رد: تقديم به هيچ کس

من طرف ali bamaram 19/8/2007, 15:23

مرسی ننه فلور boos

زحمت کشیدی مامای قربون دست پنجولت gol

من طرف naz khatun 20/8/2007, 04:43

فعلا حرفی برای گفتن ندارم
بااینکه پر از گفتنم

من طرف parande 20/8/2007, 06:04

j.j نوشته است:
parande نوشته است:
j.j نوشته است:
parande نوشته است:
j.j نوشته است:
parande نوشته است:
j.j نوشته است:چطوری نقض می کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟
میگه عشق محدود در قلمرو کلمات نیست .

میگه عشق ! عشق ! میگه عشق محدود در قلمرو کلمات نیست ! متوجه نمیشی داره میگه عشق ! عشق ! فهمیدی ؟!
عشق عشقه يعني عشق در معنا . نه عشق در كلمه

میگی عشق در کلمه نمیگنجه بعد همین کارو باهاش میکنی ! قضیه اینه ... از همون وقتی که صداش دراومد آبروش رفت ... !
اگه اسم يه كچل رو بزارن زلف علي ، كچل مو دار مي شه ؟ يا آبروي مودار ها ميره ؟ ها ها ها ها
بنابراين نتيجه مي گيريم براي بيان آن مفهوم مجبوريم از واژه اي استفاده كنيم كه تلفظ اون واژه عشق هست نه اينكه ما عشق رو در اين حروف محصور كرديم .مثل واژه ترش كه شما باديدن يا شنيدن اين واژه آب از لب و لوچتون مي چكه
فهمیدن منظورم اینقدرهام سخت نبود
ببینید ! دیگه این کلمه یعنی عشق اون معنی که از این داستاند برداشت شد رو نمیده !
ضمنا خودتون گفتید در دامنه ی کلمات نمیگنجد ؛ خوب این یعنی چی ؟ یعنی مثلا نمیشه عشق رو تعریف کرد ؟ یا مثلا فقط در قالب داستان میشه گفتش ؟ دقیقا ! چیزی که تعریف نشه بعد از یه مدت تخریب میشه ! در واقع به نظر من در حال حاضر چیزی که بهش میگن عشق چندان ازرشی که نداره و آزار دهنده هم هست مثل واژه ترش كه شما باديدن يا شنيدن اين واژه آب از لب و لوچتون مي چكه !!
عرض من اينه كه ما وقتي دوست داشتن رو با عشق اشتباه بگيريم نتيجه اش همين تخريبي هست كه شما بيان مي كنيد ولي عشق هيچگاه تخريب نميشه يك احساس دروني كه هرچقدر از كلمه اش متنفر باشي بخواهي و نخواهي گرفتار ذاتش ميشي

من دوست داشتن رو با عشق اشتباه نگرفتم ؛ ولی به چیزی که شما میگید عشق ، من نمی گم . اگر قرار بود خواهی نخواهی عشق رو بدست بیاریم خیلی وقت پیش به ته دنیا میرسیدیم .
عشق چیزی نیست که بهش برسی ؛ من این جوری فکر میکنم ، مثل یه جاده برای رسیدنه ولی مقصد نیست ، بهش نمی رسیم ازش گذر میکنیم (این که گفتم تعریف نیست و مثل اون داستان تشبیه هست )

من طرف hichkas 20/8/2007, 13:40

j.j نوشته است:
hichkas نوشته است:
j.j نوشته است:
hichkas نوشته است:
j.j نوشته است:
hichkas نوشته است:
j.j نوشته است:
hichkas نوشته است:گمشدگان در عشق!
كسي در عشق گمگشته نميشه
پس چي ميشه؟!
البته بعضيا از ناداني يا كم تجربگي گم ميشن.
در واقع عشق يك نوع پيدا شدن هست يك روشني هست
عشق تجربه نميخواد آدم عاشق هيچوقت راه خودش رو گم نمي كنه
ما بيشتر به غلط همه ي دوست داشتن ها رو تعبير به عشق مي كنيم كه اين جا محل افتراق صحبت هاي من با شماست
در واقع عاشق خداست و ما معشوق خدا و عشق رابطه ما باخدا اگر شما ميگيد كه خدا عاشق كسي بشه و اون فرد گم بشه من ميگم محاله
بله موافقم
البته عاشق خدا بودن خيلي فرق ميكنه . يه چيز كاملا پيداست و گم شدن درش نيست.
ولي از عاشق شدن دونفر باهم كسي چيزي بلد نيست
عشق كه آموزش نميخواد خودش يهو مياد
يهو مياد يهويي هم ميره
نه ديگه شوربختانه يا خوشبختانه اگه بياد ديگه نميتوني بيرونش كني و ديونت مي كنه مثل مجنون

همه که اینطور نیستن

من طرف hichkas 20/8/2007, 13:46

ممنون فلورجان flower

عالی بود

من طرف j.j 27/8/2007, 08:44

parande نوشته است:
j.j نوشته است:
parande نوشته است:
j.j نوشته است:
parande نوشته است:
j.j نوشته است:
parande نوشته است:
j.j نوشته است:چطوری نقض می کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟
میگه عشق محدود در قلمرو کلمات نیست .

میگه عشق ! عشق ! میگه عشق محدود در قلمرو کلمات نیست ! متوجه نمیشی داره میگه عشق ! عشق ! فهمیدی ؟!
عشق عشقه يعني عشق در معنا . نه عشق در كلمه

میگی عشق در کلمه نمیگنجه بعد همین کارو باهاش میکنی ! قضیه اینه ... از همون وقتی که صداش دراومد آبروش رفت ... !
اگه اسم يه كچل رو بزارن زلف علي ، كچل مو دار مي شه ؟ يا آبروي مودار ها ميره ؟ ها ها ها ها
بنابراين نتيجه مي گيريم براي بيان آن مفهوم مجبوريم از واژه اي استفاده كنيم كه تلفظ اون واژه عشق هست نه اينكه ما عشق رو در اين حروف محصور كرديم .مثل واژه ترش كه شما باديدن يا شنيدن اين واژه آب از لب و لوچتون مي چكه
فهمیدن منظورم اینقدرهام سخت نبود
ببینید ! دیگه این کلمه یعنی عشق اون معنی که از این داستاند برداشت شد رو نمیده !
ضمنا خودتون گفتید در دامنه ی کلمات نمیگنجد ؛ خوب این یعنی چی ؟ یعنی مثلا نمیشه عشق رو تعریف کرد ؟ یا مثلا فقط در قالب داستان میشه گفتش ؟ دقیقا ! چیزی که تعریف نشه بعد از یه مدت تخریب میشه ! در واقع به نظر من در حال حاضر چیزی که بهش میگن عشق چندان ازرشی که نداره و آزار دهنده هم هست مثل واژه ترش كه شما باديدن يا شنيدن اين واژه آب از لب و لوچتون مي چكه !!
عرض من اينه كه ما وقتي دوست داشتن رو با عشق اشتباه بگيريم نتيجه اش همين تخريبي هست كه شما بيان مي كنيد ولي عشق هيچگاه تخريب نميشه يك احساس دروني كه هرچقدر از كلمه اش متنفر باشي بخواهي و نخواهي گرفتار ذاتش ميشي

من دوست داشتن رو با عشق اشتباه نگرفتم ؛ ولی به چیزی که شما میگید عشق ، من نمی گم . اگر قرار بود خواهی نخواهی عشق رو بدست بیاریم خیلی وقت پیش به ته دنیا میرسیدیم .
عشق چیزی نیست که بهش برسی ؛ من این جوری فکر میکنم ، مثل یه جاده برای رسیدنه ولی مقصد نیست ، بهش نمی رسیم ازش گذر میکنیم (این که گفتم تعریف نیست و مثل اون داستان تشبیه هست )

ولي عشق ومعشوق دقيقا مقصد هستند يعني همه كارا براي رسيدن به مقصود هست كه همون عشقه .عشق يعني كمال بنابر اين دوست داشتن رو ميشه تمريني براي عشق واقعي دونست يعني جاده ايي كه شما تشبيه كرديد همون دوست داشتنه و عشق مقصد . سلام برعشق flower

من طرف j.j 27/8/2007, 09:05

naz khatun نوشته است:فعلا حرفی برای گفتن ندارم
بااینکه پر از گفتنم

پس بگو بگو اما نگو khejalat

من طرف j.j 27/8/2007, 09:06

Flora نوشته است:
ترجمه اين ترانه رو عليرضا از من خواسته بود، منم زحمتشوكشيدم

Every night in my dreams
I see you. I feel you.
That is how I know you go on.

هر شب در روياهايم تو را مي بينم و احساس مي كنم

اينگونه است كه ميدانم (به عشق ورزيدن) ادامه خواهي داد

Far across the distance
And spaces between us
You have come to show you go on.

از دوردستها و فاصله هايي كه بين ماست

تو مي آيي ، خود را مي نمايي و (به عشق ورزيدن) ادامه ميدهي

Near, far, wherever you are
I believe that the heart does go on

دور، نزديك، هر جا كه هستي

ايمان دارم كه عشق (قلب) ادامه دارد

Once more you open the door
And you're here in my heart
And my heart will go on and on

يكبارديگردرراميگشايي

تو اينجايي، در قلب من

و قلبم (عشق ورزيدن به تو را) ادامه خواهد داد

Love can touch us one time
And last for a lifetime
And never go till we're one

عشق فقط يكبار بسراغ ما مي آيد

و براي هميشه مي ماند

هيچوقت نمي رود تا ما يكي شويم

Love was when I loved you
One true time I hold to
In my life we'll always go on

عشق زماني بود كه من عاشقت بود

يك زمان حقيقي كه در زندگي به آن آويختم

و ما هميشه (به عشق ورزيدن) ادامه خواهيم داد

Near, far, wherever you are
I believe that the heart does go on

از دوردستها و فاصله هايي كه بين ماست

تو مي آيي ، خود را مي نمايي و (به عشق ورزيدن) ادامه ميدهي

Once more you open the door
And you're here in my heart
And my heart will go on and on

يكبارديگردرراميگشايي

تو اينجايي، در قلب من

و قلبم (عشق ورزيدن به تو را) ادامه خواهد داد

There is some love that will not go away

You're here, there's nothing I fear,
And I know that my heart will go on

(در قلبهاي ما) عشقي است كه هرگز نمي ميرد

تو اينجايي (در قلب من) و من از هيچ چيز هراسي ندارم

و ميدانم كه قلبم (به عشق ورزيدن به تو) ادامه خواهد داد

We'll stay forever this way
You are safe in my heart
And my heart will go on and on

ما هميشه عاشق خواهيم ماند

و تو در قلب من محفوظ خواهي ماند
و قلبم هميشه به عشق ورزيدن به تو ادامه خواهد داد

آجي پري دستت درد نكنه boos

خوش اومدي

سويچ تراكتورت رو بده من چند تا مدير له كنم Twisted

من طرف j.j 27/8/2007, 09:08

hichkas نوشته است:
j.j نوشته است:
hichkas نوشته است:
j.j نوشته است:
hichkas نوشته است:
j.j نوشته است:
hichkas نوشته است:
j.j نوشته است:
hichkas نوشته است:گمشدگان در عشق!
كسي در عشق گمگشته نميشه
پس چي ميشه؟!
البته بعضيا از ناداني يا كم تجربگي گم ميشن.
در واقع عشق يك نوع پيدا شدن هست يك روشني هست
عشق تجربه نميخواد آدم عاشق هيچوقت راه خودش رو گم نمي كنه
ما بيشتر به غلط همه ي دوست داشتن ها رو تعبير به عشق مي كنيم كه اين جا محل افتراق صحبت هاي من با شماست
در واقع عاشق خداست و ما معشوق خدا و عشق رابطه ما باخدا اگر شما ميگيد كه خدا عاشق كسي بشه و اون فرد گم بشه من ميگم محاله
بله موافقم
البته عاشق خدا بودن خيلي فرق ميكنه . يه چيز كاملا پيداست و گم شدن درش نيست.
ولي از عاشق شدن دونفر باهم كسي چيزي بلد نيست
عشق كه آموزش نميخواد خودش يهو مياد
يهو مياد يهويي هم ميره
نه ديگه شوربختانه يا خوشبختانه اگه بياد ديگه نميتوني بيرونش كني و ديونت مي كنه مثل مجنون
همه که اینطور نیستن

اتفاقا اگه بياد همه اينطوري ميشن البته اگه بياد flower

من طرف j.j 2/9/2007, 10:50

تصور كنين كه در 24 ساعت چند تا لكه توي برنامه هاي روزانه مون وجود داره .

***

هرگز در ميان لكه ها پناه نگيريد تا زمانيكه زلال پشت ِ تمام لكه هاي دنيا پيداست

***

لكه ها شما را پناه مي دهند، اما به بهاي كدر كردن ِ شما.
لكه ها را رها كن.
شفاف باش.
به شفافي آرزوهات

***

اگه خدا يه لحظه توي يه چيزي حلول كنه، ميشه تصور كرد كه اون موجود هميشه بوي خوب ميده. بوي خوبي كه كم كم وارد بيني ميشه و ذره ذره حس بويايي آدم رو قلقلك ميده.

حالا خدا اراده كرده كه از تو خاك سر بياره بيرون و اسم خودش رو گذاشته انسان! خدا خودش رو براي خودش تو خاك دفن كرده.

حالا چي؟

بازم فكر مي كني موجودي ناموفق و زشتي؟

بازم فكر مي كنين بقيه خوبترن و اي كاش جاي اونا بودي؟

بازم از قيافت بدت مياد؟

لكه ها همه جا هستن. حتا توي گفتار هم وجود دارن. يكي از لكه هايي كه مي تونه به هيجان ِ آدم ضربه بزنه اينه: « يكبار اشكالي نداره ». اين جمله ي كوتاه در تاريخ خيلي جنايت كرده. يكي ديگه از اين لكه ها اينه: « فردا ». اگه خوب ببينيم لكه ها رو روي گفتار و رفتارمون مي تونيم ببينيم. تصور كنين كه در 24 ساعت چند تا لكه توي برنامه هاي روزانه مون وجود داره.

خيلي از لكه ها به هم وابستن و وقتي يكيشون پاك بشه، بسياري ديگه هم باهاش ميرن. مثلا اگه خوب دقت كنيم بين بي نظمي و دروغ شباهتهاي زيادي مي بينيم. اگه بي نظمي رو از زندگيمون دور كنيم، كم كم همه چي شفاف ميشه. هم براي خودمون هم براي بقيه. تو همچين محيطي جايي براي دروغگويي نيست چون همه چيز شفافه.

اگه يه زندگي صاف و يكدست رو زندگي كنيم، خيلي آرامتر خواهيم بود. خيلي نزديكتر خواهيم بود به نور. به شادي. به اميد... و خدا تنها جاييه كه هيچوقت لكه نداره. هميشه يكدست و عريانه.

اين خيلي شبيه به اون چيزيه كه بطلميوس گفت: «مي دانم كه فناپذيرم. مي دانم كه مخلوقي براي يك روز از روزهاي دنيا هستم. اما وقتي چرخهاي بزرگ فلك را مي كاوم، ديگر پاهايم روي زمين نيست. دست در دست ِ زئوس هستم و همان غذايي را مي خورم كه خدايان مي خورند.»

يه لحظه به عرياني ِ افكار ِ پنهانتون فكر كنين.
به عرياني ِ آرزوهاي مقدستون.
به روحيه ي پاك ِ بچه ي درون ِ روحتون.

به « طلب » كه مقدسترين گامه. به تمام اون چيزايي كه ميتونه در ثانيه اي به وجدتون بياره. حتا در بدترين شرايط. به تمام آدمهايي كه در درون شما دارن شما رو به حركت تشويق مي كنن. يه لحظه به حضور ِ دريا زير ِ تمام رفتارهاي روزانه تون فكر كنين. به اون شاديه عميق كه تا مغز استخوانتون فرو رفته.. هرجا درختي يافتين بدونين اعماق اونجا پره از آب. هرجا آرزويي يافتين بدونين اعماق اونجا پره از معجزه.

هرگز در ميان لكه ها پناه نگيريد تا زمانيكه زلال پشت ِ تمام لكه هاي دنيا پيداست.
هرگز در ميان لكه ها پناه نگيريد كه لكه ها پاك مي شوند و شما عريان و بي پناه مي مانيد... شما عريانيد و تنها پناهتان خداست. خدايي كه عريانتر از شماست... لكه ها شما را پناه مي دهند، اما به بهاي كدر كردن ِ شما.
لكه ها را رها كن.
شفاف باش.
به شفافي آرزوهات.
به اين همه سال ِ تقويم تقويم كه آرزوهات با تو وفادار موندن و تو بهشون بي توجه.

من طرف DARK ANGEL 4/9/2007, 10:22

یعنی باور کنم مجید هنوز زندست؟؟؟؟؟؟ Suspect

من طرف Darkest Forest 4/9/2007, 14:27

اول سلام

چندی اینجا نوشت ، اما گویا فعلا لایقمون نمی بینه flower

no nameجان اگر اینجا رو می بینی ، روی من رو زمین ننداز ، منتظرتیم flower

من طرف naz khatun 5/9/2007, 03:44

DARK ANGEL نوشته است:یعنی باور کنم مجید هنوز زندست؟؟؟؟؟؟

والاه تا قبل از اینکه این نیما ایمان جردن بیاد زنده بودا
فک کنم سر مجید رو هم زیر اب کرده تا بتونه راحتتر سوپر مدیریتی بکنه Evil or Very Mad

من طرف naz khatun 5/9/2007, 04:10

نمیدونم وبلاگشو بلدین یا نه؟
من که از اینجا پیداش کرده بودم
http://cocoanesh.blogfa.com/

من طرف j.j 5/9/2007, 11:05

DARK ANGEL نوشته است:یعنی باور کنم مجید هنوز زندست؟؟؟؟؟؟

نه مرد دست khejalat

من طرف j.j 5/9/2007, 11:08

naz khatun نوشته است:نمیدونم وبلاگشو بلدین یا نه؟
من که از اینجا پیداش کرده بودم
[url=http://cocoanesh.blogfa.com/

http://cocoanesh.blogfa.com/[/quote[/url]]
بابا دوستان تو همين فاروم هم به زور ميان چه برسه برن سرك تو وبلاگا بكشن khejalat

من طرف no_name 9/9/2007, 10:46

DARK ANGEL نوشته است:یعنی باور کنم مجید هنوز زندست؟؟؟؟؟؟

تكذيب ميشه

من طرف no_name 9/9/2007, 10:49

Darkest Forest نوشته است:اول سلام

چندی اینجا نوشت ، اما گویا فعلا لایقمون نمی بینه

no nameجان اگر اینجا رو می بینی ، روی من رو زمین ننداز ، منتظرتیم

سلام. به عادت پدرم آدم Very Happy

آدم تنبلي كه فرصت خيلي محدود تري نسبت به گذشته داره رو ببخشيد. سعي مي كنم بيش تر بيام flower

.

من طرف no_name 9/9/2007, 10:50

naz khatun نوشته است:
DARK ANGEL نوشته است:یعنی باور کنم مجید هنوز زندست؟؟؟؟؟؟

والاه تا قبل از اینکه این نیما ایمان جردن بیاد زنده بودا
فک کنم سر مجید رو هم زیر اب کرده تا بتونه راحتتر سوپر مدیریتی بکنه

ايني كه گفتي كي بود؟ khejalat

من طرف no_name 9/9/2007, 10:51

[quote="j.j"]

naz khatun نوشته است:نمیدونم وبلاگشو بلدین یا نه؟
من که از اینجا پیداش کرده بودم
http://cocoanesh.blogfa.com/[/quote]
بابا دوستان تو همين فاروم هم به زور ميان چه برسه برن سرك تو وبلاگا بكشن

باور كنيد من هم Very Happy

من طرف no_name 9/9/2007, 10:56

رفته رفته به پائيز ميرسيم. يا شايد او به ما. چه زادروز پائيز باشم و نباشم. پيشاپيش تبريك و شاد باش. اولين بارون پائيزه اگر شما هم ياد نباشيد من رو و يا يكدگر رو به كليت دوستان دير و زود و گهگاه. سعي ميكنم همتون رو به ياد داشته باشم ولو به لحظه اي كوتاه تر از زندگي flower

من طرف j.j 11/9/2007, 11:35

[quote="no_name"]

j.j نوشته است:
naz khatun نوشته است:نمیدونم وبلاگشو بلدین یا نه؟
من که از اینجا پیداش کرده بودم
http://cocoanesh.blogfa.com/[/quote]
بابا دوستان تو همين فاروم هم به زور ميان چه برسه برن سرك تو وبلاگا بكشن

باور كنيد من هم

اول خودمو ميگم flower

من طرف j.j 11/9/2007, 11:39

no_name نوشته است:رفته رفته به پائيز ميرسيم. يا شايد او به ما. چه زادروز پائيز باشم و نباشم. پيشاپيش تبريك و شاد باش. اولين بارون پائيزه اگر شما هم ياد نباشيد من رو و يا يكدگر رو به كليت دوستان دير و زود و گهگاه. سعي ميكنم همتون رو به ياد داشته باشم ولو به لحظه اي كوتاه تر از زندگي

منم تبريك مي گم بمناسبت فرارسيدن پاييز فصل زايش وفصل تفلد خودم khejalat

منتظر نوشته هاي زيباي شما هم هستيم و در انتظار اولين بارش باران flower

من طرف dr_bozghale 17/9/2007, 23:30

اي كاش اس پيك ماله انسان بود نه خدا

خوشحالم بازم ديدمت مجيد خان

من طرف j.j 18/9/2007, 10:46

راستي آس پيك چه برتري نسبت به آس هاي ديگه داره