شجره نومچه ي گفتماني ها
+27
saharjoon
nini
saraironi
tanha_irany
farzad_33016
PIXY LOVELY
m.e
ali3p2p-asa
Meteora
soltaneabha
samy_totti
parastoo
JordaN
anofel
savalan200
dehaty
ninfea
kubrick
Azadeh
mylove_z23
oscar
Admin
j.j
naz khatun
ali bamaram
Sophia
Desideria
31 مشترك
صفحه 7 از 19
صفحه 7 از 19 • 1 ... 6, 7, 8 ... 13 ... 19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
ياد داش ماركوس بخير
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
نه بابا بقیشون صیغه ای بودن گفتم نگم بهترهsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:پدر و مادر خدا بیامرزم : پارمیدا و موسی
مادر مقدس : عسل
همسران: یاسی و پانی و ایراندخت و تبسم و بهاره و بشری و یکی دیگه هم بودا ....شیما
بچه ها: شیما
عمه ها: تا دلت بخواد عمه داشتم پری دزی شبنم و چند 100 تا دیگه
خاله ها: سپیده تبسم و عسل و بشری خیلیای دیگه
نییییییییییییییی : اسی جونور
مادر زن : سوفیا
پدر زن: امیر روشنگر (خنده قلقلی )
یه مادر زن دیگه هم داشتم : طلا
زن داداشم هم طلا بود
وینسی و اسی جونور داداشم بودن
نیما جردنی هم یه مدت بابام بود خیر سرش متوالی بود
من شرط میبندم اسم چندتایی از همسران دیگتو یادت رفته
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
من جای پسرشون بودم خوبsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:یادته منم دامادت بودم (خنده قلقلی)Sophia نوشته است:اوه اوه دزي خر تو خر ميشه ها اين کاراي خطرناک چيه ميکني؟ :lol!:
منم تا جايي که يادم بياد ميگم:
من بچه خلف (به خدا!! ) آي کيو بوي و لنا هستم.
بچه هام:
پاني (ميديورا)
و
ايکار (دارکست فورست)
دو تا بچه ي ديگه هم داشتم سارا29 و سياوش (سلطان آبها) که عاقشون کردم از فاميل بيرون شدن
شوهرم امير (آي دي اش چی بود؟!:scratch: ) بود که طلاق گرفتيم به خوبي و خوشي بعد هم دزي شوهرم شد
اسم زنهام رو ليست نميکنم چون نه يادم مياد نه جا ميشه اینجا هر کي خودش اعلام حضور کنه:lol!:
يه مدت با مجتبي (متال) توی جزيره به سر برديم:lol!:
يه مدت هم با ملي و فاني زيرزمين داشتيم و دختر روس تجارت ميکرديم:lol!: (يادش به خير )
بقيه گفتمان منو خاله صدا ميکنن. از معروفترينشون ( ) نازي، اسکار و غيره ميتوان نام برد:lol!: :lol!:
بقيه خودشون اعلام حضور کنن، يادم نيست:scratch:
تو دوماد کدوم خونواده نبودی؟
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
گلابی هر چی خورده تو فرق سرت میذاری تقصیر منsoltaneabha نوشته است:اهم خوب منم بگم دیگه
اول اول یه داداش مارکوس بامرام بود و داداش محمد جون که خیلی اسم عوض کرد
بعدش بابا ننه دار شدیم که امیر و سوفی بودن که به دنبالش دوتا خواهر پانی و سارا که به دنبال یه سری جریاناتی که خودمم سرو تهشو نفهمیدم(سامی خدا کنه بری بمیری ) بقول بالاییا عاق شدیم و از فرداش تکذیب میکردن هرگونه نسبتیو با این جانب
تازه یه مامان بزرگ مهربونم بود بامرام و یه بابا بزرگ نامهربون مکابیز که از بدو تولد ایشون نوه ی پسری نمی خواست انگاری یه تبریک گفت و دیگه ندیدیمش
یه ابجی داشتم که خیلی گل بود مدیر تالار خانم ها صدف که واقعا دلم واسش تنگ شده
داداش مرتضی (آی کیو) و پدرام کچل هم عمرا اگه خوبیاشون یادم بره
یه آبجی داشتیم سپیده بید و شوهر خسیسش بهراد با خواهر زاده های گدا گشنم که اون موقه همه ی چشمشون به دارایی های داییشون بود ولی بد موقعی بود سپیده همش با بهرادی دعوا میکرد ماهم هی میشستیم دید میزدیم
عمو بهنام و زن عمو سیندی و دخترشون پاییزی هم بودن
فکر نکنم بیشتر از اینا بود....
نیما و سامیم که داداشای خیابونی من بودن که فقط منو به انحراف میکشونن با حرفای بد بدشون
البته نام بردگان گرامی میتوانند شدیدا تکذیب کنند
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
j.j نوشته است:ميگم چقد آشنا ميزني هاsoltaneabha نوشته است:Sophia نوشته است:اوه اوه دزي خر تو خر ميشه ها اين کاراي خطرناک چيه ميکني؟ :lol!:
منم تا جايي که يادم بياد ميگم:
من بچه خلف (به خدا!! ) آي کيو بوي و لنا هستم.
بچه هام:
پاني (ميديورا)
و
ايکار (دارکست فورست)
دو تا بچه ي ديگه هم داشتم سارا29 و سياوش (سلطان آبها) که عاقشون کردم از فاميل بيرون شدن
شوهرم امير (آي دي اش چی بود؟!:scratch: ) بود که طلاق گرفتيم به خوبي و خوشي بعد هم دزي شوهرم شد
اسم زنهام رو ليست نميکنم چون نه يادم مياد نه جا ميشه اینجا هر کي خودش اعلام حضور کنه:lol!:
يه مدت با مجتبي (متال) توی جزيره به سر برديم:lol!:
يه مدت هم با ملي و فاني زيرزمين داشتيم و دختر روس تجارت ميکرديم:lol!: (يادش به خير )
بقيه گفتمان منو خاله صدا ميکنن. از معروفترينشون ( ) نازي، اسکار و غيره ميتوان نام برد:lol!: :lol!:
بقيه خودشون اعلام حضور کنن، يادم نيست:scratch:
نکنه همین عاقت باعث شد بی آواتار شم
من ؟؟؟ نه بابا شیعست باور نکن آشنا کجا بود
حالا کی و کجا افتخار آشنایی با منو داشتی؟
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:نه بابا بقیشون صیغه ای بودن گفتم نگم بهترهsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:پدر و مادر خدا بیامرزم : پارمیدا و موسی
مادر مقدس : عسل
همسران: یاسی و پانی و ایراندخت و تبسم و بهاره و بشری و یکی دیگه هم بودا ....شیما
بچه ها: شیما
عمه ها: تا دلت بخواد عمه داشتم پری دزی شبنم و چند 100 تا دیگه
خاله ها: سپیده تبسم و عسل و بشری خیلیای دیگه
نییییییییییییییی : اسی جونور
مادر زن : سوفیا
پدر زن: امیر روشنگر (خنده قلقلی )
یه مادر زن دیگه هم داشتم : طلا
زن داداشم هم طلا بود
وینسی و اسی جونور داداشم بودن
نیما جردنی هم یه مدت بابام بود خیر سرش متوالی بود
من شرط میبندم اسم چندتایی از همسران دیگتو یادت رفته
خوب تو یه گزینه ی جدا یه گونی سیغه ای هارم میگفتی دیگه
یهو دیدی دلشون میشکنه
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:گلابی هر چی خورده تو فرق سرت میذاری تقصیر منsoltaneabha نوشته است:اهم خوب منم بگم دیگه
اول اول یه داداش مارکوس بامرام بود و داداش محمد جون که خیلی اسم عوض کرد
بعدش بابا ننه دار شدیم که امیر و سوفی بودن که به دنبالش دوتا خواهر پانی و سارا که به دنبال یه سری جریاناتی که خودمم سرو تهشو نفهمیدم(سامی خدا کنه بری بمیری ) بقول بالاییا عاق شدیم و از فرداش تکذیب میکردن هرگونه نسبتیو با این جانب
تازه یه مامان بزرگ مهربونم بود بامرام و یه بابا بزرگ نامهربون مکابیز که از بدو تولد ایشون نوه ی پسری نمی خواست انگاری یه تبریک گفت و دیگه ندیدیمش
یه ابجی داشتم که خیلی گل بود مدیر تالار خانم ها صدف که واقعا دلم واسش تنگ شده
داداش مرتضی (آی کیو) و پدرام کچل هم عمرا اگه خوبیاشون یادم بره
یه آبجی داشتیم سپیده بید و شوهر خسیسش بهراد با خواهر زاده های گدا گشنم که اون موقه همه ی چشمشون به دارایی های داییشون بود ولی بد موقعی بود سپیده همش با بهرادی دعوا میکرد ماهم هی میشستیم دید میزدیم
عمو بهنام و زن عمو سیندی و دخترشون پاییزی هم بودن
فکر نکنم بیشتر از اینا بود....
نیما و سامیم که داداشای خیابونی من بودن که فقط منو به انحراف میکشونن با حرفای بد بدشون
البته نام بردگان گرامی میتوانند شدیدا تکذیب کنند
آخه تو فقط فدا کارو با گذشتی
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:من جای پسرشون بودم خوبsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:یادته منم دامادت بودم (خنده قلقلی)Sophia نوشته است:اوه اوه دزي خر تو خر ميشه ها اين کاراي خطرناک چيه ميکني؟ :lol!:
منم تا جايي که يادم بياد ميگم:
من بچه خلف (به خدا!! ) آي کيو بوي و لنا هستم.
بچه هام:
پاني (ميديورا)
و
ايکار (دارکست فورست)
دو تا بچه ي ديگه هم داشتم سارا29 و سياوش (سلطان آبها) که عاقشون کردم از فاميل بيرون شدن
شوهرم امير (آي دي اش چی بود؟!:scratch: ) بود که طلاق گرفتيم به خوبي و خوشي بعد هم دزي شوهرم شد
اسم زنهام رو ليست نميکنم چون نه يادم مياد نه جا ميشه اینجا هر کي خودش اعلام حضور کنه:lol!:
يه مدت با مجتبي (متال) توی جزيره به سر برديم:lol!:
يه مدت هم با ملي و فاني زيرزمين داشتيم و دختر روس تجارت ميکرديم:lol!: (يادش به خير )
بقيه گفتمان منو خاله صدا ميکنن. از معروفترينشون ( ) نازي، اسکار و غيره ميتوان نام برد:lol!: :lol!:
بقيه خودشون اعلام حضور کنن، يادم نيست:scratch:
تو دوماد کدوم خونواده نبودی؟
تو جای کنه ی هر خونواده ای و بس
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
j.j نوشته است:ياد داش ماركوس بخير
تو مگه میشناختیش؟
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
نه از اول باهاشون طی کرده بودم که اسمی ازشون نخواهم بردsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:نه بابا بقیشون صیغه ای بودن گفتم نگم بهترهsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:پدر و مادر خدا بیامرزم : پارمیدا و موسی
مادر مقدس : عسل
همسران: یاسی و پانی و ایراندخت و تبسم و بهاره و بشری و یکی دیگه هم بودا ....شیما
بچه ها: شیما
عمه ها: تا دلت بخواد عمه داشتم پری دزی شبنم و چند 100 تا دیگه
خاله ها: سپیده تبسم و عسل و بشری خیلیای دیگه
نییییییییییییییی : اسی جونور
مادر زن : سوفیا
پدر زن: امیر روشنگر (خنده قلقلی )
یه مادر زن دیگه هم داشتم : طلا
زن داداشم هم طلا بود
وینسی و اسی جونور داداشم بودن
نیما جردنی هم یه مدت بابام بود خیر سرش متوالی بود
من شرط میبندم اسم چندتایی از همسران دیگتو یادت رفته
خوب تو یه گزینه ی جدا یه گونی سیغه ای هارم میگفتی دیگه
یهو دیدی دلشون میشکنه
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
عمرا من عندالمطالبمو میخوامsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:گلابی هر چی خورده تو فرق سرت میذاری تقصیر منsoltaneabha نوشته است:اهم خوب منم بگم دیگه
اول اول یه داداش مارکوس بامرام بود و داداش محمد جون که خیلی اسم عوض کرد
بعدش بابا ننه دار شدیم که امیر و سوفی بودن که به دنبالش دوتا خواهر پانی و سارا که به دنبال یه سری جریاناتی که خودمم سرو تهشو نفهمیدم(سامی خدا کنه بری بمیری ) بقول بالاییا عاق شدیم و از فرداش تکذیب میکردن هرگونه نسبتیو با این جانب
تازه یه مامان بزرگ مهربونم بود بامرام و یه بابا بزرگ نامهربون مکابیز که از بدو تولد ایشون نوه ی پسری نمی خواست انگاری یه تبریک گفت و دیگه ندیدیمش
یه ابجی داشتم که خیلی گل بود مدیر تالار خانم ها صدف که واقعا دلم واسش تنگ شده
داداش مرتضی (آی کیو) و پدرام کچل هم عمرا اگه خوبیاشون یادم بره
یه آبجی داشتیم سپیده بید و شوهر خسیسش بهراد با خواهر زاده های گدا گشنم که اون موقه همه ی چشمشون به دارایی های داییشون بود ولی بد موقعی بود سپیده همش با بهرادی دعوا میکرد ماهم هی میشستیم دید میزدیم
عمو بهنام و زن عمو سیندی و دخترشون پاییزی هم بودن
فکر نکنم بیشتر از اینا بود....
نیما و سامیم که داداشای خیابونی من بودن که فقط منو به انحراف میکشونن با حرفای بد بدشون
البته نام بردگان گرامی میتوانند شدیدا تکذیب کنند
آخه تو فقط فدا کارو با گذشتی
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
اسمش مهم نیست مهم اینکه روشنایی رو به هر خانه ای میبردمsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:من جای پسرشون بودم خوبsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:یادته منم دامادت بودم (خنده قلقلی)Sophia نوشته است:اوه اوه دزي خر تو خر ميشه ها اين کاراي خطرناک چيه ميکني؟ :lol!:
منم تا جايي که يادم بياد ميگم:
من بچه خلف (به خدا!! ) آي کيو بوي و لنا هستم.
بچه هام:
پاني (ميديورا)
و
ايکار (دارکست فورست)
دو تا بچه ي ديگه هم داشتم سارا29 و سياوش (سلطان آبها) که عاقشون کردم از فاميل بيرون شدن
شوهرم امير (آي دي اش چی بود؟!:scratch: ) بود که طلاق گرفتيم به خوبي و خوشي بعد هم دزي شوهرم شد
اسم زنهام رو ليست نميکنم چون نه يادم مياد نه جا ميشه اینجا هر کي خودش اعلام حضور کنه:lol!:
يه مدت با مجتبي (متال) توی جزيره به سر برديم:lol!:
يه مدت هم با ملي و فاني زيرزمين داشتيم و دختر روس تجارت ميکرديم:lol!: (يادش به خير )
بقيه گفتمان منو خاله صدا ميکنن. از معروفترينشون ( ) نازي، اسکار و غيره ميتوان نام برد:lol!: :lol!:
بقيه خودشون اعلام حضور کنن، يادم نيست:scratch:
تو دوماد کدوم خونواده نبودی؟
تو جای کنه ی هر خونواده ای و بس
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:پدر و مادر خدا بیامرزم : پارمیدا و موسی
مادر مقدس : عسل
همسران: یاسی و پانی و ایراندخت و تبسم و بهاره و بشری و یکی دیگه هم بودا ....شیما
بچه ها: شیما
عمه ها: تا دلت بخواد عمه داشتم پری دزی شبنم و چند 100 تا دیگه
خاله ها: سپیده تبسم و عسل و بشری خیلیای دیگه
نییییییییییییییی : اسی جونور
مادر زن : سوفیا
پدر زن: امیر روشنگر (خنده قلقلی )
یه مادر زن دیگه هم داشتم : طلا
زن داداشم هم طلا بود
وینسی و اسی جونور داداشم بودن
نیما جردنی هم یه مدت بابام بود خیر سرش متوالی بود
از طرف هرکدوم از زنات چن تا هوو هم داشتیا
اون شجره نامه رو بزار یه کم تجدید خاطره شه حال کنیم
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
اینجانب میدیورا مهروف به پانی خانووووم
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
ای بابا دیگه بیشتر از این خجالتم نده دیگهMeteora نوشته است:samy_totti نوشته است:پدر و مادر خدا بیامرزم : پارمیدا و موسی
مادر مقدس : عسل
همسران: یاسی و پانی و ایراندخت و تبسم و بهاره و بشری و یکی دیگه هم بودا ....شیما
بچه ها: شیما
عمه ها: تا دلت بخواد عمه داشتم پری دزی شبنم و چند 100 تا دیگه
خاله ها: سپیده تبسم و عسل و بشری خیلیای دیگه
نییییییییییییییی : اسی جونور
مادر زن : سوفیا
پدر زن: امیر روشنگر (خنده قلقلی )
یه مادر زن دیگه هم داشتم : طلا
زن داداشم هم طلا بود
وینسی و اسی جونور داداشم بودن
نیما جردنی هم یه مدت بابام بود خیر سرش متوالی بود
از طرف هرکدوم از زنات چن تا هوو هم داشتیا
اون شجره نامه رو بزار یه کم تجدید خاطره شه حال کنیم
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
ا سامی چرا اسم یاسی و قبل از من نوشتی...؟
کلا خونواده پرجمعیتی داشتی
کلا خونواده پرجمعیتی داشتی
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
دختر قرار نبود خارج از صف بریا اول یاسی بود
اره یادش بخیر همش دعوا بود
اره یادش بخیر همش دعوا بود
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
یه تاپیک داشتیم خونه ی سامی و پانی و یاسی و بهزاد و روناک و مارکوس (کسی جا نموند؟)
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
میخوای برای اینکه اینفرمیشنت کامل بشه از لیست همسران من join کن به لیست هوواتMeteora نوشته است:اینجانب میدیورا مهروف به پانی خانووووم
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:دختر قرار نبود خارج از صف بریا اول یاسی بود
اره یادش بخیر همش دعوا بود
ااا به ترتیب گفتی...؟ عجب شوهر عادلی بودی من اون موقع نمیدونستم
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
اي بابا سيا من جواد م ديگه تو گفتمانsoltaneabha نوشته است:j.j نوشته است:ميگم چقد آشنا ميزني هاsoltaneabha نوشته است:Sophia نوشته است:اوه اوه دزي خر تو خر ميشه ها اين کاراي خطرناک چيه ميکني؟ :lol!:
منم تا جايي که يادم بياد ميگم:
من بچه خلف (به خدا!! ) آي کيو بوي و لنا هستم.
بچه هام:
پاني (ميديورا)
و
ايکار (دارکست فورست)
دو تا بچه ي ديگه هم داشتم سارا29 و سياوش (سلطان آبها) که عاقشون کردم از فاميل بيرون شدن
شوهرم امير (آي دي اش چی بود؟!:scratch: ) بود که طلاق گرفتيم به خوبي و خوشي بعد هم دزي شوهرم شد
اسم زنهام رو ليست نميکنم چون نه يادم مياد نه جا ميشه اینجا هر کي خودش اعلام حضور کنه:lol!:
يه مدت با مجتبي (متال) توی جزيره به سر برديم:lol!:
يه مدت هم با ملي و فاني زيرزمين داشتيم و دختر روس تجارت ميکرديم:lol!: (يادش به خير )
بقيه گفتمان منو خاله صدا ميکنن. از معروفترينشون ( ) نازي، اسکار و غيره ميتوان نام برد:lol!: :lol!:
بقيه خودشون اعلام حضور کنن، يادم نيست:scratch:
نکنه همین عاقت باعث شد بی آواتار شم
من ؟؟؟ نه بابا شیعست باور نکن آشنا کجا بود
حالا کی و کجا افتخار آشنایی با منو داشتی؟
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
چه تفاهمی در اون خونه برقرار بوداMeteora نوشته است:یه تاپیک داشتیم خونه ی سامی و پانی و یاسی و بهزاد و روناک و مارکوس (کسی جا نموند؟)
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
خب تو گفتمان كلي باهم تعارف و سلام داشتيم باباsoltaneabha نوشته است:j.j نوشته است:ياد داش ماركوس بخير
تو مگه میشناختیش؟
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
هركي تو خونواده امير و سوفي رفت نابسامان شد خدا به من رحم كرد شوور سارا29 نشدمMeteora نوشته است:اینجانب میدیورا مهروف به پانی خانووووم
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
این اولین شجره نامه بود اون یکی رو گم کردم که از همه کامل تر بود
http://www.sharemation.com/solm/untitled.bmp
http://www.sharemation.com/solm/untitled.bmp
اين مطلب آخرين بار توسط در 19/9/2007, 07:42 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
صفحه 7 از 19 • 1 ... 6, 7, 8 ... 13 ... 19
صفحه 7 از 19
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد