( دست بر قضا فکر هم کردم دیدم که هیچی اونم مث من سیگار می کشید)j.j نوشته است:خب کی کافه باز میشه ؟
sadegh2x- عضو
- تعداد پستها : 33
Age : 37
موقعيت : hamin ja
Registration date : 2007-06-08
رد: کافه پارادئزو
منم باید سیگار بکشم ؟
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
j.j نوشته است:منم باید سیگار بکشم ؟
هر کاری از دستت بر میاد انجام بده ... البته الان فقط میتونی سیگار بکشی
sadegh2x- عضو
- تعداد پستها : 33
Age : 37
موقعيت : hamin ja
Registration date : 2007-06-08
رد: کافه پارادئزو
پس سیگار می کشیم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
آخ آخ که سرم درد میکنه !
sadegh2x- عضو
- تعداد پستها : 33
Age : 37
موقعيت : hamin ja
Registration date : 2007-06-08
رد: کافه پارادئزو
یه کام تریاک توپ توپت می کنه
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
من که سیگار نمیکشم باید چیکار کنم؟
تشویقتون بکنم؟
تشویقتون بکنم؟
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 40
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: کافه پارادئزو
تو قلیان بکش
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
چه بکش بکشی شده ...
sadegh2x- عضو
- تعداد پستها : 33
Age : 37
موقعيت : hamin ja
Registration date : 2007-06-08
رد: کافه پارادئزو
آقا اون پنجره رو واکن بزار هوای تازه بیاد
بگذارید که احساس هوایی بخورد
بگذارید که احساس هوایی بخورد
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
میگم یه ذره هم در مورد سینما حرف بزنیم بد نیستا !
sadegh2x- عضو
- تعداد پستها : 33
Age : 37
موقعيت : hamin ja
Registration date : 2007-06-08
رد: کافه پارادئزو
سینما چی هست ؟ مگه تو کافه سینما هست اینجا فقط تیاتر هست و غزل خونی
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
داستاني که در زير نقل ميشود، مربوط به دانشجويان
ايراني است که دوران سلطنت «احمدشاه قاجار» براي تحصيل
به آلمان رفته بودند و آقاي «دکتر جلال گنجي» فرزند
مرحوم «سالار معتمد گنجي نيشابوري» براي نگارنده نقل
کرد:
«ما هشت دانشجوي ايراني بوديم که در آلمان در عهد «احمد
شاه» تحصيل ميکرديم. روزي رئيس دانشگاه به ما اعلام
نمود که همه دانشجويان خارجي بايد از مقابل
امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملي کشور خودشان را
بخوانند. ما بهانه آوريم که عدهمان کم است. گفت:
اهميت ندارد. از برخي کشورها فقط يک دانشجو در اينجا
تحصيل ميکند و همان يک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد
کرد، و سرود ملي خود را خواهد خواند.
چارهاي نداشتيم. همه ايرانيها دور هم جمع شديم و
گفتيم ما که سرود ملي نداريم، و اگر هم داريم، ما بهياد
نداريم. پس چه بايد کرد؟ وقت هم نيست که از نيشابور و از
پدرمان بپرسيم. به راستي عزا گرفته بوديم که مشکل را
چگونه حل کنيم. يکي از دوستان گفت: اينها که فارسي
نميدانند. چطور است شعر و آهنگي را سر هم بکنيم و
بخوانيم و بگوئيم همين سرود ملي ما است. کسي نيست که
سرود ملي ما را بداند و اعتراض کند.
اشعار مختلفي که از سعدي و حافظ ميدانستيم، با هم تبادل
کرديم. اما اين شعرها آهنگين نبود و نميشد بهصورت سرود
خواند. بالاخره من [دکتر گنجي] گفتم: بچهها، عمو
سبزيفروش را همه بلديد؟. گفتند: آري. گفتم: هم آهنگين
است، و هم ساده و کوتاه. بچهها گفتند: آخر عمو
سبزيفروش که سرود نميشود. گفتم: بچهها گوش کنيد! و
خودم با صداي بلند و خيلي جدي شروع به خواندن کردم: «عمو
سبزيفروش . . . بله. سبزي کمفروش . . . بله. سبزي خوب
داري؟ . . . بله.» فرياد شادي از بچهها برخاست و شروع
به تمرين نموديم. بيشتر تکيه شعر روي کلمه
«بله» بود که همه با صداي بم و زير ميخوانديم.
همه شعر را نميدانستيم. با توافق همديگر، «سرود
ملي» به اينصورت تدوين شد:
عمو سبزيفروش! . . . بله.
سبزي کمفروش! . . . . بله.
سبزي خوب داري؟ . . بله.
خيلي خوب داري؟ . . . بله.
عمو سبزيفروش! . . . بله.
سيب کالک داري؟ . . . بله.
زالزالک داري؟ . . . . . بله.
سبزيت باريکه؟ . . . . . بله.
شبهات تاريکه؟ . . . . . بله.
عمو سبزيفروش! . . . بله.
اين را چند بار تمرين کرديم. روز رژه، با يونيفورم
يکشکل و يکرنگ از مقابل امپراطور آلمان، «عمو
سبزيفروش» خوانان رژه رفتيم. پشت سر ما دانشجويان
ايرلندي در حرکت بودند. از «بله» گفتن ما به هيجان آمدند
و «بله» را با ما همصدا شدند، بهطوري که صداي «بله» در
استاديوم طنينانداز شد و امپراطور هم به ما ابراز تفقد
فرمودند و داستان بهخير گذشت
ايراني است که دوران سلطنت «احمدشاه قاجار» براي تحصيل
به آلمان رفته بودند و آقاي «دکتر جلال گنجي» فرزند
مرحوم «سالار معتمد گنجي نيشابوري» براي نگارنده نقل
کرد:
«ما هشت دانشجوي ايراني بوديم که در آلمان در عهد «احمد
شاه» تحصيل ميکرديم. روزي رئيس دانشگاه به ما اعلام
نمود که همه دانشجويان خارجي بايد از مقابل
امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملي کشور خودشان را
بخوانند. ما بهانه آوريم که عدهمان کم است. گفت:
اهميت ندارد. از برخي کشورها فقط يک دانشجو در اينجا
تحصيل ميکند و همان يک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد
کرد، و سرود ملي خود را خواهد خواند.
چارهاي نداشتيم. همه ايرانيها دور هم جمع شديم و
گفتيم ما که سرود ملي نداريم، و اگر هم داريم، ما بهياد
نداريم. پس چه بايد کرد؟ وقت هم نيست که از نيشابور و از
پدرمان بپرسيم. به راستي عزا گرفته بوديم که مشکل را
چگونه حل کنيم. يکي از دوستان گفت: اينها که فارسي
نميدانند. چطور است شعر و آهنگي را سر هم بکنيم و
بخوانيم و بگوئيم همين سرود ملي ما است. کسي نيست که
سرود ملي ما را بداند و اعتراض کند.
اشعار مختلفي که از سعدي و حافظ ميدانستيم، با هم تبادل
کرديم. اما اين شعرها آهنگين نبود و نميشد بهصورت سرود
خواند. بالاخره من [دکتر گنجي] گفتم: بچهها، عمو
سبزيفروش را همه بلديد؟. گفتند: آري. گفتم: هم آهنگين
است، و هم ساده و کوتاه. بچهها گفتند: آخر عمو
سبزيفروش که سرود نميشود. گفتم: بچهها گوش کنيد! و
خودم با صداي بلند و خيلي جدي شروع به خواندن کردم: «عمو
سبزيفروش . . . بله. سبزي کمفروش . . . بله. سبزي خوب
داري؟ . . . بله.» فرياد شادي از بچهها برخاست و شروع
به تمرين نموديم. بيشتر تکيه شعر روي کلمه
«بله» بود که همه با صداي بم و زير ميخوانديم.
همه شعر را نميدانستيم. با توافق همديگر، «سرود
ملي» به اينصورت تدوين شد:
عمو سبزيفروش! . . . بله.
سبزي کمفروش! . . . . بله.
سبزي خوب داري؟ . . بله.
خيلي خوب داري؟ . . . بله.
عمو سبزيفروش! . . . بله.
سيب کالک داري؟ . . . بله.
زالزالک داري؟ . . . . . بله.
سبزيت باريکه؟ . . . . . بله.
شبهات تاريکه؟ . . . . . بله.
عمو سبزيفروش! . . . بله.
اين را چند بار تمرين کرديم. روز رژه، با يونيفورم
يکشکل و يکرنگ از مقابل امپراطور آلمان، «عمو
سبزيفروش» خوانان رژه رفتيم. پشت سر ما دانشجويان
ايرلندي در حرکت بودند. از «بله» گفتن ما به هيجان آمدند
و «بله» را با ما همصدا شدند، بهطوري که صداي «بله» در
استاديوم طنينانداز شد و امپراطور هم به ما ابراز تفقد
فرمودند و داستان بهخير گذشت
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: کافه پارادئزو
عجب ... ( عمو سبزی فروش ؟)
sadegh2x- عضو
- تعداد پستها : 33
Age : 37
موقعيت : hamin ja
Registration date : 2007-06-08
صفحه 1 از 2 • 1, 2
صفحه 1 از 2
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد