شجره نومچه ي گفتماني ها
+27
saharjoon
nini
saraironi
tanha_irany
farzad_33016
PIXY LOVELY
m.e
ali3p2p-asa
Meteora
soltaneabha
samy_totti
parastoo
JordaN
anofel
savalan200
dehaty
ninfea
kubrick
Azadeh
mylove_z23
oscar
Admin
j.j
naz khatun
ali bamaram
Sophia
Desideria
31 مشترك
صفحه 10 از 19
صفحه 10 از 19 • 1 ... 6 ... 9, 10, 11 ... 14 ... 19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
Meteora نوشته است:اینجانب میدیورا مهروف به پانی خانووووم
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
بهم نگفته بودی تو هم منو عاق کردی
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
soltaneabha نوشته است:Meteora نوشته است:اینجانب میدیورا مهروف به پانی خانووووم
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
بهم نگفته بودی تو هم منو عاق کردی
آره همچی سه عاقت کردم (مثل سه طلاقه)
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
بلا به دور میگم نمیخواستم دومادمون شی میگه نظر داشتی(قلقلی)j.j نوشته است:آره يادمهMeteora نوشته است:j.j نوشته است:هركي تو خونواده امير و سوفي رفت نابسامان شد خدا به من رحم كرد شوور سارا29 نشدمMeteora نوشته است:اینجانب میدیورا مهروف به پانی خانووووم
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
ببین من همون موقع هم هی بهت پند و اندرز دادم گفتم اینو نگیر
البته من برا این میگفتم نگیرش که نمیخواستم بشی دوماد ما
تو از همون اولشم به من نظر داشتي
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:بابا ممکنه هپاتیت ی چیزی بگیری این پولا از گلوت پایین نمیرهMeteora نوشته است:samy_totti نوشته است:باشه فقط بیماری و ایناشو دیگه نمیتونم کاری بکنمMeteora نوشته است:samy_totti نوشته است:عیبی نداره 3 بار آبش میکشم نجاست از بین برهMeteora نوشته است:نه حوض جیشیه از اونجا نیار
مرسی 100000 تا. یدونش کم باشه میفرستمت زندون
ها؟ بیماری چیه؟
برو بابا مهریه حق مسلم منه
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
Meteora نوشته است:soltaneabha نوشته است:Meteora نوشته است:اینجانب میدیورا مهروف به پانی خانووووم
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
بهم نگفته بودی تو هم منو عاق کردی
آره همچی سه عاقت کردم (مثل سه طلاقه)
حال کی سه عاقه کردیو ما بی خبریم؟؟؟
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
همون موقع که تو منو عاق کردی
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
آهان خواستی بگی این به اون در
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
آره خوب یه جورایی. یه جورایی هم حقت بود
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
Meteora نوشته است:آره خوب یه جورایی. یه جورایی هم حقت بود
من که از خدام بود
دمت چیپس زود تر میگفتی بابا
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
میدونم فکر کردم خودت فهمیدی
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
نه علم غیب که ندارم
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
علم غیب نمیخواس که ... معلوم بود یه ذره باهوش بودی میفهمیدی
Meteora- گفتمانی
- تعداد پستها : 83
Registration date : 2007-04-19
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
پس انرژی هسته ای مال خودمه هاMeteora نوشته است:samy_totti نوشته است:بابا ممکنه هپاتیت ی چیزی بگیری این پولا از گلوت پایین نمیرهMeteora نوشته است:samy_totti نوشته است:باشه فقط بیماری و ایناشو دیگه نمیتونم کاری بکنمMeteora نوشته است:samy_totti نوشته است:عیبی نداره 3 بار آبش میکشم نجاست از بین برهMeteora نوشته است:نه حوض جیشیه از اونجا نیار
مرسی 100000 تا. یدونش کم باشه میفرستمت زندون
ها؟ بیماری چیه؟
برو بابا مهریه حق مسلم منه
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
نه داداش تا من هستم اسم تو جاوید خواهد ماندsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:این اولین شجره نامه بود اون یکی رو گم کردم که از همه کامل تر بود
http://www.sharemation.com/solm/untitled.bmp
بابا شجره نامه
این آپدیت بشه اسم من از توش پاکیده میشه
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
من مقدسم این وصله ها به من نمیچسبهsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:نه از اول باهاشون طی کرده بودم که اسمی ازشون نخواهم بردsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:نه بابا بقیشون صیغه ای بودن گفتم نگم بهترهsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:
همسران: یاسی و پانی و ایراندخت و تبسم و بهاره و بشری و یکی دیگه هم بودا ....شیما
من شرط میبندم اسم چندتایی از همسران دیگتو یادت رفته
خوب تو یه گزینه ی جدا یه گونی سیغه ای هارم میگفتی دیگه
یهو دیدی دلشون میشکنه
کاش باهاشون طی میکردی که هر گونه رابطه با تو رو تکذیب کنن
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
بلا به دور زنا رو ول کردم رفتم سراغ مردمانsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:عمرا من عندالمطالبمو میخوامsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:گلابی هر چی خورده تو فرق سرت میذاری تقصیر منsoltaneabha نوشته است:اهم خوب منم بگم دیگه
اول اول یه داداش مارکوس بامرام بود و داداش محمد جون که خیلی اسم عوض کرد
بعدش بابا ننه دار شدیم که امیر و سوفی بودن که به دنبالش دوتا خواهر پانی و سارا که به دنبال یه سری جریاناتی که خودمم سرو تهشو نفهمیدم(سامی خدا کنه بری بمیری ) بقول بالاییا عاق شدیم و از فرداش تکذیب میکردن هرگونه نسبتیو با این جانب
تازه یه مامان بزرگ مهربونم بود بامرام و یه بابا بزرگ نامهربون مکابیز که از بدو تولد ایشون نوه ی پسری نمی خواست انگاری یه تبریک گفت و دیگه ندیدیمش
یه ابجی داشتم که خیلی گل بود مدیر تالار خانم ها صدف که واقعا دلم واسش تنگ شده
داداش مرتضی (آی کیو) و پدرام کچل هم عمرا اگه خوبیاشون یادم بره
یه آبجی داشتیم سپیده بید و شوهر خسیسش بهراد با خواهر زاده های گدا گشنم که اون موقه همه ی چشمشون به دارایی های داییشون بود ولی بد موقعی بود سپیده همش با بهرادی دعوا میکرد ماهم هی میشستیم دید میزدیم
عمو بهنام و زن عمو سیندی و دخترشون پاییزی هم بودن
فکر نکنم بیشتر از اینا بود....
نیما و سامیم که داداشای خیابونی من بودن که فقط منو به انحراف میکشونن با حرفای بد بدشون
البته نام بردگان گرامی میتوانند شدیدا تکذیب کنند
آخه تو فقط فدا کارو با گذشتی
نه به دادگاه میگم سامی به دلیل عدم تمکین و این حرفا مهریشو بهش نمیدم
حق طلاق با مرده و من طلاقت نمیدم
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
اره دیگه اون موقع که ادیسون به دنیا نیومده بودsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:اسمش مهم نیست مهم اینکه روشنایی رو به هر خانه ای میبردمsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:من جای پسرشون بودم خوبsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:یادته منم دامادت بودم (خنده قلقلی)Sophia نوشته است:اوه اوه دزي خر تو خر ميشه ها اين کاراي خطرناک چيه ميکني؟ :lol!:
منم تا جايي که يادم بياد ميگم:
من بچه خلف (به خدا!! ) آي کيو بوي و لنا هستم.
بچه هام:
پاني (ميديورا)
و
ايکار (دارکست فورست)
دو تا بچه ي ديگه هم داشتم سارا29 و سياوش (سلطان آبها) که عاقشون کردم از فاميل بيرون شدن
شوهرم امير (آي دي اش چی بود؟!:scratch: ) بود که طلاق گرفتيم به خوبي و خوشي بعد هم دزي شوهرم شد
اسم زنهام رو ليست نميکنم چون نه يادم مياد نه جا ميشه اینجا هر کي خودش اعلام حضور کنه:lol!:
يه مدت با مجتبي (متال) توی جزيره به سر برديم:lol!:
يه مدت هم با ملي و فاني زيرزمين داشتيم و دختر روس تجارت ميکرديم:lol!: (يادش به خير )
بقيه گفتمان منو خاله صدا ميکنن. از معروفترينشون ( ) نازي، اسکار و غيره ميتوان نام برد:lol!: :lol!:
بقيه خودشون اعلام حضور کنن، يادم نيست:scratch:
تو دوماد کدوم خونواده نبودی؟
تو جای کنه ی هر خونواده ای و بس
آره اونقدر آتیش مینداختی به جون خونواده ها همه جا روشن میشد
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
Meteora نوشته است:علم غیب نمیخواس که ... معلوم بود یه ذره باهوش بودی میفهمیدی
باهوشی نمیخواد
حوصله میخواست که من نداشتم
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:من مقدسم این وصله ها به من نمیچسبهsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:نه از اول باهاشون طی کرده بودم که اسمی ازشون نخواهم بردsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:نه بابا بقیشون صیغه ای بودن گفتم نگم بهترهsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:
همسران: یاسی و پانی و ایراندخت و تبسم و بهاره و بشری و یکی دیگه هم بودا ....شیما
من شرط میبندم اسم چندتایی از همسران دیگتو یادت رفته
خوب تو یه گزینه ی جدا یه گونی سیغه ای هارم میگفتی دیگه
یهو دیدی دلشون میشکنه
کاش باهاشون طی میکردی که هر گونه رابطه با تو رو تکذیب کنن
اتفاقا اگه قراره وصله ای به کسی به چسبه اون تویی
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:بلا به دور زنا رو ول کردم رفتم سراغ مردمانsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:عمرا من عندالمطالبمو میخوامsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:گلابی هر چی خورده تو فرق سرت میذاری تقصیر منsoltaneabha نوشته است:اهم خوب منم بگم دیگه
اول اول یه داداش مارکوس بامرام بود و داداش محمد جون که خیلی اسم عوض کرد
بعدش بابا ننه دار شدیم که امیر و سوفی بودن که به دنبالش دوتا خواهر پانی و سارا که به دنبال یه سری جریاناتی که خودمم سرو تهشو نفهمیدم(سامی خدا کنه بری بمیری ) بقول بالاییا عاق شدیم و از فرداش تکذیب میکردن هرگونه نسبتیو با این جانب
تازه یه مامان بزرگ مهربونم بود بامرام و یه بابا بزرگ نامهربون مکابیز که از بدو تولد ایشون نوه ی پسری نمی خواست انگاری یه تبریک گفت و دیگه ندیدیمش
یه ابجی داشتم که خیلی گل بود مدیر تالار خانم ها صدف که واقعا دلم واسش تنگ شده
داداش مرتضی (آی کیو) و پدرام کچل هم عمرا اگه خوبیاشون یادم بره
یه آبجی داشتیم سپیده بید و شوهر خسیسش بهراد با خواهر زاده های گدا گشنم که اون موقه همه ی چشمشون به دارایی های داییشون بود ولی بد موقعی بود سپیده همش با بهرادی دعوا میکرد ماهم هی میشستیم دید میزدیم
عمو بهنام و زن عمو سیندی و دخترشون پاییزی هم بودن
فکر نکنم بیشتر از اینا بود....
نیما و سامیم که داداشای خیابونی من بودن که فقط منو به انحراف میکشونن با حرفای بد بدشون
البته نام بردگان گرامی میتوانند شدیدا تکذیب کنند
آخه تو فقط فدا کارو با گذشتی
نه به دادگاه میگم سامی به دلیل عدم تمکین و این حرفا مهریشو بهش نمیدم
حق طلاق با مرده و من طلاقت نمیدم
مگه نمیدونی مد شده
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
samy_totti نوشته است:اره دیگه اون موقع که ادیسون به دنیا نیومده بودsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:اسمش مهم نیست مهم اینکه روشنایی رو به هر خانه ای میبردمsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:من جای پسرشون بودم خوبsoltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:یادته منم دامادت بودم (خنده قلقلی)Sophia نوشته است:اوه اوه دزي خر تو خر ميشه ها اين کاراي خطرناک چيه ميکني؟ :lol!:
منم تا جايي که يادم بياد ميگم: ..............
:scratch:
تو دوماد کدوم خونواده نبودی؟
تو جای کنه ی هر خونواده ای و بس
آره اونقدر آتیش مینداختی به جون خونواده ها همه جا روشن میشد
عوضش انیشتن بمب اتم رو واسه تو اختراع کرده بود
soltaneabha- عضو برتر
- تعداد پستها : 1104
موقعيت : ترینیداد و توباگو
Registration date : 2007-09-08
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
[quote="soltaneabha"][quote="samy_totti"][quote="soltaneabha"][quote="samy_totti"][quote="soltaneabha"]
باز به من وصله میچسبه به تو که یه چیز دیگه میچسبهsamy_totti نوشته است:soltaneabha نوشته است:samy_totti نوشته است:
همسران: یاسی و پانی و ایراندخت و تبسم و بهاره و بشری و یکی دیگه هم بودا ....شیما
من مقدسم این وصله ها به من نمیچسبه
اتفاقا اگه قراره وصله ای به کسی به چسبه اون تویی
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
[quote="soltaneabha"][quote="samy_totti"][quote="soltaneabha"][quote="samy_totti"][quote="soltaneabha"]
تو شهر شما چی مد نمیشه از بس بی دین و ایمونیدsamy_totti نوشته است:soltaneabha نوشته است:
بلا به دور زنا رو ول کردم رفتم سراغ مردمان
مگه نمیدونی مد شده
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
اختراع کرده بود تا باهاش گنجیشک بزنم
samy_totti- قدیمی
- تعداد پستها : 400
Age : 38
موقعيت : أنا مصدوم
Registration date : 2007-09-06
رد: شجره نومچه ي گفتماني ها
خب منم همينو ميگم تو نميخواستي دومادتون بشم مي خواستي شوورت بشم براي همينم زود اون پسره رو طلاق داديMeteora نوشته است:بلا به دور میگم نمیخواستم دومادمون شی میگه نظر داشتی(قلقلی)j.j نوشته است:آره يادمهMeteora نوشته است:j.j نوشته است:هركي تو خونواده امير و سوفي رفت نابسامان شد خدا به من رحم كرد شوور سارا29 نشدمMeteora نوشته است:اینجانب میدیورا مهروف به پانی خانووووم
فرزند: امیر روشنگر و سوفیا صادره از: گفتمان
خواهرم سارا29 بود که هم خودم عاقش کردم هم ننه بابام.
یه داداشم داشتیم سیاوش که هم اون منو عاق کرد هم من اونو
داداش ایکار جانم هم که مامانم نمیدونم از کجا پیداش کرد!
شوورام: بهزاد و سامی(یکی دیگه هم بود که واقعا یادم نیست!)
بچه: مارکوس
هووها:روناک و ایراندخت و تبسم و چن تا دیگه از زنای سامی
چن تا هم عمه عمو خاله و ازینا دارم و اینا...
(عجب خانواده نابه سامان ناجوری دارم)
ببین من همون موقع هم هی بهت پند و اندرز دادم گفتم اینو نگیر
البته من برا این میگفتم نگیرش که نمیخواستم بشی دوماد ما
تو از همون اولشم به من نظر داشتي
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
صفحه 10 از 19 • 1 ... 6 ... 9, 10, 11 ... 14 ... 19
صفحه 10 از 19
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد