پايان هري پاتر

[quote="j.j"]

ali bamaram نوشته است:
بابا برو از جايي كه فيلم كرايه مي كني فيلمش رو بگير ببين برات جذاب تر ميشه

فکر نکنم! من دو سال پیش رفتم Harry potter and the goblet of fire(هری پاتر و جام آتش؟! ) رو دیدم. فیلم بسیار مزخرفی بود. طوری که حسرت پول بلیط، تاکسی و حتی شامی که اونشب خوردم رو هنوز به دل دارم! البته بازجای شکرش باقیه که از اطلاعات لازم رو از یکی از دوستام(که بیماری هری پاتر زدگی داره! ) گرفتم وگرنه هر سکانس فیلم واسه خودش یک معما می شد!
از قضا تقریبا یک ماه پیش، دومین شبی که اینجا فیلم پایین اومده بود، دوست مادرمرده ام دوباره بهم زنگ زد که ای موسی بریم سینما و .... خلاصه من خرفت فوری دو سال پیش رو فراموش کردم و دوباره رفتم. سرتون رو درد نیارم، انگار رو نیمکت کلاس درس نشسته بودم، هر ده دقیقه سرم می افتاد پایین! بدیش این بود که ایندفعه نه تنها کرایه ی تاکسی و اینا خیلی بیشتر شده بود، بلکه چون سالن تقریبا پر بو؛ مجبور شدم صندلی VIP با دو برابر بلیط بگیرم!
(این اواخر چقدر وراج شدم! )

با یک حساب سرانگشتی که تو این یک ساعت کردم، به این نتیجه رسیدم که بایستی برای حفظ جان شیرینم( ) این توضیح رو هم اضافه کنم که تا حالا اصلا زحمت خوندم کتابش رو به دو چشم عزیزم( ) ندادم ندادم. نه ترجمه ی فارسی نه به زبان اصلیش! یه موقع ارتش خراب نشه رو سرم!

نصف عمرت بر فناست

Funlover نوشته است:سلام!

فصل آخرش رو دوست نداشتم

من هنوز فصل سوم چهارمم

تو چرا با آخر همه چی مشکل داری؟

[quote="moosa"]

j.j نوشته است:

ali bamaram نوشته است:
بابا برو از جايي كه فيلم كرايه مي كني فيلمش رو بگير ببين برات جذاب تر ميشه

فکر نکنم! من دو سال پیش رفتم Harry potter and the goblet of fire(هری پاتر و جام آتش؟! ) رو دیدم. فیلم بسیار مزخرفی بود. طوری که حسرت پول بلیط، تاکسی و حتی شامی که اونشب خوردم رو هنوز به دل دارم! البته بازجای شکرش باقیه که از اطلاعات لازم رو از یکی از دوستام(که بیماری هری پاتر زدگی داره! ) گرفتم وگرنه هر سکانس فیلم واسه خودش یک معما می شد!
از قضا تقریبا یک ماه پیش، دومین شبی که اینجا فیلم پایین اومده بود، دوست مادرمرده ام دوباره بهم زنگ زد که ای موسی بریم سینما و .... خلاصه من خرفت فوری دو سال پیش رو فراموش کردم و دوباره رفتم. سرتون رو درد نیارم، انگار رو نیمکت کلاس درس نشسته بودم، هر ده دقیقه سرم می افتاد پایین! بدیش این بود که ایندفعه نه تنها کرایه ی تاکسی و اینا خیلی بیشتر شده بود، بلکه چون سالن تقریبا پر بو؛ مجبور شدم صندلی VIP با دو برابر بلیط بگیرم!
(این اواخر چقدر وراج شدم! )

منم خیلی از فیلمهاش خوشم نمیاد! قدمها خیلی سریع هستن تا به یک نقطه اوج و حساس که معمولا آخر فیلم هستن برسن و بعضی مواقع شک میکنم کسی که این کتاب رو نخونده چطوری میتونه از این فیلم سر در بیاره؟
اما ناگفته نمونه که تو این فیلم آخریش من شیفته Bellatrix Lestrange شدم! قیافش دیوانه وار بود مخصوصا اون تیکه که داشتن تو آزکابان نشونش میدادن

Sophia نوشته است:

Funlover نوشته است:سلام!

فصل آخرش رو دوست نداشتم

من هنوز فصل سوم چهارمم

تو چرا با آخر همه چی مشکل داری؟

حالا بخون میفهمی چی میگم

[quote="moosa"]

j.j نوشته است:

ali bamaram نوشته است:
بابا برو از جايي كه فيلم كرايه مي كني فيلمش رو بگير ببين برات جذاب تر ميشه

فکر نکنم! من دو سال پیش رفتم Harry potter and the goblet of fire(هری پاتر و جام آتش؟! ) رو دیدم. فیلم بسیار مزخرفی بود. طوری که حسرت پول بلیط، تاکسی و حتی شامی که اونشب خوردم رو هنوز به دل دارم! البته بازجای شکرش باقیه که از اطلاعات لازم رو از یکی از دوستام(که بیماری هری پاتر زدگی داره! ) گرفتم وگرنه هر سکانس فیلم واسه خودش یک معما می شد!
از قضا تقریبا یک ماه پیش، دومین شبی که اینجا فیلم پایین اومده بود، دوست مادرمرده ام دوباره بهم زنگ زد که ای موسی بریم سینما و .... خلاصه من خرفت فوری دو سال پیش رو فراموش کردم و دوباره رفتم. سرتون رو درد نیارم، انگار رو نیمکت کلاس درس نشسته بودم، هر ده دقیقه سرم می افتاد پایین! بدیش این بود که ایندفعه نه تنها کرایه ی تاکسی و اینا خیلی بیشتر شده بود، بلکه چون سالن تقریبا پر بو؛ مجبور شدم صندلی VIP با دو برابر بلیط بگیرم!
(این اواخر چقدر وراج شدم! )

عمويي سلام خوش آمدي !
من كه كتاب هاي الكترونيكيش ر هم گذاشتم تا هركي بخواد بدانه (يعني دانلود كنه )

moosa نوشته است:با یک حساب سرانگشتی که تو این یک ساعت کردم، به این نتیجه رسیدم که بایستی برای حفظ جان شیرینم( ) این توضیح رو هم اضافه کنم که تا حالا اصلا زحمت خوندم کتابش رو به دو چشم عزیزم( ) ندادم ندادم. نه ترجمه ی فارسی نه به زبان اصلیش! یه موقع ارتش خراب نشه رو سرم!

عمويي اين جمله ات يه كمي ناقصه من هرچي خوندم متوجه نتيجه گيريتون نشدم

[quote="Funlover"]

moosa نوشته است:

j.j نوشته است:

ali bamaram نوشته است:
بابا برو از جايي كه فيلم كرايه مي كني فيلمش رو بگير ببين برات جذاب تر ميشه

فکر نکنم! من دو سال پیش رفتم Harry potter and the goblet of fire(هری پاتر و جام آتش؟! ) رو دیدم. فیلم بسیار مزخرفی بود. طوری که حسرت پول بلیط، تاکسی و حتی شامی که اونشب خوردم رو هنوز به دل دارم! البته بازجای شکرش باقیه که از اطلاعات لازم رو از یکی از دوستام(که بیماری هری پاتر زدگی داره! ) گرفتم وگرنه هر سکانس فیلم واسه خودش یک معما می شد!
از قضا تقریبا یک ماه پیش، دومین شبی که اینجا فیلم پایین اومده بود، دوست مادرمرده ام دوباره بهم زنگ زد که ای موسی بریم سینما و .... خلاصه من خرفت فوری دو سال پیش رو فراموش کردم و دوباره رفتم. سرتون رو درد نیارم، انگار رو نیمکت کلاس درس نشسته بودم، هر ده دقیقه سرم می افتاد پایین! بدیش این بود که ایندفعه نه تنها کرایه ی تاکسی و اینا خیلی بیشتر شده بود، بلکه چون سالن تقریبا پر بو؛ مجبور شدم صندلی VIP با دو برابر بلیط بگیرم!
(این اواخر چقدر وراج شدم! )

منم خیلی از فیلمهاش خوشم نمیاد! قدمها خیلی سریع هستن تا به یک نقطه اوج و حساس که معمولا آخر فیلم هستن برسن و بعضی مواقع شک میکنم کسی که این کتاب رو نخونده چطوری میتونه از این فیلم سر در بیاره؟
اما ناگفته نمونه که تو این فیلم آخریش من شیفته Bellatrix Lestrange شدم! قیافش دیوانه وار بود مخصوصا اون تیکه که داشتن تو آزکابان نشونش میدادن

منم هيچكدوم از فيلمهاش رو كامل نديدم حوصله نكردم وقت بذارم كامل جريان رو دنبال كنم

Funlover نوشته است:

Sophia نوشته است:

Funlover نوشته است:سلام!

فصل آخرش رو دوست نداشتم

من هنوز فصل سوم چهارمم

تو چرا با آخر همه چی مشکل داری؟

حالا بخون میفهمی چی میگم

زورم میاد، نمیخوام تموم شه

بابا بخونش باز دوباره برو از اول بخون

نهههههههههههههه

بچه ها يعني فكر مي كنيد رولينگ اين دندون محكم رو از دهانش كشيده و انداخته بيرون و ديگه سري كتاب هاي هري پاتر رو نمي نويسه ؟

Sophia نوشته است:

Funlover نوشته است:

Sophia نوشته است:

Funlover نوشته است:سلام!

فصل آخرش رو دوست نداشتم

من هنوز فصل سوم چهارمم

تو چرا با آخر همه چی مشکل داری؟

حالا بخون میفهمی چی میگم

زورم میاد، نمیخوام تموم شه

دیر یا زود تموم میشه - اما گویا جی کی ولینگ بازم داره کتاب مینویسه

منم میگم بازم مینویسه

j.j نوشته است:

hichkas نوشته است:

j.j نوشته است:

hichkas نوشته است:آهان .پس ميگم دامبلدور
من چي باشم؟

خوبه
خودت بايد انتخاب كني

من سياهي لشگر ميشم

واي خاك بسرم يعني جزو لشكر سياهي ها ميشي

اتفاقن خاكستري مايل به توسي هست

يكي برام 2تا كتاب آخرشو بخونه

Desideria نوشته است:منم میگم بازم مینویسه

من منظورم هری پاتر نبودها! گویا دو تا کتاب جدید داره مینویسه

معلومه دیگه، با این موفقیتی که سر هری پاتر به دست آورد، میخوای بذاره بره؟

hichkas نوشته است:

j.j نوشته است:

hichkas نوشته است:

j.j نوشته است:

hichkas نوشته است:آهان .پس ميگم دامبلدور
من چي باشم؟

خوبه
خودت بايد انتخاب كني

من سياهي لشگر ميشم

واي خاك بسرم يعني جزو لشكر سياهي ها ميشي

اتفاقن خاكستري مايل به توسي هست

نه به لشكر دشمن نپيوند

گذاشتم سه روز قبل از مدرسه که تعطیله بخونمش اقلاً حالگیری مدرسه کمتر بشه

j.j نوشته است:

hichkas نوشته است:

j.j نوشته است:

hichkas نوشته است:

j.j نوشته است:

hichkas نوشته است:آهان .پس ميگم دامبلدور
من چي باشم؟

خوبه
خودت بايد انتخاب كني

من سياهي لشگر ميشم

واي خاك بسرم يعني جزو لشكر سياهي ها ميشي

اتفاقن خاكستري مايل به توسي هست

نه به لشكر دشمن نپيوند

باید فکر کنم

زود تر تا رولينگ كتابشو تعطيل نكرده

داستان از خانه لوسیوس مالفوی آغاز می شود جایی که لرد ولدمورت و مرگخواران نقشه به قتل رساندن هری پاتر را به دلیل بی اثر شدن جادوی آلبوس دامبلدور در هفدهمین سالروز تولد او می‌کشند.
در این کتاب درباره گذشته دامبلدور به این حقیقت پی می بریم که پدر
دامبلدور (پرسیوال) جنون مشنگ آزاری داشته و در آزکابان (زندان جادوگرها
مرده است )... در همین حال هری بهمراه رون و هرمیون به دنبال جانپیچ های
ولدمورت (گنجینه هایی که ولدمورت تکه‌هایی از روح خود را در آن ها برای
رسیدن به جاودانگی گذاشته است) ماجراهایی را دنبال می کنند که به کشته شدن
بعضی از شخصیتهای اصلی داستان می انجامد و در این راه هری به راز
وسیله‌های مرگباری که صاحبش را به قدرت ارباب مرگ بودن می رساند پی می‌برد
که آن ها از ۳ چیز تشکیل شده اند:

• چوبدستی ارشد (چوب دستی از چوب الدر که متعلق به دامبلدور بوده است)
  
• سنگ رستاخیز (نگین انگشتر پدریزرگ ولدمورت که توسط دامبلدور در کتاب ششم، جان پیچ درون آن نابود شد)
  
• شنل نامرئی (شنلی که از پدر هری به او ارث رسیده است)
  

از اتفاقهای جالب این کتاب این است که مشخص می‌شود اسنیپ شخصیت منفوری
نیست، بلکه در واقع طرفدار دامبلدور بوده که خود را در میان طرفداران لرد
سیاه جا زده بوده تا محفل ققنوس را از نقشه‌ها با خبر کنند.اسنیپ به دست لرد ولدمورت برای بدست آوردن مالکیت چوبدست ارشد کشته می شود و به هنگام مرگ خاطرات خود را به هری منتقل می کند و در اینجاست که هری پاتر می فهمد اسنیپ
علاوه بر اینکه همواره طرفدار او بوده ، مادر هری را هم از صمیم قلب دوست
داشته و در واقع عاشقش بوده است وبعلت عشق به مادر هری سپرمدافع او نیز
همشکل بادر هری یک گوزن ماده بوده است. غیر از اسنیپ تعداد زیادی هم در
این قسمت کشته می شوند از جمله هدویگ جغد هری پاتر، الستور مودی، دابی جن خانگی، فرد ویزلی، ریموس لوپین، نیمفادورا تانکس و ... فصل آخر به رودررویی هری و دشمن اصلیش (لرد ولدمورت) می پردازد .


و در پایان ۱۹ سال بعد هری پاتر و جینی ویزلی ازدواج کرده و سه فرزند با نامهای جیمز، آلبوس-سیوروس و لیلی دارند و در کنار آنها هم رون ویزلی و هرماینی گرنجر هم با هم ازدواج کرده و دو فرزند دارند. و هری که پدر خوانده فرزند لوپین (تد لوپین) است او را به فرزند خواندگی قبول می کند.
و کتاب با این جمله تمام میشود "و در این ۱۹ سال زخم هری هیچگاه او را اذیت نکرد.همه چیز خوب بود."