شايعه و پاپوش
+12
soltaneabha
ashena
parastoo
hichkas
ali bamaram
mylove_z23
~ORO~
Desideria
j.j
naz khatun
Sophia
oscar
16 مشترك
صفحه 8 از 16
صفحه 8 از 16 • 1 ... 5 ... 7, 8, 9 ... 12 ... 16
رد: شايعه و پاپوش
چرا هیشکی نمیاد
مونایی
جواتی
خاله ای
سعید چش سفید
مجرم
مونایی
جواتی
خاله ای
سعید چش سفید
مجرم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
من به جای بقیه میام علی جون
چکار داری ؟
چکار داری ؟
ashena- گفتمانی
- تعداد پستها : 99
Registration date : 2007-07-22
رد: شايعه و پاپوش
سارا جون اگه ميشه خواهش كنم خودت خودت رو معرفي كني ديگهashena نوشته است:هنوز منو شناسایی نکردین ؟
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شايعه و پاپوش
من ايام تعطيل نميام چرا داد مي زنيali bamaram نوشته است:چرا هیشکی نمیاد
مونایی
جواتی
خاله ای
سعید چش سفید
مجرم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شايعه و پاپوش
لطفا جاي منم پست بزنashena نوشته است:من به جای بقیه میام علی جون
چکار داری ؟
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شايعه و پاپوش
شما که خودتم 15 روز غیبت داری برو با ولی بیاashena نوشته است:من به جای بقیه میام علی جون
چکار داری ؟
هیچی می خواستم زودتر تو رو شناسایی کنیم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
من فک کنم اگه تو روئیس جمهور بشی نسل تعطیلات رو منقرض میکنیj.j نوشته است:من ايام تعطيل نميام چرا داد مي زنيali bamaram نوشته است:چرا هیشکی نمیاد
مونایی
جواتی
خاله ای
سعید چش سفید
مجرم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
ali bamaram نوشته است:من فک کنم اگه تو روئیس جمهور بشی نسل تعطیلات رو منقرض میکنیj.j نوشته است:من ايام تعطيل نميام چرا داد مي زنيali bamaram نوشته است:چرا هیشکی نمیاد
مونایی
جواتی
خاله ای
سعید چش سفید
مجرم
آخرين کلمات يک الکتريسين: خوب حالا روشنش کن...
آخرين کلمات يک انسان عصر حجر: فکر ميکنی توی اين غار چيه؟
آخرين کلمات يک بندباز: نميدونم چرا چشمام سياهی ميره...
آخرين کلمات يک بيمار: مطمئنيد که اين آمپول بيخطره؟
آخرين کلمات يک پزشک: راستش تشخيص اوليهام صحيح نبود. بيماريتون لاعلاجه...
آخرين کلمات يک پليس: شيش بار شليک کرده، ديگه گلوله نداره...
آخرين کلمات يک پيشخدمت رستوران: باب ميلتون بود؟
آخرين کلمات يک جلاد: ای بابا، باز تيغهء گيوتين گير کرد...
آخرين کلمات يک جهانگرد در آمازون: اين نوع مار رو ميشناسم، سمی نيست...
آخرين کلمات يک چترباز: پس چترم کو؟
آخرين کلمات يک خبرنگار: بله، سيل داره به طرفمون مياد...
آخرين کلمات يک خلبان: ببينم چرخها باز شدند يا نه؟
آخرين کلمات يک خونآشام: نه بابا خورشيد يه ساعت ديگه طلوع ميکنه!
آخرين کلمات يک داور فوتبال: نخير آفسايد نبود!
آخرين کلمات يک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرين کلمات يک دوچرخهسوار: نخير تقدم با منه!
آخرين کلمات يک ديوانه: من يه پرندهام!
آخرين کلمات يک سرنشين اتوموبيل: برو سمت راست راه بازه...
آخرين کلمات يک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟
آخرين کلمات يک غواص: نه اين طرفها کوسه وجود نداره...
آخرين کلمات يک فضانورد: برای يک ربع ديگه هوا دارم...
آخرين کلمات يک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم...
آخرين کلمات يک قهرمان: کمک نميخوام، همهاش سه نفرند...
آخرين کلمات يک قهرمان اتوموبيلرانی: پس مکانيکه ميدونه که با دوست دخترش...
آخرين کلمات يک کارآگاه خصوصی: قضيه روشنه، قاتل شما هستيد!
آخرين کلمات يک کامپيوتر: هاردديسک پاک شده است...
آخرين کلمات يک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگيری ها...
آخرين کلمات يک گروگان: من که ميدونم تو عرضهء شليک کردن نداری...
آخرين کلمات يک گيتاريست: يه خرده ولوم بده...
آخرين کلمات يک مادر: بالأخره سیدیهات رو مرتب کردم...
آخرين کلمات يک متخصص آزمايشگاه: اين آزمايش کاملاً بي خطره...
آخرين کلمات يک متخصص خنثی کردن بمب: اين سيم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرين کلمات يک متخصص کامپيوتر: معلومه که ازش بکآپ گرفتم!
آخرين کلمات يک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرين کلمات يک ملوان: من چه ميدونستم که بايد شنا بلد باشم؟
آخرين کلمات يک ملوان زيردريايی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرين کلمات يک نارنجکانداز: گفتی تا چند بشمرم؟
آخرين کلمات يک انسان عصر حجر: فکر ميکنی توی اين غار چيه؟
آخرين کلمات يک بندباز: نميدونم چرا چشمام سياهی ميره...
آخرين کلمات يک بيمار: مطمئنيد که اين آمپول بيخطره؟
آخرين کلمات يک پزشک: راستش تشخيص اوليهام صحيح نبود. بيماريتون لاعلاجه...
آخرين کلمات يک پليس: شيش بار شليک کرده، ديگه گلوله نداره...
آخرين کلمات يک پيشخدمت رستوران: باب ميلتون بود؟
آخرين کلمات يک جلاد: ای بابا، باز تيغهء گيوتين گير کرد...
آخرين کلمات يک جهانگرد در آمازون: اين نوع مار رو ميشناسم، سمی نيست...
آخرين کلمات يک چترباز: پس چترم کو؟
آخرين کلمات يک خبرنگار: بله، سيل داره به طرفمون مياد...
آخرين کلمات يک خلبان: ببينم چرخها باز شدند يا نه؟
آخرين کلمات يک خونآشام: نه بابا خورشيد يه ساعت ديگه طلوع ميکنه!
آخرين کلمات يک داور فوتبال: نخير آفسايد نبود!
آخرين کلمات يک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرين کلمات يک دوچرخهسوار: نخير تقدم با منه!
آخرين کلمات يک ديوانه: من يه پرندهام!
آخرين کلمات يک سرنشين اتوموبيل: برو سمت راست راه بازه...
آخرين کلمات يک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟
آخرين کلمات يک غواص: نه اين طرفها کوسه وجود نداره...
آخرين کلمات يک فضانورد: برای يک ربع ديگه هوا دارم...
آخرين کلمات يک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم...
آخرين کلمات يک قهرمان: کمک نميخوام، همهاش سه نفرند...
آخرين کلمات يک قهرمان اتوموبيلرانی: پس مکانيکه ميدونه که با دوست دخترش...
آخرين کلمات يک کارآگاه خصوصی: قضيه روشنه، قاتل شما هستيد!
آخرين کلمات يک کامپيوتر: هاردديسک پاک شده است...
آخرين کلمات يک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگيری ها...
آخرين کلمات يک گروگان: من که ميدونم تو عرضهء شليک کردن نداری...
آخرين کلمات يک گيتاريست: يه خرده ولوم بده...
آخرين کلمات يک مادر: بالأخره سیدیهات رو مرتب کردم...
آخرين کلمات يک متخصص آزمايشگاه: اين آزمايش کاملاً بي خطره...
آخرين کلمات يک متخصص خنثی کردن بمب: اين سيم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرين کلمات يک متخصص کامپيوتر: معلومه که ازش بکآپ گرفتم!
آخرين کلمات يک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرين کلمات يک ملوان: من چه ميدونستم که بايد شنا بلد باشم؟
آخرين کلمات يک ملوان زيردريايی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرين کلمات يک نارنجکانداز: گفتی تا چند بشمرم؟
آخرين كلمات جواد : تعطيلي ها بايد برداشته بشه
آخرين كلمات سوفي : همه شما رو بن مي كنم
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شايعه و پاپوش
قشنگ بود دایی اما بازم اون ضرب المثل چینی که میگه ..... چه ربطی داره به شقیقه :d
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
منظورم اينه كه آخرين كلام منم اينه كه حرفت درسته تعظيلي بي تعطيلي
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شايعه و پاپوش
آها از اون لحاظ
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
بله از همون لحاظ
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شايعه و پاپوش
ali bamaram نوشته است:چرا هیشکی نمیاد
مونایی
جواتی
خاله ای
سعید چش سفید
مجرم
من اومدم
parastoo- قدیمی
- تعداد پستها : 238
موقعيت : ایران
Registration date : 2007-07-24
رد: شايعه و پاپوش
خوش اومدي
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شايعه و پاپوش
قدومتان بر روی تخم مرغای چشم ماparastoo نوشته است:ali bamaram نوشته است:چرا هیشکی نمیاد
مونایی
جواتی
خاله ای
سعید چش سفید
مجرم
من اومدم
میگم این داداشت بنگی شده اعصاب منه خردیده میخوام خفش کنم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
كي بنگي شده ؟ كو ؟ الان امنيت اجتماعي مياد همه مون رو ميگيره !
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شايعه و پاپوش
کسی واقعا طوری نشده جواتی اما دیدی این آدمایی که زیادی بنگ میکشن خل میشن عقلشون پاره سنگ ور میداره؟
واسه همین وقتی یه نفر مثل سعید ما خل و چل میشه سیماش قاطی میکنه این اصطلاح رو در موردش به کار میبرن
واسه همین وقتی یه نفر مثل سعید ما خل و چل میشه سیماش قاطی میکنه این اصطلاح رو در موردش به کار میبرن
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
حالا واقعا طوری شده یا شایعه و پاپوشه ؟
چی شده ؟
کامل باید تعریف کنی .
چی شده ؟
کامل باید تعریف کنی .
ashena- گفتمانی
- تعداد پستها : 99
Registration date : 2007-07-22
رد: شايعه و پاپوش
شایعه و پاپوشه
داداشم پسل خوفیه
این علی چش دیدنشو نداره
داداشم پسل خوفیه
این علی چش دیدنشو نداره
parastoo- قدیمی
- تعداد پستها : 238
موقعيت : ایران
Registration date : 2007-07-24
رد: شايعه و پاپوش
نع خیرم داستان از اونجایی شروع شد که زمستون بود و هوا خیلی سرد و سعید اومد مشهد ...
شاهدان عینی هم خاله دزی و عمو ایمی و آرشی هستن
شب آخر من و سعید با هم بیرون قرار گذاشتیم هوا خیلی سرد بود و من یه استکان کوچولو آب دادم بهش گفتم بخور داغ میشی شعید گفت :
دادا این چی چیه س ؟؟
گفتم حرف نباشد کبره خوبس وخور هییییییییییییییییییی
ادامه ماجرا در قسمت بعد ....
شاهدان عینی هم خاله دزی و عمو ایمی و آرشی هستن
شب آخر من و سعید با هم بیرون قرار گذاشتیم هوا خیلی سرد بود و من یه استکان کوچولو آب دادم بهش گفتم بخور داغ میشی شعید گفت :
دادا این چی چیه س ؟؟
گفتم حرف نباشد کبره خوبس وخور هییییییییییییییییییی
ادامه ماجرا در قسمت بعد ....
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
زود تعریف کن علی
منتظریممممممممممم
منتظریممممممممممم
ashena- گفتمانی
- تعداد پستها : 99
Registration date : 2007-07-22
رد: شايعه و پاپوش
علی آقا
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
خب اینک ادامه ماجرا :
ع .د (فک کنم همون پ . ن باشه)
قبلش یه توضیح بدم که تمام صحبت های من و سعید رو با لهجه اصفهانی بخونید
خب به اونجا رسیدیم سعید گفت این چی چیه س ؟
منم گفتم: آتروپات س دادا بخور بخاری سر خود میشی
حالا من خودمم نمیدونستم اون آبه چی بود یه وقت فکر نکنید که من .... اینو یه بار به منم دادن بخورم من اول خواستم رو سعید که از داداشم بیشتر دوسش داشتم امتحان کنم اگه خوب بود منم بخورم
یوهو وقتی رفت بالا دیدم رنگ شچماش عوض شد فک کنم مثل این آدمهای مست بود ازم یه نخ سیگار خواست منم که یه پسر خوب و سر به زیر چمیدونم سیگار چیه
گفتم چی چی حال میکنی حجی بگیرم برات ؟
نامرد گفت مارلبورو منم رفتم براش یه نخ سیگار تیر گرفتم که شباهت زیادی با همون داشت گفتم بیا کوفتت بشه
خلاصه اینا گذشت و چون سعید خیلی خوشش اومده بود چند روزی بیشتر موند
بازم ادامه ماجرا در قسمت بعد
ع .د (فک کنم همون پ . ن باشه)
قبلش یه توضیح بدم که تمام صحبت های من و سعید رو با لهجه اصفهانی بخونید
خب به اونجا رسیدیم سعید گفت این چی چیه س ؟
منم گفتم: آتروپات س دادا بخور بخاری سر خود میشی
حالا من خودمم نمیدونستم اون آبه چی بود یه وقت فکر نکنید که من .... اینو یه بار به منم دادن بخورم من اول خواستم رو سعید که از داداشم بیشتر دوسش داشتم امتحان کنم اگه خوب بود منم بخورم
یوهو وقتی رفت بالا دیدم رنگ شچماش عوض شد فک کنم مثل این آدمهای مست بود ازم یه نخ سیگار خواست منم که یه پسر خوب و سر به زیر چمیدونم سیگار چیه
گفتم چی چی حال میکنی حجی بگیرم برات ؟
نامرد گفت مارلبورو منم رفتم براش یه نخ سیگار تیر گرفتم که شباهت زیادی با همون داشت گفتم بیا کوفتت بشه
خلاصه اینا گذشت و چون سعید خیلی خوشش اومده بود چند روزی بیشتر موند
بازم ادامه ماجرا در قسمت بعد
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
چون امشب سعید زنگید و کلی با هم حرف زدیم وجدادم اجازه نمیده پته پوته شو بریزم رو آب فردا میام بقیه رو میگم
ali bamaram- عضو برتر
- تعداد پستها : 1779
Age : 39
موقعيت : کویر دل ....
Registration date : 2007-04-15
رد: شايعه و پاپوش
اههههههههههههههههههههه
بی مزه
بی مزه
ashena- گفتمانی
- تعداد پستها : 99
Registration date : 2007-07-22
صفحه 8 از 16 • 1 ... 5 ... 7, 8, 9 ... 12 ... 16
صفحه 8 از 16
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد