استان تهران
2 مشترك
صفحه 1 از 3
صفحه 1 از 3 • 1, 2, 3
استان تهران
در اين جستار در مورد استان تهران .شهرستانهاي تابع و اثار باستاني و تاريخي و همچين در مورد آثار جهانگردي وتوريست استان و شهرستانها سخن مي گويم. منتظر حضور سبز دوستان هستيم
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
موقعيت و وسعت
استان تهران با وسعتي حدود 18814 كيلومتر مربع بين 34 تا 5/36 درجه عرض شمالي و 50 تا 53 درجه طول شرقي واقع شده است. اين استان از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از جنوب غرب به استان مركزي، از غرب به قزوين و از شرق به استان سمنان محدود است.
ناهمواريها
استان تهران در جنوب شرقي مركز رشته كوههاي البرز كه در شمال ايران از آذربايجان تا خراسان با جهتغربي- شرقي كشيده شده، قرار دارد. رشته كوههاي البرز به سه ديواره تقسيم ميشود:
1. ديواره شمالي: ارتفاعات محدودي از اين ديواره در استان تهران و بقيه آن در استان مازندران قرار دارد.
2. ديواره مياني: حد شمالي استان را تشكيل ميدهد و مرتفع ترين قسمت رشته كوههاي البرز مركزي است. كوه دماوند و قله آن به ارتفاع 5671 متر در اين قسمت قرار دارد. قله دماوند نهمين قله مرتفع دنيا به شمار ميرود. اين ديواره عظيم كوهستاني به صورت كوههاي «كندوان» و پس از آن كوههاي «طالقان» در شمال غربي استان، تا محل اتصال رود «الموت» به «طالقان رود»، ادامه مييابد. در شمال شرقي نيز اين ديواره با نام رشته ارتفاعات فيروزكوه و سوادكوه تا دره رود فيروزكوه(شعبه اصلي حبلهرود) كه از جنوب دامنههاي شرقي آن ميگذرد، امتداد مييابد. در شرق دره فيروزكوه كه پس از دريافت شعباتي حبله رود ناميده ميشود، ارتفاعات «شهميرزاد» شروع ميشود.
3 -ديواره جنوبي: سومين بخش از ارتفاعات مركزي است كه رودخانههاي جاجرود و كرج آن را بريده و به سه قسمت جدا از هم تقسيم نموده است. اين سه قسمت عبارتند از:
- كوههاي لواسانات كه بين درههاي رود دماوند و جاجرود قرار دارند و در شمال به دره «رود لار» محدودند. دنباله اين كوهها در شرق جاده آب علي به نام قره داغ و دماوند تا دره حبله رود امتداد يافتهاند.
- كوههاي شميرانات كه بين سرچشمه هاي جاجرود و كرج قرار دارند و بلندترين نقطه آنها قله توچال با ارتفاع 3943 متر است.
- كوههاي كهار كه از غرب دره رودخانه كرج شروع شده و در جنوب طالقان رود به موازات آن ادامه دارند.
علاوه بر اين سه ديوار كوهستاني، در جنوب و شرق دشت تهران كوههايي با ارتفاع كمتر وجود دارند كه مهمترين آنها كوههاي حسنآباد و نمك در جنوب و بيبيشهربانو و القادر در جنوب شرقي و ارتفاعات قصرفيروزه در شرق است.
آب و هوا
در نواحي مختلف استان تهران به علت موقعيت ويژه جغرافيايي، آب و هواي متفاوتي شكل گرفته است. سه عامل جغرافيايي در ساخت كلي اقليم استان تهران نقش مؤثري دارند:
كوير يا دشت كوير: مناطق خشك مانند دشت قزوين، كوير قم و مناطق خشك استان سمنان كه مجاور استان تهران قرار دارند، از عوامل منفي تأثيرگذار بر هواي استان تهران هستند و موجب گرما و خشكي هوا، همراه با گرد و غبار ميشوند.
رشته كوههاي البرز: اين رشته كوهها موجب تعديل آب و هوا ميشود.
بادهاي مرطوب و باران زاي غربي: اين بادها نقش مؤثري در تعديل گرماي سوزان بخش كويري دارند، ولي تأثير آن را خنثي نميكنند.
استان تهران را مي توان به سه بخش اقليمي زير تقسيم كرد:
اقليم ارتفاعات شمالي: بر دامنههاي جنوبي، بلنديهاي البرز مركزي، در ارتفاعي بالاي 3000 متر قرار گرفته و آب و هوايي مرطوب و نيمهمرطوب و سردسير با زمستانهاي بسيار سرد و طولاني دارد. بارزترين نقاط اين اقليم، دماوند و توچال است.
اقليم كوهپايه: اين اقليم در ارتفاع دو تا سه هزار متري از سطح دريا قرار گرفته و داراي آب و هوايي نيمه مرطوب و سردسير و زمستانهايي به نسبت طولاني است. آبعلي، فيروزكوه، دماوند، گلندوك، سد اميركبير و دره طالقان در اين اقليم قرار دارند.
اقليم نيمه خشك و خشك: با زمستانهاي كوتاه و تابستانهاي گرم، در ارتفاعات كمتر از 2000 متر واقع شده است. هر چه ارتفاع كاهش مييابد، خشكي محيط بيشتر ميشود. ورامين، شهريار و جنوب شهرستان كرج در اين اقليم قرار گرفتهاند.
هواي تهران در مناطق كوهستاني داراي آب و هواي معتدل و در دشت، نيمهبياباني است. تهران در مرز شرايط جوي بري و اقيانوسي قرار گرفته و تمايل آن به موقعيت بري بيشتر از وضعيت اقيانوسي است.
منابع آب
وجود رودخانههاي دايمي مانند رودخانه كرج، رودخانه جاجرود، رود لار، حبله رود، رود شور يا ابهررود و طالقان رود موجب شده تا استان تهران از لحاظ منابع آب كمبودي نداشته باشد. بيشترين رودخانههاي استان از كوههاي البرز سرچشمه ميگيرند. در استان تهران قناتهاي متعددي وجود داشته كه در گذشته نه چندان دور در تأمين آب مورد نياز مناطق شهري و روستايي سهم بسزايي داشتهاند. ليكن امروزه با استفاده از امكانات آب لوله كشي كه از سدهايي چون اميركبير، لتيان و لار تأمين ميشود، آب قنات ها و چشمه ها فقط براي كشاورزي و آبياري مصرف ميشود و فقط بعضي چشمهها، به ويژه چشمههاي آبمعدني كه بيشتر در شمال شرقي استان متمركزند، اهميت سابق خود را حفظ كردهاند. مهمترين اين چشمهها عبارتند از: چشمه اعلا دماوند، چشمه قلعه دختر، چشمه آب علي هراز، چشمه وله در گچسر، چشمه شاه دشت كرج، چشمه علي در شهرري، چشمه تيزآب، چشمه گله گيله و....
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
پيشينه تاريخي
استان تهران در گذر زمان
منطقه تهران كه در شمال غرب فلات مركزي ايران قرار گرفته از زمانهاي دور و ادوار پيش از تاريخ منطقهاي مسكوني بوده و ردپاي فرهنگ هاي پيش از تاريخي را در گوشه و كنار آن ميتوان سراغ گرفت. بررسيها و كاوشهاي باستانشناسي از يك سده قبل تا به امروز بسياري از مراكز فرهنگي در دشت تهران را مشخص و معلوم ساخته و نشان ميدهد كه اين دشت حداقل از نيمه دوم هزاره دوم (عصر آهن) تا به امروز مسكوني بوده است. از زماني كه شهر تهران در سال 1200 هـ.ق توسط آقامحمدخان قاجار به پايتختي ايران برگزيده شد تا به امروز حوادث بي شماري را به خود ديده است. نگاهي مي اندازيم به تهران تاريخي از گذشتههاي دور تاكنون:
ري: ري يكي از نقاط باستاني ايران با آثاري از هزارههاي چهارم و پنجم قبل از ميلاد است. درباره پيدايش شهر باستاني ري، مانند ديگر شهرهاي باستاني، افسانه هاي متفاوتي وجود دارد. بناي آن گاه به شيث بينآدم(ابوالبشر) نسبت داده ميشود كه منوچهر آن را از نو ساخته است و گاه به هوشنگ پسركيومرث.
واژه ري به صورت (RAGHA) در ونديداد، فرگود اول، يسنا 19، پاره 18 و (RAGA) در سنگ نبشته بيستون و به صورت (RHAGOE)، (RAGAU)، (RHAGA)، (RHAGEIA)، (RAGES) راگس و راجس و (RAI) سرياني، (RE) ارمني، و بصورت (RAI)، (RAGH) پهلوي آمده است. در كتاب عهده عتيق كتاب دوم پادشاهان، باب 17، بند 6 و باب 18، بند 11 از ري ياد شده است و نيز نام ري در آثار يوناني و لاتين و سنگ نبشتههاي باستاني (كتيبه داريوش بزرگ) بر جاي مانده است.
نام ري از دوره ساسانيان به بعد بر اين شهر گذاشته شد و مردم با آمدن سپاهيان اسلام به دين اسلام گرويدند. در دوره اسلامي ري پناهنگاه فرمانداران بنياميه بود. بر پايه اسناد و مدارك تاريخي، با آن كه شهر ري بر اثر زلزلههايي چند (چون زلزله 236 ق/ 850 يا 851 م) ويران شد و يورش تركان نيز بر آن آسيب هاي فراوان وارد آورد، همچنان پايدار ماند. ري در سال 617 هـ.ق مورد حمله وحشيانه مغولان قرار گرفت و علاوه بر قتلعام مردم بناهاي آن نيز با خاك يكسان شد. ري اندكي بعد از آن دوباره رو به آباداني گذاشت و بار ديگر در سال 786 هـ.ق به وسيله سپاهيان تيمور به ويرانهاي بدل شد و از آن به بعد روي آباداني به خود نديد.
استان تهران در گذر زمان
منطقه تهران كه در شمال غرب فلات مركزي ايران قرار گرفته از زمانهاي دور و ادوار پيش از تاريخ منطقهاي مسكوني بوده و ردپاي فرهنگ هاي پيش از تاريخي را در گوشه و كنار آن ميتوان سراغ گرفت. بررسيها و كاوشهاي باستانشناسي از يك سده قبل تا به امروز بسياري از مراكز فرهنگي در دشت تهران را مشخص و معلوم ساخته و نشان ميدهد كه اين دشت حداقل از نيمه دوم هزاره دوم (عصر آهن) تا به امروز مسكوني بوده است. از زماني كه شهر تهران در سال 1200 هـ.ق توسط آقامحمدخان قاجار به پايتختي ايران برگزيده شد تا به امروز حوادث بي شماري را به خود ديده است. نگاهي مي اندازيم به تهران تاريخي از گذشتههاي دور تاكنون:
ري: ري يكي از نقاط باستاني ايران با آثاري از هزارههاي چهارم و پنجم قبل از ميلاد است. درباره پيدايش شهر باستاني ري، مانند ديگر شهرهاي باستاني، افسانه هاي متفاوتي وجود دارد. بناي آن گاه به شيث بينآدم(ابوالبشر) نسبت داده ميشود كه منوچهر آن را از نو ساخته است و گاه به هوشنگ پسركيومرث.
واژه ري به صورت (RAGHA) در ونديداد، فرگود اول، يسنا 19، پاره 18 و (RAGA) در سنگ نبشته بيستون و به صورت (RHAGOE)، (RAGAU)، (RHAGA)، (RHAGEIA)، (RAGES) راگس و راجس و (RAI) سرياني، (RE) ارمني، و بصورت (RAI)، (RAGH) پهلوي آمده است. در كتاب عهده عتيق كتاب دوم پادشاهان، باب 17، بند 6 و باب 18، بند 11 از ري ياد شده است و نيز نام ري در آثار يوناني و لاتين و سنگ نبشتههاي باستاني (كتيبه داريوش بزرگ) بر جاي مانده است.
نام ري از دوره ساسانيان به بعد بر اين شهر گذاشته شد و مردم با آمدن سپاهيان اسلام به دين اسلام گرويدند. در دوره اسلامي ري پناهنگاه فرمانداران بنياميه بود. بر پايه اسناد و مدارك تاريخي، با آن كه شهر ري بر اثر زلزلههايي چند (چون زلزله 236 ق/ 850 يا 851 م) ويران شد و يورش تركان نيز بر آن آسيب هاي فراوان وارد آورد، همچنان پايدار ماند. ري در سال 617 هـ.ق مورد حمله وحشيانه مغولان قرار گرفت و علاوه بر قتلعام مردم بناهاي آن نيز با خاك يكسان شد. ري اندكي بعد از آن دوباره رو به آباداني گذاشت و بار ديگر در سال 786 هـ.ق به وسيله سپاهيان تيمور به ويرانهاي بدل شد و از آن به بعد روي آباداني به خود نديد.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
در كتاب «عجايبالبلدان» آمده است: تهران قريهاي است معظم و ولايت ري داراي باغات زياد به اشجار و ثمرات خوب و فراوان و سكنه در خانههاي سرداب مانند به سر ميبرند كه هر قدر محصور بودنشان امتداد يابد به سبب كثرت آذوقه كه از فرط احتياط ذخيره كردهاند آسودهاند... و دائماً به سلطان عصر ياغي و با عساكر او در كارزار و زد و خوردند، ماليات خود را به مسكوك نمي پردازند، بلكه در عوض نقود رايج خروس و مرغ ميپردازند.
تا حمله مغول، هنوز هم تهران به صورت قريهاي نه چندان معتبر باقي مانده بود و مانند ديگر قراء ري، زير نظر خوارزمشاهيان اداره ميشد. «ياقوت حموي» سياح بزرگ عرب هنگام فرار از دست مغولان در سال 617 هـ.ق از اين قريه ياد كرده است.
با سكونت اهالي ري پس از زلزلههاي متناوب و نيز حمله مغولان، تهران به تدريج از شكل روستا بيرون آمد و به شهركي تبديل شد كه داراي چهار امامزاده و چند بقعه متبركه بود. به عنوان اولين امامزادههاي تهران بايد از امامزاده زيد، يحيي، اسماعيل و سيدنصرالدين نام برد. در اين دوره كشاورزي و باغداري توسعه پيدا كرد و اين امر نظر مهاجمان و ساكنان روستاهاي اطراف تهران را به خود جلب كرد. اين وضع تا پايان دورههاي تركمانان و اوايل صفويه دوام يافت.
تهران دوره صفويه: اين دوره از حيات شهر تهران، از زمان شاه تهماسب صفوي(948- 930 هـ.ق) آغاز ميشود. در اين زمينه دكتر ناصر تكميل همايون در كتاب تاريخ اجتماعي و فرهنگي تهران آورده است: شاه تهماسب صفوي كه به دليل مدفون بودن جد اعلاي صفويان- امامزاده حمزه- در جوار حضرت عبدالعظيم بارها از قزوين به زيارت اين اماكن مقدسه ميرفت، نخستين بار در سال 944 هـ.ق از قريه آباد تهران ديدار كرد و از آن خوشش آمد و به شكارگاه هاي آن علاقهمند شد و چندين بار در سفرهاي خود در آن قريه اقامت گزيد.
او سرانجام در سال 961 هـ.ق دستور داد در پيرامون تهران كه 6000 گام محيط آن بود، بارويي با يكصد و چهارده برج(به عدد سورههاي قرآن مجيد) بنا كنند و در هر برج سورهاي از كلامالله را براي تبرك پنهان سازند. برجها با فاصله منظم از يكديگر به اين شرح پديد آمد: سمت جنوبي 40 برج، سمت شمالي 31 برج، سمت غرب 22 برج و سمت شرق 21 برج.
تهران ابتدا از نظر وسعت اندكي بزرگتر از چند شهر آن روزگار بود و از چهار طرف دروازههايي به اين شرح داشت:
× جنوب: دروازه اصفهان يا دروازه حضرت عبدالعظيم در مدخل كنوني بازار عباسآباد، خيابان مولوي.
× شمال: دروازه شيمران در مدخل كنوني خيابان پامنار.
× غرب: دروازه قزوين در مدخل كنوني بازارچه قوامالدوله، ميدان شاهپور سابق.
× شرق: دروازه دولاب در مدخل كنوني بازارچه نايبالسلطنه خيابان ري.
شاه تهماسب علاوه بر آباداني تهران، باغ ها و بناهاي حكومتي متعددي بنا كرد. پس از مرگ شاه تهماسب، جانشين او شاه اسماعيل دوم نيز توجه خاصي به تهران داشت.
تهران تا پايان سلسله صفويه رو به ترقي و توسعه داشت. با حمله افاغنه به ايران و سقوط شهر اصفهان با تمام عظمت و هيبت آن، شاه سلطان حسين نيز به قتل رسيد و افغان ها حكومت را در دست گرفتند.
تهران دردوره تسلط افغان ها: در اين دوره اگرچه پارهاي از مناطق ايران تسليم ايرانيان شرقي(قندهاري و كابلي و...) شده بود، اما شهرهايي هم در دفاع از سلطنت صفويه مقاومت نشان دادند؛ از جمله تهران كه اندك اندك به صورت يكي از مناطق برجسته نظامي درميآمد. شاه تهماسب دوم، جانشين پادشاه مقتول، در سال 1137 هـ.ق از همين شهر «احمدخان تفنگچي» را نزد «فتعليخان قاجار قوانلو» به استرآباد فرستاد و از او براي مقابله با افغان ها مدد خواست. تهران و قزوين در برابر افغان ها مقاوم بودند. اشرف افغان كه پس از فتح اصفهان به سوي شمال حركت كرده بود، از راه قم خود را به تهران رساند و در حوالي ابراهيمآباد ميان دو لشكر افغان و فتحعليخان قاجار كه به مدد شاه تهماسب با جنگجويان ايل به تهران آمده بود، نبرد سختي درگرفت. در اين كشمكشها تهران آسيب فراوان ديد و سرانجام به دست افغان ها افتاد. آنها در ارگ تهران جاي گرفتند و براي جلوگيري از حمله احتمالي مردم شهر روي خندق شمال ارگ پل بستند و جلوي آن دروازهاي ايجاد كردند.
پس از قدرتگيري نادرشاه در سپاه شاهتهماسب، خاصه پس از تاجگذاري وي، موقعيت تهران دگرگون شد. در دوره سرداري نادر سرانجام افغانها مجبور به ترك تهران شدند.
تهران دوره افشاريه: پس از پايان غائله افغان و آغاز زمامداري نادرشاه، تهران همچنان در راه توسعه گام برميداشت. با آن كه در اين دوره پايتخت ثابتي وجود نداشت و مركزيت حكومتي و اداري هم در اصفهان نگهداشته شده بود، تهران براي نادرشاه اهميت نظامي يافت و توجه او به تهران به گونهاي بود كه در سال 1152 هـ.ق فرزند وليعهد خود رضاقليميرزا را به حكومت تهران مأمور كرد و تمام ولايت به تيول وي درآمد.
تهران دوره زنديه: با غلبه زنديان و پيروزي كريمخان زند بر محمدحسن خان قاجار و فتح تهران در سال 1172 هـ.ق كريم خان زند در تهران به سلطنت رسيد. در اين دوره اندك رونقي در اوضاع و احوال تهران پديد آمد. كريمخان زند براي آباداني تهران كوششهاي بسيار كرد. دو محله بزرگ به نامهاي عودلاجان و چالميدان از تركيب محلههاي كوچك سابق به وجود آمد و بيشترين جمعيت شهر را در خود جاي داد. كاروانسراها، دكان ها و محل كار بازرگانان و پيشه وران در بخشي متمركز شد و به مرور بازار تهران پديد آمد.
كريمخان به علت درگيري و كشمكش با محمدحسن خان قاجار و كاستن حمايت تركمن ها از محمدحسن خان، مجبور شد به شيراز برود. از اين رو در سال 1176 هـ.ق حكومت تهران را به غفورخان واگذار نمود و پايتخت را از تهران به شيراز منتقل كرد. اهميت تهران از همين زمان شروع شد. در پايان دوره زنديان تهران سيماي شهري يافت و از زماني كه لشكريان قاجاريه به سركردگي «مجنون خان پازوكي» آن را گشودند(1199 هـ.ق) به صورت شهري كامل جلوه گر شد.
تهران دوره قاجاريه: در سال 1200 هـ.ق آقامحمد خان قاجار اين شهر جديدالتأسيس را كه تا آن زمان جنبه نظامي داشت، به پايتختي انتخاب نمود و به نوشته اعتمادالسلطنه، پس از تحكيم پايههاي حكومت خود در سال 1209 هـ.ق رسماً در اين شهر تاجگذاري كرد. از اين زمان نهادهاي حكومتي در تهران استقرار يافت.
آقامحمدخان بر خلاف ديگر پادشاهان، علاقه چنداني به ساخت بناهاي عظيم و باشكوه نداشت. به طوري كه از زمان وي تنها عمارت تخت مرمر باقي مانده است. جمعيت شهر تهران را در اين دوره 25000 نفر تخمين زدهاند.
پس از آقامحمدخان فتحعليشاه (1212-1265 هـ.ق) بناها و عمارتهاي جديد در تهران ساخت؛ توسعه و تزيين عمارت تخت مرمر، احداث تخت مرمر در وسط ميدان، مسجد شاه، مسجد عزيزالدوله و مدرسه مروي و چندين باغ از جمله باغ نگارستان از اين جمله است.
در اين دوره بسياري از زمينهاي داخلي شهر به مرور به خانه، قصر و بناي دولتي و سفارتخانه و... تعلق گرفت. در دوره محمدشاه با آوردن آب كرج به تهران و تثبيت مالكيت زمين و بالا رفتن مهاجرتها، آباداني شهر چشمگير شد.
در زمان محمدشاه احداث بناهاي جديد همچنان ادامه داشت. ضلع جنوبي مسجد جامع تهران و بازار بين اين مسجد و مسجد شاه- «بينالحرمين»- از آثار اين دوره است. در جنوب تهران نيز دروازه ديگري به نام دروازه محمديه در ميدان «پاقاپوق محمديه» يا ميدان اعدام ساخته شد. دروازه ديگري نيز كه افغانها بهنام دروازه ارگ يا دروازه دولت در مدخل خيابان «بابهمايون» ساخته بودند، مرمت و بازسازي شد.
در دوره حكومت ناصرالدين شاه، جمعيت تهران حدود 150000 نفر بود. همراه با گسترش شهر تهران، ناصرالدين شاه، «ميرزا يوسف مستوفيالممالك» صدراعظم و «ميرزا عيسي» وزير را مأمور طراحي نقشه شهر تهران كرد.
در اين دوره به سبب اداره كشور و سازمان دهي درست، به دستور ميزراتقيخان اميركبير محله ارگ با كوشش معمار با سابقه و برجستهاي به نام «عبداللهخان معمارباشي» توسعه يافت و بناهاي جديد در آن احداث شد.
در هسته مركزي شهر اندكاندك بازار تهران شكل نهايي به خود گرفت و راسته بازارها، تيمچهها، كاروانسراها و سراهاي متعدد ايجاد شد. به اين ترتيب تهران سيماي شهرهاي سنتي ايران را يافت و توسعه جديد و مهاجرتهاي بسيار پديد آمد.
تهران دوره پهلوي: در سالهاي آغازين سلطنت رضا شاه كه پويش شهرنشيني شكل تازهاي به خود گرفته بود، جمعيت شهر تهران بار ديگر رو به فزوني نهاد. از اين رو دست اندركاران به فكر گسترش بناهاي شهر افتادند. در سال 1309 شهردار وقت كه خواهان نوسازي و توسعه شهر تهران بود، بدون توجه به اهميت تاريخي حصارها، برج و بارو و دروازهها، آنها را ويران كرد. اما محلههاي پيرامون اين دروازهها باقي ماند. از ميان محلههاي باقي مانده ميتوان محله سنگلج، چالميدان، خانيآباد، گود زنبورك خانه، پاچنار، دروازه قزوين، عودلاجان و... را نام برد.
تا حمله مغول، هنوز هم تهران به صورت قريهاي نه چندان معتبر باقي مانده بود و مانند ديگر قراء ري، زير نظر خوارزمشاهيان اداره ميشد. «ياقوت حموي» سياح بزرگ عرب هنگام فرار از دست مغولان در سال 617 هـ.ق از اين قريه ياد كرده است.
با سكونت اهالي ري پس از زلزلههاي متناوب و نيز حمله مغولان، تهران به تدريج از شكل روستا بيرون آمد و به شهركي تبديل شد كه داراي چهار امامزاده و چند بقعه متبركه بود. به عنوان اولين امامزادههاي تهران بايد از امامزاده زيد، يحيي، اسماعيل و سيدنصرالدين نام برد. در اين دوره كشاورزي و باغداري توسعه پيدا كرد و اين امر نظر مهاجمان و ساكنان روستاهاي اطراف تهران را به خود جلب كرد. اين وضع تا پايان دورههاي تركمانان و اوايل صفويه دوام يافت.
تهران دوره صفويه: اين دوره از حيات شهر تهران، از زمان شاه تهماسب صفوي(948- 930 هـ.ق) آغاز ميشود. در اين زمينه دكتر ناصر تكميل همايون در كتاب تاريخ اجتماعي و فرهنگي تهران آورده است: شاه تهماسب صفوي كه به دليل مدفون بودن جد اعلاي صفويان- امامزاده حمزه- در جوار حضرت عبدالعظيم بارها از قزوين به زيارت اين اماكن مقدسه ميرفت، نخستين بار در سال 944 هـ.ق از قريه آباد تهران ديدار كرد و از آن خوشش آمد و به شكارگاه هاي آن علاقهمند شد و چندين بار در سفرهاي خود در آن قريه اقامت گزيد.
او سرانجام در سال 961 هـ.ق دستور داد در پيرامون تهران كه 6000 گام محيط آن بود، بارويي با يكصد و چهارده برج(به عدد سورههاي قرآن مجيد) بنا كنند و در هر برج سورهاي از كلامالله را براي تبرك پنهان سازند. برجها با فاصله منظم از يكديگر به اين شرح پديد آمد: سمت جنوبي 40 برج، سمت شمالي 31 برج، سمت غرب 22 برج و سمت شرق 21 برج.
تهران ابتدا از نظر وسعت اندكي بزرگتر از چند شهر آن روزگار بود و از چهار طرف دروازههايي به اين شرح داشت:
× جنوب: دروازه اصفهان يا دروازه حضرت عبدالعظيم در مدخل كنوني بازار عباسآباد، خيابان مولوي.
× شمال: دروازه شيمران در مدخل كنوني خيابان پامنار.
× غرب: دروازه قزوين در مدخل كنوني بازارچه قوامالدوله، ميدان شاهپور سابق.
× شرق: دروازه دولاب در مدخل كنوني بازارچه نايبالسلطنه خيابان ري.
شاه تهماسب علاوه بر آباداني تهران، باغ ها و بناهاي حكومتي متعددي بنا كرد. پس از مرگ شاه تهماسب، جانشين او شاه اسماعيل دوم نيز توجه خاصي به تهران داشت.
تهران تا پايان سلسله صفويه رو به ترقي و توسعه داشت. با حمله افاغنه به ايران و سقوط شهر اصفهان با تمام عظمت و هيبت آن، شاه سلطان حسين نيز به قتل رسيد و افغان ها حكومت را در دست گرفتند.
تهران دردوره تسلط افغان ها: در اين دوره اگرچه پارهاي از مناطق ايران تسليم ايرانيان شرقي(قندهاري و كابلي و...) شده بود، اما شهرهايي هم در دفاع از سلطنت صفويه مقاومت نشان دادند؛ از جمله تهران كه اندك اندك به صورت يكي از مناطق برجسته نظامي درميآمد. شاه تهماسب دوم، جانشين پادشاه مقتول، در سال 1137 هـ.ق از همين شهر «احمدخان تفنگچي» را نزد «فتعليخان قاجار قوانلو» به استرآباد فرستاد و از او براي مقابله با افغان ها مدد خواست. تهران و قزوين در برابر افغان ها مقاوم بودند. اشرف افغان كه پس از فتح اصفهان به سوي شمال حركت كرده بود، از راه قم خود را به تهران رساند و در حوالي ابراهيمآباد ميان دو لشكر افغان و فتحعليخان قاجار كه به مدد شاه تهماسب با جنگجويان ايل به تهران آمده بود، نبرد سختي درگرفت. در اين كشمكشها تهران آسيب فراوان ديد و سرانجام به دست افغان ها افتاد. آنها در ارگ تهران جاي گرفتند و براي جلوگيري از حمله احتمالي مردم شهر روي خندق شمال ارگ پل بستند و جلوي آن دروازهاي ايجاد كردند.
پس از قدرتگيري نادرشاه در سپاه شاهتهماسب، خاصه پس از تاجگذاري وي، موقعيت تهران دگرگون شد. در دوره سرداري نادر سرانجام افغانها مجبور به ترك تهران شدند.
تهران دوره افشاريه: پس از پايان غائله افغان و آغاز زمامداري نادرشاه، تهران همچنان در راه توسعه گام برميداشت. با آن كه در اين دوره پايتخت ثابتي وجود نداشت و مركزيت حكومتي و اداري هم در اصفهان نگهداشته شده بود، تهران براي نادرشاه اهميت نظامي يافت و توجه او به تهران به گونهاي بود كه در سال 1152 هـ.ق فرزند وليعهد خود رضاقليميرزا را به حكومت تهران مأمور كرد و تمام ولايت به تيول وي درآمد.
تهران دوره زنديه: با غلبه زنديان و پيروزي كريمخان زند بر محمدحسن خان قاجار و فتح تهران در سال 1172 هـ.ق كريم خان زند در تهران به سلطنت رسيد. در اين دوره اندك رونقي در اوضاع و احوال تهران پديد آمد. كريمخان زند براي آباداني تهران كوششهاي بسيار كرد. دو محله بزرگ به نامهاي عودلاجان و چالميدان از تركيب محلههاي كوچك سابق به وجود آمد و بيشترين جمعيت شهر را در خود جاي داد. كاروانسراها، دكان ها و محل كار بازرگانان و پيشه وران در بخشي متمركز شد و به مرور بازار تهران پديد آمد.
كريمخان به علت درگيري و كشمكش با محمدحسن خان قاجار و كاستن حمايت تركمن ها از محمدحسن خان، مجبور شد به شيراز برود. از اين رو در سال 1176 هـ.ق حكومت تهران را به غفورخان واگذار نمود و پايتخت را از تهران به شيراز منتقل كرد. اهميت تهران از همين زمان شروع شد. در پايان دوره زنديان تهران سيماي شهري يافت و از زماني كه لشكريان قاجاريه به سركردگي «مجنون خان پازوكي» آن را گشودند(1199 هـ.ق) به صورت شهري كامل جلوه گر شد.
تهران دوره قاجاريه: در سال 1200 هـ.ق آقامحمد خان قاجار اين شهر جديدالتأسيس را كه تا آن زمان جنبه نظامي داشت، به پايتختي انتخاب نمود و به نوشته اعتمادالسلطنه، پس از تحكيم پايههاي حكومت خود در سال 1209 هـ.ق رسماً در اين شهر تاجگذاري كرد. از اين زمان نهادهاي حكومتي در تهران استقرار يافت.
آقامحمدخان بر خلاف ديگر پادشاهان، علاقه چنداني به ساخت بناهاي عظيم و باشكوه نداشت. به طوري كه از زمان وي تنها عمارت تخت مرمر باقي مانده است. جمعيت شهر تهران را در اين دوره 25000 نفر تخمين زدهاند.
پس از آقامحمدخان فتحعليشاه (1212-1265 هـ.ق) بناها و عمارتهاي جديد در تهران ساخت؛ توسعه و تزيين عمارت تخت مرمر، احداث تخت مرمر در وسط ميدان، مسجد شاه، مسجد عزيزالدوله و مدرسه مروي و چندين باغ از جمله باغ نگارستان از اين جمله است.
در اين دوره بسياري از زمينهاي داخلي شهر به مرور به خانه، قصر و بناي دولتي و سفارتخانه و... تعلق گرفت. در دوره محمدشاه با آوردن آب كرج به تهران و تثبيت مالكيت زمين و بالا رفتن مهاجرتها، آباداني شهر چشمگير شد.
در زمان محمدشاه احداث بناهاي جديد همچنان ادامه داشت. ضلع جنوبي مسجد جامع تهران و بازار بين اين مسجد و مسجد شاه- «بينالحرمين»- از آثار اين دوره است. در جنوب تهران نيز دروازه ديگري به نام دروازه محمديه در ميدان «پاقاپوق محمديه» يا ميدان اعدام ساخته شد. دروازه ديگري نيز كه افغانها بهنام دروازه ارگ يا دروازه دولت در مدخل خيابان «بابهمايون» ساخته بودند، مرمت و بازسازي شد.
در دوره حكومت ناصرالدين شاه، جمعيت تهران حدود 150000 نفر بود. همراه با گسترش شهر تهران، ناصرالدين شاه، «ميرزا يوسف مستوفيالممالك» صدراعظم و «ميرزا عيسي» وزير را مأمور طراحي نقشه شهر تهران كرد.
در اين دوره به سبب اداره كشور و سازمان دهي درست، به دستور ميزراتقيخان اميركبير محله ارگ با كوشش معمار با سابقه و برجستهاي به نام «عبداللهخان معمارباشي» توسعه يافت و بناهاي جديد در آن احداث شد.
در هسته مركزي شهر اندكاندك بازار تهران شكل نهايي به خود گرفت و راسته بازارها، تيمچهها، كاروانسراها و سراهاي متعدد ايجاد شد. به اين ترتيب تهران سيماي شهرهاي سنتي ايران را يافت و توسعه جديد و مهاجرتهاي بسيار پديد آمد.
تهران دوره پهلوي: در سالهاي آغازين سلطنت رضا شاه كه پويش شهرنشيني شكل تازهاي به خود گرفته بود، جمعيت شهر تهران بار ديگر رو به فزوني نهاد. از اين رو دست اندركاران به فكر گسترش بناهاي شهر افتادند. در سال 1309 شهردار وقت كه خواهان نوسازي و توسعه شهر تهران بود، بدون توجه به اهميت تاريخي حصارها، برج و بارو و دروازهها، آنها را ويران كرد. اما محلههاي پيرامون اين دروازهها باقي ماند. از ميان محلههاي باقي مانده ميتوان محله سنگلج، چالميدان، خانيآباد، گود زنبورك خانه، پاچنار، دروازه قزوين، عودلاجان و... را نام برد.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
صنايع دستی استان تهران
صنايع دستی استان تهران با توجه به بافت اجتماعی و تنوع قومی, به سه دسته شهری, روستايی و عشايری تقسيم می شود. عمده ترين صنايع دستی استان را قلم زنی روی مس و برنج, خراطی و سبدبافی، خاتم کاری، شيشه گری، تراش و نقاشی روی شيشه، زيلو بافی، نقاشی روی چرم، قالی بافی، سفالگری و چاپ باتيک تشکيل می دهد. رشته های مورد اشاره فاقد سابقه طولانی در منطقه هستند و دست اندرکاران اکثر رشته های صنايع دستی عمدتاً از شهرستانهای ديگر به تهران مهاجرت کرده اند. به طور مثال، ساخت مصنوعات خاتم و قلم زنی را به طور عمده، صنعتگران شيرازی و اصفهانی انجام می دهند. بيشتر خراطان اين صنايع نيز اهل دزفول هستند.
صنايع دستی روستايی به طور عمده خانگی و غير دائمی هستندو فعاليتهای عمده آنها را قالی بافی، سفالگری، حصيربافی، گليم بافی(منجمله ورنی بافی) و دستبافی تشکيل می دهد.
صنايع دستی عشايری قديمی ترين نوع صنايع دستی استان است که توليد آن عموماً به طور خانگی و فصلی انجام می پذيرد. اين نوع از صنايع دستی، با توجه به ترکيب قومی منطقه، در ميان صنايع دستی استان جايگاهی ويژه دارد و هم اينک يکی از نقاط برجسته و مثبت صنايع دستی استان محسوب می شود. دست اندرکاران اين بخش از دست ساخته های ايرانی که بافت انواع قالی و قاليچه، ورنی، جاجيم و گليم، چنته، رويه پشتی، جوال، خورجين و نيز رنگرزی و ريسندگی پشم را در انحصار خود دارند، گروهی از عشاير لر، قشقايی، شاهسون و... هستند که در دهه های اخير از زادگاه خود به تهران، ری، ورامين و حومه کرج مهاجرت کرده اند.
روکاری (رودوزی):
اصطلاح روکاری معمولاً به آن گروه از توليدات دست ساز اطلاق می شود که طی آن دختران و زنان روستايی با استفاده از سوزن يا قلاب و به کمک نخهای رنگين، برروی پارچه نقشها و طرحهای اصيل و سنتی را پديد می آورند. رودوزيهای ايرانی کلاً قابل تقسيم به سه دسته است:
1_ گونه ای که زمينه اساسی پارچه را سراسر بخيه می پوشاند تا زمينه تازه ای از رنگ و نقش پديد آيد مانند سوزندوزيهای بلوچ و قلابدوزی رشت و پته دوزی کرمان.
2_ گونه ای که برروی پارچه نقش چندانی دوخته نمی شود بلکه با عبور نخهای رنگين از لابلای تاروپود پارچه و دوختن اين الياف به يکديگر پارچه ساده حالتی مشبک و رنگين بخود می گيرد مانند سکمه دوزی قلابدوزی اصفهان.
3_ گونه يی که در آن زمينه پارچه به رنگ اصلی باقی مانده و به کمک الياف دارای روکشهای فلزی، نقوش متنوعی برروی پارچه دوخته می شود مانند ده يک دوزی(که درحال حاضر منسوخ شده) نقده دوزی، تافته دوزی، خوس دوزی و زردوزی که گلابتون دوزی ناميده می شود.
انواعی از رودوزی در شهر تهران رواج دارد و منجمله قلاب دوزی، قلاب بافی و گلدوزی از جمله رودوزی های رايج در شهر تهران است.
قالی بافی تهران:
در بين صنايع دستی رايج در استان تهران بافت قالی و قاليچه گستردگی فوق العاده چشمگيری دارد و هم اينک به صورت حرفه ای خانگی تقريباً در تمام نقاط روستايی استان رايج می باشد و به طوری که از آمار برمی آيد قاليبافی در مناطق غير شهری کرج، دماوند و شميرانات داير بوده است و اين رشد شتابناک دليل برجا بازکردن صنايع دستی به عنوان يک عامل مکمل اقتصاد کشاورزی در جوامع روستايی می تواند باشد.
گره رايج در قاليبافی استان تهران گره فارسی است که در آن خامه از کناره يک نخ تار به عقب رفته و پس از گره زدن نخ تار جنبی از ميان دو تار بيرون آمده و سفت می شود اما اکثر کسانی که ظرف سالهای اخير به قاليبافی روی آورده اند از گره ترکی که مختص قاليبافان ترکمن, آذربايجانی, همدانی و ... است استفاده می کنند.
گفتنی است که در شهر تهران تعدادی از طراحان هنرمند و نيز هنرمندان قالی باف نيز به فعاليت می پردازند که آثار بسيار نفيس و باارزشی نظير چهره بافی, تابلوبافی, آثار حجمی و قاليچه های با کيفيت بالا از لحاظ طرح و نقش و بافت را پديد می آورند.
صنعت دستی ديگری که بويژه در مناطق روستايی استان تهران دارای سابقه توليد است و در گذشته گروههای کثيری نيز به آن اشتغال داشته اند بافت انواع گليم نقش دار و مخطط است.
جاجيم بافی:
منطفه فيروزکوه به دليل کوهستانی بودن و از آنجا که دارای مراتع سرسبز و قهراً گله داری و دامپروری گسترده ای است يکی از مراکز توليد پشم ايران محسوب می شود و جاجيم های توليدی آن نيز دارای معروفيت خاصی است.
جاجيم های توليدی و روستاهای فيروزکوه به دليل نزديکی منطقه با مازندران کاملاً تحت تأثير دستبافی آلادشت و شبيه پارچه های آلادشت است با اين تفاوت که عرض جاجيم های توليدی از 25 سانت تجاوز نمی کند. گروهی از عشاير قشقايی ساکن در روستای قجرتخت رستم نيز در گذشته به توليد جاجيم هایی بسيار نفيس اشتغال داشته اند ولی در حال حاضر اکثراً به دليل جاذبه های اقتصادی بهتر قاليبافی جذب اين حرفه شده اند.
در روستای کوهان ازتوابع دماوندعده ای به توليد جاجيم اشتغال دارندکه بافته هايشان دارای عرض 25 سانت می باشد.
چادرشب بافی:
پرپيشينه ترين صنعت دستی رايج در منطقه روستايی استان تهران بافت چادرشب در اندازه های مختلف و برای مصارف متفاوت است که به صورت حرفه ای خانگی هم اينک در روستاهای کوهان و گيلان (از تواقع شهرستان دماوند) جريان دارد و دست اندرکاران آن که عمدتاً زنان و دختران خانه دار هستند با بهره گيری از دستگاههای چوبی ساده محصولاتی بسيار نفيس و ظريف که دارای طرحهای راه راه و پيچازی به رنگهای زرد, قرمز, سبز, بنفش, نارنجی, قهوه ای, نيلی و ... است توليد می کنند.
نمد مالی:
از جمله صنايع پرپشينه ديگری که در مناطق روستايی استان تهران رواج داشته ولی در حال حاضر تقريباً منسوخ شده صنعت نمدمالی است. اين حرفه که در گذشته گروه کثيری از ساکنان مناطق روستايی استان تهران به ويژه سکنه روستايی طالقان, ورامين و عشاير اسکان يافته در شهر ری و شهريار به آن اشتغال داشته اند به علت پائين بودن ميزان تقاضا و دشواری کار و بالا رفتن قيمت مواد اوليه در سالهای اخير کليه دست اندرکاران خود را از دست داده و هم اينک فقط تعداد معدودی از عشاير هنگامی که به مراتع حومه سد لار (در منطقه شميرانات) کوچ می کنند مقدار محدودی نمد برای مصارف شخصی توليد می نمايند.
در روستای کش (از توابع طالقان) هنوز نشانه هايی از توليد اين محصول به چشم می خورد و نمدمالان در صورت دريافت سفارش گاهی اقدام به توليد نمی کنند. در منطقه امامزاده جعفر (از توابع ورامين) که در گذشته يکی از عمده ترين مناطق توليد نمد در استان تهران بود از چند سال قبل به اين سو فعاليت ها رو به کاهش گذاشته است.
زيلوبافی:
در منطقه ورامين بافت زيلوهای نامرغوب و ارزان قيمت رواج بالنسبه گسترده ای دارد به طوری که در قشلاق داودآباد, باقرآباد, گرگ تپه, قرچک و خيرآباد زيلوبافی داير است و گروهی از توليدکنندگان غيربومی با بهره گيری از دستگاههای بافندگی دستی سرگرم کار هستند.
سفالگری و سراميک سازی:
قسمتهای جنوبی سلسله جبال البرز به ويژه بخشهای جلگه ای استان (نظير دشت ورامين و ری) که حاصل رسوبات آبرفتی رودخانه های جاجرود و کرج است دارای طبقات رسی است که همين مسئله موجبات رشد و رونق صنعت سفالگری و آجرپزی در اين ناحيه را از سالهای پيش باعث شده و وجود کوره های متعدد آجرپزی در اين ناحيه را از سالهای پيش باعث شده و وجود کوره های متعدد آجرپزی در حومه ری و ورامين دليل خوبی بر مرغوبيت خاک در اين منطقه جهت سفالگری می باشد.
توليدات عموماً بدون لعاب هستند ولی به لحاظ مرغوبيت خاک منطقه دارای شفافيت و ويژگی خاصی هستند. اما در شهر تهران کارگاههای متعدد سفالگری و نيز هنرمندان سفالگر بسياری که آثارشان را به ويژه از طريق گالری ها و نمايشگاهها به فروش می رسانند و در دو سالانه های سفالگری هم شاهد آثار باارزش آنان هستيم به فعاليت می پردازند.
گفتنی است که برخی از هنرمندان سفالگر در حدود شهر ری و نيز مهرشهر کرج و بعضاً در محل اقامت خود در شهر تهران به توليد انواع محصولات سفال و سراميک می پردازند.
صنايع دستی استان تهران با توجه به بافت اجتماعی و تنوع قومی, به سه دسته شهری, روستايی و عشايری تقسيم می شود. عمده ترين صنايع دستی استان را قلم زنی روی مس و برنج, خراطی و سبدبافی، خاتم کاری، شيشه گری، تراش و نقاشی روی شيشه، زيلو بافی، نقاشی روی چرم، قالی بافی، سفالگری و چاپ باتيک تشکيل می دهد. رشته های مورد اشاره فاقد سابقه طولانی در منطقه هستند و دست اندرکاران اکثر رشته های صنايع دستی عمدتاً از شهرستانهای ديگر به تهران مهاجرت کرده اند. به طور مثال، ساخت مصنوعات خاتم و قلم زنی را به طور عمده، صنعتگران شيرازی و اصفهانی انجام می دهند. بيشتر خراطان اين صنايع نيز اهل دزفول هستند.
صنايع دستی روستايی به طور عمده خانگی و غير دائمی هستندو فعاليتهای عمده آنها را قالی بافی، سفالگری، حصيربافی، گليم بافی(منجمله ورنی بافی) و دستبافی تشکيل می دهد.
صنايع دستی عشايری قديمی ترين نوع صنايع دستی استان است که توليد آن عموماً به طور خانگی و فصلی انجام می پذيرد. اين نوع از صنايع دستی، با توجه به ترکيب قومی منطقه، در ميان صنايع دستی استان جايگاهی ويژه دارد و هم اينک يکی از نقاط برجسته و مثبت صنايع دستی استان محسوب می شود. دست اندرکاران اين بخش از دست ساخته های ايرانی که بافت انواع قالی و قاليچه، ورنی، جاجيم و گليم، چنته، رويه پشتی، جوال، خورجين و نيز رنگرزی و ريسندگی پشم را در انحصار خود دارند، گروهی از عشاير لر، قشقايی، شاهسون و... هستند که در دهه های اخير از زادگاه خود به تهران، ری، ورامين و حومه کرج مهاجرت کرده اند.
روکاری (رودوزی):
اصطلاح روکاری معمولاً به آن گروه از توليدات دست ساز اطلاق می شود که طی آن دختران و زنان روستايی با استفاده از سوزن يا قلاب و به کمک نخهای رنگين، برروی پارچه نقشها و طرحهای اصيل و سنتی را پديد می آورند. رودوزيهای ايرانی کلاً قابل تقسيم به سه دسته است:
1_ گونه ای که زمينه اساسی پارچه را سراسر بخيه می پوشاند تا زمينه تازه ای از رنگ و نقش پديد آيد مانند سوزندوزيهای بلوچ و قلابدوزی رشت و پته دوزی کرمان.
2_ گونه ای که برروی پارچه نقش چندانی دوخته نمی شود بلکه با عبور نخهای رنگين از لابلای تاروپود پارچه و دوختن اين الياف به يکديگر پارچه ساده حالتی مشبک و رنگين بخود می گيرد مانند سکمه دوزی قلابدوزی اصفهان.
3_ گونه يی که در آن زمينه پارچه به رنگ اصلی باقی مانده و به کمک الياف دارای روکشهای فلزی، نقوش متنوعی برروی پارچه دوخته می شود مانند ده يک دوزی(که درحال حاضر منسوخ شده) نقده دوزی، تافته دوزی، خوس دوزی و زردوزی که گلابتون دوزی ناميده می شود.
انواعی از رودوزی در شهر تهران رواج دارد و منجمله قلاب دوزی، قلاب بافی و گلدوزی از جمله رودوزی های رايج در شهر تهران است.
قالی بافی تهران:
در بين صنايع دستی رايج در استان تهران بافت قالی و قاليچه گستردگی فوق العاده چشمگيری دارد و هم اينک به صورت حرفه ای خانگی تقريباً در تمام نقاط روستايی استان رايج می باشد و به طوری که از آمار برمی آيد قاليبافی در مناطق غير شهری کرج، دماوند و شميرانات داير بوده است و اين رشد شتابناک دليل برجا بازکردن صنايع دستی به عنوان يک عامل مکمل اقتصاد کشاورزی در جوامع روستايی می تواند باشد.
گره رايج در قاليبافی استان تهران گره فارسی است که در آن خامه از کناره يک نخ تار به عقب رفته و پس از گره زدن نخ تار جنبی از ميان دو تار بيرون آمده و سفت می شود اما اکثر کسانی که ظرف سالهای اخير به قاليبافی روی آورده اند از گره ترکی که مختص قاليبافان ترکمن, آذربايجانی, همدانی و ... است استفاده می کنند.
گفتنی است که در شهر تهران تعدادی از طراحان هنرمند و نيز هنرمندان قالی باف نيز به فعاليت می پردازند که آثار بسيار نفيس و باارزشی نظير چهره بافی, تابلوبافی, آثار حجمی و قاليچه های با کيفيت بالا از لحاظ طرح و نقش و بافت را پديد می آورند.
صنعت دستی ديگری که بويژه در مناطق روستايی استان تهران دارای سابقه توليد است و در گذشته گروههای کثيری نيز به آن اشتغال داشته اند بافت انواع گليم نقش دار و مخطط است.
جاجيم بافی:
منطفه فيروزکوه به دليل کوهستانی بودن و از آنجا که دارای مراتع سرسبز و قهراً گله داری و دامپروری گسترده ای است يکی از مراکز توليد پشم ايران محسوب می شود و جاجيم های توليدی آن نيز دارای معروفيت خاصی است.
جاجيم های توليدی و روستاهای فيروزکوه به دليل نزديکی منطقه با مازندران کاملاً تحت تأثير دستبافی آلادشت و شبيه پارچه های آلادشت است با اين تفاوت که عرض جاجيم های توليدی از 25 سانت تجاوز نمی کند. گروهی از عشاير قشقايی ساکن در روستای قجرتخت رستم نيز در گذشته به توليد جاجيم هایی بسيار نفيس اشتغال داشته اند ولی در حال حاضر اکثراً به دليل جاذبه های اقتصادی بهتر قاليبافی جذب اين حرفه شده اند.
در روستای کوهان ازتوابع دماوندعده ای به توليد جاجيم اشتغال دارندکه بافته هايشان دارای عرض 25 سانت می باشد.
چادرشب بافی:
پرپيشينه ترين صنعت دستی رايج در منطقه روستايی استان تهران بافت چادرشب در اندازه های مختلف و برای مصارف متفاوت است که به صورت حرفه ای خانگی هم اينک در روستاهای کوهان و گيلان (از تواقع شهرستان دماوند) جريان دارد و دست اندرکاران آن که عمدتاً زنان و دختران خانه دار هستند با بهره گيری از دستگاههای چوبی ساده محصولاتی بسيار نفيس و ظريف که دارای طرحهای راه راه و پيچازی به رنگهای زرد, قرمز, سبز, بنفش, نارنجی, قهوه ای, نيلی و ... است توليد می کنند.
نمد مالی:
از جمله صنايع پرپشينه ديگری که در مناطق روستايی استان تهران رواج داشته ولی در حال حاضر تقريباً منسوخ شده صنعت نمدمالی است. اين حرفه که در گذشته گروه کثيری از ساکنان مناطق روستايی استان تهران به ويژه سکنه روستايی طالقان, ورامين و عشاير اسکان يافته در شهر ری و شهريار به آن اشتغال داشته اند به علت پائين بودن ميزان تقاضا و دشواری کار و بالا رفتن قيمت مواد اوليه در سالهای اخير کليه دست اندرکاران خود را از دست داده و هم اينک فقط تعداد معدودی از عشاير هنگامی که به مراتع حومه سد لار (در منطقه شميرانات) کوچ می کنند مقدار محدودی نمد برای مصارف شخصی توليد می نمايند.
در روستای کش (از توابع طالقان) هنوز نشانه هايی از توليد اين محصول به چشم می خورد و نمدمالان در صورت دريافت سفارش گاهی اقدام به توليد نمی کنند. در منطقه امامزاده جعفر (از توابع ورامين) که در گذشته يکی از عمده ترين مناطق توليد نمد در استان تهران بود از چند سال قبل به اين سو فعاليت ها رو به کاهش گذاشته است.
زيلوبافی:
در منطقه ورامين بافت زيلوهای نامرغوب و ارزان قيمت رواج بالنسبه گسترده ای دارد به طوری که در قشلاق داودآباد, باقرآباد, گرگ تپه, قرچک و خيرآباد زيلوبافی داير است و گروهی از توليدکنندگان غيربومی با بهره گيری از دستگاههای بافندگی دستی سرگرم کار هستند.
سفالگری و سراميک سازی:
قسمتهای جنوبی سلسله جبال البرز به ويژه بخشهای جلگه ای استان (نظير دشت ورامين و ری) که حاصل رسوبات آبرفتی رودخانه های جاجرود و کرج است دارای طبقات رسی است که همين مسئله موجبات رشد و رونق صنعت سفالگری و آجرپزی در اين ناحيه را از سالهای پيش باعث شده و وجود کوره های متعدد آجرپزی در اين ناحيه را از سالهای پيش باعث شده و وجود کوره های متعدد آجرپزی در حومه ری و ورامين دليل خوبی بر مرغوبيت خاک در اين منطقه جهت سفالگری می باشد.
توليدات عموماً بدون لعاب هستند ولی به لحاظ مرغوبيت خاک منطقه دارای شفافيت و ويژگی خاصی هستند. اما در شهر تهران کارگاههای متعدد سفالگری و نيز هنرمندان سفالگر بسياری که آثارشان را به ويژه از طريق گالری ها و نمايشگاهها به فروش می رسانند و در دو سالانه های سفالگری هم شاهد آثار باارزش آنان هستيم به فعاليت می پردازند.
گفتنی است که برخی از هنرمندان سفالگر در حدود شهر ری و نيز مهرشهر کرج و بعضاً در محل اقامت خود در شهر تهران به توليد انواع محصولات سفال و سراميک می پردازند.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
عکـسهايي از تـهـران
عکـسهاي اين قـسمت کاري از آقاي نصرالله کـسرائـيـان و خانم حـمـيده ذوالفـقـاري است
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
شمس العـماره، دورهً قاجار، خيابان ناصرخسرو
Shams-ol-Amareh, Qajar Period, Nasser Khosrow Ave
سر در ميدان مشق، خيابان سپـه ( امام خـميني )ر
The portal of the enterance to the parade ground, Sepah ( Imam Khomeini ) Ave.
The portal of the enterance to the parade ground, Sepah ( Imam Khomeini ) Ave.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
به نظر من لازمه از تهران قديم هم عكس هايي گذاشته بشه
j.j- عضو برتر
- تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16
رد: استان تهران
j.j نوشته است:به نظر من لازمه از تهران قديم هم عكس هايي گذاشته بشه
حتما..در اولويت قرارداد. بافت قديمي تهران هزاران خاطره تلخ شيرين از شهريور 1320 را تداعي مي كند
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
ميدان حسن اباد
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
مدرسه و مسجد سپـهـسالار ( استاد مطهـري )، دورهً قاجار، ميدان بهـارستان
Sepahsalar ( Ostad Motahari ) Mosque and Theological School, Qajar Period, Baharestan Square
Sepahsalar ( Ostad Motahari ) Mosque and Theological School, Qajar Period, Baharestan Square
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
بازار ميوه و تره بار، ميدان امين السلطان
The Fruit Market, Amin-ol-Sultan Square
The Fruit Market, Amin-ol-Sultan Square
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
ضريح امامزاده صالح، تـجريش
The tomb of Imamzadeh Saleh, Tajrish
The tomb of Imamzadeh Saleh, Tajrish
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
سر قـبر آقا، خيابان سيروس
Sar-e-Ghabr-Agha, Cirous Ave
Sar-e-Ghabr-Agha, Cirous Ave
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
امامزاده زيد، بازار
Imamzadeh Zeid, Bazaar
Imamzadeh Zeid, Bazaar
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
کـليساي طاطاوس ( قـديمي تـرين کـليساي تهـران )، خيابان مولوي
The Church of St. Thaddeus ( the oldest church in Tehran ) Mowlavi Ave.
The Church of St. Thaddeus ( the oldest church in Tehran ) Mowlavi Ave.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
معـبد زرتـشـتـيان، خـيابان قـوام السـلطـنه
Zoroastrian Temple, Ghavam-ol-Saltaneh St.
Zoroastrian Temple, Ghavam-ol-Saltaneh St.
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
خيابان ناصر خسرو به سمت امير کبير
Nasser Khosrow Ave. towards Amir Kabir Ave
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
ميدان باغشاه
Bagh-e-Shah Square
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
درکه، از گردشگاه هاي شمال تهران
An inn on the Darakeh mountain trail north of Tehran
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
جاده قديم شميران (خيابان دکتر شريعتي)
Old Shemiran Rd. (Dr. Shariaty Ave.).
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
پيست اسکي ديزين
A ski slope at Dizin
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
رد: استان تهران
وزارت جنگ سابق، خيابان سوم اسفند (سرهنگ سخايي)
The former War Ministry, Sevom-e-Esfand st. (Sarhang Sakhai)
tanha_irany- مدیر
- تعداد پستها : 562
Age : 50
موقعيت : كنار سراب نيلوفر و كوه شيرين
Registration date : 2007-10-25
صفحه 1 از 3 • 1, 2, 3
صفحه 1 از 3
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد