بچه های گل گفتمان
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

جواهري در قصر

+4
hichkas
naz khatun
oscar
j.j
8 مشترك

صفحه 5 از 5 الصفحة السابقة  1, 2, 3, 4, 5

اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف hichkas 22/9/2007, 15:20

j.j نوشته است:سانسوری قسمت 46 جواهری در قصر [ شرح قسمت های سریال جواهری در قصر ]

خوب دوستان طبق معمول قسمت 46 سانوسوری خاصی نداشت ولی چون دختر خانوم های اینجا هم به احساسات خیلی اهمیت ! می دند براتون می گذارم .
بعد از اینکه یانگوم پادشاه رو درمان کرد و خودش و افسر مین نجات پیدا کردند وقتی اقسر مین دیدش گفت که من پشیمونم از کاری که کردم و وقتی که به زندان برگشتی داشتم دیوونه می شدم . ما باید تو جیجو یا بعدش با هم فرار می کردیم و .... که تلویزیون ایران اینجا رو قطع می کنه که یانگوم افسر مین جو رو بغل کرد . اینم عکس ارتکاب به جرم ( اونم توی ماه رمضون ای وایییییییییی )
جواهري در قصر - صفحة 5 46-1s

جواهري در قصر - صفحة 5 46-2s

ای امان از دسته جی جی Razz boos Embarassed flower
hichkas
hichkas
عضو برتر

انثى تعداد پستها : 1173
Registration date : 2007-06-05

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 23/9/2007, 10:14

چي شده خانمي
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف parastoo 25/9/2007, 07:17

سلام
من اومىم
parastoo
parastoo
قدیمی

انثى تعداد پستها : 238
موقعيت : ایران
Registration date : 2007-07-24

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 25/9/2007, 08:57

سلام خوش اومدي boos
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف Melika 28/9/2007, 15:31

جالب بود دستتون درد نکنه flower
Melika
Melika
عضو

انثى تعداد پستها : 34
Registration date : 2007-09-04

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 29/9/2007, 07:31

خوب تو قسمت قبل دیدید که پزشک ارشد در برابر تعجب کل جمع وارد میشه و همه می فهمند که اون زنده است . مسئول دادستانی میگه اینجا چه خبره ؟ که افسر مین جانگو میگه :
جون ایشون در خطر بود و ما مجبور شدیم مدتی ایشون رو مخفی نگه داریم . و توضیح میده که وقتی اونشب با یانگوم رفتند پیشش شخصی قصد جونش رو داشت .
رئیس دادستانی میگه ولی اینو باید به ما می گفتید که پزشک قصر گفت منو ببخشید این بخاطر منه و مدتی زمان لازم داشتم تا با جرم هام کنار بیام . و شروع به اعتراف می کنه .

جواهري در قصر - صفحة 5 48-1
و توضیح میده که اول پانسول چویی دخالت کرد و بعد بان چویی وارد قضیه شد و در آخر سر هم عنوان می کنه که وزیر او سکوت کرد و بانو هن رو تبعید کرد .

جواهري در قصر - صفحة 5 48-2
در این میان بانو چویی و وزیر که کنترل از دستشون خارج شده در حال دست و پا زدند هستند و بانو چویی میگه که من در اون زمان اصلا" در قصر نبودم .
جواهري در قصر - صفحة 5 48-3
که وزیر او و یانگوم شاهدی رو میارند که اعتراف می کنه که بانو چویی رو اون زمان در قصر دیده که به فرمان بانو پارک اومده بوده .
جواهري در قصر - صفحة 5 48-4
و سر آخر همشون دستگیر میشند و دادستان میگه که تمام اینهارو تسلیم شاه می کنم تا حکم رو صادر کنه .
در این میان بانو چویی به سمت یانگوم بر می گرده و میگه که چرا اینکارو با ما کردی ؟ هرگز نمی بخشمت هرگز ...
جواهري در قصر - صفحة 5 48-5
همچنین به ملک پانسول چویی می ریزند تا دستگیرش کنند ولی با مقاومت افراد پانسول چویی مواجه می شند که بادیگارد اول پانسول چویی بسیاری از سرباز هارو می کشه .
جواهري در قصر - صفحة 5 48-6
و سر آخر همه دستگیر می شند ولی نگهبان اول پانسول چویی با معطل کردن سرباز ها باعث فرار پانسول میشه .
پانسول چویی به سمت دریاچه فرار می کنه و اونجا یک ماهیگیر رو می بینه و بهش میگه که منو با قایق ببر ولی هرچی اصرار می کنه طرف عین خیالش نیست تا وقتی که بر می گرده و ...
جواهري در قصر - صفحة 5 48-7
بله .... می بینه که کنگ داگو هست و کنگ داگو هم می افته به جون پانسول چویی و جلوی فرارشو می گیره تا افسر مین سر می رسه و پانسول چویی هم دستگیر میشه .
در این میان بانو چویی رو به بخش ویژه منازل ( خدمتکاران ) پادشاه منتقل می کنند . وقتی که موقع دادگاه میشه و همه جمعهند ( گیوم یونگ یول ای پانسول چویی پزشک ارشد وزیر او و مشاورش ) خبر می رسه که بانو چویی فرار کرده !
افسر مین هم دستور میده که همه جارو دنبالش بگردند . در صحنه بعدی :
جواهري در قصر - صفحة 5 48-8
بانو چویی در یکی از یخچال ها قایم شده و به یکی از دوستانش که از بانوان دربار هست میگه که به ملکه مادر پیغام برسونه که بانو چویی می خواد اونو ببینه .
جواهري در قصر - صفحة 5 48-9
دوستش به ملکه مادر میگه ولی ملکه مادر میگه که من پرنس جوان و قصر رو بدست اون سپردم ولی اون از اعتماد من سوءاستفاده کرد . حالا با چه رویی می خواد با من صحبت کنه ؟ به مامورین گارد سلطنتی اطلاع بدید تا بگیرنش .
جواهري در قصر - صفحة 5 48-10
که دوست بانو چویی بخاطر دوستیشون به جای اینکه به گارد خبر بده به بانو چویی فبلش میگه و بهش میگه که خودش خودشو تحویل بده ولی بانو چویی بخاطر روحیه جنگ طلبانه و شجاعتش حاظر به قبول شکست نیست !!
بانو چویی جای دیگری مخفی میشه و وقتی داره با خودش صحبت می کنه کسی صداشو می شنوه و به بانو مین خبر میده .
جواهري در قصر - صفحة 5 48-11
در صحنه بعدی بانو چویی در فکره که چیکار کنه و تصمیم میگیره که مستقیما" به سمت شاه بره و باهاش صحبت کنه . و وقتی که بلند میشه تا بره روبروی خودش :
جواهري در قصر - صفحة 5 48-12
و در همین موقع یکی از بیاد ماندنی ترین صحنه های سریال شکل می گیره که بازی فوق العاده زیبای بانو چویی بهش شکل زیبایی میده و اون ضربه ای هست که بانو چویی از روی خشم به صورت یانگوم می زنه :
جواهري در قصر - صفحة 5 48-13
که متاسفانه توسط یانگوم ضربه به حالت تحقیر آمیزی دفع میشه ....
یانگوم بهش میگه که از این همه کارهای بد به کجا رسیدی و چیو بدست آوردی ؟
بانو چویی فریاد می زنه : قدرت احترام ....
یانگوم میگه اما اینها برای تو عزتی نیاوردند
ولی بانو چویی میگه :
اگه من برنده می شدم عزتم به جا می موند و یادم همیشه بخوبی می رفت و اگه تو می بردی عزتم خدشه دار می شد و یادی ازم نبود .
یانگوم میگه آیا همه اینا ارزشش رو داشت که خودتو نابود کنی ؟
چرا باید کارهایی می کردی که زمانی مجبور بشی بخاطرشون بازخواست بشه و بانو چویی می گه که من تنها تلاشم نجات خانوادم بود .
و یانگوم میگه که پس خودت چی ؟
جواهري در قصر - صفحة 5 48-14
و یانگوم ادامه میده : اگه فرار کنی تمام اتهامات به گردن گیوم یونگ می افته . پس بهتره که تو اونارو گردن بگیری . کاری کا بانو هن برای من کرد . بگذار لااقل تو این مورد شبیه باشید .و بانو چویی رو تنها می ذاره با افکار پریشانش .
بانو چویی زمزمه می کنه که گیوم یونگ نه ... اون بی گناهه ...
و بانو چویی تصمیم میگیره که خودشو تحویل بده ولی قبل از اون به سمت قبر مادر یانگوم یعنی میونگیی میره ...
به میونگیی میگه که منو بابت گذشته ببخش و باور کن که تمام تلاشمو کردم ولی خالم منو مجبور کرد که اینطوری رفتار کنم . نمی دونم اگه من جای تو بدنیا می اومدم و تو بجای من الان قضیه فرق داشت یا نه . ولی ای کاش که خالم اینکارو با من نمی کرد و خاله خالم و خاله خاله خالم و .....
جواهري در قصر - صفحة 5 48-15
و بعد از این زیباترین سکانس سریال رو داریم :
بانو چویی کمی پیاده روی می کنه و یادی از دوران کودکیشون با میونگی و بانو هن می کنه که رو یکی از شاخه های صخره متوجه ربان قرمزی میشه که احساس می کنه متعلق به دوران کودکیشونه ...
جواهري در قصر - صفحة 5 48-16
ولی وقتی به سمتش خم میشه دستش بهش نمی رسه و وقتی بیشتر تلاش می کنه ناگهان ....

پاهاش سر می خوره و درست زمانی که ربان رو می گیره از صخره می افته و به چوب درخت چنگ می زنه :
جواهري در قصر - صفحة 5 48-17

و در این زمان یاد خاطره ای از دوران کوذکیشون می افته کو خودش به چوب درخت کم ارتفاعی چنگ زده ولی می ترسه پایین بیاد و بانو هن و میونگیی پایین درخت تشویقش می کنند که پایین بیاد :
جواهري در قصر - صفحة 5 48-18
میونگیی می گه نترس ما هواتو داریم . نگران چیزی نباش . آروم دستتو ول کن و بیا پایین .
بانو چویی میگه مطمئنین بیام چیزیم نمیشه ؟
میونگیی و بانو هن می گن آره مطمئن باش ولش کن یک .... دو .... سه ....

و بانو چویی درخت رو ول می کنه .....
جواهري در قصر - صفحة 5 48-19
و پایان کار بانو چویی عزیز .....
در صحنه بعد خبر مرگ بانو چویی پخش میشه و گیوم یونگ ساعت ها در زندان گریه می کنه ....
حکم محکومین بلاخره صادر میشه و پانسول چویی به تبعید به منطقه ای دور افتاده محکوم میشه .
وزیر او و مشاورش به جزیره جیجو تبعید میشند .
پزشک ارشد و یول ای از قصر اخراج می شند و اجازه طبابت رو ازشون می گیرند .
و گیوم یونگ هم از قصر اخراج میشه ....
پانسول چویی در راه بخاطر شکنجه ها می میره :
جواهري در قصر - صفحة 5 48-20
و در صحنه بعد گیوم یونگ قبل از خروج از قصر یانگوم رو صدا می کنه و بهش نامه ای رو میده :
جواهري در قصر - صفحة 5 48-21
بهش می گه که این نامه مادرته که ازت دزدیده بودیم . بانو چویی ازم خواست آتیشش بزنم ولی من اینکارو نکردم .
و بعد حرفای جالبی می زنه که توش میگه من هیچ وقت عشق کاملی از کسی دریافت نکردم و به هیچ کسی هم عشق کاملی ندادم .
و قصر رو ترک می کنه .
بعد از این قضیه پادشاه یانگوم رو فرا می خونه بهش چندین پیمانه برنج می ده و ازش می خواد اگه خواسته ای داره عنوان کنه :
یانگوم 3 خواسته اش رو میگه که بدین صورت بودند :
اول می خوام اسم بانو هن پاک بشه که هیچ وقت قصد مسموم کردن شمارو نداشتند
دوم می خوام اسم مادرم پاک بشه که زمانی که بانو دربار بودند بخاطر تهمت دروغ به قتل رسیدند
و بعد سومین درخواستش از شاه :
جواهري در قصر - صفحة 5 48-22
که بر اساس این درخواستش یانگوم برای مدتی بانوی اول آشپزخانه میشه تا بتونه بر طبق خواسته بانو هن خاطرات و مشکلاتشو در دفترچه مخصوصو بانوان اول آشپزخانه بنویسه .
که بعد از این کار روح بانو هن رو می بینه که از مادرش برای یانگوم میگه و میگه که هردوی ما خوشحالیم و ازت تشکر می کنیم .
جواهري در قصر - صفحة 5 48-23
و در آخر دوباره لباس پزشکی رو می پوشه و شغل بانوی اولی آشپزخانه رو به شخص دیگری واگذار می کنه و در ملاقات بعدیش با پادشاه پادشاه ازش می پرسه که :
زمانی که هنوز شاه نشده بودم . دختر کوچکی برایم نوشیدنی آورد و وقتی من را دید بجای احترام به من به بانو دربار احترام گذاشت . اون بچه تو نبودی ؟
و یانگوم با خنده می گه که شما درست می گین قربان خودم بودم .
و عالیجناب به شدت هیجان زده می شند .
جواهري در قصر - صفحة 5 48-24
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 29/9/2007, 07:31

Melika نوشته است:جالب بود دستتون درد نکنه flower
قابل نداشت خانمflower
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 29/9/2007, 07:43

جواهري در قصر - صفحة 5 Topicyellow خلاصه قسمت چهل و نهم سریال جواهری در قصر

پادشاه از یانگوم می پرسد که حالا چه خواسته ای دارد و یانگوم خواسته ی خود را مطرح می کند و از پادشاه می خواهد که او را به مركز بهداشت عمومي بفرستد...
جواهري در قصر - صفحة 5 81063_01
با دستور پادشاه مبنی بر تغییر پست ها ، اول از همه پزشك شين به مرتبه چهارم ترفيع پيدا مي كند و پزشك يونگ به مرتبه پنجم ترفيع پيدا مي كند...
جواهري در قصر - صفحة 5 13666_02
پس یانگوم کار خود را در مركز بهداشت عمومي شروع می کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 18476_03
یانگوم به دیدن افسرمین می رود و از او می خواهد که به بیمارانی که در مرکز بهداشت عمومی هستند درس بدهد...
جواهري در قصر - صفحة 5 27674_04
افسرمین به بیمارانی که در مرکز بهداشت عمومی هستند درس می دهد...
جواهري در قصر - صفحة 5 84385_05
یانگوم هر روز به مطالعه و درمان بیماران می پردازد و برای بیماران دارو درست می کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 51429_06
بانوی جدید آشپزخانه قصر تمام بانوان دربار را جمع می کند واعلام می کند که به دلیل بالا بودن سن و فقدان انرژي قصد کناره گیری از مقام بانوی اولی را دارد...
جواهري در قصر - صفحة 5 20525_07
به همین منظور اعلام می کند که قصد دارد مسابقه ای در جشن تولد شاهزاده بگیرد و بانوان دربار برای این مسابقه باید یک خوراک آماده کنند...
جواهري در قصر - صفحة 5 95988_08
جشن تولد شاهزاده برگزارمی شود و هرکدام از بانوان خوراکی را آماده می کنند...
جواهري در قصر - صفحة 5 84654_27
بانوی اول آشپزخانه اعلام می کند که ملکه تصمیم خود را گرفته اند و بانو مین را به عنوان بانوی اول آشپزخانه انتخاب کرده اند...
جواهري در قصر - صفحة 5 35180_10
بانو مین به دیدن یانگوم می رود و یانگوم برای کمک به او دفترچه آشپزي به او می دهد كه شامل چيزهايي است كه از بانو هن ياد گرفته و همه چیزهای دیگری که یاد گرفته است...
جواهري در قصر - صفحة 5 22510_11
بانو مین از او می پرسد که چرا او قصد دادن این دفترچه پزشکی را به او دارد...
جواهري در قصر - صفحة 5 52753_12
که یانگوم اعلام می کند من احساس بدی نسبت به نگهداشتن این کتاب داشتم وحالا فکر می کنم صاحب اصلی این کتاب پیدا شده است و اين به تو كمك خواهد كرد ، چون من عادت داشتم همه جزئيات را در دفترچه بنويسم...
جواهري در قصر - صفحة 5 98522_28
بانو مین از یانگوم تشکر می کند اما می گوید که من احساس گناه مي كنم زیرا اين مقامي است كه كساني مثل بانو يونگ داشتند و بانو هن و بانو چويي براي آن كامل شدند ، اين مقامي براي افراد تلاشگر مثل توست پس چطور يك كسي مثل من مي تواند اين را بگيرد...
جواهري در قصر - صفحة 5 92940_13
یانگوم می گوید که شما شخصي بودید كه بدون هيچ عامل ديگري آشپزي مي كردید و بانو هن هم اغلب شما را تحسين مي كرد و شما شخص درستي هستيد براي ادامه دادن ميراث بانو يونگ و بانو هن پس شما به خوبي كار خود را انجام خواهید داد...
جواهري در قصر - صفحة 5 55522_14
در این هنگام شین بی وارد می شود و اعلام می کند که با دستور ملكه آمده ام تا به شما بگويم که فردا باید به ملكه گزارش دهيد...
جواهري در قصر - صفحة 5 95239_15
یانگوم به دیدن ملکه می رود و ملکه از او می خواهد که به قصر برگردد و به یانگوم می گوید که حالش مساعد نیست و می گوید زمانی که قلب من سالم نیست ، چگونه جسم من می تواند سالم باشد...
جواهري در قصر - صفحة 5 91032_16
وقتي من به موقعيتی كه پسرم و من در آن هستيم فکر می کنم احساس اندوه مي كنم من نبايد پرنس را به دنيا مي آوردم قصر مكان ترسناكي است اينجا اگر نتواني زنده بماني بايد بميري بعد از اين كه شما زندگي شاه را نجات داديد مردم اطراف اينجا با بدگماني به من نگاه مي كنند ، آنها دوست دارند آن را تا زماني كه پادشاه بر تخت سلطنت است اما زماني كه پرنس كرون بر تخت بنشيند...
جواهري در قصر - صفحة 5 96159_17
اين يك طلسم نفرين نوشته شده برای پرنس است من چطور مي توانم يك لحظه آرام باشم ، چطور قلب من مي تواند بيمار نباشد ، پس يانگوم لطفا بيماري قلبي من را درمان كن ، دوباره بانوي پزشك مسئول باش و بانوي پزشك براي پرنس كرون ضعيف باش...
جواهري در قصر - صفحة 5 22876_18
در این هنگام یکی از بانوان دربار یانگوم را صدا می زند و به او اعلام می کند که پرنس كرون بيماري لاعلاج قلبي دارد و آن را از زمان بچگي تحمل مي كند و هیچ دارویی برای درمان او وجود ندارد...
جواهري در قصر - صفحة 5 31127_19
یانگوم به دیدن ملکه می رود و اعلام می کند که نمی تواند چنین کاری را انجام دهد ، یانگوم می گوید که من بي پروايانه عمل كرم براي باز پس گرفتن موقعيت بانو هن و مادرم با وجود اينكه من مي دانستم آنها نمي توانند به زندگي برگردند من زندگي ام را به خطر انداختم و این فقط برای ادامه میراثی بود که آن ها به جا گذاشته بودند ، آنها فكر مي كردند غذايي كه مي رود داخل دهان هاي مردم نبايد براي بدست آوردن قدرت استفاده شود و من تصميم دارم ميراث آنها را ادامه بدهم من به درستي پزشكي را تمرين كردم و فقط از آن استفاده مي كنم كه براي درمان و نجات مردم و هيچ دليل ديگري نمي تواند پشت آن باشد اين محدوديت من است...
جواهري در قصر - صفحة 5 67489_20
ملکه رو به یانگوم می کند و می گوید با وجود آن که زندگیتان در دستان من هست که یانگوم می گوید شما مي توانيد زندگي من را بگيريد اما شما نمي توانيد خواسته من را بگيريد پس زندگی مرا بگیرید ملکه به یانگوم می گوید پس شما بانوی همراه من خواهید بود شما مي توانيد يك بانوي دربار باشيد حالا كه موقعيت شما به حال اول باز گشته است كنار من بمان ، من مطمئنم شما آن را انجام خواهيد داد...
جواهري در قصر - صفحة 5 20094_21
در این هنگام پادشاه وارد می شود و از ملکه می پرسد چه مكالمه مهمي شما با یانگوم داشتید ، ملکه می گوید که از يانگوم براي بانوي دربار استفاده كرده است و از او خواسته است که بانوي همراه او باشد...
جواهري در قصر - صفحة 5 67274_23
پادشاه به سرپرست پیشکار دستور می دهد که یانگوم را مخفیانه به اقامتگاه سوك وون فرا خوانده شود پادشاه که سخنان ملکه و یانگوم را شنیده بود از یانگوم می پرسد آن چه هست كه شما مايل نيستيد انجام بدهيد حتي اگر به بهاي زندگي تان باشد که یانگوم می گوید من نمی توانم به شما بگویم...
جواهري در قصر - صفحة 5 65580_24
افسرمین و یانگوم تصمیم می گیرند قصر را ترک کنند به همین منظور افسرمین از یانگوم فرصت می خواهد تا او بتواند استعفای خود را تحویل قصر بدهد...
جواهري در قصر - صفحة 5 49007_26
پادشاه در حضور وزرا یانگوم را به عنوان بانوی پزشک انتخاب می کند که این کار باعث مخالفت وزرا می شود اما پادشاه اعلام می کند یانگوم از این به بعد پزشک شخصی من خواهد بود...
جواهري در قصر - صفحة 5 56874_25
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 7/10/2007, 09:09

یانگوم بهمراه افسر مین جانگو بلاخره فرار می کنند و افسر مین بعد از تحویل دادن پستش بهمراه یانگوم از قصر دور می شند .
جواهري در قصر - صفحة 5 49-1
و در جاده ای برفی راهشون رو ادامه می دند :
جواهري در قصر - صفحة 5 49-2
این قسمت هم که طبق معمول باید سانسور بشه :
جواهري در قصر - صفحة 5 49-3
وزیر دست چپ از قضیه آگاه می شه و افرادی رو دنبال افسر مین و یانگوم می فرسته که بلاخره گیرشون میارند . افسر مین دستور می ده از سر راهش کنار برند که افسر مامور مخالفت می کنه و دستور می ده بگیرنشون که افسر مین شمشیر می کشه :
جواهري در قصر - صفحة 5 49-4
ولی شمشیر رو می اندازه و افسر مقابل هم می گذاره برند که ناگهان وزیر دست چپ از راه می رسه و می گه : شما دارید پزشک شخصی عالیجناب رو کجا می برید ؟؟
جواهري در قصر - صفحة 5 49-5
و یانگوم و افسر مین و بر می گردونه . وقتی یانگوم بر می گرده شاه حکمش رو که یانگوم پزشک شخصیش بشه و رو صادر کرده و بازخورد بدی تو قصر داشته و طبق معمول یک سری از اشراف زاده ها کولی بازی در میارند تا شاه نظرشو عوض کنه :
جواهري در قصر - صفحة 5 49-6
ولی افسر مین از یانگوم می خواد که این شغل رو قبول کنه و یانگوم در مقابل تمام افراد بخاطر افسر مین شغل رو از عالیجناب می پذیره که مایه ناراحتی همه به جز افسر مین و شین بی میشه .
جواهري در قصر - صفحة 5 49-7
بعد از این قضیه پزشک شین استعفاشو اعلام می کنه و یانگوم وقتی می فهمه جلوش زانو می زنه و تقاضای بخشش می کنه .
جواهري در قصر - صفحة 5 49-8
ولی پزشک شین می گه که پزشکی که مریضش بهش اعتماد نداشته باشه پزشک نیست . این مهم نیست که تو یه زنی یا مرد این مشکله منه . و تقاضای کمک از طرف ما نداشته باش .
خوب تا اینجای کار هیچ اشکالی نداشت . مهم نیست که بقیه چی فکر می کنند ولی تا وقتی که به کسی آسیبی نرسیده .....
ملکه مادر قضیه ارتباط یانگوم و شاه رو در قصر یونسنگ می فهمه و اونو صدا می کنه و سرش داد می کشه و یونسنگ گریه می کنه ولی ملکه جلوشو می گیره و میگه که بس کنید دیگه اون بارداره ....
جواهري در قصر - صفحة 5 49-9
یونسنگ بعد از اینکه از اونجا خارج میشه حالش بهم می خوره و دچار زایمان زودرس میشه .....
جواهري در قصر - صفحة 5 49-10
و یانگوم سریع بالای سرش می رسه و دستور میده که اتاق عمل رو آماده کنند .
جواهري در قصر - صفحة 5 49-11
یونسنگ توی زایمانش دچار مشکل میشه و یانگوم نمی تونه بچه رو بدنیا بیاره . یونسنگ بعد از کمی فریاد ناگهان وسط وضع حمل از هوش میره .......
و یانگوم وحشت زده سریع دست بکار میشه و از طب سوزنی استفاده می کنه و تمام پزشک های زن از وحشت نمی تونند تکون بخورند و فقط یانگوم و شین بی هستند که دارند تلاش می کنند :
جواهري در قصر - صفحة 5 49-12
و یونسنگ خوشبختانه بهوش میاد و بی حال چشماشو باز می کنه .
در این حال خبر دست گل ملکه مادر به خودش و پادشاه می رسه و همشون مضطرب میشند و امیدشون با یانگومه .
یونسنگ پس از اینکه باز هم کلی جیغ می زنه بچه بیرون نمی آد و یونسنگ دوباره بی هوش میشه .....
جواهري در قصر - صفحة 5 49-13
دوباره همه وحشت می کنند و یانگوم هم شوکه میشه . سریعا" عمل می کنه و اینبار از ماساژ و تحریک نقاط عصبی استفاده می کنه . پس از کمی تلاش یونسنگ دوباره بهوش میاد و همه خوشحال می شند .
دوباره فریاد های یونسنگ شروع میشه و پس از کمی ....
صدای گریه بچه رو می شنویم و همه فریاد شادی می زنند و یانگوم پرنس رو بدنیا میاره .

جواهري در قصر - صفحة 5 49-14
پزشک شین و پزشک یونگ هم از بیرون خوشحال بنظر می رسند و همه چیز بخوبی و خوشی حل میشه .
ولی ..... شین بی به یانگوم میگه که خون ریزی بند نمیاد و بعد از اینکه یانگوم حواسش پیش یونسنگ بر می گرده یونسنگ دوباره از هوش میره ولی اینبار .....
جواهري در قصر - صفحة 5 49-15
شین بی فریاد می زنه که دیگه نبض اش نمی زنه و ...... یونسنگ تموم می کنه .
همه وحشت زده می شند و یانگوم با قیافه ای سردرگم از اتاق خارج میشه و بعد از مدتی با یک نی و یک بطری پودر سفید بر می گرده و با نی پودر رو توی دماغ یونسنگ فوت می کنه ( عملیات CPR ) ولی یونسنگ هیچ عکس العملی نداره ....
یانگوم فریاد می زنه نه بانوی من من مقصر بودم . شما نباید بمیرید . شما نباید اینجوری منو ترک کنید . بخاطر من یونسنگ بخاطر من نباید بمیری .
و ماساژ قلبی رو ادامه میده .
جواهري در قصر - صفحة 5 49-16
ولی هیچ امیدی نیست .
و وقتی که یک لحظه سکوت ناشی از مرگ یونسنگ همه جا رو فرو می گیره . شین بی فریاد می زنه :
نبض اش بر گشت نبض اش بر گشت .
و تنفس مصنوعی یانگوم جواب می ده و یونسنگ بر می گرده .
جواهري در قصر - صفحة 5 49-17
و یانگوم احساس می کنه که نمی تونه خودشو بابت این قضیه ببخشه . عملیات نجات یونسنگ توسط یانگوم توی کل قصر می پیچه و همرو خوشحال می کنه و ملکه مادر رو از نگرانی نجات می ده .
یانگوم تا صبح از یونسنگ مراقبت می کنه تا بهوش میاد و وقتی که بهوش میاد ازش معذرت خواهی می کنه ولی یونسنگ می گه که ناراحت نباش و اگه تو نبودی من تا حالا زنده نبودم .
فردای آن روز یانگوم پیش پادشاه میره تا از شغل جدیدش یعنی پزشک شخصی پادشاه انصراف بده که همون هنگام خدمتکار یانگ با ترس اعلام می کنه که پرنس جوان ( پسر ملکه ) جونش در خطره ....
جواهري در قصر - صفحة 5 49-18
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 7/10/2007, 09:11

سانسوری قسمت 49 جواهری در قصر [ شرح قسمت های سریال جواهری در قصر ]


وقتی که یانگوم و افسر مین بعد از کلی دوندگی همدیگرو پیدا می کنند . یانگوم بهش میگه که هیچ چیز نپرسید و فقط منو ببرید از اینجا . مگه نمی گفتید همیشه پیشم می مونید .....

جواهري در قصر - صفحة 5 49s
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 14/10/2007, 12:25

سانسوری های قسمت پنجاه ام سریال جواهری در قصر

اولین سانسوری مربوط به زمانی است که یانگوم وافسرمین قصد سوار شدن به قایق را دارند...
جواهري در قصر - صفحة 5 11322_10
قسمت بعدی که یکی از صحنه های زیبای قسمت پنجاه ام سریال جواهری در قصر می باشد زمانی است که افسرمین و یانگوم بر روی برف ها در حال حرکت هستند و یانگوم به افسرمین این جملات را می گوید...
جواهري در قصر - صفحة 5 26048_01
شما مجبورید همه چیز را به خاطر من رها کنید این قبول است...
شما مجبورید به عنوان یک روستایی به خاطر من زندگی کنید قبول است...
شما مجبورید خاک را با دستانتان لمس کنید ، دستانی که برای نگه داشتن یک قلم مو استفاده می شود قبول است...
ما ممکن است برای اداره ی زندگی بر روی گیاهان کار کنیم قبول است...
که در نهایت افسرمین اعلام می کند همه ی این شرایط را قبول دارد...
جواهري در قصر - صفحة 5 93764_02
جواهري در قصر - صفحة 5 20802_03
جواهري در قصر - صفحة 5 68161_04
سانسوری بعدی هنگم عبور از کوهستان به علت سختی راه افسرمین ، یانگوم را بر پشت خود سوار می کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 68268_05
جواهري در قصر - صفحة 5 48339_06
هم چنین زمانی که افسرمین و یانگوم توسط نیروهای امنیتی دستگیر می شوند وافسرمین از آنها فرصت می خواهد تا با یانگوم صحبت کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 93621_07
جواهري در قصر - صفحة 5 93587_08
جواهري در قصر - صفحة 5 13706_09
قسمت دیگر سانسور مربوط به زمانی است که یانگ دوک و یانگوم در حال صحبت کردن هستند...
جواهري در قصر - صفحة 5 35108_11
یانگ دوک می گوید من بانوی پزشک بودم برای انتقام گرفتن و من تلاش سختی می کردم برای درمان بیماری هااما هرچقدر هم تلاش می کردم من یک زن بودم و من اغلب مجبور بودم تمرین پزشکی کنم بدون اعتماد کامل و وقتی موفق به درمان بیماری ها می شدم ، صاحب منصبان یک جایزه به من می دادند با یک شب خوابیدن پیش من...
جواهري در قصر - صفحة 5 58321_12
سانسوری بعدی مربوط به زایمان یونسنگ است...
جواهري در قصر - صفحة 5 26861_14
جواهري در قصر - صفحة 5 43546_16
جواهري در قصر - صفحة 5 18937_17
جواهري در قصر - صفحة 5 42299_18
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 14/10/2007, 12:26

خلاصه قسمت پنجاه و یکم سریال جواهری در قصر
در این حین سرپرست پیشکارها وارد می شود واعلام می کند که پرنس کیانگ وون در شرایط بحرانی هستند...
جواهري در قصر - صفحة 5 90449_26
پادشاه و ملکه که از بیماری پرنس اطلاع یافته اند ، پیش پرنس می روند و علت بیماری او را از پزشکان می پرسند...
جواهري در قصر - صفحة 5 26171_001
پادشاه به ملکه می گوید که اگر نگران حال پرنس است چرا مراقبت از پرنس را به یانگوم نمی دهد...
جواهري در قصر - صفحة 5 91914_002
ملکه می گوید چطور می توانم اجازه دهم یک بانوی پزشک از او مراقبت کند ، پادشاه از او می پرسد شما همان کسی نبودید که ارزش قائل شدید برای تلاش یانگوم و به او اجازه دادید من را درمان کند ، ملکه می گوید من به سرپرست پزشکان از قبل مشکوک بودم به همین علت این کار را کردم...
جواهري در قصر - صفحة 5 59777_003
پزشکان قصر به علت وضعی که برای پرنس به وجود آمده تشکیل جلسه می دهند...
جواهري در قصر - صفحة 5 47678_0001
افسرمین جانگ هو از یانگوم می پرسد چگونه توانسته به آسانی مقام بانوی پزشک شخصی پادشاه را رها کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 41826_005
یانگوم می گوید من نمی توانم این را انجام بدهم در حالی که این مقام بالاتر از استادم است و آسیب می زند به بانو سوک وون...
جواهري در قصر - صفحة 5 47491_004
یانگوم در حال ترک از قصر است که پادشاه او را می بیند و از سرپرست پیشکارها می خواهد او را صدا کند و از یانگوم می خواهد که قصر را ترک نکند...
جواهري در قصر - صفحة 5 28162_006
پادشاه دستور می دهد که مین جانگ هو را به نزد او بیاورند و افسرمین به نزد او می آید و پادشاه علت پافشاری افسرمین مبنی بر استفاده از یانگوم به عنوان بانوی پزشک را جویا می شود...
جواهري در قصر - صفحة 5 87296_01
افسرمین می گوید باید یک شخص را چه مرد و چه زن را در موقعیتی که شایسته اوست قرار داد...
جواهري در قصر - صفحة 5 11863_21
پزشک شین به نزد پادشاه و ملکه می رود واعلام می کند که پرنس مبتلا به آبله شده است...
جواهري در قصر - صفحة 5 54790_02
پزشکان قصر در حال جلوگیری از شیوع بیماری هستند...
جواهري در قصر - صفحة 5 40590_03
یانگوم می تواند بیماری یکی از بچه ها را درمان کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 55600_19
یانگ دوک از او می پرسد که چگونه توانسته است این بیماری را درمان کند که یانگوم می گوید من هنوز راه درمان آن را پیدا نکرده ام ، من او را به انتهای بیماری رساندم که یانگ دوک از او می پرسد چگونه توانسته است این کار را بکند که یانگوم می گوید ما تلاش می کردیم تب را کاهش بدهیم وقتی شخص مبتلا است اما من بر عکس این کار را انجام دادم و گذاشتم بیمار تب کند و عرق کند اما هنوز تجویزی برای آن پیدا نکرده ام پس من هنوز راه حلی برای آن نیافته ام...
جواهري در قصر - صفحة 5 37679_04
ملکه به دیدار یانگوم می رود و از او می خواهد که پسرش را درمان کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 94367_05
و یانگوم شروع به درمان پرنس می کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 23130_07
افسرمین به دیدار پادشاه میرود و اعلام می کند که با تصمیم یک شخص گسترش بیماری متوقف شده است و از شیوع آن جوگیری شده است که پادشاه می پرسد چه کسی این تصمیم را گرفته است که افسرمین می گوید آن بانوی پزشک یانگوم...
جواهري در قصر - صفحة 5 47726_08
سرانجام یانگوم می تواند پرنس را درمان کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 91537_09
ملکه به یانگوم می گوید که نمی داند چه به او بگوید و به خاطر فرمانی که داده است ابراز تاسف می کند و به اشتباه خود اعتراف می کند و از یانگوم می خواهد او را ببخشد...
جواهري در قصر - صفحة 5 72400_11
پادشاه در جمع وزرا و مقامات قصر اعلام می کند من اعطا می کنم به یانگومی که از شیوع بیماری در شهر جلوگیری کرد و پرنس کیانگ وون را معالجه کرد ، پنجاه و یک کیسه برنج و پانزده توپ پارچه کتان و...
جواهري در قصر - صفحة 5 89410_12
منصوب می کنم او را به عنوان صاحب منصب مرتبه نهم و به عنوان پزشک شخصی من...
جواهري در قصر - صفحة 5 22973_13
این کار باعث مخالفت مقامات می شود و آنها اعلام می کنند که این کار نامعقول است و می گویند یک مقام صاحب منصبی دولت برای یک زن ، مانند فرمانی شبیه صاعقه است در یک روز همه دربار سلطنتی و دولت را می لرزاند...
جواهري در قصر - صفحة 5 58240_20
پادشاه رو به افسرمین می کند و می گوید شما فرمان را اعلام کنید حالا...
جواهري در قصر - صفحة 5 92219_14
مقامات یکبار دیگر به نزد پادشاه می آیند و از او می خواهند از تصمیم خود برگردد ولی پادشاه به افسرمین می گوید که من یانگوم را به عنوان صاحب منصب مرتبه هشتم منصوب می کنم پس بروید و این کار را انجام بدهید...
جواهري در قصر - صفحة 5 47876_15
در این هنگام پزشک شین وارد می شود...
جواهري در قصر - صفحة 5 57716_16
و نوشته ای را به پادشاه تحویل می دهد...
جواهري در قصر - صفحة 5 61641_22
پادشاه از پزشک شین می خواهد که برای همه بگوید چه برای او نوشته است ، پزشک شین می گوید همه پزشکان از جمله خودم و همه بانوان پزشک از داروخانه سلطنتی خواسته شما را قبول خواهیم کرد...
جواهري در قصر - صفحة 5 85204_17
پادشاه علت را از پزشک شین جویا می شود و پزشک شین می گوید من استاد بانوی پزشک یانگوم هستم اما دلیل این که من می خواهم فرمان را دریافت کنم ، رفتار وشخصیت او به عنوان پزشک است او برای نجات زندگی یک بچه دلواپس خودش نبود و برای جلوگیری از مبتلا شدن بچه ها او سریعا اقدامات پیش گیری را انجام داد و برای بهبودی بچه ها او امید را برای اتحاد مردم برای یکی شدن روشن کرد و این دلایلی است که من خواسته شما را قبول کردم...
جواهري در قصر - صفحة 5 22973_13
بازهم مقامات مخالفت را اعلام می کنند که پادشاه اعلام می کند من بانوی پزشک یانگوم را به عنوان یک صاحب منصب مرتبه هفتم اعلام می کنم و با مخالفت یکی از مقامات ، پادشاه یانگوم را به عنوان یک صاحب منصب مرتبه ششم منصوب می کند...

جواهري در قصر - صفحة 5 36990_18
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 14/10/2007, 12:27

سانسوری های قسمت چهل و نهم سریال جواهری در قصر

اولین سانسوری قسمت چهل و نه سریال مربوط به جشن تولد پرنس است که در آن زنان در حال رقص هستند ، تصاویر زیر مربوط به این مراسم است...
جواهري در قصر - صفحة 5 64283_04
جواهري در قصر - صفحة 5 74294_20
جواهري در قصر - صفحة 5 48572_25
سانسوری دوم قسمت چهل و نهم مربوط به زمانی است که یانگوم و افسرمین به دنبال هم می گردند و در آخر همدیگر را پیدا می کنند...
جواهري در قصر - صفحة 5 11363_4546
یانگوم و افسرمین همدیگر را در آغوش می گیرند...
جواهري در قصر - صفحة 5 79194_02
جواهري در قصر - صفحة 5 81754_56
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 21/10/2007, 03:29

خلاصه قسمت پنجاه و دوم سریال جواهری در قصر
بازهم مقامات مخالفت را اعلام می کنند که پادشاه اعلام می کند من بانوی پزشک یانگوم را به عنوان یک صاحب منصب مرتبه هفتم اعلام می کنم و با مخالفت یکی از مقامات ، پادشاه یانگوم را به عنوان یک صاحب منصب مرتبه ششم منصوب می کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 36990_18
و به افسرمین می گوید که برود فرمان را اجرا کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 89464_02
مقامات و وزرا از افسرمین می خواهند که فرمان پادشاه را قبول و اجرا نکند...
جواهري در قصر - صفحة 5 95930_03
ملکه به یانگوم می گوید که از بین بردن خواسته ملکه مادر سخت است و شما سزاوار دریافت رتبه ششم نیستید بلکه رتبه سوم شایسته شماست...
جواهري در قصر - صفحة 5 35666_04
یانگوم می گوید وقتی من بچه بودم و با پسرها خرگوش می گرفتم ، مادرم تلاش می کرد مرا منصرف کند اما من همیشه از او می پرسیدم چرا من نمی توانم به همین دلیل می خواهم نشان بدهم که یک بانوی پزشک هم کسی است که پزشکی یاد می گیرد پس به همین خاطر من فرمان پادشاه را قبول کردم...
جواهري در قصر - صفحة 5 78124_05
افسرمین جانگ هو به دیدن یانگوم می رود اما متوجه می شود که پادشاه به دیدن یانگوم رفته است...
جواهري در قصر - صفحة 5 52910_07
پادشاه به دیدن یانگوم می رود...
جواهري در قصر - صفحة 5 38489_30
مقامات به دیدن پادشاه می روند و اعلام می کنند که حتی دانشوران هم با متهم کردن افسرمین جانگ هو موافقند ، پادشاه می گوید من این فرمان را دادم پس چطور سعی دارید او را متهم کنید که یکی از مقامات می گوید او متهم است زیرا در برابر قانون قرار گرفته و شما را گیج کرده است پس چنین چیزی ممکن است دوباره اتفاق بیفتد و باید مجازات شود اما پادشاه با خواسته ی آن ها مخالفت می کند...
جواهري در قصر - صفحة 5 10685_08

افسرمین پادشاه و یانگوم را می بیند که هر روز صبح در حال پیاده روی هستند...
جواهري در قصر - صفحة 5 13786_09
افسرمین که به دیدار پادشاه رفته است ، پادشاه از او می پرسد که چگونه با یانگوم آشنا شده است او می گوید من زمانی که او به عنوان بانوی آشپزخانه دربار بود با او آشنا شدم...
جواهري در قصر - صفحة 5 18529_10
افسرمین به یانگوم می گوید که من می دانم که شما می خواهید بیماری قلبی پادشاه را درمان کنید و هر روز صبح با او قدم می زنید اما او پادشاه است و همه در قصر در این باره می دانند...
جواهري در قصر - صفحة 5 81412_11
پادشاه و ملکه به دیدن ملکه مادر می روند...
جواهري در قصر - صفحة 5 13844_12
ملکه مادر به پادشاه می گوید که من شنیده ام شما بانوی پزشک یانگوم را در مقر بانوان پزشک ملاقات کرده اید و هر روز صب او را صدا می زنید که در باغ با او قدم بزنید ، شما فرمانتان را پس گرفته اید پس چطور مخفیانه به دیدار او می روید اگر شما این قدر او را در کنارتان می خواهید پس او را به عنوان صیغه سلطنتی بگیرید...
جواهري در قصر - صفحة 5 81597_13
یانگوم که از موضوع پیشنهاد ملکه مادر به پادشاه با خبر شده است به دیدار ملکه می رود و اعلام می کند که من یک بانوی پزشک هستم و خوسته من مداوا کردن است و من حتی فکر چیز دیگری را کنارش نکرده ام که هرگز بخواهم قدرتی بدست بیاورم یا مورد علاقه کسی قرار بگیرم...
جواهري در قصر - صفحة 5 79969_14
ملکه به یانگوم می گوید که من به شما اعتماد دارم و پادشاه به ملکه مادر گفته است آن فقط برای کمک پزشکی بوده است و حتی اگر این خواسته ملکه مادر باشد تا زمانی که پادشاه نخواهد او نمی تواند کاری بکند...
جواهري در قصر - صفحة 5 86943_15
پادشاه دستور می دهد که یانگوم را به باغ فرا بخوانند...
جواهري در قصر - صفحة 5 49530_16
یانگوم به پادشاه می گوید که من فراتر از حدم پیش رفتم که خواستم بیماری قلبی شما را درمان کنم واین طوری برای مادر شما سوء تفاهم به وجود آوردم پس لطفا مرا به مرکز بهداشت عمومی بفرستید...
جواهري در قصر - صفحة 5 46384_17
پادشاه به یانگوم می گوید سوء تفاهم مادر من همه اش همینه ، دقیقا من نمی دانستم تا مادرم آن طور با من صحبت کرد...
جواهري در قصر - صفحة 5 21244_18
مقامات سلطنتی باز به دیدن پادشاه می روند و می گویند که شما حالا باید تصمیم بگیرید یا دردسرهای بیش تری پیش می آید ، لطفا درباره اعلام جرم صاحب منصب مین جانگ هو تصمیم بگیرید چون با این کار تنها مین جانگ هو قربانی می شود و تعداد زیادی از صاحب منصبان و دانشوران دولت را ترک می کنند و ملکه مادر تصمیم درستی گرفته اند و شما می توانید بانوی پزشک یانگوم را به عنوان صیغه خود داشته باشید و مین جانگ هو را تبعید کنید...
جواهري در قصر - صفحة 5 42336_19
ملکه مادر به دیدار ملکه می رود و به ملکه می گوید که چرا فرمان صیغه سطنتی شدن یانگوم را ننوشته است ، ملکه به ملکه مادر می گوید که یانگوم یک بانوی پزشک است و پادشاه او را نزدیک خودش می خواهد تا سلامتی اش را چک کند و من فکر می کنم شما دچار سوءتفاهم شده اید...
جواهري در قصر - صفحة 5 87673_20
ملکه مادر می گوید پس شما فکر می کنید این بانوی پیر سمج شده است بدون این که شرایط را بفهمد که ملکه می گوید شما در مورد من دچار سوءتفاهم شدید که ملکه می گوید پس اگر این طور نیست فورا فرمان را بنویس...
جواهري در قصر - صفحة 5 81597_13
یونسنگ به دیدن یانگوم می رود و از او می پرسد که آیا این حقیقت دارد که تو عاشق افسرمین جانگ هو هستی...
جواهري در قصر - صفحة 5 33291_21
هم چنین یونسنگ به دیدار پادشاه می رود و به پادشاه می گوید که من می دانم این برخلاف قانون است اما من یک خواسته مهم دارم و آن این است که من به عنوان دوست یانگوم که بیش ترین ارزش را برای او قائل است و بهترین کسی است که او را می شناسد ، شما احتمالا یانگوم را از قبل می شناسید او همواره در حال سعی و تلاش است چه زمانی که غذا بپزد یا این که او طبابت کند و من شنیدم این به خاطر سوء تفاهم ملکه مادر است و ملکه مادر به این راه فکر می کند چون او جهات فداکاری یانگوم را در کارش نمی داند و شما احتمالا این را می دانید و برای شما فقط شایسته است که او را به عنوان بانوی پزشک قرار دهید و اگر او را صیغه کنید ، این کار تلاش های او را تباه می کند و از شما می خواهم اجازه دهید باقی عمرش را با یارش بگذراند...
جواهري در قصر - صفحة 5 16692_22
پادشاه که از گفتن حرف یارش از زبان یونسنگ متعجب شده است از یونسنگ می پرسد یارش ، که یونسنگ ادامه می دهد و می گوید که آقای مین جانگ هو و یانگوم به هم علاقمند هستند...
جواهري در قصر - صفحة 5 45609_25
پادشاه به دیدار ملکه مادر می رود و ملکه مادر به پادشاه می گوید که ملکه دستوری نوشتند که یانگوم فردا صیغه شما شود...
جواهري در قصر - صفحة 5 10192_23
وزرا و مقامات که از شنیدن این خبر خوشحال هستند به دیدار پادشاه می روند و به پادشاه می گویند ما دستور آماده کردن جشنی را داده ایم...
جواهري در قصر - صفحة 5 93637_222
پادشاه به سرپرست پیشکارها دستور می دهد که همه خدمتکاران را بیرون و بانوی پزشک یانگوم را به این جا بیاورد...
جواهري در قصر - صفحة 5 14875_24
یانگوم به نزد پاد شاه می رود...
جواهري در قصر - صفحة 5 49021_27
پادشاه به یانگوم می گوید که من شنیده ام شما عاشق افسرمین جانگ هو هستید آیا این حقیقت دارد...
جواهري در قصر - صفحة 5 45609_25
یانگوم به پادشاه می گوید بله...
جواهري در قصر - صفحة 5 34845_26
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 21/10/2007, 03:31

پشت صحنه سریال جواهری در قصر
جواهري در قصر - صفحة 5 90461_45
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

جواهري در قصر - صفحة 5 Empty رد: جواهري در قصر

پست من طرف j.j 21/10/2007, 03:32

عکسی جالب از پشت صحنه سریال جواهری در قصر!
جواهري در قصر - صفحة 5 40074_01



مراسم پایانی سریال جواهری در قصر
جواهري در قصر - صفحة 5 19107_12



عکسی از پشت صحنه سریال جواهری در قصر!
جواهري در قصر - صفحة 5 71960_20
j.j
j.j
عضو برتر

ذكر تعداد پستها : 5585
Age : 48
موقعيت : تهران وست
Registration date : 2007-04-16

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 5 از 5 الصفحة السابقة  1, 2, 3, 4, 5

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد