داستاني براي گفتمان
+14
soltaneabha
samy_totti
j.j
Lena
ashena
Flora
ali bamaram
hichkas
iq-boy
naz khatun
moosa
JordaN
Sophia
Darkest Forest
18 مشترك
صفحه 10 از 10
صفحه 10 از 10 • 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10
رد: داستاني براي گفتمان
Darkest Forest نوشته است:اول سلام
... باران شروع به بارش کرده بود و هوای تیره ی عصر را با آن رعد و برق های پر سر و صدایش قدری دلهره آور می کرد . موسی به جاده ی خالی از ماشین کنار گندم زار خیره شد . جاده تا نا کجا ادامه داشت . موسی درست وسط جاده به راه افتاد. در افق جایی که زمین و آسمان یکی می ش ، برق رعد به زمین خورد . البته موسی فرصت شنیدن غرش آسمان را پیدا نکرد .چون در همان زمان کامیونی از روی موسی رد و شد و او را با اسفالت یکی کرد ...
بزار حدس بزنم، احتمالا راننده ی کامیون روح کاپیتان روشنگر بود؟! چیه؟! آها ببخشید، روح کاپیتان مال داستان قبلی بود. خوب، پس لابد مرتضی خواسته ازم انتقام بگیره!
Darkest Forest نوشته است:موقتا به خصوص شرمنده موسی شدم .
اینو ببین!
moosa- عضو
- تعداد پستها : 34
Registration date : 2007-07-20
رد: داستاني براي گفتمان
از قسمت له شدن موسي به شدت خوشمان آمد در ضمن موسي خان شك نكن كه راننده من بودم يا من پولش رو دادم يا ماشين مال من بوده يا كارت سوختش مال من بوده
مخلص حاج ايكار و بقيه هم هستيم و خاحري گل و بلبل
مخلص حاج ايكار و بقيه هم هستيم و خاحري گل و بلبل
iq-boy- مدیر
- تعداد پستها : 37
Registration date : 2007-04-12
رد: داستاني براي گفتمان
سلام به همه رئیس ها
تعظیم میکنم
تعظیم میکنم
anofel- قدیمی
- تعداد پستها : 253
موقعيت : teh
Registration date : 2007-07-14
رد: داستاني براي گفتمان
با منی
عزیییییییییییییییییییییییییییییییزم
عزیییییییییییییییییییییییییییییییزم
anofel- قدیمی
- تعداد پستها : 253
موقعيت : teh
Registration date : 2007-07-14
رد: داستاني براي گفتمان
عجب اهم با مني عزيزم؟
حاج آقا آنوفل چطورند ؟خيلي چاكرخاتيم ها رئيس جان
حاج آقا آنوفل چطورند ؟خيلي چاكرخاتيم ها رئيس جان
iq-boy- مدیر
- تعداد پستها : 37
Registration date : 2007-04-12
رد: داستاني براي گفتمان
Darkest Forest نوشته است: اول سلام
جواد هم که به گمونم هم چنان فعال فعال باشه ! زنده باشی جواد جان
راستی حیفه به نازخاتون سلام نکنم و برم . اگر هنوز اینجا سر می زنه ! عرض ارادت دارم
بعد چندین ماه چه کیفی داد وقتی دیدم ایکار هنوز زنده س
یه چیزی بدین من یه کم این بشر رو بزنم بلکم دلم خونک شد
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 39
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: داستاني براي گفتمان
Darkest Forest نوشته است:اول سلام
راستی شنیدم گزاره قراره دوباره راه بیافته اون هم با تمام پست هاش !. این رو به عنوان یه خبر از طرف من داشته باشید ، تا بعد .
اومدی شایعه پراکنی کنی و باز بری غیبت کبری
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 39
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: داستاني براي گفتمان
اینو با من احیانا؟؟؟؟iq-boy نوشته است:
مخلص حاج ايكار و بقيه هم هستيم و خاحري گل و بلبل
وای داداشی چیقده دلم برات تنگولیده
البته نه برا خودت ها
برا اینکه بهت آب زرشک بخورونم
naz khatun- عضو ویژه
- تعداد پستها : 898
Age : 39
موقعيت : تبريز
Registration date : 2007-04-12
رد: داستاني براي گفتمان
.iq-boy نوشته است:عجب اهم با مني عزيزم؟
حاج آقا آنوفل چطورند ؟خيلي چاكرخاتيم ها رئيس جان
سلام مدیر
ما خاک زیر پای شما هستیم
منت نهادید پاسخ فرمودید
anofel- قدیمی
- تعداد پستها : 253
موقعيت : teh
Registration date : 2007-07-14
رد: داستاني براي گفتمان
سلام نازی
anofel- قدیمی
- تعداد پستها : 253
موقعيت : teh
Registration date : 2007-07-14
صفحه 10 از 10 • 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10
صفحه 10 از 10
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد